برگزاری نشست «حافظ حافظه ماست» در پژوهشگاه میراثفرهنگی
بهگزارش «تاریخ ما» به نقل از میراثآریابهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی
و گردشگری، نشست «حافظ حافظه ماست» به همت پژوهشکده زبانشناسی
،کتیبه ها و متون و پژوهشکده مردم شناسی با همکاری پژوهشکده
مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی باحضور
جمعی از حافظ شناسان،مردم شناسان و علاقهمندان این حوزه در محل
پژوهشگاه برگزار شد.
سیدمحمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری که در این
نشست سخن می گفت با بیان این نکته که شاعر، نویسنده و کتاب در
دنیا و ایران کم نداریم افزود: «ولی حافظ در فرهنگ ایرانی به ما
کمک کرده که تجربه منحصر به فردی داشته باشیم و آن تفالی است که
به دیوان او می زنیم که بابی را برای ما می گشاید که در کتابها و
گفتار دیگر وجود ندارد.»
او با طرح این پرسش که چه اتفاقی می افتد وقتی که ما به دیوان
حافظ تفال می زنیم وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «مکرر شاهد بوده ام زمان تفال به
حافظ کسی که نیت کرده بوده سرخ شده، عرق ریخته و واکنشی نشان
داده ؛ گویی حافظ با اسم و مشخصات و آدرس درست به هدف زده است.»
بهشتی در ادامه با طرح پرسشی دیگر که آیا درکتابها و متون دیگر هم
این اتفاق می افتد در پاسخ به بیان مثالی پرداخت و گفت: «اتفاق
افتاده از جایی رد شوید و اسم خودتان را بشنوید حتما کنجکاو
می شوید و می ایستید تابفهمید در مورد شما چه می گویند.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «این همان اتفاقی است که وقتی به حافظ تفال می زنید روی
میدهد و گویی شما را صدا می زند و اسمتان را می گوید برای همین
زانوهایتان سست میشود.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بیان این نکته که خواندن
و تفال به دیوان حافظ را با کتابهای دیگر مقایسه کنید که حاوی
مطالب بسیار مهم و ارزشمندی هستند وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «در مقایسه در
مییابید که انگار در دیوان حافظ نامه ای از طرف کسی نوشته شده که
اتفاقا به دست ما رسیده است و ما آن را می گشاییم و آن را می
خوانیم و استفاده میکنیم ولی این نامه خطاب به ما نیست و متعلق
به فرد دیگر است و ما استراق سمع کردهایم.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «غیر دیوان حافظ ما همه کتابها را استراق سمع می
کنیم و خود را مخاطب نمیدانیم؛ در واقع مخاطب کسی دیگر است و چون
خودمان را مخاطب نمی دانیم مسئولیت مخاطب بودن را احساس نمیکنیم
یعنی سرخ نمی شویم، عرق نمیکنیم و اشک در چشمانمان جمع
نمیشود زیرا که این تجربه تنها مختص تفال به حافظ است.»
حافظ امروز زنده است
به گفته او، در حقیقت تفال به حافظ به ما کمک می کند که مخاطب
واقع شویم و باور کنیم که در ست است که حافظ 600سال پیش میزیسته
ولی گویی امروز حاضر است و ما را مخاطب قرار میدهداز این رو ما
در این مورد احساس بعد زمان و مکان نمیکنیم.
او با بیان اینکه حافظ از زوایایی که فقط من می دانم و او صحبت می
کند ولی ما درکش میکنیم گفت: «در مجلس حافظ خوانده میشود اما
اشک تنها در چشمان فردی که نیت کرده جمع میشود در حالیکه سایرین
نیز می شنوند ولی برایشان این اتفاق نمی افتد زیرا که تنها دارند
استراق سمع میکنند.»
بهشتی وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «در استراق سمع دل کسی مورد خطاب قرار نمی گیرد
و تنها زمانیکه افراد مخاطب واقع می شوند دلشان مورد خطاب است.»
او با اشاره به این نکته که حافظ این تجربه را در خواندن به ما می
اموزد که چگونه دلمان مورد خطاب قرار گیرد اظهار کرد: «این درست
عین نماز خواندن با حضور قلب است و حافظ به ما تمرین حضور قلب و
مخاطب شدن میدهدچیزی که در تجربه های دیگر نمی آموزیم.»
او در ادامه با بیان اینکه کدام نویسنده ای است که خواننده کتاب
اش خودش را مخاطب قرار دهد وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «تمام نویسندگان ارزو دارند
یک همچین مخاطبی پیدا کنند.»
او گفت: «حتی برای خداوند هم مهم است که شما مخاطبش باشید
همانگونه که اورده اند؛ قران را انگونه بخوانید که گویی بر شما
نازل شده است یعنی شما مخاطبش هستید ولی ما قرآن را مانند کتابهای
دیگر می خوانیم.»
بهشتی افزود: «حافظ در روز قیامت نیز در مقابل آنهایی که می گویند
ما آگاه نبودیم شهادت میدهد که شما به همه چیز آگاه بودید زیرا
که به دیوان حافظ تفال زدید و همه چیز را برایتان بازگو کردم.»
او گفت: «حال اگر این حضور قلب را تعمیم دهیم چه اتفاقی می
افتد ؛حافظ به ما می گوید هیچ کتابی نیست که نشود به ان تفال نزد
زیرا که این اتفاق درکتاب نمی افتد بلکه در وجود ما می افتد.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری اظهار کرد: «اگر در وجودتان
مخاطب قرارنگیرید حافظ هم مشمول استراق سمع قرارمی گیرد و جانش که
با دل ما ارتباط برقرار می کند را نمی فهمیم زیرا که د ل ما
هم زمانی به کار می افتد که خودمان خودمان را مخاطب قرار می
دهیم.»
او با بیان اینکه وجه ممیزه ای در جایگاه حافظ در فرهنگ ایرانی
وجود دارد گفت: «آنچه حافظ را از شعرای دیگر مستثنی می کند همین
است که ما مخاطب اش قرار می گیریم و او صراحتا گفته
که لسان الغیب است (شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است)ولی شاعر
های دیگر این مطلب را اینطور صریح و بی پرده مطرح نکرده اند کما
اینکه مقام مولانا و سعدی شاید بالاتر هم باشد.»
حافظ شناسی یعنی ایران شناسی
ایرج شهبازی عضو هیات علمی موسسه لغت نامه دهخدا دیگر سخنران این
نشست سخنان خود را با توجه به اهمیت شعر حافظ در شناخت تاریخ
ایران آغاز کرد و گفت: «تاریخ معمولا به دست قوم غالب نوشته شده و
کمتر محققی است که برای دل خودش تاریخ سرزمینی را نوشته باشد.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «اگر کسی بخواهد تنها با تکیه بر متون تاریخی درکی از
گذشته بیابد شناختش درست نخواهد بود بلکه با قرار دادن متونی از
قبیل عرفانی، پزشکی،دینی،ادبی، آثار هنری و… میتواند درکی
واقع بینانه از تاریخ داشته باشد.»
این پژوهشگر اظهار کرد: «در بین متون گذشته آثار هنری(شعر) برای
تکمیل و اصلاح اطلاعات موجود در کتابهای تاریخی در درجه اول اهمیت
قرار دارند و واقعیت جامعه را نشان می دهند زیرا که از نا خودآگاه
انسانها شکل می گیرند.»
شهبازی وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «تجربه هنری(شعر) به معنای واقعی کلمه اگر
اتفاق افتد تمام سانسور ها، نقاب ها و… کنار می روند و
شخص به ناخودآگاه دست می یابد از این رو شاعران در تمام دنیا
مهمترین راویان ناخود آگاه بشری هستند و به همین دلیل تمامی
احوالات ایرانیان را می توان در سخن شاعران دید.»
او با اشاره به اینکه ابیات غزل های حافظ دارای استقلال معنایی
اند و گاهی در یک غزل به چند موضوع پرداخته شده است افزود: «این
همان ویژگی است که حافظ به آن پریشانی می گوید.»
او اظهار کرد: «دو وجه ایرانی و اسلامی ما در هیچ شعر شاعری
ظهور نیافته است و تنها در ساختار اشعار حافظ خودش را نشان داده
است.»
این پژوهشگر در پایان وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «بدون شک حافظ برترین راوی نا
خوداگاه زبان ما ایرانیان است و حافظ شناسی یعنی ایران شناسی.»
حافظ مردمی ترین شاعر
علیرضا حسن زاده عضو هیت علمی و رییس پژوهشکده مردم شناسی دیگر
سخنران این نشست به اهمیت توسعه ادبیات مردم شناسی به منظور تولید
گفتمان های علمی در برابر گفتمان های ایدئولوژیک و برچسبها و
کلیشه های غیر علمی در درک ادبیات فارسی پرداخت.
او گفت: «در مورد شعر حافظ ما با نه با تفسیر که با خوانش های
گوناگون ایدئولوژیک رو به رو بوده ایم.»
در این زمینه او با تاکید بر تفسیرهای کسروی شمیسا اقبال لاهوری و
تنی چند دیگر فقدان روش و رویکرد علمی را اسباب برچسب ها و کلیشه
هایی دانست که شعر حافظ با آن رو به رو بوده است.
او اظهار کرد: «جالب است که شاعری چون گوته از حافظ برای طرح گفت
و گوی شرق و غرب در چند قرن گذشته کمک و الهام می گیرد و در کشور
ما حافظ با اتهام فساد و زوال فرهنگ و تمدن رو به رو میشود.»
حسن زاده افزود: «حافظ نماد چندصدایی فرهنگی است و کسانی به او در
تاریخ معاصر تاخته اند که نماد تک صدایی فرهنگی و هنجاری چون
کسروی (و افراد دیگر) به شمار می آیند.»
او وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «جایگاه ادبیات ما در شکل بخشی به هویت
ایرانی بسیار مهم و کلیدی است و زبان فارسی به عنوان میراث مشترک
اقوام ایرانی پهنه ای بوده که فرهنگ و تمدن ایران همواره به کمک
آن اندیشه درباره صلح، دوستی و مدارا را با جهانیان مطرح کرده
است.»
به گفته رئیس پژوهشکده مردم شناسی،برچسب های غیر علمی در برچسب
زدن به ادبیات این زبان موجب شد تا کسانی چون ویلم فلور کتابی را
تدوین کنند که در آن اخلاق جنسی در ایران را زیر سوال برده و از
این طریق فرهنگ و تمدن ایرانی را به تصور و خیال خود زیر سوال
ببرند.
حسن زاده افزود: «حافظ مردمی ترین شاعر ما است و فوبیا از مردم
(مردم هراسی) از علت های تاختن به حافظ از سوی عده ای در تاریخ
معاصر ما است.»
او گفت: «نبود درک پویایی نمادها در فرهنگ ایرانی از منظر انسان
شناختی و بی توجهی به ساختار و بستر فرهنگ در خلق ادبیات در فقدان
گفتمان علمی منجر به ظهور کلیشه های تک صدا و سست درباره حافظ شده
است.»
او وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «این در حالی است که نگاه انسان شناختی روشمند در
کارهای کسانی چون پاز، ترنر، باختین و کریستوا در شناخت ادبیات
جهان نشان میدهد چقدر این نگاه میتواند به درک عمیق ادبیات
ورابطه آن با فرهنگ کمک کند و خوانش ایدئولوژیک و کلیشه ای از
ادبیات را به حاشیه براند.»
کتیبههای حافظانه
داریوش ذوالفقاری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
و رییس پژوهشکده زبان شناسی،متون و کتیبه ها دیگر سخنران این نشست
سخنانش را با اینکه در مورد رابطۀ شعر و کتیبه پرسشهای فراوانی
وجود دارد از جمله اینکه از چه تاریخی شعر وارد کتیبهها شده است؟
انواع شعر کتیبهها چیست؟ از چه شاعرانی و چه اشعاری در کتیبهها
آمده است؟ دلایل انتخاب شعر برای کتیبهها چیست؟ و … آغاز
کرد.
او با بیان اینکه پرسشی که این بحث میخواهد به آن پاسخ بدهد این
است که آیا در دیوان حافظ ابیاتی وجود دارد که شاعر آنها را متن
کتیبه دانسته باشد؟ وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «در بررسی دیوان حافظ ابیاتی
مییابیم که ساختمان آنها بسیار شبیه گزارشی است که یک کتیبهشناس
در مورد کتیبهها بیان میکند.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «پیش از آنکه به نقل بعضی از این ابیات و بحثی کوتاه در
مورد آنها بپردازیم لازم است اشارۀ مختصری در مورد طبقهبندی
کتیبهها داشتهباشیم؛ علی اصغرحکمت در کتاب « نقش پارسی بر احجار
هند»، کتیبهها را بر اساس گونۀ بناها طبقه بندی کرده است: کتیبه
های ابنیه و قصور پادشاهان، کتیبه های اماکن مقدسه ( مساجد و
تکایا و مزارات )، کتیبه های ابنیۀ عمومی ( پل، بازار، دهنۀ چاه
ها) کتیبه های قبور سلاطین و امرا و وزا و شعرا، و کتیبه های
متفرقه. شیلا بلر در کتاب «نخستین کتیبهها در معماری دوران
اسلامی ایران زمین» کتیبه ها را به اعتبار موضوع طبقه بندی کرده و
معتقد است کتیبه انواعی چون یادمانی، یادگاری، احداثیه و وقفیه
دارد.»
عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «به نظر
میرسد این طبقهبندیها چندان دقیق نباشند؛
بنابراین میتوان کتیبه را از نظر «جا» و «کارکرد» طبقهبندی کرد؛
از نظر «جا» کتیبه به انواع کتیبۀ صخرهای،کتیبۀ اشیا،کتیبۀ
ابنیه و کتیبۀ سنگ مزار تقسیم کرد.»
او اظهار کرد: «از نظر کارکرد کتیبه ها ؛کتیبۀ اطلاعرسان،
که در مورد وقف، احداث، مرمت، اهدا، بانی، رویدادهای تاریخی،
مشخصات بنا، آئین و رسوم و مانند آنها، اطلاعاتی در اختیار
خواننده قرار میدهد و کتیبۀ بلاغی، که منظور از آن اطلاعرسانی
نبوده و به مقتضای حال برای اثرگذاری بر مخاطب ایجاد شده است؛ این
اقتضای حال، هم شامل جای کتیبه است و هم شامل کاری که در آن «جا»
انجام میشود و هم شامل مخاطب.»
او وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «هنگام بررسی کتیبهها و پژوهش در مورد آنها
ویژگیهای فراوانی از جمله زبان، خط، جنس(موادی مانند سنگ، آجر،
کاشی، گچ، چوب و رنگ)، ابعاد، تعداد سطور، موضوع( مانند دینی،
احداثی، وقفی، یادگاری، فرمان حکومتی، پایهگذاری، مرمت، مشخصات
بنا، رویداد تاریخی، آئین و رسوم، تاریخ بنا )، مکان استقرار(
مانند سردر، محراب، زیر گنبد، پاکار طاق، حاشیۀ قابها)، بانی،
شاعر و نویسنده، کاتب، حجار، گچبر، نجار، کاشیکار، معمار،
رقم(امضا) مورد توجه است.»
این زبان شناس تاکید فروان کرد: «ابیاتی که مانند متن کتیبه در دیوان
حافظ آمدهاند از نوع بلاغی هستند و میتوان آنها را «کتیبههای
حافظانه» نامید.»
او در پایان به مواردی اشاره کرد و وی در گفتگو با تاریخ ما تصریح کرد: «حاصل سخن آنکه در
کتیبهپژوهی هم میتوان در مورد اشعاری از حافظ که بر ابنیه، اشیا
و سنگ قبور نگاشته شده باشد بحث به میان آورد و هم میتوان از
کتیبههایی سخن گفت که در جایی غیر از جاهای معمول نوشته شده و
حافظ به آنها اشاره کرده باشد.»