نگرشی به خاستگاه آئینی جشن یلدا
پویایی و اصالت فرهنگ ایرانی هیچگاه فراموش نخواهد شد؛ اگر چه بر
اصحاب فن واجب است که بازسازی فرهنگی و هویت بخشی مردم این سرزمین
به ویژه جوانان را در اولویت قرار دهند تا کشور از افتادن در ورطه
بی هویتی و خودباختگی فرهنگی که مقدمه عقب ماندگی است مصون بماند.
این نوشتار بر آن است به صورت مختصر به بازخوانی خاستگاه آئینی
یلدا در فرهنگ ایرانی بپردازد.
یلدا Yaldaیک واژه سریانی است به معنی تولد، در فرهنگ
مرحوم دهخدا در ذیل واژه یلدا آمده است: « واژه یلدا یک لغت
سریانی به معنی میلاد عربی است و چون شب یلدا را با میلاد مسیح
تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند . باید توجه
داشت که جشن میلاد مسیح ( نوئل ) که در 25 دسامبر تثبیت شده طبق
تحقیق محققان در اصل جشن ظهور میترا بوده که مسیحیان در قرن چهارم
میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند . یلدا اول زمستان و
شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است و در آن شب یا نزدیک
بدان، آفتاب به برج جَدی تحویل می کند و قدما آن را سخت
شوم و نامبارک می انگاشتند . در بیشتر نقاط ایران در این شب
مراسمی انجام میشود …. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم
دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر فرانسوی.»
شب یلدا شب زایش و تولد مهر است. به گفته مرحوم دهخدا در اصل جشن
ظهور میترا است که به یادگار آن جشن برگزار میشود. رشد این باور
و اعتقاد برمی گردد به اندیشه هایی که ایرانیان مهری دین از آن
داشتند. بنابراین به منظور شناخت شب یلدا ناگزیر از نگاهی اجمالی
به آیین مهر در ایران هستیم.
کهن ترین سند مکتوبی که نام این خدای کهن هند و ایرانی (
میترا ) در آن ثبت و به ما رسیده است در الواح گلی است متعلق
به1400 سال ق . م كه در سال 1907 م. در « کاپاتوکا » از شهر های
آسیای صغیر در محلی به نام « بغازکوی » پیدا شد . در یکی از این
لوح ها پیمانی است میان میتانی ها ( از اقوام و قبایل آریایی ) و
هیتی ها ؛ [که] از میترا و وارونا دو خدای بزرگ هند و ایرانی
استعانت شده است. در بخشی از اوستا به نام « مهر یشت» به
ستایش و نیایش میترا پرداخته شده است . مهر ایزد جنگ، عهد و
پیمان بخشنده ثروت و نعمت، حافظ خانواده و شهر و کشور است و نماد
آن روشنایی و انوار خورشید است.
مردم عهود گذشته که پایه زندگیشان بر چوپانی و کشاورزی قرار داشت
و در طول سال با سپری شدن فصول و تضادهای طبیعی خوی گرفته بودند
بر اثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و
کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها
و فعالیت هایشان را بر آن تنظیم می کردند . آنان ملاحظه می کردند
که در بعضی از ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود به همان نسبت
بلندی، از روشنایی و نور خورشید بیشتر استفاده می کردند و می
نگریستند که شبها کوتاه است. کم کم این اعتقاد برایشان پیدا شد که
نور و روشنی و ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هستند ؛ گاه
خورشید و فروغ چیره شده و ساعات بیشتری در پرتو خود مردم را
نیرومند نگاه می دارد و گاه مقهور تاریکی واقع شده و در ساعات
کمتری با فروغ و تابش اندکی فیض می رساند.
در طول سال دریافتند که کوتاه ترینِ روزها، آخرین روز پاییز،
یعنی سی ام آذر و بلندترین شبها، شب اول زمستان یعنی شب اول دی
ماه است و بلافاصله پس از این بلندترین شب سال، از آغاز دی
روزها به تدریج بلند تر و شبها کوتاه تر میشود. خورشید هر روز
بیشتر در آسمان می پاید و نور و گرمی نثار می سازد به همین جهت آن
را شب یلدا نامیدند ؛ یعنی تولد و زایش خورشيد شکست
ناپذیر و جشن تولدآن را آغاز زمستان می گرفتند.
اما از آنجا که تاریکی بلندترین شب سال معارض نور و روشنایی
و نماینده اهریمن است در شب یلدا یا تولد خورشید جهت رفع این نحسي
آتش می افروختند، خوان ویژه گسترده می شد، افراد گرد هم جمع می
شدند و از میوه تازه فصل و آجیل8( میوه های خشک ) در سفره نهاده و
میل می کردند . این سفره جنبه دینی داشت و از ایزد خورشید روشنایی
و برکت طلبیده می شد تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های خشک
و تازه تمثیلی از بهار و تابستانی پر برکت بود و تمام شب را
در پرتو چراغ و نور آتش می گذرانیدند تا اهریمن فرصت تباهی نیابد
و چنانچه می بینیم این مراسم پس از هزاران سال تاکنون باقی است و
در سراسر ایران زمین آن را به شب چله برگزار میکنند.