درباره علیاکبر فیّاض
همواره دیده و تجربه شده است که شماری از اهلِ علم، ادب، فرهنگ و
هنر، باوجود آنکه طی سالهای زندگانیِ خویش فعالیتهای گوناگونی
داشتهاند و آثار مختلفی را از خویش بر جای نهادهاند، اما نامشان
با عنوانِ یکی از آثارشان پیوند خورده است؛ بهگونهای که یادکردن
از نامِ اثر، صاحباثر را به یاد میآورد و ذکر خیرِ صاحباثر،
نام اثر را در ذهن تازه میکند. مرحوم استاد علیاکبر فیّاض (۱۲۷۷
تا ۱۳۵۰ خورشیدی)، یکی از بزرگان فرهنگ و ادب سرزمینمان که کتاب
ارزشمندِ تاریخ بیهقی را تصحیح کرده است، از شمار همین نامآورانی
است که نامش به نامِ این اثرش گره خورده؛ و شگفتا که عمرِ استاد
فیّاض آنقدر کفاف نداد که حاصل کوشش خویش در تصحیح تاریخ بیهقی
را آنگاه که جامه طبع پوشیده بود و به انتشار رسید، نظارهگر
باشد.
از حوزه تا دانشگاه
استاد علیاکبر فیّاض که نام خانوادگیِ کاملش مجیدی فیّاض است،
یکی از برآمدگان دیار شعر و ادب، خراسان، است. وی در سال ۱۲۷۷
خورشیدی در مشهد دیده به جهان گشود و همزمان با بالیدن، از محضر
پدرش سید عبدالمجید ثقةالاسلام، خادمباشی کشیک اول آستان قدس
رضوی (ع)، بهره برد و قرآن و مقدمات عربی را نزد او آموخت. پس از
آن نیز وی به آموختن علوم دینی روی آورد و در حوزه تعلیم علوم
ادبی نیز از محضر استادان بزرگی چون ادیب نیشابوری اول و
ملکالشعرای بهار بهره برد.
مرحوم فیّاض پس از تدریس در دبیرستان شاهرضای مشهد، در سال ۱۳۱۴
دانشسرای مقدماتی مشهد را تأسیس کرد و ریاست آن را عهدهدار شد.
فیّاض که دارای تحصیلات حوزوی بود، پس از چندی به تهران آمد و پس
از گرفتن لیسانس از دانشسرای عالی در سال ۱۳۲۲ توانست به دریافت
درجه دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دست یابد.
وی پس از آن، در مقام استاد ملل و نِحَل در دانشکدۀ معقول و منقول
دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد.
ورود به تهران، امکان نشست و برخاستِ مرحوم فیّاض با شماری از
برجستهترین چهرههای ادبی معاصر را فراهم آورده بود. عصرهای
پنجشنبه استاد فیّاض و استادان روانشادان محمدتقی مدرّس رضوی،
عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر، سعید نفیسی، قاسم غنی،
مرتضی مدرسی چهاردهی، محمد معین و شایگان در منزل مرحوم استاد
علّامه محمد قزوینی جمع میشدند و در آن مجمع فضل و ادب، همگی از
تاریخ و ادب و فرهنگ سخن میگفتند. [۱]
همراهی با دکتر غنی / نخستین دیدار با
جمالزاده
حضور در تهران همچنین سبب همراهیِ بیشترِ مرحوم استاد فیّاض با
روانشاد دکتر قاسم غنی (مصحح دیوان حافظ) شده بود. این دو در سال
۱۳۲۴ تصحیحی از تاریخ بیهقی را منتشر کردند. دکتر سید حسن امین،
در مقالهای که برآمده از سخنرانی وی در رونمایی از چاپ تازه
تاریخ بیهقی در سال ۱۳۸۳ در دانشگاه فردوسی مشهد است، از نخستین
دیدارِ مرحوم استاد سید محمدعلی جمالزاده (نویسنده نامدار
همروزگارمان) با روانشاد استاد فیّاض سخن گفته و شرح ماوقع را
به قلمِ خودِ جمالزاده نقل کرده است. این دیدار گویا در یکی از
سالهای دهه ۱۳۱۰ خورشیدی، زمانی که جمالزاده از ژنو به تهران
آمده بود و در خانه دکتر غنی در انتظارِ او به سر میبرد، روی
داده است. ماجرا را مرحوم جمالزاده چنین نوشته است:
«… شخص ایرانی دیگری هم با لباس خیلی ساده (گویا پیراهن و تنبان
و عبای مستعملی) در انتظار دکتر غنی بود. بر دیوار تالار انتظار،
یک پرده نقاشی فرنگی آویخته بود و شخصِ دستار بهسری را با قبا و
لبّاده و ریش نشان میداد که در آزمایشگاهی با قَرع و اَنبیق [۲]
مشغول کارهای علمی بود. مردی که ذکرش گذشت، چون توجه مرا به آن
نقاشی دید، به سخن درآمد و گفت: این تصویر محمد بن زکریای رازی،
طبیب مشهور است و دکتر غنی رسالهای درباره او و مقایسه او در
زمینه علم طب با ابنسینا تألیف نموده است.
این برداشت رفتهرفته صحبت مرا با این شخص ناشناس که فهمیدم از
اصحاب علم و دانش است، بهدرازا کشانید و معلوم شد، فیّاض نام
دارد و از اهالی مشهد است… . این همان مرد فاضلی است که با یاری
دکتر غنی، خدا را شکر رفتهرفته در تهران در کار علم و تحقیق به
مقام بلندی رسید و به مشهد مراجعت کرد و در دانشگاه آن شهر دارای
کرسی ادبیات گردید و با همدستی دکتر غنی تاریخ بیهقی را بهصورت
محققانه و دلپسندی به چاپ رسانید و از زمره اهل فضل و کمال به
شمار میرود». [۳]
زمانی هم که دکتر غنی به مصر رفت تا سفارت ایران در قاهره را
عهدهدار شود، استاد فیّاض نیز در دانشگاه ملک فاروق مصر به تدریس
زبان و ادبیات فارسی مشغول شد. استاد در سال ۱۳۲۹ در دانشکده
ادبیات این دانشگاه درباره «شعر پارسی و تمدن اسلامی در ایران»
سخنرانی به زبان عربی ایراد کرد که محمدحسین ساکت آن را به فارسی
برگردانده است. روانشاد استاد فیّاض در بخشی از آن سخنرانی از
آغاز و پیدایش شعر پارسی برای حاضرانِ عربزبان سخن گفته است:
«… شعر، نخست با ترانهها و حرکات آهنگین آشکار میشود. آیا
تاریخ میتواند هنگامی برای این نمودها در جامعه بشری یا دستکم
حتی در بخش و قسمتی از آن، یعنی اجتماعی که به زبانی معین سخن
میگوید، مشخص و ترسیم کند؟ دیگر اینکه موضوع شعر پارسی با
مسالهای دیگر همزاد است و آن، آغاز خودِ زبان پارسی است که چه
هنگام و کجا به وجود آمده است؟ آیا بهرام گور که نخستین شعر پارسی
را بدو پیوند میدهند به زبان پارسی سخن میگفته است یا به زبان
ایرانی دیگری مانند زبان پهلوی؟
واقع این است که تاکنون پاسخ درستی به این پرسش ما داده نشده است؛
زیرا زبان پارسی، همانگونه که در همه زبانها چنین است، دنباله و
نتیجه دگرگونیهای زبانی است که بر زبان اصلی وارد شده است. این
دگرگونیها کمکم، در طول زمانهایی نه اندک، به دست آمده است.
زبان پارسی کنونی حلقهای است از آن رشته که پس از اسلام در ایران
پدید آمد…». [۴]
نقش مرد ادیب در راهاندازی دو
دانشکده
استاد فیّاض در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و از جانب دولت مأمور شد
که به مشهد برود و دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد را پایهگذاری
کند. بدین ترتیب، به کوشش استاد، دانشکده ادبیات مشهد راهاندازی
شد و خودِ وی ریاستِ آن را عهدهدار شد تا نامش بهشایستگی در
مقابلِ عنوانِ نخستین رییس دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد ثبت شود.
ریاست استاد فیّاض در دانشکده ادبیات، نُه سال زمان برد. وی در
همین مدت، مأموریت یافت که یک دانشکده دیگر نیز در دانشگاه مشهد
راهاندازی کند: دانشکده معقول و منقول یا همان الهیات و معارف
اسلامیِ بعدی. این دانشکده در سال ۱۳۳۷ تأسیس شد. دکتر فیّاض که
همزمان ریاست دانشکده ادبیات و سرپرستی دانشکده تازه تأسیس را
برعهده داشت، به سراغ مرحوم استاد کاظم مدیر شانهچی، (از عالمان
حوزه خراسان و پژوهشگران اصول فقه و حدیث) و «چند تن دیگر از
فرهیختگان حوزه رفت و از آنان برای تدریس در دانشکده الهیات دعوت
کرد. استاد مدیر شانهچی نیز پس از رایزنی و مشورت با برخی از
استادان خود و امر صریح آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی (ره) به
لزوم شرکت و دستاندرکار بودن در این سنگر علمی، عهدهدار تدریس
دروس فقه در این دانشکده شد». [۵]
استاد فیّاض در سال ۱۳۴۳ به تهران بازگشت و به تدریس در دانشکده
الهیات و معارف اسلامی پرداخت و مسوولیت مدیریت گروه ادیان و
مذاهبِ این دانشکده را تا سال ۱۳۴۶ که از دانشگاه بازنشسته شد،
برعهده داشت. پس از بازنشستگی هم اما تدریسی استاد ادامه داشت. در
سال ۱۳۴۹ که مقطع کارشناسی ارشدِ دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به
همت مرحوم استاد غلامحسین یوسفی برپا شد، از دکتر فیّاض نیز برای
تدریس دعوت شد و بدین ترتیب استاد علیاکبر فیّاض تا سال ۱۳۵۰ که
دستِ اجل در چهارم شهریور ماه، او را به دارِ بقا بدرقه کرد، یک
سالی به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. پس از وفات استاد،
پیکر وی را در جوار آستانِ مَلَک پاسبان حضرت امام رضا (ع) به خاک
سپردند.
تاریخ بیهقی و استاد فیّاض
تاریخ بیهقی یکی از متونِ مهم و کهن ادبی پارسی است که نویسندهای
دانشمند و تاریخنگاری خداشناس و باانصاف، به نام خواجه ابوالفضل
محمد بن حسین بیهقی، آن را در سده پنجم هجری نوشته است. این کتاب
که اصل آن سی مجلّد بوده، اثری است در تاریخ سالهای حکمرانی
غزنویان، که چون امروز تنها بخشهایی از آن که در تاریخ حکومت
سلطان مسعود بن محمود غزنوی است، برجای مانده، به تاریخ مسعودی
نیز مشهور شده.
روانشاد استاد علیاکبر فیّاض نزدیک به سی سال از عمر خویش را
صرف پژوهش درباره تاریخ بیهقی کرد. [۶] همچنانکه در سطرهای پیش
اشاره شد، مرحوم فیّاض با همراهی مرحوم دکتر غنی تاریخ بیهقی را
در سال ۱۳۲۴ منتشر کرده بود که به چاپ «غنی – فیّاض» معروف است.
پس از آن طبع، بار دیگر استاد فیّاض براساس تحقیقها و مطالعههای
بعدی خود، کتاب تاریخ بیهقی را تصحیح کرد، اما کمی پیش از انتشارِ
آن چشم از جهان فروبست. مرگ استاد سبب شد که نتواند برای اثر خویش
مقدمه بنویسد و نیز نتواند توضیحات و تعلیقات کتاب را کامل کند.
البته نقص نخست با نهادنِ متن سخنرانی استاد در مجلس بزرگداشت
بیهقی (با عنوان «نسخههای خطی تاریخ بیهقی») به جای مقدّمه،
تاحدّی رفع شده است. نقص دیگر را نیز مرحوم استاد خلیل خطیبرهبر
با شرح و توضیحهایی که بر چاپی جداگانه از تاریخِ بیهقی که
براساس تصحیح استاد فیّاض فراهم آورده تاحدّی برطرف ساخته است.
نمونهای از دقتِ عالمانه استاد فیّاض را در کار تصحیح تاریخ
بیهقی، میتوان از توضیح وی درباره نسخههای تاریخ بیهقی که در
همان سخنرانیِ به جای مقدمه نهادهشده، موجود است، دریافت. در
بخشی از این مطلب، استاد ضمن اشاره به اینکه نسخههای بازیافته از
تاریخ بیهقی را به دو دسته ایرانی و هندی میتوان تقسیم کرد،
آورده است:
«… مساله مهم دیگری راجع به این نسخهها، موضوع دستکاریها و
تصرفات شخصی است که در آنها شده است و بیشتر در نسخههای متأخر
ایرانی: بدین معنی که در مواردی از کتاب که مطلبی افتاده یا غلط
بوده است یا کاتب و مصحح آن را غلط میخوانده است، در عبارت دخل و
تصرف کردهاند و بدون ذکر عبارت اصل تغییراتی در متن کتاب
دادهاند. مثال از سخنِ علی قریب به بونصر: «تشویش این خاندان
بِنَنشیند»، که در نسخه اصلی کلمه «بِنَنشیند» را به رسم قدیم
«بنه نشیند» داشتهاند؛ چنانکه هم امروز هم در نسخه گجراتی به
همین صورت است؛ ولی ناسخ یا مصحح نسخه به واسطه ناآشنایی به
رسمالخط قدیم، این شکل نامأنوس را نفهمیدهاند و عبارت را از
اساس تغییر داده و نوشتهاند: «تشویش این خاندان دارم که تبه
شود». مثال دیگر؛ بیهقی در شرح حال تلک هندی میگوید: «از جریر و
متنبی چند شعر به یاد دارم»؛ سپس چند شعر می آورد که نه از جریر
است و نه از متنبی. یکی اُرجوزهای است جزءِ امثالِ معروف در
موضوع عصامی و عظامی و دیگر، قطعهای مجهولالقائل هم در آن
موضوع. پس بیهقی در اینجا غلطی کرده است؟ نه؛ زیرا در نسخه گجراتی
داریم: «ارجوزهیی و بیتی چند شعر به یاد دارم».
این دو مثال از مواردی است که غلطی در اکثریت نسخهها حتی چاپ
کلکته و سنگی تهران بوده است. ولی یکی یا دو نسخۀ دیگر از حسن
اتفاق صحیح آن را داشتهاند و از روی آنها بهسهولت غلط رفع شده
است. ولی مواردی هست و بسیار هم زیاد، که غلطی است مسلّم در همۀ
نسخهها و هیچ نسخهای صحیحِ آن را نداده است، حتی نسخه گجراتی.
از این قبیل است، عبارات عربی که نوعاً در این نسخهها مغلوط است
و غالباً صورت صحیحِ آن را در منابع و مصادر خارج از کتاب میتوان
پیدا کرد». [۷]
آثار دیگر استاد
از مرحوم استاد فیّاض برخلاف برخی دیگر از محققانِ زبان و ادبیات
فارسی، آثار اندکی برجای مانده است که همان آثار نیز همگی زیر
سایه کار علمی بزرگی که استاد در تصحیح تاریخ بیهقی انجام داده،
قرار گرفته است. دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری
مؤسسه فرهنگی هنری بخارا در شامگاه دوشنبه، دوازدهم آذر ۱۳۹۷،
برنامه «شب بخارا» را با نام «شب علیاکبر فیاض» با حضور تنی چند
از استادان زبان و ادبیات فارسی برگزار کرد. یکی از بزرگانی که در
آن مراسم از استاد فیّاض سخن گفت، استاد دکتر سید مهدی نوریان،
استاد نامدار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، بود. استاد
نوریان درباره نقش والای استاد فیّاض در پرورش شاگردانِ بزرگی
همچون استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، گفته بود:
«استادی در حد و اندازه دکتر فیاض یک تنِ تنها نیست؛ که نمونۀ آن
در تعداد بیشمار شاگردانش ضرب میشود و موج برمیدارد و آن کلمه
فراگیر میشود… . اگر به دنبال این وجه بسیار شاخص هستید،
میتوان یکی از این آثار را وجود دکتر شفیعی کدکنی دانست». [۸]
به هر روی به جز تصحیح تاریخ بیهقی، مرحوم استاد فیّاض کتابهای
دیگری نیز از خود به یادگار نهاده است. وی در تألیف کتابِ «مشهد
در آغاز قرن چهارده خورشیدی» نیز نقش داشته است. استاد فیّاض و
استادان روانشادان محمدتقی مدرّس رضوی، محمود فرّخ، سیّد علی
مؤیّد ثابتی و عبدالحمید مولوی این کتاب را که به معرفی محلّات و
بافت قدیمی شهر مشهد پرداخته، تألیف کردهاند. این کتاب که به
«گزارش مکتب شاهپور» نیز معروف است، در سال ۱۳۱۳ تألیف شده بود و
قرار بود در همان سال به مناسبت برپایی هزاره فردوسی منتشر شود،
اما انتشار آن سالها و دههها به تأخیر افتاد تا اینکه در سال
۱۳۸۶، زمانی که مؤلفانِ آن رخ در نقاب خاک کشیده بودند، با تصحیح
و توضیح مهدی سیّدی و به همت انتشارات آهنگ قلم منتشر شد.
تصحیح و انتشار بخش منطق کتاب «التلویحات اللوحیه و العرشیه» اثر
فلسفی مهم شیخ اشراق، شهابالدین یحیی بن حبش سهروردی که به زبان
عربی است، از دیگر کارهای عالمانه استاد فیّاض بوده است. این اثر
با عنوان «منطق التلویحات» به همت انتشارات دانشگاه تهران در سال
۱۳۳۴ منتشر شده است.
دیگر اثر استاد فیّاض، کتاب «تاریخ اسلام» است که نخستین بار در
سال ۱۳۲۷ انتشارات دانشگاه تهران آن را منتشر کرد. این اثر ارزشی
مستند و هنرمندانه، کتابی است، درباره تاریخ اسلام از آغاز تا قرن
هفتم هجری که در یک مقدمه و شش بخش (عربستان؛ پیغمبر (ص) در مکه؛
پیغمبر (ص) در مدینه؛ خلفای راشدین؛ امویان؛ و عباسیان) تدوین شده
است. [۹]
ارجاعها:
۱. «مدرّسی چهاردهی و تذکره تاریخی او»؛ موسی حکمت؛ مجله ارمغان؛
امرداد و شهریور ۱۳۳۷، شماره ۵ و ۶؛ ص ۲۶۷.
۲. «دستگاهی است که جهت تقطیر مایعات به کار میرود؛ و آن، مجموع
دو ظرف است، یکی قَرع که دیگی است شبیه کدو، برای جوشاندن موادی
که میخواهند تقطیر کنند؛ و دیگری، انبیق که جهت تقطیر بخارات
حاصل از قَرع است» (لغتنامه دهخدا. «قرع و انبیق»).
۳. «دکتر قاسم غنی و دکتر علیاکبر فیّاض؛ همکاری در تصحیح تاریخ
بیهقی»؛ سید حسن امین؛ مجله حافظ؛ فروردین ۱۳۸۴، شماره ۱۳؛ ص ۴۹.
۴. «سخنرانی دکتر علیاکبر فیّاض در دانشگاه فاروق اول» (آغاز شعر
پارسی)؛ سخنران: علیاکبر فیّاض؛ مترجم: محمدحسین ساکت؛ مجله
وحید؛ شهریور ۱۳۵۱، شماره ۱۰۵؛ ص ۶۲۷.
۵. «زندگیشناسی و کتابشناسی توصیفی استاد کاظم مدیر شانهچی»؛
علیرضا بهاردوست؛ مجله مطالعات اسلامی؛ پاییز و زمستان ۱۳۷۹،
شماره ۴۹ و ۵۰؛ ص ۱۶.
۶. «تاریخ بیهقی»؛ خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی؛ تصحیح
علیاکبر فیّاض؛ مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد؛ ۱۳۸۳؛ ص ۳۵.
۷. «تاریخ بیهقی»؛ خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی؛ تصحیح
علیاکبر فیّاض؛ مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد؛ ۱۳۸۳؛ ص ۴۰.
۸. «یاحقی: فیاض احیاگر تاریخ بیهقی و تصحیح متن در زبان فارسی
است»؛ خبرگزاری ایبنا؛ منتشرشده در تاریخ سهشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷.
۹. «گزارشی فاخر از تاریخ اسلام؛ بررسی کتاب «تاریخ اسلام» اثر
زندهیاد دکتر علی اکبر فیاض»؛ عبدالرحیم قنوات؛ مجله تاریخ و
تمدن اسلامی؛ پاییز و زمستان ۱۳۹۰، شماره چهاردهم؛ ص ۱۴۲.