رهبر انقلاب: وعده و وعید در برجام کافی است؛ عمل کنند عمل میکنیم/ انتخابات پرشور، اولویت اول و بعد، انتخاب اصلح
حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: علاج دردهای مزمن کشور در پرشور بودن انتخابات و اقبال عمومی مردم در انتخاب شخص اصلح است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری سرویس اخبار تاریخ ما، سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی، بهمناسبت سالروز قیام تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ از لحظاتی قبل آغاز شد.
سخنان حضرت آیتالله خامنهای به طور زنده از شبکه خبر سیما و رادیو ایران در حال پخش است.
اهم محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
* به مردم عزیز تبریز و آذربایجان سلام و تحیّت عرض میکنم و روز تاریخی و فراموش نشدنی ۲۹ بهمن را که متأسفانه امسال به خاطر ضرورت، به این صورت برگزار میشود گرامی میدارم. هر سال در این حسینیه با حضور شما مردم عزیز و فضای پرشوری که احساسات آذربایجانی و تبریزی شما ایجاد میکرد دلخوش بودیم. امسال متأسفانه این امکان فراهم نیست و این جزو حوادث گوناگون زندگی است که امیدواریم به زودی این موانع برطرف شود.
* حلول ماه رجب را به همه شما عزیزان و عموم مردم ایران تبریک عرض می کنم و امیدوارم از برکات معنوی این ماه همه بهره ببرند. بله، در این ماه اجتماعات وجود ندارد و آنچه که هر سال برای مردم میسر بود در اجتماعات عبادی و ذکر و توجه امسال نیست لکن در خانهها از دعای ماه رجب غفلت نشود و این تعطیلی موقت اجتماعات نباید باعث شود از برکات این ماه و دعا به درگاه الهی غافل شویم.
* آنچه امروز عرض خواهم کرد چند کلمه در مناقب تبریز و آذربایجان است. با اینکه در این زمینه زیاد صحبت کردیم، امّا تصور بنده این است که این حرفها باید تکرار شود و ذهن جوانان عزیز ما با این حقایق بیشتر آشنا شود.
* چند کلمه درباره یادمان 29 بهمن 56 و چند جمله درباره درسی که امروز ما باید از این حادثه بگیریم و ضعفهایی که امروز داریم که باید با بهرهبرداری از این درس بزرگ برطرف کنیم. یک کلمه کوتاه هم درباب انتخابات عرض خواهم کرد.
* حادثه 29 بهمن 56 یک حادثه پرافتخار جهادی و عملیاتی بود و مایه افتخار مردم تبریز است،لکن افتخارات آذربایجان به این کار محدود نمیشود. دامنه افتخارات این شهر و منطقه بسیار گستردهتر است. چند نمونه را عرض میکنم. یکی مسئله نخبهپروری است هم در علم هم سیاست. منطقه آذربایجان نخبه پرور است. در این 150 سال اخیر این منطقه از لحاظ فقها و حکمای بزرگ و دانشمندان یک منطقه ممتاز است. نخبه پروری در علم و هنر، شعرا و هنرمندان تبریز، هنرمندان اقسام هنرها در تبریز که یک نمونه مرحوم شهریار رحمت الله علیه را اسم میبریم که فقط هم ایشان نبودند.
* در سیاست هم شخصیتهای برجستهای را در گذشته و امروز تقدیم کرده است. این خصوصیت نخبهپروری تبریز را باید حفظ کرد.
* نکته بعد، جریانسازی تبریز در حوادث است.
* از دوره فتوای تحریم تنباکوی مرحوم میرزای شیرازی، میرزای شیرازی در سامرا بودند اگر علمای ایران نبودند این فتوا همه گیر نمیشد. اینجا مرحوم آقای میرزاجواد آقا فعال وارد شدند. در مشروطه همینطور. بنابراین در تحولات تاریخی و سیاسی کشور این منطقه و بخصوص شهر تبریز دارای این روحیه جریانسازی بودند. نقطه بعدی آذربایجان دژ استوار ایران در برابر تهاجم خارجی بود.
* ما با دشمنان خارجی همواره مواجه بودیم. اگر آذربایجان نبود ممکن بود این تعرض به مناطق مرکزی کشور کشیده شود.
* یک نکته بسیار مهم این است که منطقه تبریز و آذربایجان دو ویژگی هویتی ثابت و همیشگی داشتهاند. یکی دلبستگی عمیق به اسلام و دیانت اسلامی و دوم غیرت و حمیت شدید نسبت به ایران. این در دورانهای مختلف وجود داشته. اسلام و ایران را آنچنان اهمیت دادهاند که برجستگی مهمی است که مکرر در برابر توطئههای بیگانگان که میخواستند مناطقی را تجزیه کنند، آذربایجانیها خودشان ایستادهاند و یکپارچگی کشور را حفظ کردهاند.
* یک نکته نقشآفرینی چهرههاست. در قضایای مشروطه در اوایل، ستارخان و باقرخان که باقرخان با پدر ما هم محله بودند و ایشان دیده بودند باقرخان را و در برههای دیگر که روسها وارد تبریز شدند مرحوم ثقة الاسلام مبارزه کردند و به شهادت رسیدند. در برههای دیگر حرکت خیابانی و نوبری که وارد میدان شدند و به شهادت محمد خیابانی منتهی شد.
* در مقدمات انقلاب از روز اول یعنی سال 42 که نهضت شروع شد، جزء علمای دستگیرشده از کل کشور سه نفر از علمای معروف تبریز دستگیر شدند و بعد حرکت مرحوم قاضی و دیگران و بعد در مسائل خود انقلاب شهید مدنی و بعد در دفاع مقدس امثال شهید باکری که اینها چهرههای فراموشنشدنی است. نباید گذاشت این تاریخ پرافتخار به دست فراموشی سپرده شود. بدون یک راویت درست از تاریخ آذربایجان هر روایتی از ایران ناقص است.
* اما 29 بهمن 56؛ امام بعد از آن حادثه پیامی دادند. در آن پیام، امام سه خصوصیت را درباره «مردم عزیز آذربایجان» ذکر کردند. این عبارت «عزیز» در پیام امام هست. یک «شجاعت» دو «غیرت» سه «تدین» که امام بزرگوار در پیامشان بیان کردند. حقاً هر سه خصوصیت شاخصهای مهمی هستند برای ارزیابی یک مجموعه انسانی. یعنی شجاعت در جای خود، غیرت در مورد خود و تدین.
* این نکته مهمی است که وقتی در 29 بهمن مردم قیام کردند مردم تبریز 19 دی قم را دیده بودند که رژیم با چه سبوعیتی وارد میدان خواهد شد. رژیم هم خیال کرده بود بعد از حادثه قم برق چشم را از مردم گرفته و کسی جرأت نمیکند وارد میدان شود. در این شرایط مردم تبریز چندبرابر بیشتر از مردم قم وارد شدند و ابتکار چهلم گرفتن را ایجاد کردند.
* تبریزیها مبتکر ایجاد چهلم گرفتن بودند برای شهدای قبل از خودشان. این شجاعت، ایمان و غیرت آنها بود که آنها را به صحنه آورد.
* اعتقادم این است که اگر حرکت حماسی تبریزیها در 29 بهمن نبود ممکن بود حرکت خونین مردم قم در 19 دی تک بماند و به تدریج به دست فراموشی پرده شود. مثل حرکت سال 42 که در آن مقطع به دست فراموشی سپرده شد.
* همین سه خصوصیت یعنی شجاعت، غیرت و تدین در حوادث انقلاب و بعد از انقلاب هم خودش را نشان داد و هم در قضایای اوایل نهضت که دستهای بیگانه دنبال تجزیه طلبی بودند مردم تبریز وارد میدان شدند هم در دفاع مقدس که لشکر عاشورا یکی از لشکرهای خط شکن بود و شهید باکری چهرهای فراموش نشدنی است که یاد او هرگز فراموش نخواهد بود. کسانی که با او معاشر بودند چیزهایی از صفای او نقل میکنند که انسان را دچار غبطه میکند.
* در فتنه «خلق مسلمان» هم خود تبریزیها وارد شدند. آنها تصور میکردند میخواهند برای تبریز و آذربایجان کاری بکنند و خود مردم این خطه وارد شدند. امام هم همان موقع گفتند کسی دخالت نکند، خود مردم تبریز جواب آنها را میدهند. در فتنه 88 هم تبریزیها یک روز زودتر از مردم کشور وارد میدان شدند و فتنه را خنثی کردند.
* حالا چه درسی از قیام 29 بهمن تبریز باید گرفت؟ انقلاب از آغاز با دشمنی ابرقدرتها مواجه شد. یک جبهه درست شد. شوروی هم در کنار آمریکا بود. در صد مسئله مخالفت داشتند با هم اما در مقابل ایران با هم متحد بودند.
* علت این دشمنی چه بود؟ این نکتهای است که هرگز نباید فراموش شود. علت دشمنی صرفاً این بود که نظام اسلامی هنجارهای نظام سلطه را رد کرده بود. آنچه بر دنیا حاکم بود نظام سلطه بود. یعنی دنیا تقسیم میشوود بر دو بخش سلطه گر و سلطه پذیر. سلطه گر باید مسلط باشد هم در سیاست هم فرهنگ و هم اقتصاد. سلطهپذیرها هم باید تسلیم شوند. این یک هنجار جاافتاده بود. بخشی از دنیا دست آمریکا و بخشی هم دست شوروی و بخشی هم دست قدرتهای درجه 2 بود.
* جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی این را رد کرد. این رگ حیات استکبار بود. هنجارهای نظام سلطه رگ حیات آنها بود و آنها در مقابل انقلاب ایستادند. البته همیشه بهانهای را جور میکردند؛ یک روز بحث حقوق بشر را یک روز دین را به شکل زشت جلوه دادن، یک روز هستهای یک روز موشکی و … اینها بهانه است. اصل این است که این نظام حاضر نیست شریک این نظام سلطه بشود. نظام اسلامی ایستاده و با ظلم و سلطه مخالف است.
* در مقابل این دشمنی و این جبهه، ملت عزیز و پایدار ما نیاز دارند به اینکه هویت خود را مستحکم کنند. قدرت درونی خود را باید ازدیاد ببخشند. این نیاز قطعی است. آنچه به یک نهضت هویت و قدرت میدهد چیست؟ اولا دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است. خیلی از کشورهایی که قیام کردند علیه ظلم و استبداد بعد از مدت کوتاهی به کلی از آن راه برگشتند و در راه اسلاف خودشان رفتند، چون زیربنای محکم فکری نداشتند.
* اینکه گاهی در کلمه خارجیها و گاهی هم متأسفانه داخلیها تکرار میکنند ایدئولوژی زدایی، برای همین زیربنای فکری است. این زیربنای فکری در فرمایشات حضرت امام متجلی است. بعد هم درسهای ارزشمندی از متفکران انقلاب در اختیار ماست از شهید بهشتی تا شهید مطهری و دیگران تا امروز.
* بنده اعتقاد راسخ دارم که نیروهای فکری نظام اسلامی باید این راه را طی کنند و روز به روز و نو به نو این فکر را رونق دهند. مسائل جدیدی پیش میآید و باید پاسخها را در اختیار جویندگان بگذارند.
* در مقام عمل هم چیزهایی لازم است. صرف وجود این زیربنا کافی نیست. در مقام عمل هم نترسیدن، خسته نشدن، ناامید نشدن، تنبلی نکردن، ندانسته در نقشه دشمن قرار نگرفتن در عمل لازم است و در جای خود هم آماده فداکاری بودن. مواردی هم باید فداکاری کرد. مثل شهید سلیمانی و دیگر شهدا که جان خود را در کف دست گرفته بودند.
* البته ملت ایران خوشبختانه از این خصوصیات برخودار هستند. انصافاً ملت خسته نشدهاند. نمونههایش را هم دیدید در این تشییع جنازه عجیب شیهد سلیمانی، امسال هم در این شرایط کرونا چطور با ابتکار و با شور و شوق وارد شدند و نگذاشتند تعطیل شود. در قیام 29 بهمن مردم تبریز هم این خصوصیات دیده شد. در 22 بهمن و روزهای منتهی به آن هم اینطور بود. اولا امام بود که خودش در جلوی جمعیت حرکت کرد.
* اگر امام شجاع نبود و میترسید و ناامید و خسته میشد و تنبلی میکرد این حادثه به این عظمت اتفاق نمیافتاد. امام لحظه به لحظه در روزهای منتهی به پیروزی، لحظه به لحظه در جریان بود تا جایی که حکومت نظامی را نفی کرد و مردم را به خیابان کشاند تا قضیه تمام شد.
* مردم هم با همین ویژگیها وارد شدند. هرگاه این مجاهدت باشد هدایت الهی هم هست. علاوه بر هدایت الهی، موفقیت و پیشرفت هم خواهد بود. اگر در این راه پافشاری و استقامت کنید، استقامت یعنی منحرف نشدن. اگر در این طریق مستقیم حرکت کنید مشکلات هم حل خواهد و ضعفها برطرف خواهد شد. باید توجه به این نکته داشته باشیم.
* اهمیت راهی که ملت ایران تا امروز طی کرده بسیار بالاست. دستاوردهای انقلاب عظیم و شگفتآور است. البته متأسفانه ما کمکار کردهایم در تبیین این دستاوردها.
* دو سه مورد را عرض میکنم؛ یکی اینکه انقلاب توانست چهره ایران را از یک کشور عقب مانده علمی که به کلی از لحاظ عملی در آخرین صفهای کشورهای دنیا قرار داشت و از لحاظ سیاسی طفیلی قدرتهای بزرگ بود و از لحاظ اقتصاد هم اینطور بود. چهره این کشور را به کشوری آزاد و مستقل و عزیز تبدیل کرد. برخوردار از موفقیتهای بزرگ علمی در رشتههای حیاتی. امروز در رشتههای مهمی که ایران در بین 5 یا 6 کشور یا حداکثر 10 کشور حضور دارد رشتههای بااهمیتی است.
* مورد دوم؛ ملت ایران را از حال خمودگی و بیهدفی و دنباله روی بیرون آورده و ملتی هدفمند سربلند و آبرومند در دنیا تبدیل کرده است. قبل از انقلاب اینطور نبود و مردم هدف والا و نگاه گستردهای به مسائل جهان وجود نداشت. عده کمی در کشور ممکن بود چنین حالتی داشته باشد. ملت امروز ملت شادابی است. این همه جوان پرتحرک؛ هزاران هسته علمی جوان در کشور وجود دارد. جوانان مشغول کارهای اجتماعی است که یک نمونه هم حضور جوانان در قضیه کرونا است مثلاً یا کمکهای مومنانه و مواسات با نیازمندان. جوانان وارد میدان میشوند و این چیزها اصلا در گذشته وجود نداشت.
* نکته سوم که بسیار مهم است؛ انقلاب، مدیریت کشور را از حکومت پادشاهی و استبدادی و فردی تبدیل کرد به حکومت مردمی و جمهوریت و مردمسالاری. امروز حاکم بر سرنوشت مردم ایران خود مردم هستند. مردم هستند که انتخاب میکنند. ممکن است خوب انتخاب کنند یا بد، امّا این مردم هستند که انتخاب میکنند. آن روز همه چیز دست خودشان بود. مذاکراتی که یکی از شخصیتهای آمریکایی که با محمدرضا رفیق بود میگوید به ایران رفتم و به محمدرضا گفتم فلان آدم بیعرضه است، او گفت همه کارها را خودم انجام میدهم. مردم که هیچ، دولتیها هم هیچ کاره بودند.
* دستاورد دیگر کشور خدمات انقلاب در سازندگی است؛ تعجب میکنم برخی چطور اینها را نمیبینند. این حادثه عظیم در پدید آوردن زیرساختهای اساسی از راه، سد، برقرسانی، گسترش اعجاب آور دانشگاهها ایجاد شده است. این کاری است کارستان که انقلاب انجام داد و حکومتی معمولی که انقلابی نبود نمیتوانست انجام دهد.
* تقویت نیروی دفاعی کشور؛ این کشوری است که در برابر حمله نیروهای معدود انگلیسی چندساعت بیشتر نتوانست ایستادگی کند. هشت سال همه نیروهای قدرتهای جهانی زیر اسم صدام با ایران جنگیدند و بعد از هشت سال هیچ غلطی نتوانستند بکنند و به وسیله نیروهای مردمی ما از مرزها اخراج شدند. چنین حرکت عظیمی انجام گرفت. امروز که بحمدلله وضع نیروهای نظامی ما دهها برابر از آن روز بهتر است و کشور ما از لحاظ دفاعی قدرت برتر منطقهای است.
* اینکه روز بهروز توطئههایی علیه کشور انجام میشود به خاطر این است که انقلاب توقف ندارد و میبینند که کشور پیش میرود. البته انشاءالله قدرت ملت ایران و مسئولین و مأمورین کشور آنها را خنثی خواهد کرد. اینها دستاوردهای انقلاب است که باید بشناسیم.
* البته هرگز پنهان نمیکنیم که در بخشهایی هم عقبماندگی داریم که به هیچ وجه قابل قبول نیست و خود ما مسئولین مقصر هستند. مردم هم ممکن است در بخشهایی دخالت داشته باشند. این به خاطر انقلابی عمل نکردن ماست. هرجا انقلابی عمل کردیم عقبماندگی نداشتیم هرگاه از انقلاب کوتاه آمدیم و حرکت غیرانقلابی و ناشی از کسالت ایجاد کردیم عقبماندگی ایجاد شد که در درجه اول معیشت طبقات فقیر است که در این زمینه عقب ماندگی داریم. البته در همین زمینه هم در مقایسه با قبل از انقلاب به مراتب جلو هستیم. اینکه کسی تصور کند قبل از انقلاب هم اینطور بود اصلاً اینطور نیست.
* ما باید خیلی بیش از این حرکت میکردیم و شکاف طبقاتی باید از بین برود و عدالت باید به معنای واقعی کلمه مستقر بشود و این وظیفه ماست.
* قبل از انقلاب جمعیت کشور 35 میلیون بود امروز 85 میلیون است. آن روز چند برابر امروز از درآمد نفت استفاده میکردیم. امروز حالا تحریم که اضافه شده علاوه بر آن این مقدار فروش نفت هرگز نداشتیم که آن زمان 6 میلیون بشکه نفت میفروختند آنطور که معروف بود.
* دشمن روی ناکامیهای ما تبلیغات و جنگ روانی میکند. ناکامیها را چندبرابر بزرگتر نشان میدهد. البته پیشرفتها را نشان نمیدهد و عمداً کتمان میکند. این برای این است که مردم را نسبت به آینده بدبین کنند. از دروغ هم باکی ندارند و دروغ هم میگویند. برخی از عناصر داخلی هم از روی غفلت، حالا ممکن است برخی هم معترض باشند امّا غالبا از روی غفلت همان حرفها را بازتاب میدهند.
* نابسامانیها و ناکامیهایی هست که باید جبران شود. مردم ما امروز از اوایل انقلاب نسبت به این نابسامانیها حساس تر هستند. مردم نسبت به فساد و فاصله طبقاتی حساستر از اول انقلاب هستند که این چیز بدی نیست و چیز بسیار خوبی است؛ این نشان دهنده این است که مردم به دنبال آرمانهای انقلاب هستند لذا اعتراض میکنند. هرجایی که مبارزه با فساد باشد مردم در آنجا علاقه نشان میدهند و دلگرمی و طرفداری نشان میدهند. آنجایی که حرکت به سمت کمک به مردم ضعیف و ایجاد عدالت باشد مردم طرفداری نشان میدهند. این خیلی مهم است و همین را باید تقویت کرد.
* وظیفه داریم با دستاوردها، ناکامیها و ضعفها را جبران کنیم. از جمله دستاوردها همین جوانان مبتکر و نیروی انسانی آماده به کار است. ما به کمک دستاوردها باید ناکامیها را جبران کنیم. دشمن عکس این را میگوید؛ میگوید نگاهتان به ناکامی باشد، دستاوردها را فراموش کنید و مسیر انقلاب را رها کنید. ما میگوییم به کم دستاوردها باید ناکامی و ضعفها را برطرف کنیم و انبوه دستاوردها را ببینیم و از آن برای کمک به برداشتن ضعفها بهرهبرداری کنیم.
* خوشبختانه شور انقلابی در مردم زنده است؛ همانطور که عرض کردم آن تشییع بینظیر، در تاریخ کشورها ما اینطور تشییعی را ندیده بودیم و بینظیر بود. بعد هم امروز که 22 بهمن بحمدلله نشان دهنده شور انقلابی مردم بود. بنابراین باید از گذشته استفاده کنیم برای آینده.
* انتخابات در کشور ما یک فرصت بسیار بزرگ است که نباید از دست داد. مخالفین جمهوری اسلامی البته نمیخواهند جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده کند. این یک امکان برای ملت است. یک ظرفیت بزرگ برای پیشرفت کشور است. شور انقلابی مردم را نشان میدهد. وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و شور انقلابی خود را نشان دهند موجب امنیت و پس زدن دشمن میشود و طمع به کشور را کم میکند. انتخابات هرچه پرشورتر و با اقبال عمومی بیشتر روبرو شود اثرات آن برای کشور و مردم بیشتر خواهد بود. امّا دشمن این را نمیخواهد و همیشه نزدیک انتخابات شروع میکنند به گفتن حرفهایی نظیر اینکه انتخابات آزادی نیست، دخالت فلان هست، مهندسی است و چنین است. برای این که مردم را دلسرد کنند. لکن حقیقت این است که انتخابات برای کشور یک فرصت، افتخار و یک ذخیره است که اگر شرکت پرشور مردم باشد این یقیناً کمک به آینده کشور خواهد کرد. البته اگر همراه بشود با یک انتخاب درست که حقیقتاً یک نیروی کارآمد و با ایمان و با انگیزه و علاقهمند به کار انتخاب شود نور علی نور است و آینده کشور را تضمین خواهد کرد.
* در باب انتخابات در ماههای آینده حرفهای زیاد دیگری دارم که عرض خواهم کرد. فعلا همین یک جمله را میگویم؛ علاج دردهای مزمن کشور در پرشور بودن انتخابات و حضور عمومی مردم و بعد انتخاب اصلح و شخصیت مناسب در انتخابات ریاست جمهوری است.
* آخرین مطلب درباب برجام است. درباره برجام زیاد گفتهایم و سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را گفتهایم. حرفهایی زده میشود و وعدههایی داده میشود. امروز همین یک کلمه را میخواهم بگویم که ما حرف و وعده خوب زیاد شنیدهایم که بعد نقض شده است. حرف و وعده فایده ندارد. این دفعه فقط عمل؛ عمل از طرف مقابل ببینیم ما هم عمل خواهیم کرد. با حرف و وعده، جمهوری اسلامی این دفعه مثل گذشته قانع نخواهد بود.
متن کامل بیانات امروز رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
به مردم عزیز تبریز و آذربایجان سلام و تحیّت عرض میکنم و روز تاریخی و فراموشنشدنی بیستونهم بهمن را که امسال متأسّفانه به خاطر ضرورت به این صورت برگزار میشود گرامی میدارم. ما هر سال در این حسینیّه با حضور شما مردم عزیز و فضای پُرشوری که احساسات آذربایجانی و تبریزی شما ایجاد میکرد دلخوش بودیم و شما را از نزدیک زیارت میکردیم؛ امسال متأسّفانه این [امکان] فراهم نیست؛ و این هم جزو حوادث گوناگون زندگی است؛ هر روزی به یک نحوی است. انشاءالله امیدواریم که بزودی این موانع هم برطرف بشود.
ضرورت بهرهگیری از برکات ماه رجب
حلول ماه رجب را به همهی شما عزیزان، به اهالی تبریز و آذربایجان،و به عموم مردم ایران تبریک عرض میکنم و امیدوارم که همه از برکات معنوی این ماه بهره ببرند. خب بله در این ماه، اجتماعات وجود ندارد و آنچه هر سال برای مردم در اجتماعاتِ عبادی و حال و ذکر و توجّه میسّر بود، امسال نیست لکن در خانهها از دعاهای رجب غفلت نشود؛ دعاهای بسیار خوبی است، و این تعطیلی موقّتِ اجتماعات نبایستی موجب بشود که ما از برکات این ماه و از عبادت و دعا و توسّل به درگاه الهی غافل بشویم.
آنچه امروز عرض خواهم کرد، چند کلمه در آغاز در مناقب تبریز و آذربایجان است. با اینکه در این زمینه زیاد صحبت کردهایم امّا تصوّر بنده این است که این حرفها باید تکرار بشود تا ذهن جوانهای عزیزِ ما بخصوص جوانهای عزیزِ آن خطّه با این حقایق بیشتر آشنا بشود؛ چند کلمه در باب یادمان بیستونهم بهمن ۵۶ -این حادثهی تاریخی بسیار مهم- و چند جمله دربارهی درسی که امروز باید از این حادثه بگیریم و استفاده کنیم و با بهرهبرداری از این درس بزرگ، ضعفهایی را که امروز داریم باید برطرف کنیم. یک کلمهی کوتاه هم دربارهی انتخابات عرض خواهم کرد.
افتخارات تبریز و منطقهی آذربایجان: ۱) منطقهای نخبهپرور
امّا در باب تبریز، خب حادثهی بیستونهم بهمن ۵۶ یک حادثهی پُرافتخارِ جهادی و عملیّاتی بود؛ کار مهمّی بود و واقعاً مایهی افتخار مردم تبریز است، لکن افتخارات آذربایجان و افتخارات تبریز به این کار جهادی و امثال این کار جهادی محدود نمیشود؛ دامنهی افتخارات این شهر و این منطقه بسیار گستردهتر است؛ من چند نمونه را عرض میکنم:
یکی مسئلهی نخبهپروری است. منطقهی آذربایجان، بخصوص تبریز هم در علم، هم در هنر، هم در سیاست، یک منطقهی نخبهپرور است. در علم، هم علوم دینی و هم علوم طبیعی و مادّی، در این ۱۵۰ سال اخیر -حالا قبل از آن را من خیلی تتبّع نکردهام- این منطقه از لحاظ [پرورش] فقهای بزرگ، از لحاظ حکمای بزرگ، از لحاظ متکلّمین، از لحاظ دانشمندان علوم طبیعی، یک منطقهی ممتاز و حقیقتاً نخبهپرور است؛ پس نخبهپروری در علم، نخبهپروری در هنر [که به عنوان] یک نمونه از شعرای تبریز، هنرمندان تبریز، هنرمندان اقسام هنرها، مرحوم شهریار (رحمة الله علیه) را اسم میآورند و اسم میآوریم که بنده هم معتقدم، منتها فقط ایشان نبودند؛ شعرای زیادی در تبریز [بودند] که به سرویس اخبار تاریخ مای یا ترکی شعر میگفتند. همچنین در سیاست هم آذربایجان شخصیّتهای برجستهای را در گذشته و امروز تقدیم کرده؛ بنابراین یکی از خصوصیّات این منطقه نخبهپروری است که این را باید نگه داشت، باید حفظ کرد.
۲) جریانسازی در تحوّلات تاریخی دوقرن اخیر
نکتهی دیگر، جریانسازی در تحوّلات تاریخی و سیاسی کشور است. باز در همین ۲۰۰ سال اخیر، ۱۵۰ سال اخیر وقتی که نگاه میکنیم، [آذربایجان] یک منطقهی جریانساز بوده است. یک وقت [هست که] کسی به یک ماجرایی ملحق میشود، یک وقت کسی در یک ماجرا، جریان ایجاد میکند، تحوّل ایجاد میکند، در ایجاد آن جریان و تداوم آن جریان تأثیرگذاری میکند؛ تبریز و آذربایجان از این قبیل بوده است. از دورهی فتوای تحریم تنباکوی مرحوم میرزای شیرازی که مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد که یکی از برجستگان علمای تبریز و خانوادهی معروف مجتهد و مجتهدی هستند در این منطقه اثرگذار بودند؛ خب، میرزای شیرازی در سامرّا بودند؛ اگر علمای بلاد ایران مثل میرزای آشتیانی(۲) در تهران و ایشان در اینجا و بعضی از علمای دیگر در مناطق دیگر نبودند، این فتوا همهگیر نمیشد و آن اثر مطلوب را نمیگذاشت. اینجا مرحوم حاج میرزا جواد در این زمینه فعّال وارد میدان شدند. در مشروطه همین طور -که حالا بعد عرض خواهم کرد، اشاره خواهم کرد- پس بنابراین در تحوّلات تاریخی و سیاسی کشور، این منطقه و بالخصوص شهر تبریز و به طور کلّی منطقهی آذربایجان دارای این روحیهی جریانسازی بودند.
۳) دژ استوار در مقابل حملات خارجی
نکتهی بعدی [این است که] آذربایجان دژ استوار ایران در مقابل حملات خارجی بوده؛ یعنی ما با همسایههای متعرّض و متجاوز -چه روسیهی تزاری، چه عثمانی سابق، چه شوروی- همواره با حملاتی مواجه بودهایم؛ اگر چنانچه آذربایجان نبود و تبریز نبود و مقاومتها نبود و ایستادگیها نبود و جانفشانیها نبود، ممکن بود این تعرّض به مناطق مرکزی کشور هم کشیده بشود. آذربایجان، سد و دژ مستحکمی بوده است که همواره این حملات را پس زده و جلوی آنها را گرفته.
۴) دلبستگی به اسلام و غیرت شدید به ایران
یک نکتهی بسیار مهم این است که منطقهی تبریز و آذربایجان دو ویژگی هویّتی ثابت و همیشگی داشتهاند: یکی عبارت است از دلبستگی عمیق به اسلام و به دیانت اسلامی؛ و دوّمی غیرت و حمیّت شدید نسبت به ایران؛ این همیشه در دورانهای مختلف در آذربایجان وجود داشته که به اسلام و ایران آنچنان اهمّیّت دادهاند و دربارهی آن آنچنان حمیّت نشان دادهاند که واقعاً یک برجستگی مهمّی است؛ آذربایجانیها مکرّر در برابر توطئههای بیگانگان که میخواستند تجزیه کنند مناطق مختلف ایران را، در این منطقه در مقابل این تجزیهطلبیها ایستادهاند و یکپارچگی کشور را حفظ کردهاند.
۵) داشتن چهرههای نقشآفرین در مسائل کشور
یک نکته، نقشآفرینی چهرهها است. چهرههای نقشآفرین در کلّ مسائل کشور در این منطقه زیادند؛ همین طور که عرض کردم، در ماجرای تنباکو مرحوم حاج میرزا جواد، در اوایل قضایای مشروطه ستّارخان و باقرخان -که باقرخان با پدر ما هممحلّه بودند، ایشان دیده بود باقرخان را در محلّهی خیابان- و بعد در یک برههی دیگر، وقتی که روسها وارد تبریز شده بودند و آنجا بودند، مرحوم ثقةالاسلام(۳) و علمای بزرگ دیگری مجاهدت کردند، مبارزه کردند و به شهادت رسیدند. بعد در یک برههی دیگر، حرکت شیخ محمّد خیابانی و میرزا اسماعیل نوبری که اینها وارد میدان شدند و کارها کردند که به شهادت خیابانی منتهی شد. در بحث انقلاب، در مسائل مقدّماتی انقلاب، از روز اوّل، یعنی از سال ۴۲ که نهضت شروع شد، جزو علمای دستگیرشدهی از سراسر کشور سه نفر از علمای معروف تبریز بودند. بعد هم در حوادث گوناگون در روزها و اوقات مُشرف به انقلاب هم حرکت مرحوم قاضی(۴) و دیگران؛ بعد در مسائل خود انقلاب، شهید مدنی و شهید قاضی؛ در دفاع مقدّس، شهید باکری و امثال اینها؛ دهها نفر از این قبیل شخصیّتهای برجسته هستند که اینها چهرههای نقشآفرینند، اینها چهرههای فراموشنشدنیاند. من عرض میکنم نباید گذاشت این تاریخ پُرافتخار به دست فراموشی سپرده بشود؛ این تاریخ را باید حفظ کرد. یقیناً بدون یک روایت درست از تاریخ آذربایجان، هر روایتی از تاریخ ایران ناتمام و ناقص است. در روایت درست مسائل آذربایجان، افرادی که اهل این کار هستند، کسانی که علاقهمند هستند، بایستی وارد بشوند. این، چند جملهی کوتاه دربارهی آذربایجان و تبریز.
ویژگیهای مردم آذربایجان در خلق حماسهی بیستونهم بهمن
و امّا بیستونهم بهمن سال ۵۶. امام بعد از حادثهی بیستونهم بهمن تبریز پیامی دادند؛(۵) در آن پیام، امام سه خصوصیّت را دربارهی مردم عزیز آذربایجان ذکر کردند؛ این کلمهی «عزیز» هم در بیان خود امام هست که میگویند «مردم عزیز آذربایجان». سه خصوصیّت را ذکر کردند: شجاعت، غیرت، تدیّن؛ این سه خصوصیّت را امام بزرگوار در پیامشان برای آذربایجان بیان کردند. حقّاً هر سه خصوصیّت شاخصهای مهمّی هستند برای ارزیابی یک مجموعهی انسانی و برای ارزشگذاری به فعّالیّتها و تلاشهایی که این مجموعه انجام میدهد؛ یعنی شجاعت در جای خود، غیرت در مورد خود و تدیّن به همچنین.
وقتی که در بیستونهم بهمن مردم تبریز قیام کردند -این به نظر من نکتهی مهمّی است که باید به آن توجّه کرد- [حوادث] نوزدهم دی قم را دیده بودند؛ این را که رژیم با چه سبعیّتی وارد میدان خواهد شد و مردم را کشتار خواهد کرد، دیده بودند. و رژیم هم خیال میکرد که بعد از حادثهی قم، برق چشم را از مردم ایران گرفته است و دیگر کسی جرئت ندارد وارد میدان بشود. در چنین شرایطی، مردم تبریز با حجمی چند برابرِ آنچه در قم اتّفاق افتاده بود وارد میدان شدند و ابتکار چهلم گرفتن را ایجاد کردند. اینکه سلسلهی چهلمها بعد راه افتاد و منتهی شد به آن حرکات عظیم مردمی، ابتکارش در تبریز اتّفاق افتاد؛ یعنی تبریزیها مبتکر چهلم گرفتن بودند برای شهدای قبل از خودشان. خب این شجاعت آنها بود، ایمان آنها بود، غیرت آنها بود که آنها را به صحنه آورد و این حوادث بزرگ را رقم زد. اعتقاد من این است که اگر حرکت حماسی تبریزیها در بیستونهم بهمن نبود، ممکن بود حرکت خونین مردم قم در نوزدهم دی تک بماند و بتدریج به دست فراموشی سپرده بشود؛ مثل حرکت پانزدهم خرداد سال ۴۲ در آن دوران که بتدریج داشت به دست فراموشی سپرده میشد؛ البتّه بعد از انقلاب زنده شد امّا قبل از انقلاب آرام آرام داشت از یاد مردم میرفت که در پانزدهم خرداد ۴۲ چه اتّفاقی در تهران و قم و ورامین و مانند اینها افتاده است. نوزدهم دیِ مردم قم هم ممکن بود در صورتی که تبریزیها به میدان نمیآمدند، به همین سرنوشت دچار بشود. مردم آمدند حماسهی بیستونهم بهمن را ایجاد کردند و حماسهی قم را زنده نگه داشتند و خونی در رگهای نهضت جاری کردند.
خب، همین سه خصوصیّت، یعنی شجاعت و غیرت و تدیّن، در حوادث انقلاب و بعد از انقلاب هم خودش را نشان داد؛ هم در قضایای اوایل انقلاب که دستهای بیگانه دنبال تجزیهطلبی بودند، مردم تبریز وارد میدان شدند، هم در دفاع مقدّس؛ که لشکر عاشورا در آن روز یکی از لشکرهای خطشکن و شجاع بود و شهید باکری یک چهرهی فراموشنشدنی است که هرگز یاد او از ذهنها نمیرود و دوستان نزدیک او که با او همراه بودند -البتّه بنده هم ایشان را مکرّر دیده بودم- و آنهایی که با او معاشر و همراه بودند، چیزهایی از نورانیّت او، از معنویّت او، از صفای او نقل میکنند که انسان را واقعاً دچار غبطه میکند. و بعد در فتنهی خلق مسلمان، خود تبریزیها [در صحنه] بودند؛ یعنی کسانی که آن فتنهی خلق مسلمان را راه انداختند، تصوّر میکردند که میخواهند برای تبریز و آذربایجان کاری بکنند [امّا] آن که در مقابل فتنه ایستاد، خود مردم تبریز بودند و آنها بودند که نگذاشتند و امام این را همان وقت گفتند؛ گفتند کسی نمیخواهد دخالت بکند، خود مردم تبریز جواب آنها را خواهند داد. بعد همچنین در سالهای بعد، در فتنهی سال ۸۸، تبریزیها یک روز زودتر از تهران و یک روز زودتر از همهی کشور وارد میدان شدند و آن فتنه را خنثیٰ کردند.
رد کردن هنجارهای نظام سلطه؛ عامل دشمنیها با نظام اسلامی
خب، حالا این هم دربارهی بیستونهم بهمن سال ۵۶ و اهمّیّت حادثه و عظمت حادثه که هیچ نباید این را فراموش کرد. خب حالا ما چه درسی از این میگیریم؟ بحث عمدهی من اینجا است. درس امروز ما از این حادثه چیست؟ خب، انقلاب اسلامی از آغاز با دشمنی ابرقدرتها مواجه شد؛ یک جبهه به وجود آمد. ابرقدرتها که میگوییم، یعنی شوروی آن روز در کنار آمریکا؛ که در صد مسئله با هم اینها اختلاف داشتند امّا در این مسئلهی مقابلهی با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و نظام برآمدهی از امام، این دو ابرقدرت با هم همراه بودند؛ اروپاییها و قدرتهای اروپایی هم همین جور، دنبالهروانشان -مرتجعین منطقه و دیگران- هم که همین جور؛ یک جبههای علیه انقلاب اسلامی تشکیل شد. خب، علّت این دشمنی چه بود؟ این یک نکتهای است که ما هرگز نباید فراموش کنیم.
علّت این دشمنی صرفاً این بود که نظام اسلامی هنجارهای نظام سلطه را رد کرده بود. آنچه بر دنیا حاکم بود، نظام سلطه بود. نظام سلطه یعنی چه؟ یعنی دنیا تقسیم میشود به دو بخش: بخش سلطهگر و بخش سلطهپذیر؛ سلطهگر بایستی مسلّط باشد: هم سیاستش، هم فرهنگش، هم اقتصادش؛ و سلطهپذیر باید در مقابل سلطهگر تسلیم باشد. کشورهای دنیا تقسیم میشدند به سلطهگر و سلطهپذیر؛ این یک هنجار جاافتادهی جهانی بود. تقسیم کرده بودند دنیا را؛ یک بخشی از دنیا دست آمریکا، یک بخشی دست شورویِ آن روز، بخشی هم دست قدرتهای درجهی دوّمی که دنبالهروِ اینها بودند؛ این وضع دنیا بود. جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و انقلاب اسلامی، این نظام را رد کرد؛ خب این، رگ حیات استکبار بود؛ هنجارهای نظام سلطه، رگ حیات استکبار بود؛ قوام استکبار به این بود؛ جمهوری اسلامی این را رد کرد، نظام اسلامی این را رد کرد، اینها هم در مقابلش ایستادند. البتّه برای اینکه دستاویزی داشته باشند، همیشه یک بهانههایی جور میکردند: یک روز مسئلهی حقوق بشر، یک روز به شکلهای گوناگونی تسلّط بیمحابای دین زشت جلوه دادن، یک روز مسئلهی هستهای، یک روز مسئلهی موشکی، یک روز مسئلهی حضور منطقهای؛ اینها بهانه است، اصل قضیّه این است که این نظام اسلامی حاضر نیست شریک نظام سلطهی جهانی بشود و در سلطهگری و سلطهپذیری با آنها همراهی کند. نظام اسلامی ایستاده است؛ با ظلم مخالف است، با سلطه مخالف است.
مقابله با دشمن از طریق: ۱) استحکامبخشی به هویّت ملّی، به عنوان زیربنای فکری
خب در برابر این دشمنی و این جبهه، این ملّت عزیز و پایدارِ ما نیاز دارند به اینکه هویّت خود را مستحکم کنند؛ شخصیّت و هویّت و عناصر هویّتیِ خودشان را مستحکم کنند و قدرت درونی خودشان را ازدیاد ببخشند؛ این نیاز قطعی است. آنچه به یک ملّت و یک نهضت هویّت میدهد و قدرت میدهد چیست؟ اوّلاً دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است. علّت اینکه خیلی از کشورهایی که انقلاب کردند و حرکاتی را ضدّ سلطه و ضدّ استکبار و ضدّ ظلم و استبداد به وجود آوردند، بعد از مدّت کوتاهی -بعضیها بعد از پنج سال، بعضیها بعد از ده سال- بکلّی از آن راه برگشتند و رفتند در همان راه اَسلاف(۶) خودشان و مثل آنها شدند، این بود که یک زیربنای فکری محکمی در اختیارشان نبود. اینکه میبینید گاهی در بعضی از کلمات بیگانهها -که بعضی داخلیها هم متأسّفانه از آنها تقلید میکنند- ایدئولوژیزدایی مطرح میشود معنایش این است. دشمن اصلی برای سلطهگران، همین زیربنای فکریِ اصلی است که زیربنای اسلامی است؛ این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده. اگرمجلّدات متعدّد فرمایشات امام را ملاحظه کنید، این زیربنای فکری اسلامی و زیربنای عقیدتی کاملاً در آنجاها متجلّی است و بیانات گستردهی امام راحل، یک ذخیرهی غنی در این زمینه است؛ بعد هم درسهای ارزشمندی از متفکّران انقلابی ما در اختیار ما است، از شهید مطهّری و شهید بهشتی و دیگران تا زمان حاضر که اینها از قرآن و متون اسلامی این زیربنا را گرفتهاند و تأمین میکنند. البتّه بنده اعتقاد راسخ دارم که نیروهای فکریِ نظام اسلامی بایستی این راه را طی کنند و باز هم ادامه بدهند؛ روزبهروز و نوبهنو بایستی این فکر را جلوه ببخشند و رونق بدهند؛ مسائل جدیدی که پیش میآید، پاسخهای جدیدی لازم دارد، این پاسخها را در اختیار جویندگان و پویندگان و جوانان بگذارند.
۲) کمک به دشمن نکردن، نترسیدن و خسته نشدن، در مقام عمل
خب این مربوط به زیربنای فکری [بود] که این لازم است، امّا در مقام عمل هم یک چیزهایی لازم است، یعنی صِرف وجود این زیربنا کافی نیست. در مقام عمل چه لازم است؟ نترسیدن، خسته نشدن، ناامید نشدن، تنبلی نکردن، ندانسته در نقشهی دشمن وارد نشدن و به او کمک نکردن؛ اینها در عمل لازم است. در جای خود هم آمادهی فداکاری بودن؛ اینکه میگوییم در جای خود، یعنی یک مواردی پیش میآید که باید فداکاری کرد، باید جان را به کف دست گرفت:
نهد جان بر کف دست و رهاند
ز ننگ تیرهروزی کشوری را(۷)
مثل شهید سلیمانی که جانش را کف دستش گرفته بود و وارد میدانهای گوناگون [میشد] و دیگر شهدای عزیز، مثل همین شهید باکری خودتان که ایشان در آن عملیّات بسیار مهم و پیچیده و دشوار که آن طرف رودخانهی دجله رفته بود و دوستان خودش را در آن لحظات قبل از شهادت صدا میکرد، میگفت بیایید ببینید اینجا چه خبر است. من نمیدانم او چه میدیده؛ از عالم غیب، از عالم معنوی، از ملکوت عالَم وجود چه چیزهایی در مقابل او ظاهر شده بود که دعوت میکرد از شهید کاظمی و دیگران -که خود اینها میگفتند- که بیایید این طرف ببینید اینجا چه خبر است. خب اینها کسانی هستند که جانشان را کف دست گرفتند و فداکاری کردند. فداکاری در مواقعی لازم است لکن آنچه همیشه لازم است، همانهایی است که عرض کردم: خسته نشویم، ناامید نشویم، به دشمن کمک نکنیم، تنبلی نکنیم و بیکاری و عدم عمل را در زندگی خودمان نفی کنیم.
حضور، فداکاری، خستهنشدن و شجاعت امام و مردم در انقلاب و در صحنهها
البتّه ملّت ایران خوشبختانه از این خصوصیّات برخوردارند؛ انصافاً ملّت ایران خسته نشدند، که خب شما نمونههایش را در این تشییع جنازهی عجیب شهید سلیمانی، بعد هم در این بیستودوّم بهمن امسال با این شرایط کرونایی، با ابتکار جدید که چطور وارد میدان شدند و با شور و شوق نگذاشتند بیستودوّم بهمن تعطیل بشود و در قضایای گوناگون دیگر دیدهاید. در قیام بهمن تبریز هم همین خصوصیّات دیده شد؛ یعنی همین نترسیدن، خسته نشدن، ناامید نشدن، وارد میدان شدن و فداکاری کردن.
در روزهای منتهی به بیستودوّم بهمن در تهران و در بسیاری از شهرستانها همین جور [بود]؛ آنجا هم اوّلاً امام (رضوان الله علیه) بود که در جلوی جمعیّت در واقع حرکت کرد. اگر امامْ شجاع نبود، اگر امام میترسید، اگر امام ناامید میشد، اگر امام خسته میشد، اگر امام تنبلی میکرد، این حادثهی به این عظمت اتّفاق نمیافتاد. امام در قضایای روزهای آخر نهضت که منتهی به پیروزی انقلاب شد، لحظه به لحظه مراقب حوادث بود و داخل در جریانات بود تا رسید به آنجایی که حکومت نظامی را نفی کرد، مردم را به خیابانها کشاند و قضیّه تمام شد. [ثانیاً] مردم هم شجاعت به خرج دادند و نترسیدند و وارد میدان شدند و به معنای واقعی کلمه حضور پیدا کردند.
پافشاری و استقامت در مسیر، لازمهی حلّ مشکلات کشور
هرگاه این مجاهدت باشد، هدایت الهی هم هست؛ یعنی وقتی این مجاهدت شد، این از خودگذشتگی به وجود آمد، خدای متعال وانمیگذارد؛ وَالَّذینَ جٰهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا؛(۸) وقتی مجاهدت بندگانش ظاهر بشود، خدای متعال هم هدایت خودش را به آنها خواهد داد؛ علاوهی بر هدایت الهی، موفّقیّت و پیشرفت هم خواهد بود که فرمود: وَاَن لَوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ لَاَسقَینٰهُم ماٰءً غَدَقًا.(۹) «ماء غدق» یعنی سیراب کردن از آب فروان و آب زلال که مفسّرین میگویند کنایه از حلّ همهی مشکلات زندگی است. اگر در این راه پافشاری کنید، استقامت کنید -استقامت یعنی منحرف نشدن- درست حرکت کنید، در همین طریق مستقیم حرکت بکنید، مسلّماً مشکلات زندگی هم حل خواهد شد، گرفتاریها برطرف خواهد شد، ضعفها برطرف خواهد شد؛ ما باید به این نکته همیشه توجّه داشته باشیم. اهمّیّت راهی که ملّت ایران تا امروز طی کرده بسیار بالا است؛ ما بایستی به این اهمّیّت واقف باشیم.
دستاوردهای انقلاب اسلامی برای ایران
دستاوردهای انقلاب حقیقتاً دستاوردهای عظیم و شگفتآوری است. البتّه متأسّفانه ما کم کار کردهایم در تبیین این دستاوردها؛ گاهی در سخنرانی، گاهی در یک بیان تلویزیونی یک چیزهایی گفته شده منتها خیلی بیش از این، میدان وجود دارد برای اینکه دستاوردهای انقلاب را بگوییم. حقّاً در مهمترین بخشهای حیات اجتماعی، انقلاب دستاوردهای فوقالعاده و عظیمی دارد که حالا من دو سه موردش را عرض میکنم.
۱) پیشرفت علمی کشور
یکی این است که انقلاب چهرهی کشور را، چهرهی ایران را از یک کشور عقبماندهی علمی که بکلّی از لحاظ علمی در آخرین صفهای کشورهای دنیا قرار داشت -کشور عقبماندهی علمی، از لحاظ سیاسی طفیلیِ سیاست قدرتهای بزرگ، از لحاظ اقتصاد وابستهی به قدرتهای بزرگ و در اختیار قدرتهای بزرگ؛ یعنی اقتصاد کشور ما در اختیار کشورهای بزرگ مثل آمریکا در یک برهه و انگلیس در یک برهه بود- تبدیل کرد به یک کشور آزاد، کشور مستقل، کشور عزیز، برخوردار از موفّقیّتهای بزرگ علمی در رشتههای مهمّ حیاتیِ امروز. امروز ایران در رشتههای مهمّی در بین پنج کشور دنیا، شش کشور دنیا یا حدّاکثر ده کشور دنیا حضور دارد؛ این رشتهها، رشتههای بسیار بااهمّیّتی است. کشور در این قسمتها پیشرفت کرده و کشور مستقل، کشور آزاد، کشور آبرومندی است؛ این یکی از مهمترین کارهایی است که انقلاب انجام داده.
تبدیل ملّت ایران به ملّتی پُرنشاط و سربلند
نقطهی دوّم [اینکه] ملّت ایران را از حال خمودگی و بیهدفی و دنبالهرَوی بیرون آورده، به ملّتی پُرتحرّک، پُرنشاط، هدفدار، سربلند، آبرومند در دنیا تبدیل کرده. قبل از انقلاب این جوری نبود؛ مردم سرشان پایین بود، مشغول زندگیهای خودشان [بودند]؛ یک هدف والایی، یک کار بزرگی، یک نگاه گستردهای به مسائل جهان ابداً وجود نداشت؛ یک عدّهی مخصوصی، عدّهی کمی در مجموعهی کشور چنین حالتی ممکن بود داشته باشند، امّا مجموعهی کشور این جور نبود. امروز ملّت یک ملّت شادابی است، ملّت سربلندی است؛ با این همه جوان پُرتحرّک. من در یک صحبتی(۱۰) عرض کردم که هزاران هستهی جوان علمی امروز در کشور وجود دارد؛ مجموعههای گوناگون فراوان که مشغول کارهای علمیاند، مشغول کارهای فنّیاند، مشغول کارهای اجتماعیاند که حالا یک نمونهاش مثلاً فرض کنید همین حضور جوانان -که آقای امامجمعهی محترم بیان کردند- در قضیّهی کرونا، مثلاً در قضیّهی کمکهای مؤمنانه و مواسات با نیازمندان. جوانها وارد میدان میشوند، کار میکنند؛ این چیزها اصلاً در گذشته وجود نداشت؛ ملّت تغییر کرد، ملّت از یک حالت خمودگی به یک حالت نشاط وارد شد. این هم یک بخش.
۲) تبدیل مدیریّت کشور از حکومت استبدادی به حکومت مردمی
نکتهی سوّم که بسیار مهم است، [اینکه] مدیریّت کشور را از یک حکومت استبدادی پادشاهی و فردی تبدیل کرد به یک حکومت مردمی و جمهوریّت و مردمسالاری. امروز حاکم بر سرنوشت ملّت ایران خود مردمند؛ مردمند که انتخاب میکنند؛ ممکن است خوب انتخاب کنند، ممکن است بد انتخاب کنند، امّا مردم انتخاب میکنند؛ این خیلی چیز مهمّی است. آن روز این حرفها وجود نداشت و کشور یک کشور استبدادی بود، همه چیز دست خودشان بود. یکی از این شخصیّتهای معروف آمریکایی که با محمّدرضا رفیق بود، میگوید که رفتم ایران به محمّدرضا گفتم فلان نخستوزیر آدم بی عرضهای است، گفت شما کارَت نباشد، من خودم همهی کارها را دارم انجام میدهم! واقعش هم این جوری بود؛ سررشتهی همهی کارها دست یک نفر بود و او تصمیم میگرفت و او [اقدام میکرد]؛ مردم اصلاً هیچکارهی محض بودند. حالا مردم که هیچ، دولتیها هم هیچکارهی محض بودند؛ این هم یک بخش.
۳) خدمات سازندگی در کشور
بعد، خدمات انقلاب در سازندگی کشور. اصلاً من تعجّب میکنم! بعضیها که حالا یک حرفهای دیگری میزنند، چطور اینها را نمیبینند؟ این حادثهی مهمّ خدمترسانی به مردم را در پدید آوردن زیرساختهای اساسی. این همه زیرساخت اساسی در کشور به وجود آمده؛ راه، سد، آبرسانی، برقرسانی، گازرسانی، توسعهی صنعت، نوسازی کشاورزی، گسترش اعجابآور دانشگاهها. در هر شهر کوچکی یک دانشگاه وجود دارد؛ این همه دانشگاه، این همه دانشجو! مثلاً فرض کنید که از ۱۵۰ هزار دانشجو در آن روز، ناگهان برسیم به مثلاً ۱۰ میلیون، ۱۵ میلیون دانشجو؛ که امروز سی برابر، چهل برابر آن روز دانشجو و فارغالتّحصیل داریم در دانشگاههای گوناگون؛ اینها کارهای زیرساختی است و بسیار مهم است. و این کاری است کارستان که واقعاً اینها را انقلاب انجام داد و یک دولت معمولی، یک حکومت معمولی که انقلابی نبود، نمیتوانست این همه کار را انجام بدهد.
۴) تقویت نیروی دفاعی و نظامی کشور
علاوهی بر اینها، تقویت نیروی نظامی و دفاعی کشور است. این کشوری است که در برابر حملهی نیروهای معدود انگلیسی و غیر انگلیسی در جنگ [جهانی] دوّم، چند ساعت بیشتر نتوانست ایستادگی کند [امّا] هشت سال همهی نیروهای قدرتهای جهانی، یعنی آمریکا، شوروی، فرانسه، انگلیس، آلمان و دیگران و پولهای دولتهای مرتجع، زیر اسم صدّام با ایران جنگیدند -یعنی یک جنگ بینالمللی به معنای واقعی کلمه- و بعد از هشت سال هیچ غلطی نتوانستند بکنند و به وسیلهی نیروهای نظامی و دفاعی و مردمی ما، از مرزها اخراج شدند؛ این چیز کمی نیست. این مال سالهای اوّل انقلاب است، مال دههی اوّل انقلاب است که یک چنین حرکت عظیمی انجام گرفت. امروز که خب بحمدالله وضع نیروهای نظامی ما بمراتب [بهتر است]؛ یعنی نمیشود گفت ده برابر؛ دهها برابر از آن روز جلوتر هستند. امروز بحمدالله کشور ما یک قدرت بزرگ منطقهای است از لحاظ دفاعی و یک نیروی پُرتوان از لحاظ دفاعی در نگاه بینالمللی است.
خب، اینکه روزبهروز توطئههای گوناگونی از طرف رژیم آمریکا و رژیم صهیونیست و بعضی از کشورهای اروپایی علیه کشور انجام میگیرد، به خاطر همین است که میبینند کشور توقّف ندارد، انقلاب توقّف ندارد، مدام انقلاب دارد جلو میرود و پیش میرود؛ این موجب میشود که آنها هم هر روز یک توطئهی جدیدی را ساز کنند؛(۱۱) و البتّه انشاءالله قدرت ملّت ایران و قدرت مسئولین و مأمورین کشور، این توطئهها را خنثیٰ خواهد کرد.
اذعان به عقب ماندگی در برخی بخشها و لزوم انقلابی عمل کردن برای رفع آنها
خب، اینها دستاوردهای انقلاب است، چیز کمی نیست؛ ما این دستاوردها را باید بشناسیم و بدانیم. البتّه ما هرگز پنهان نکردیم، باز هم پنهان نمیکنیم که در بخشهایی هم عقبماندگی داریم؛ عقبماندگیهایی که به هیچ وجه قابل قبول نیست. در این عقبماندگیها مقصّر خود ما هستیم، خود ما مسئولین مقصّریم؛ مردم هم در یک بخشهایی ممکن است دخالت داشته باشند. این عقبماندگیها باید جبران بشود؛ این به خاطر انقلابی عمل نکردن ما است. ما هر جا انقلابی عمل کردیم، عقبماندگی نداشتیم، هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم، یک حرکت غیر انقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجّهی انجام دادیم، عقبماندگی به وجود آمد؛ که در درجهی اوّل، مسئلهی معیشت طبقات فقیر است، ما در این زمینه عقبماندگی داریم و اختلاف و شکاف طبقاتی هست. البتّه این را هم بگویم، در همین زمینهای که ما عقبماندگی داریم، در مقایسهی با قبل انقلاب بمراتب جلو هستیم. اینکه کسی خیال کند که وضع قبل از انقلاب مثل وضع امروز بود، اصلاً این جور نیست.
آن روزها خب بنده در میدان کار بودم و با طبقات مختلف، طبقات فقیر، در مشهد و در آنجایی که بودیم [ارتباط داشتیم]؛ و از جاهای دیگر هم ما بیاطّلاع نبودیم؛ وضع، بسیار با امروز متفاوت بود و بسیار بد بود؛ امروز از آن جهت هم ما پیشرفت کردهایم منتها این [جایی] که ما امروز هستیم باب شأن انقلاب نیست ؛ ما بایستی خیلی بیش از این حرکت میکردیم. شکاف طبقاتی بایستی از بین برود و عدالت اقتصادی به معنای واقعی کلمه بایستی مستقر بشود در کشور؛ این وظیفهی ما است، این کار ما است، بایستی انجامش بدهیم. قبل از انقلاب، جمعیّت کشور ۳۵ میلیون بود، امروز ۸۵ میلیون است؛ آن روز چند برابرِ امروز از درآمد نفت استفاده میکردیم -نفت میفروختیم و استفاده میکردیم -امروز علاوهی بر تحریم که اضافه شده، این مقدار فروش نفت هم هرگز نداشتهایم- مثل قبل از انقلاب که آن روز شش میلیون بشکه نفت میفروختند؛ آن طور که معروف بود- و در عین حال خب بحمدالله کارهایی انجام گرفته ولی آن کارها خیلی کم است.
برجسته کردن ناکامیها؛ جنگ روانی دشمن برای ناامید کردن مردم
به این توجّه کنید: دشمن روی ناکامیهای ما تبلیغات میکند، جنگ روانی میکند، روی آنها تکیه میکند؛ ناکامیها را چند برابر بزرگتر از آن مقداری که هست نشان میدهد. البتّه پیشرفتها و بسامانیها را مطلقا نشان نمیدهد و به آنها اشارهای نمیکند و عمداً پیشرفتها را کتمان میکند؛ این برای آن است که جوانهای ما را ناامید کنند، این برای آن است که مردم ما را نسبت به آینده بدبین کنند؛ باید به این توجّه داشت؛ ولی خب از دروغ هم باکی ندارند. البتّه چیزهایی را مبالغه میکنند [ولی] در مواردی هم دروغ میگویند؛ و بعضی از عناصر داخلی خودمان هم از روی غفلت -حالا ممکن است بعضیها هم مغرض باشند امّا غالباً از روی غفلت- همان حرفهای آنها را تکرار میکنند و بازتاب میدهند. ما این نابسامانیها را داریم؛ ناکامیهایی وجود دارد که باید برطرف بشود.
لزوم تقویت حسّاسیّت مردم نسبت به نابسامانیها و فسادها
مردم ما هم امروز از اوایل انقلاب نسبت به این نابسامانیها حسّاسترند. امروز مردم نسبت به فساد حسّاسند، نسبت به فاصلهی طبقاتی حسّاستر از اوّل انقلابند؛ این چیز بدی نیست، این چیز بسیار خوبی است؛ این نشاندهندهی آن است که مردم با آرمانهای انقلاب آشنایند و دنبال آن آرمانهایند، لذا اعتراض میکنند؛ به فساد اعتراض میکنند و هر جایی که مبارزهی با فساد باشد، مردم در آنجاها علاقه نشان میدهند و طرفداری نشان میدهند و دلگرمی نشان میدهند؛ آنجایی که حرکت به سمت کمک به مردم ضعیف باشد، ایجاد عدالت و استقرار عدالت باشد، مردم طرفداری و حمایت نشان میدهند؛ این خیلی مهم است و نشاندهندهی گرایش مردم است؛ همین را باید تقویت کرد.
لزوم جبران ناکامیها و ضعفها با دستاوردها
ما وظیفه داریم با دستاوردها، ناکامیها و ضعفها را جبران کنیم. ببینید، این یک نکتهی مهمّی است. دستاوردهایی داریم که از جملهی این دستاوردها خودِ همین جوانهای علاقهمند و مبتکر و نیروهای انسانی آمادهبهکارند؛ اینها جزو دستاوردهای ما است. ما با کمک دستاوردها بایستی ناکامیها را جبران کنیم؛ دشمن عکس این را میگوید؛ دشمن ناکامیها را جلو میآورد، میگوید نگاهتان به ناکامیها باشد، دستاوردها را فراموش کنید، مسیر انقلاب را رها کنید؛ این حرف دشمن است. ما بعکس، میگوییم که به کمک دستاوردهایمان بایستی ناکامیها و ضعفها را برطرف کنیم و انبوه دستاوردها را ببینیم و از آنها برای کمک به برداشتن ضعفها انشاءالله استفاده و بهرهبرداری کنیم.
خوشبختانه شور انقلابی در مردم زنده است؛ همان طوری که عرض کردم، آن تشییع جنازهی عجیب و واقعاً بینظیر [را داشتیم]. ما در تاریخ کشورها این جور تشییع جنازهای را که میلیونها نفر در سراسر کشور تشییع کنند ندیده بودیم و بینظیر بود؛ بعد هم قضایای بعدی، و بیستودوّمِ بهمنِ امسال هم که بحمدالله نشاندهندهی شور انقلابی مردم بود. بنابراین، از گذشته بهره بگیریم برای درست کردن آینده و هموار کردن راه به سوی سرنوشت.
علاج دردهای مزمن کشور در انتخابات پُرشور و انتخاب اصلح
یک جمله [هم] دربارهی انتخابات عرض بکنم. انتخابات در کشور ما یک فرصت بسیار بزرگ است؛ این فرصت را نباید از دست داد. البتّه مخالفین جمهوری اسلامی نمیخواهند جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده کند. انتخابات این خصوصیّات را دارد: این یک امکان برای ملّت است، یک ظرفیّت بزرگ برای پیشرفت کشور است؛ شور انقلابی مردم را نشان میدهد. وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و شور انقلابی خودشان را نشان بدهند، این موجب امنیّت کشور میشود، این موجب پس زدنِ دشمنان میشود، طمع دشمن را در کشور کم میکند. انتخابات هر چه پُرشورتر، هر چه با اقبال عمومی مردم بیشتر همراه باشد، اثرات و منافعش برای کشور و برای خود مردم بیشتر خواهد بود. و البتّه عرض کردیم دشمنان این را نمیخواهند؛ لذا هر وقت نزدیک انتخابات میشود -در همهی دورهها؛ ما نزدیک چهل انتخابات داشتیم در این سالها- اینها شروع میکنند، گاهی میگویند آزادی نیست، گاهی میگویند دخالتِ فلان است، گاهی میگویند مهندسی است، گاهی میگویند چنین است، برای اینکه مردم را دلسرد کنند از حضور در انتخابات؛ این، کار دشمن است. لکن حقیقت قضیّه این است که انتخابات برای کشور یک افتخار است، یک فرصت است، یک امکان است، یک ذخیره است که اگر شرکت پُرشور مردم باشد، این یقیناً به آیندهی کشور کمک خواهد کرد. البتّه اگر این شرکت پُرشور مردم همراه بشود با یک انتخاب درست که حقیقتاً یک نیروی کارآمد و باایمان و پُرانگیزه و علاقهمند به کار انتخاب بشود به وسیلهی مردم، خب این نورٌعلیٰنور است و آیندهی کشور را تضمین خواهد کرد. حالا من در باب انتخابات، در ماههای آینده که فرصت هست، اگر زنده بودم، حرفهای زیاد دیگری دارم که عرض خواهم کرد؛ امروز همین یک جمله را خواستم عرض بکنم. میخواهم بگویم علاج دردهای مزمن کشور در پُرشور بودن انتخابات و حضور عمومی مردم و بعد، انتخاب اصلح، انتخاب شخصیّت مناسب در انتخابات ریاست جمهوری است.
عمل در مقابل عمل؛ تصمیم جمهوری اسلامی در قبال برجام
آخرین مطلب در باب برجام است. خب من دربارهی برجام صحبت کردهام، تازه هم صحبت کردهام، زیاد هم صحبت کردهام، سیاستهای نظام جمهوری اسلامی در باب برجام را مطلقاً گفتهایم. حرفهایی زده میشود، وعدههایی داده میشود. من میخواهم امروز فقط همین یک کلمه را بگویم؛ بگویم ما حرف و وعدهی خوب خیلی شنیدهایم که در عمل، آن حرفها و وعدهها نقض شده و ضدّش عمل شده. حرف فایده ندارد، وعده فایده ندارد؛ این دفعه فقط عمل، عمل؛ عمل از طرف مقابل را ببینیم، ما هم عمل خواهیم کرد. با حرف و وعده و اینکه «ما این کار را خواهیم کرد، آن کار را خواهیم کرد» جمهوری اسلامی این دفعه قانع نخواهد بود، مثل گذشته نخواهد بود.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، برکات خودت را و لطف و فضل خودت را بر مردم تبریز، بر مردم آذربایجان -آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل- به عموم ملّت ایران نازل بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، روح مطهّر امام بزرگوار را که این راه را به روی ما باز کرد، با اولیائت محشور بفرما. پروردگارا! ارواح طیّبهی شهدای عزیز را از ما راضی کن. پروردگارا! وجود مقدّس ولیّعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی کن و دعای آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
انتهای پیام/