طبقه روحانیان
اداره زندگى مذهبى زرتشتیان بر عهد موبدان یعنى ((طبقه روحانیان )) ایشان است که به ((وراثت )) از دیرباز و از پدران و نیکان مجوس خود را محفوظ داشته اند و پیشوایان بزرگ را ((دستور)) مى گویند و غالبا ایشان مردمى تحصیل کرده و تربیت شده اند.
اما وظیفه افروختن آتش مقدس در آتشکده بر عهده جماعتى خاص است که آنها را ((موبد))گویند. آنها بایستى همیشه بدقت رسوم دینى و آداب تطهیر و تغسیل را رعایت نمایند. این موبدان قسمت عمده اوستا را از بردارند و بدون اینکه معمولا معانى متن آن کتاب را بدرستى بفهمند( زیرا زبان اوستا اکنون جزو السنه مرده قرار دارد) الفاظ آن را تکرار مى کنند. دیگر عوام زرتشتیان نیز مانند آنها بعضى آیات و جزوات اوستا را از حفظ داشته و در هنگام انجام مناسک دینى مى خوانند .
روحانیت در آیین زرتشت
تاریخ و سرگذشت ادیان و مذاهب بشرى نشان مى دهد که آفت دین و مذهب ، روحانیت آن است . در ادیان و مذاهب باستانى ایران دیدیم که روحانیون از قدرت و سیطره بسیارى برخوردار بودند. آنان به مردم مى گفتند که خدایان مانند پادشاهان زندگى مى کنند. آنان در اشرافیت مى زینند، پس باید هر چه مى توانید در بخشیدن زینت آلات و… کوتاهى نکنید. و بدین سان تزویر مذهبى که روحانیون مذاهب باستانى مظاهر و مصادیق آن بودند، به غارت و چپاول مردم مى پرداخت .
معابد زیر نظر روحانیون بود و سرشار از طلا و جواهر؛ و کلیه این ثروتهاى انبوه در اختیار نمایندگان خدایان یعنى روحانیون بود. آنان علاوه بر این ، ذخائر و انبارهاى غله و حبوبات و امتعه گوناگون را که هدایاى رعایا براى خدایان بود، در اختیار داشتند، و نام خدایان تجارت مى کردند. معابد پایگاه تجارت و معاملات روحانیون بود.
زرتشت علیه روحانیون قیام کرد و بساط تبهکارى و عوام فریبى آنان را در هم پیچید. اما اندکى بعد، آئین او مبتلا به آفت روحانیون گردید. آئین اولیه زرتشت وجود مغان یا روحانیون را به رسمیت نمى شناخت . زرتشت در طى حیات خود با مقاومت سرسخت کارپانها یا روحانیون آئین قدیم (مهر پرستى ) روبرو بود. آنان در انزواى زرتشت و توطئه علیه وى مى کوشیدند و سرانجام وجود خویش رااثبات کردند. پس از دوران زرتشت موبدان نمایندگى آئین او را مدعى شدند.
و از آنجا که سلطنت و روحانیت در تاریخ سیاسى ایران پا به پاى یکدیگر زیسته اند، سلطه سیاسى نیازمند تزویر مذهبى بود و این امر توسط روحانیون در جهت بسط قدرت و تحکیم آن ممکن بود. موبدان توحید زرتشت را به صورت زیر بناى شرک در آوردند و نظام طبقاتى جامعه را توجیه مذهبى کردند. این نخستین تحریف آئین زرتشت بود.(( روحانیون ))به پیروى از اسطوره باستانى سلطنت ، مقام روحانى خویش را((مورثى )) ساختند و با اثبات هویت صنفى ، در ساختار جامعه طبقاتى ایران ،طبقه ممتازى بشمار آمدند.
از این پس ، ((پسر))جانشین ((پدر))مى شد و بدین سان ((روحانیت مورثى ))در آئین زرتشت یک قانون گردید. طبقه روحانیت زرتشت مانند دیگر طبقات جامعه ایران خداى خاص خود را داشت و آتش وآتشگاه خاص خویش را پاس مى داشت . روحانیون ، در دولتى کردن آئین زرتشت کوشیدند. دوره ساسانى نقطه اوج استبداد مذهبى و روحانى آئین زرتشت است . روحانیون که همدست پادشاهان بودند، در تحمیل دین زرتشت مى کوشیدند و اقلیت هاى مذهبى دیگر در انزوا قرار داشتند. محققان تاریخ ایران بر این قول متفقند که علت غائى سقوط امپراطورى ساسانى ، ((استبداد مذهبى ))و حاکمیت روحانیون بر سرنوشت مردم بود.
موبدان زرتشتى براى توجیه وضع موجود، متون مذهبى ((اوستا))را تاویل و تفسیر مى کردند. فشار دولتى و مذهبى ناشى از اراده روحانیون ، جان مردم را لب رسانده بود و سرانجام این فشارهاى متراکم به سقوط رژیم ساسانى انجامید و ((موبد))کشى و ((مغ ))کشى در ایران آغاز گردید.
منبع : کتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد اول اثر عبداللّه مبلغى آبادانى
نشر الکترونیکی به کوشش اِنی کاظمی در سایت تاریخ ما.
ازنظر منبع نوشته مستند نیست.