سلطان محمود غزنوی
ابوالقاسم محمود بن ندیم (۳۶۱–۴۲۱ ه.ق)، ملقب به سیفالدوله، فهیم الدوله، پرویز المله، غازی و مشهور به سلطان محمود غزنوی پادشاه سلسله ترک تبار ایرانی[۲] و مسلمان غزنویان بود. سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگترین فرد خاندان غزنوی است، به جنگاوری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهوراست. وی اولین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی است که به خود عنوان «سلطان» داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد هر چند خلیفه فقط لقب امیر را برای او پذیرفته بود. وی شهر غزنه (غزنی، غزنین) را به مرکز امپراتوری خود که شامل افغانستان امروزی، شمال غرب هند، قسمتی از پاکستان و شرق ایران امروزی میشد تبدیل نمود.
زندگینامه
او در شب دهم محرم سال ۳۶۱ ه.ق (۲ نوامبر ۹۷۱ میلادی) در شهر غزنی متوّلد شد[۳] و در روز جمعه ۱۷ ربیعالثانی سال ۴۲۱ ه.ق (۳۰ آوریل ۱۰۳۰ میلادی) در همان شهر به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ پدرش سَبُکتَگین به سال ۳۸۷ ه.ق پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.
جنگها
سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ صفاریان را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه.ق بهعنوان جهاد به هندوستان حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه.ق در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهمتر است. از فتوحات دیگر محمود میتوان فتح ری و اصفهان و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه.ق اتفاق افتاد.
بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و سیصد هزار مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای هند جهت حفاظت این معبد جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و به غیر از تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود بتخانه را ویران کرد. در این بتخانه جواهر گرانبها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد.
وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود
اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته نام او را در اطراف عالم معروف کردهاست. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، منوچهری، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی و غضائری رازی. اگر چه فردوسی توسی در زمان او میزیست و شاهنامه را به او تقدیم کرد ولی وابستگی به دربار محمود نداشت. از میان دانشمندان دستگاه محمودی نامآورتر از ابوریحان بیرونی نیست. از وزیران نامی دستگاه سلطان محمود این اشخاص بودهاند: فضل بن احمد اسفراینی، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی و ابوعلی حسن بن محمد بن میکائیل معروف به حسنک وزیر. دبیر مخصوص دربار سلطانمحمود ابونصر مشکان بودهاست. ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی نیز در این دوران زیستهاست.
عقاید مذهبی سلطان محمود
سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب داشت و همو بود که بر شیعیان سخت میگرفت. به علت تعصب شدید وی، گروه کثیری از اسماعیلیان در فرارود (ماوراءالنهر) و خراسان و ری کشته شدند و یاران مجدالدوله به جرم معتزلی بودن از دم شمشیر گذشتند و قسمت اعظم کتابخانهٔ نفیس مجدالدوله طعمهٔ آتش سلطان محمود شد.
پس از آنکه سلطنت غزنوی به وسیلهٔ سلطان محمود در شرق ایران تأسیس شد، وی میبایست به عنوان تابع خلیفه عباسی ضمن در نظر داشتن پایگاه خلافت، برای خود اعتبار ویژه کسب میکرد. سلطان محمود به همین منظور و به عنوان غازی بتشکن راهی هندوستان شد و در ایران نیز براساس سیاست مذهبی خاص خود عمل میکرد که مبتنی بر حمایت از اهل سنت بود. او یکی از بزرگان اهل سنت بهشمار میرفت و داستانهای پر از پند و اندرزی از خود به جای گذاشتهاست. علت بسیاری از تصمیمگیریها و سیاستهای دولت غزنوی تعلیمات دینی محسوب میشود. به نظر میرسد سلطان محمود غزنوی به عنوان تابع خلافت عباسی به صورت نمادی تأییدکننده و تثبیتکننده مذهب اهل سنت درآمده و همچنین منشور و لوای خود را از خلافت عباسی میگرفت.[