🔰 بعد از سقوط امپراتوری ساسانی مفهوم ایران بسیار کمرنگ شد،با این که در طول این دوران بارها به نام ایران و ایرانشهر بر میخوریم ولی معمولا ایران یا جزوی از یک قلمرو بزرگتر بود یا به جای نام ایران ، نام ایالات آن ذکر میشد که مهمترین آن ، خراسان و عراق عجم بود.
🔰 با استقرار سلسله ایلخانیان ، قلمرو آنان به نحوی بود که بشود تمام آن را ، ایرانزمین خواند . اما بعد از نابودی این سلسله ، ایران تجزیه شد و به انحطاط رفت . فتوحات تیمور نیز نتوانست آن را یکپارچه کند ، این ماجرا ادامه داشت تا اینکه عارفی شاهنامهخوان سلسله خود را تاسیس کرد .
《 اول پادشاهی که از این دودمان عالیشان …. بر تمام ممالک ایران حکم فرمود⁷ 》
🔰 از ابتدا تا انتهای دولت صفویه ، نام ایران به دفعات زیاد و به شیوه های گوناگون در تواریخ رسمی و مکاتبات سیاسی استفاده شده است .
ولایت ایران⁸ ، مملکت ایران⁹ ، ایران زمین¹⁰ ، ممالک ایران¹¹ و …
البته نام ایران رقیب های دیگری هم داشت ، اعراب و عثمانی ها ، ایرانی ها را عجم و ایران را بلاد عجم میخواندند ¹² . علاوه بر عجم نام پارس هم رایج است ¹³ البته در میان اروپائی ها .
🔰 قزلباش هم نام دیگری بود که توسط عثمانی ها برای ایران استفاده میشد . به خاطر نقش قزلباش ها در تشکیل دولت صفویه ، سپاه و ملت ایران به طور اغراقآمیزی قزلباش خوانده میشوند¹⁴ . [ اما به هر حال ] ایران تسمیه کنونی و بسیار عادی کشور است .¹⁵
🔰 جاودانی نام ایران در دوره صفوی معلول گسترش شاهنامه در بین مردم و ادبای این دوره است . تاثیر شاهنامه بر مکاتبات این دوره کاملا روشن است . شاه اسماعیل در فتحنامهای به قانصور الغوری آخرین فرد از ممالیک ، مملکت خود را ایران و دیار ازبک و ماورالنهر را توران میخواند .
🔰 پس از ساسانیان بار دیگر ، داستان فریدون و پسرانش پررنگ شد و در دوره صفوی شبیهسازی شد ، آنان خود را جانشینان ایرج و عثمانی ها را رومی و ازبک ها را تورانی میخواندند .
شاه سلطان حسین علت ضعیف بودن سپاه و دولت را از امرایش میپرسد و میگوید : در تواریخ مسطور است که پادشاهان ایران عدد سپاهیان و لشکریان ایشان اکثر اوقات به ۲۰۰ – ۳۰۰ هزار نفر میرسیده و از قیاصره روم ، خاقان ترکستان و ولات هندوستان باج و خراج میگرفتهاند و …¹⁷
در این گفتگو ، شاه صفوی خود را ادامه دهنده راه دیگر پادشاهان ایران میداند و عثمانی و ازبک را به نحوی جالب یاد میکند .
《بر ایران زمین گر منم شهریار
شهنشاهیم داده پروردگار
نیارد چرا شاه ترکان خراج
ز قیصر نگیرم ز بهر چه باج
نبوسد چرا پیش تختم زمین
اگر شاه هند است ، اگر شاه چین
شهان را به کشورستانی است نام
پی ملک جم بود باید،نه جام
نشستن ز پا دشمن آرد به سر
گرفتن به کف تیغ،به از سپر
مرا رفت باید به هند و به چین
به توران و بر هفت کشور زمین》
🔰برای همین،محمدعلی همایون کاتوزیان،ایرانشناس و عضو هیئت علمی موسسه شرق شناسی دانشگاه آکسفورد نیز،شاهنشاهی صفوی را تنها با شاهنشاهی ساسانی ایران مقایسه کرده و پس از توضیحات خصایص شاه اسماعیل یکم صفوی میگوید:
《بنابراین،توصیف موقعیت شاه اسماعیل با تدابیر رایج ممکن نیست و شاید کارنامه ی او را بتوان با تنها با اردشیر بابکان،بنیانگذار امپراتوری ساسانی و رهبر انقلابی باستانی ایران مقایسه کرد که اختیارات و قدرت های شاهانه،روحانی و لشگری را در هم امیخته بود ۱۸》
______________________________
📚 منابع و ماخذ:
۷ – لبالتواریخ ، قزوینی (۱۳۸۶) ، ص ۲۶۷
۸ – احسنالتواریخ ، روملو ، ج ۲ (۱۳۸۴) ص ۹۷۸
۹ – تحفه العالم ، موسوی فندرسکی(۱۳۸۸) ، ص ۳۷ و شاه تهماسب صفوی ، عبدالحسین نوایی ، ص ۱۷۲ و ۲۲۶
۱۰ – احسن التواریخ ، روملو ، جلد ۲ ، ص ۷۷۷
۱۱ – عالم آرای عباسی ، ترکمان منشی (۱۳۸۷) ، ج ۱ ، ص ۲۶۱ و شاه اسماعیل صفوی ، عبدالحسین نوایی ، ص ۹۶
۱۲ – سیاحتنامه شاردن (۱۳۵۰) جلد ۴ ، ص ۱۵
۱۳ – سفرنامه پیترو دلاواله (۱۳۸۰) ، ص ۴۹۶
۱۴ – سیاحتنامه شاردن (۱۳۴۵) ، جلد ۸ ، ص ۲۰۹
۱۵ – سیاحتنامه شاردن (۱۳۵۰) ، جلد ۴ ، ص ۱۳
۱۶ – شاه اسماعیل صفوی ، عبدالحسین نوایی ، ص ۹۶
۱۷ – تحفه العالم ، موسوی فندرسکی ، ص ۸۶
۱۸-ایرانیان،دوران باستان تا دوره معاصر،محمدعلی همایون کاتوزیان،ترجمه جعفر شهیدی،ص۱۳۴
سلام ممنون از زحمات که در روشن کردن تاریخ سر زمین ما می کشید و آری که در کتاب تاریخ خواندیم ولی حالا با اهمیت بیشتری مرور می کنم. سپاس
اگر نویسنده این جستار یک بار اسناد دوره صفوی را با دقت خوانده بود در میافت که منظور از ایران یا مملکت ایران جمهوری آذربایجان یا دولت عثمانی و بخش های ترکمن نشین افغانستان است. کتاب عالم آرای صفوی استانداران را پادشاهان نامیده و از پادشاه ایران ، کرمان ، مازندران و کردستان و ….. نام برده. در همین کتاب پادشاه ایران سلطان مراد عثمانی است که در برابر علاء الدوله صفوی سجده میکند.در برخی بخشهای کتاب از جنگ شاه اسماعیل بهادر خان صفوی علیه ایرانیان سخن گفته و نوشته او به ایران یورش برد و آنجا را از جور و ستم ترکمانان امن و امان ساخت
حتی در برخی منابع دوره قاجار مانند مجمع التواریخ، ایرانیان فرقه قزلباش (ترکمن) هستند. بنابراین
اگر به منابع پس از ساسانی هم نگاه کنیم می بینیم که ایرانیان در آن دوره تورک ها یا مغولان آسیای میانه بودند و ساسانیان بارها با ایرانیان وارد نبرد شدند
تاریخ سیستان:
اول کیانیان کیقباد بودست و نسب او یاد کرده آمده است در باب انساب و سیرتی داشت سخت نیکو و از آثار وی آنست که در ولاتیها قسمت ۲۰ حدود و کورتها کرد و یک عشر بر غلها نهاد تا در وجه لشکر کنندو عمارت دوست بود و عادل و میان او و تورک بسیار جنگ رفت اما هیچ ظفر بر ایرانیان نیافتند و مقام بیشترین بر کنار جیهون با اعمال بلخ از بهر دفع ترک
عین همین گزارشات را تاریخ طبرستان و مازندران تاریخ خاندان مرعشی و دیگر منابع داده اند
خیر شاهان صفوی به سرزمین تحت سلطه شان ایران میگفتند و سرزمینشان به مراتب گسترده تر از سرزمین هایی بود که به طور مستقل از هم اسمشونو آوردی.