بزرگترین دغدغه زندگی من مشکلات کودکان سرطانی است
سایت «تاریخ ما»– گروه استانها: سمانه سادات فقیه سبزواری: کودکان او را با نام عمو بهروز صدا میکنند و کمتر کودکی را میشناسی که اگر او را در خیابان به صورت اتفاقی ببیند، با اشتیاق او را «عمو بهروز مداد رنگی» صدا نکند، محمدرضا بهروز از جوانان فعال سیمای نور، شبکه ملی پویا و رادیو قم است که به دلیل علاقهاش به کودکان توانست بین آنان در مدت کوتاهی جا باز کند.
برای آشنایی با این هنرمند جوان خبرنگار «تاریخ ما» گفتوگویی را با وی ترتیب داده است که بدین شرح است:
از چه سالی وارد فعالیتهای هنری شدید و از کجا شروع کردید؟
از سال ۱۳۸۷ در اوج دوران نوجوانی و جوانی کار فرهنگی در زمینه کودک را آغاز کردم، من در آغاز کارم را با نمایش شروع نکردم و به خاطر دارم که در زمان دانشجویی همراه با اردوهای فرهنگی به شهرها و روستاهای بسیار دور مرزی مانند کرمانشاه و سنندج رفتم و زمانی که زندگی دشوار کودکان روستاها و شهرهای مرزی را از نزدیک دیدم، قلبم به درد آمد و سعی کردم گامی برای این کودکان بردارم که اثربخش باشد به همین دلیل وارد این عرصه شدم تا به دنیای کودکان راه یابم.
چرا برای کار فرهنگی گروه سنی کودکان و نوجوانان را انتخاب کردید؟
بحران فرهنگی موجب شد که به کار کودکان روی بیاورم و اعتقاد دارم که کودکان مانند لوح سفیدی هستند که از محیط تأثیر بسیاری میگیرند و دوران کودکی به عنوان یکی از حساسترین مقاطع سنی زندگی هر فرد به شمار میرود و اگر برای این زمان مدیریت و برنامهریزی شایستهای صورت بگیرد در آینده شاهد حضور جوانان و بزرگسالان با شخصیت متعالی خواهیم بود که جامعه را بهتر از قبل میسازند.
شخصیت عمو بهروز چگونه شکل گرفت؟
در ابتدای کار به دنبال اجرا در صدا و سیما نبودم و تلاش میکردم برنامههای فرهنگی خاصی را در شهرستانهای دور و حاشیه نشین کشور برگزار کنم که در این راستا با ارگانها و سازمانهای مختلفی همکاری داشتم و همراه با دیگر اعضای گروههای جهادی و فرهنگی که در این اردوها بودند میزهای مشاوره و آموزش برای گروه سنی کودکان و نوجوانان برگزار میکردیم. در این حین از سوی صداوسیما دعوت به همکاری شدم و به این صورت کار اجرای تلویزیونی را در حوزه کودک مقطع سنی هشت تا ۱۲ سال یا نیمه دوم کودکی آغاز کردم که تا کنون ادامه دارد.
از چه زمانی وارد سیما شدید؟
حدود سال ۹۰ بود که با شبکه پویا و یا همان نهال شبکه پنج در برنامه رنگین کمان همکاری خودم را آغاز کردم و در سیمای نور نیز که اکنون هم در حال اجراست با عنوان عمو بهروز در برنامه مداد رنگی برای کودکان و نوجوانان به اجرای برنامه میپردازم.
چرا برنامههایی که برای کودکان در سیما ساخته میشود جذابیت کافی را ندارد؟
سرمایهگذاری مناسبی برای کودکان صورت نمیگیرد که دلایل متعددی دارد که مهمترین آن است که دغدغه فرهنگی وجود ندارد و برنامههایی که به تولید میرسد فقط جنبه سرگرمی دارد که میتواند بهتر باشد. متأسفانه برنامهسازان حوزه کودک مورد حمایت قرار نمیگیرند و همین موجب میشود که از فضای برنامهسازی در سیما فاصله بگیرند.
سرمایهگذاری برای برنامهسازی کودکان را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم سرمایهگذاری برای تولید برنامه کودک، سرمایهای برای ساختن آیندهای روشن است ولی متأسفانه در تلویزیون دغدغه برنامهسازی کودک کمرنگ شده است تا جایی که تبلیغاتی که در برنامههای کودک و شبکه پویا پخش میشود تهدید جدی برای کودکان است.
شما در زمینه حمایت از کودکان سرطانی فعالیت خاصی دارید، در این رابطه توضیح دهید؟
مدت زمان دو سال است که با موسسه کرامت که به کودکان سرطانی اختصاص دارد که برای حمایت از آنان در جشنهای تولد و ختم درمان همکاری دارم و همکاری من تنها به این موسسه ختم نمیشود بخش اعظم زندگی من به همکاری با مؤسسات خیریهای که در زمینه کودکان فعالیت دارند، اختصاص یافته که موسسه کرامت از آن جمله است.
نگاه شما به بیماری که بلای جان این کودکان معصوم شده چیست؟
سرطان یک نوع بیماری است که شاید صعب العلاج باشد ولی با امید درمان میشود و باید بیمار را به ادامه زندگی امیدوار کرد و من نیز تمام تلاشم را برای امیدوار نگه داشتن کودکان به کار میبندم و با شرکت در جشن تولدهای آنان و بهرهگیری از کمکهای مردمی، برای بهبود و سلامتی کودکان تحت پوشش بهره ببرم. تمام تلاشم این است که رنج آنان را کم کنم خوشبختانه بچهها زود با من ارتباط برقرار میکنند و به همین دلیل میتوانیم به آنها کمک کنم و روحیه بدهم.
چه عاملی موجب میشود که یک مجری در زمینه کودکان بتواند به شایستگی بدرخشد؟
مجری خوب کودک کسی است که به عنوان یک الگوی عملی و بصری برای کودک قابل پذیرش باشد که در این صورت بچهها با صداقت باورش خواهند کرد و دوستش خواهند داشت.
خاطرهای از اجرای برنامه برای کودکان دارید که برایتان جذاب باشد؟
قرار بود به مناسبتی برنامه زندهای برای کودکان اجرا کنم که در این راستا از کودکانی که در جمع بودند برای همکاری یاری طلبیدم که پسر بچهای اعلام آمادگی کرد، بسیار فعال و خوش بیان بود تا آخر برنامه همراهیام کرد و من گمانم بر این بود که این کودک مرا شناخته است ولی در آخرین لحظه بعد از اتمام برنامه در حالی که فاصله نسبتاً زیادی گرفته بود، مرا مخاطب قرار داد و فریاد کشید عمو خیلی شبیه عمو بهروز مداد رنگی هستی ولی او از شما قشنگتر است، در آن لحظه احساس شگفتی داشتم، آن کودک به من فهماند که در تلویزیون با گریم چهرهام جذاب میشود و این همیشه در خاطراتم باقی میماند.
تازه ترین اخبار میراث فرهنگی ایران و جهان را در تاریخ ما دنبال کنید.
برچیده از سایت مهر