بخش دوم فراز و فرود های پیاده روی هویت ساز اربعین

در ادامه    گذری بر تاریخچه عزاداری و پیاده‌روی اربعین حسینی از صدر اسلام تا سقوط صدام

عصر آل‌بویه، دوره استمرار جریان آیینی عاشورا

عصر آل‌بویه عصر تنفس شیعیان، احیای عزاداری برای امام‌حسین (ع) و استمرار جریان آیینی عاشورا بود. هرچند با آمدن سلجوقیان دوباره سیاست سرکوب ضدشیعی حاکم شد و آنقدر امتداد یافت تا مغولان آمدند و حکومت‌های متعصب و بعضاً ضدشیعی محلی را به همراه حکومت عباسی بغداد محکوم به نابودی کردند. در این دوره تصویری از برگزاری مراسم اربعین در دست نداریم، ولی اساساً این جریان برچیده نشد و همچنان به عنوان آیین درست شیعی حفظ شد. در دوره عثمانی نیز اگرچه شیعیان در آسایش نبودند و مخالفت شدیدی با مسئله عزاداری‌ها جریان داشت، ولی به شدت عصر اموی و عباسی نبود. با وجود شکل‌گیری دولت شیعی صفوی که بخشی از قدرت آن در عراق و بین‌النهرین بود، بعد از مرگ شاه عباس، ایرانی‌ها از بین‌النهرین بیرون رانده شدند و کربلا و نجف به دست عثمانی‌ها افتاد و سلطان مراد چهارم بر این مناطق سلطه یافت. با این حال شرایط شیعیان مثل گذشته سخت و خشونت‌آمیز نبود، زیرا دولت ایران هم در شرایط مختلف، به نفع شیعیان اقداماتی انجام می‌داد. در آن دوره، مجموعاً ۱۸ قرارداد ارضی و مرزی، بین دولت‌های ایران و عثمانی بسته شد. یکی از موضوعات فراموش نشده در همه این قراردادها، آزادی و آسایش عزاداران و زائران عتبات عالیات بود. (۱۰)

با ظهور جریان وهابیت در نجد و حجاز، مزاحمت وهابیون در حملات مختلف علیه شیعیان و حمله به کربلا، در سال ۱۲۵۰ ﻫـ. ق اتفاق افتاد و جمعی از زائران در نجف و کربلا به شهادت رسیدند و در سال بعد به دلیل بسیج طلاب به رهبری شیخ جعفر نجفی کاشف‌الغطا (۱۱) و مقاومت در برابر آدم‌کشان وهابی و سرکوب آن‌ها در نجف، وهابیان به انتقام به جمعی از زائران ایرانی حمله کردند و ۸۲ نفر آن‌ها را به شهادت رساندند.

سقوط دولت عثمانی، منتهی به ظهور دولت‌های جدیدی در خاورمیانه شد. دولت‌هایی که به لحاظ سلوک مذهبی، دچار آشفتگی‌های فکری مختلف بودند. نخست آنگلوفیل‌ها و از جنگ جهانی دوم ناسیونالیست‌های افراطی معارض اسلام و اسلام‌گرایی به قدرت رسیدند، بناراین در عراق ملک فیصل و نوری سعید پاشا (۱۲)، در ظاهر با حوزه‌های دینی مخالفت نداشتند و پس از کودتای عبدالکریم قاسم (۱۳)، او هم چندان فرصتی برای ایجاد محدودیت‌های دینی نیافت. هرچند در مخالفت با بزرگداشت امام علی (ع) در نجف سخنرانی کرد و بعد از آن سخنرانی، در جریان سفری هوایی سقوط کرد و در آتش هواپیما سوخت. به خاطر همین مردم نجف از خوشحالی کف می‌زدند که «صغد لحم و نزل فحم»، یعنی گوشت پرواز کرد و زغالی به زمین افتاد!

 

حاکمیت صدام و ممنوعیت برگزاری اربعین

با کودتای بعثی‌ها در عراق و ضدیت آن‌ها با اسلام و اعلام فتوای آیت‌الله‌العظمی حکیم مبنی بر خروج این طایفه از اسلام، سختگیری‌های حکومت بعثی بر شیعیان تشدید شد. سیاست سرکوب و آدم‌کشی حکومت بعثی همراه با گرایش‌های تند ناسیونالیسم عربی و به ضمیمه سیاست تجاوز سرزمینی و گسترش ارضی، عراق را به سمت فضای شدیداً امنیتی سوق داد. صدام به بهانه‌های مختلف کسانی را که تصور می‌کرد با او هماهنگ نیستند یا مخالف او هستند، سر به نیست و از هر رویه‌ای برای سرکوب استفاده می‌کرد. وجود جمع زیادی ایرانی در عراق نیز به وخامت وضعیت امنیتی شیعیان بیشتر دامن می‌زد، زیرا دولت عراق – که در دست حزب بعث و صدام بود – بر حسب عرف و سنت بجا مانده از سلاطین عثمانی در مناطق مرزی ایران که سیاست مداوم تجاوز ارضی را در پیش گرفته بودند، این سیاست را دنبال کردند. بنابراین ایرانی‌ها و به تبع آن شیعیان، در این میانه گرفتار شرایط سخت‌تری شدند.

آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، این شرایط را سخت‌تر کرد و ایرانی‌های مقیم عراق اخراج شدند و الگو‌های مختلف عزاداری شیعیان، مورد حمله دولت بعثی قرار گرفت؛ لذا مراسم اربعین در این دوره به صورت کم‌رمق و در حاشیه برگزار می‌شد و تجمع شیعیان در کربلا در هر اربعین، توسط صدام حسین به‌شدت منع شد و صدام شدیداً با آن ستیزه می‌کرد. ارتش حزب بعث و سازمان اطلاعاتی آن، شیعیان را در مسیر مراسم اربعین شناسایی و سرکوب می‌کردند. تقریباً در دوره ۳۰‌ساله حکومت صدام، مراسم راهپیمایی اربعین به‌طور رسمی برگزار نشد و اگر شیعیانی نیز به این کار اقدام می‌کردند، از راه‌های مخفی، خارج از دید و از روستا‌ها و نخلستان‌ها به سمت کربلا حرکت می‌کردند، بدون آنکه تظاهری در این جهت داشته باشند. قتل عام‌های صدام از شیعیان، مخاطره‌آمیز بودن این سنت را بیشتر و بیشتر کرد و انجام اعمال اربعین را، در حداقل ظهور و با خشونت حداکثری تحمیل کرد.

سقوط صدام حسین، آغازی بر رستاخیز اربعین

جنایات صدام در منطقه خاورمیانه به اندازه‌ای شد که دیگر غرب و امریکا نتوانستند حضور او را در منطقه تحمل کنند و در جنگ دوم خلیج‌فارس، صدام حسین را سرنگون و زندانی کردند و نهایتاً توسط دادگاهی عراقی، از میان هزاران هزار جنایت صدام و ارتش بعثی و حزب بعث، تنها به خاطر جنایت و کشتار مردم روستای دجیله عراق به اعدام محکوم شد. با اعدام صدام و آرام‌تر شدن اوضاع عراق، جریان‌های مختلف فرصت ظهور و بروز مجدد یافتند. هر چند عراق همزمان با آن، به مشکل حضور خارجی‌ها و خطر «القاعده فی بلاد الرافدین» و بعثی‌های تروریست و ده‌ها بحران داخلی و خارجی مبتلا شد. با وجود حرکت عمومی شیعیان عراق، ایران، لبنان، کویت، عربستان، پاکستان، افغانستان، آذربایجان، ترکیه، مالزی، نیجریه، آفریقا، استرالیا، اروپا، امریکا و… برای زیارت حضرت‌سیدالشهدا (ع)، موج جدیدی در جهان اسلام به وجود آمد. از سوی دیگر، پدیده‌های وهابی ظهور مسلحانه یافتند و همانند دوره پیدایش این نحله، به مراکز شیعی حمله‌ور شدند و حرم امامین عسکریین (ع) را در سامرا منفجر کردند و عتبات عالیات را مکرر مورد هجوم قرار دادند. این‌بار شیعیان بیش از پیش همدیگر را یافتند و حول وجود حضرت‌سیدالشهدا (ع) و عاشورا متحدتر شدند.

اکنون چند سالی است که با رفتن و اعدام صدام حسین، زیارت اربعین آشکار شده است. زیارتی که آرام‌آرام، هویت جدید شیعه را در عراق و خاورمیانه و سپس جهان رقم می‌زند. هویتی که روح شیعه در آن تجلی پیدا می‌کند. این هویت بدون دخالت دولت‌ها و دست پنهان و پیدای آنها، بدون حضور شرکت‌های فراملیتی اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و به دور از هرگونه منفعت‌گرایی سیاسی و اقتصادی، در حال شکل‌گیری است. از اینرو حرکتی هویتی و بسیار مهم و تاریخی است که قطعاً تاریخ نمونه آن را ندیده و هیچ بدیل و عدیلی نیز ندارد. این اتفاق بسیار بزرگ، عظیم‌ترین اجتماع بشری در طول تاریخ قلمداد می‌شود، زیرا چنین اجتماعی در طول تاریخ بشریت و در هیچ جای دنیا سابقه ندارد. این اجتماع عظیم، در حال شکل دادن به هویتی جدید و متفاوت است و در میان سخت‌ترین شرایط سیاسی و امنیتی، بزرگ‌ترین و فشرده‌ترین تجمع انسانی را گرد هم می‌آورد، در حالی که بی‌رحم‌ترین و بی‌عقل‌ترین دشمن مسلح و آماده عملیات انتحاری، در اطراف و اکناف آن حضور دارد و ده‌ها عملیات انتحاری در هر دوره از اجرای مراسم اربعین، کشف و خنثی شده است.

منبع جوان آنلاین

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ