کتیبه ی سارگن دوم آشوری در تنگی ور
اشاره
آنچه میخوانید،ترجمهی مقالهای است دربارهی کتیبه ی «تنگیور»و همراه با توضیحاتی از مترجم دربارهی ویژگیهای طبیعی محلی که این کتیبه در آن جا قرار دارد. در نوشتار حاضر،همچنین به موقعیت دقیق کتیبه و آثار دیگری پرداخته شده است که در اطراف کتیبه قرار دارند. عکسی نیز از کتیبه و آثار اطراف آن ارائه شده است. گسترهی تقریبی ایالت «کارالا»ی مذکور در کتیبه نیز بررسی شده است.
این کتیبهی قدیمی برای بررسی تاریخ ایران قبل از قدرتگیری مادها،اهمیت بسیار دارد که متأسفانه در تحقیقات تاریخی مورد بی توجهی قرار گرفته و نیز این اثر گرانبها به ناملایمات طبیعی محیط اطراف کتیبه سپرده شده است.خرابی دیوارهی راست طاقنمای محافظ کتیبه در سالهای اخیر گسترش بیشتری یافته است.در حوادث اوایل انقلاب نیز تیراندازی به متن کتیبه،قسمتهایی از آنرا خراب کرده و به دلیل رسوبات آهکی فراوانی که روی این کتیبه را پوشانده است، خطوط کتیبه قابل مشاهده نیست.
کتیبه ی تنگیور در پای کوه«شاهو» از کوههای معروف کردستان و در ۳۵ کیلومتری غرب شهرستان «کامیاران»در درهای تنگ میان سه روستا قرار دارد: روستای «پالنگان» در شمال غربی کتیبه و درست در طرف دیگر این دره،روستای«تنگیور»در نزدیکی کتیبه و در قسمت جنوبی آنکه کتیبه به نام این روستا معروف شده است،و روستای«یوزیدر»در قسمت جنوب شرقی کتیبه.این کتیبه بر سینهی راست درهای حک شده که آب چشمههای نزدیک به خود و قسمتی از آب کوه شاهو را که از کنار روستای تنگیور به این دره میریزد،و همچنین آب روستای یوزیدر و دشت جنوبی را به روستای پالنگان و با فاصلهی کمی از آن جا به رود سیروان(گاورود)یا دیالهی قدیم، میریزد.
این درهی باریک،از کنار کتیبه شروع میشود و تا روستای پالنگان تقریبا ۱۰ کیلومتر طول دارد.در واقع دژ طبیعی محکمی است که تنها از دو راه ورود،یکی در کنار کتیبه و یکی در جانب شمال غربی در روستای پالنگان،میتوان به آن وارد شد.هنوز آثار سنگرهای دیدهبانی در جاهایی باقی مانده است که با وجود صعب العبوری،امکان نفوذی به این دژ بودهاند.درون دره،چشمههای آب دائمی وجود دارند و با داشتن ذخیرهی غذایی،این دژ میتوانست به مدت طولانی در برابر حملهها مقاومت کند.ابتدای ورود شمال غربی،در سمت راست که دارای شیب کمی در پائین دره است،به محلهی یهودیها شهرت دارد. با توجه به اینکه ساکنان کنونی،دربارهی این یهودیان و زمان زندگی آنها اطلاعاتی ندارند،باید به دورههای قدیمی مربوط باشند.بالاتر،
چشمههای دائمی و پرآب دره از کنار این محل شروع میشوند و به طرف بالاتر ادامه مییابند.
جریان آب از طرف جنوب شرقی،با پشتسر گذاشتن دشت جنوب شرقی و چند تپهی باستانی کوچک در طرف راست به ورودی دره، به این درهی تنگ وارد میشود.این آب با فشار زیادی در بهار،به آب چشمههای درونی دره میپیوندد و با حجم فراوان،از طرف شمال غربی با پشتسر گذاشتن روستای پالنگان،رو در جانب دشتی دیگر با شیب نسبتا زیاد،به سیروان میریزد و مسیر پرپیچوخم و طولانی خود را در درههای تنگ زاگرس به سوی بین النهرین در پیش میگیرد.
میتوان تصور کرد که این کتیبه در گذشته حد اقل در مسیر چهارراه قرار گرفته بود:راهی که از جانب شرق و با گذشتن از دشتی وسیع،پس از پشتسر گذاشتن کرمانشاه و کامیاران به این کتیبه و به کنار رود سیروان میرسید و اکنون جادهی اصلی ارتباطی کامیاران با این منطقه است.راهی دیگر که در واقع ادامهی همین راه بود و با گذشتن از پلی که هنوز آثار یکی از پایههای آن در کنار سیروان معروف به پلدختر(کلی کناچه)در فاصلهی چند صد متری پائینتر از پل جادهی کنونی قرار دارد،به دشت شمالی و از آن جا به مریوان میرفت. این پایهی پل از سنگ و ساروج است و بنای محکم پل را نشان میدهد.راه دیگر،راه شرقی است که در طول رودخانهی سیروان به سنندج میرفت و بالاخره راه غربی که راهی نسبتا صعب العبور بوده و با پشتسر نهادن کوه شاهو،به کوهپایههای جنوبی این کوه،به منطقهی پاوه و جوانرود منتهی میشد.این راهها مناسبترین مسیرهای ارتباطی دژ با مناطق اطرافش بودهاند که وجود کتیبه میتواند نشاندهندهی اهمیت این محل در گذشته باشد.
شغل مردم این منطقه کشاورزی دیم و مخصوصا کشت گندم و جوست.در داخل دره و در کنار رود سیروان نیز باغداری محدودی وجود دارد.اما وجود گورستانهای گوناگون و نام مناطق اطراف این دژ،حتی در دشتهای مرتفع،نشاندهندهی وجود مردمانی یکجانشین و کشاورز در اطراف دیاله در گذشته است؛هرچند مردمان امروزین اطراف دژ،زندگی نیمه کوچنشینی دارند.
مجسمه سارگن دوم پادشاه سلسله آشور باستان
توصیف کتیبه
کتیبه در ورودی جنوبی بر جانب راست دره و پس از پشتسر نهادن نزدیک به ۲۰۰۰ متر،در ارتفاع حدودا ۵۰ متری دیوار کنده شده است.این حجاری که کتیبه درآن قرار گرفته،به صورت طاقی است تا کتبیه را از ناملایمات طبیعی محافظت کند.کتیبه بر زمینهی نقش برجستهای از سارگن نوشته شده است.این نقش،سارگن را نشان میدهد که کلاهی مدور بر سر دارد.چهرهی او بهصورت نیمرخ نشان داده شده و دارای ریش بلند و مجعد و موهای پرپشت است که از پشت روی گردنش ریختهاند.جامهای بلند به تن دارد و نیم تنهای نیز روی آن پوشیده است.سارگن در دست راستش که آنرا بلند کرده (به تصویر صفحه مراجعه شود) است،ماکت معبدی را دارد که میتواند معبد یکی از خدایانی باشد که در کتیبه نام برده است؛این شاید خدای آشور باشد که توجه خدایان به سارگن و کمک به او در پیروزیاش را نشان میدهد.همهی سطح حجاری را نوشتهی کتیبه پوشانده و حتی به دلیل کمبود جا،روی کنارههای طاقنما نیز نوشته شده است.
این نوشته به خط میخی آشوری و شامل ۴۶ سطر است.در پای کتیبه و در کنار سطح دره،جریان تند آب سطح دره را پس از گذشت سالیان دراز پائینتر برده است.آثار دو هاون یکی کوچکتر و کمعمقتر و دیگری بزرگتر و عمیقتر وجود دارد.با ادامهی راه در جانب راست و با فاصلهی کمی از کتیبه،دیوارهی دره به ارتفاع حدودا ۵ و طول ۲۰ و عمق ۵ متر کنده شده که به احتمال زیاد به همان دوران مربوط است.اکنون ساکنان این محل گلههای خود را در ساعات گرم تابستان به آن جا میبرند.در دوران گذشته نیز میتوانست چنین کاربردی داشته یا پناهگاه مردم فراری از برابر مهاجمان باشد.اما روبهروی کتیبه در جانب دیگر دره شکافی وجود دارد که مردمان بومی کنونی به آن«زینانه»به معنی زندان کوچک میگویند و نشانگر مورد استفادهی این محل است.در نزدیکی ورودی شمال غربی سنگری از سنگ درست در مقابل معبری سخت قرار دارد که احتمالا برای ورود به دژ از آن استفاده میکردهاند.
تا آنحا که اطلاع داریم در فاصلهی سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ ش علی اکبر سرافراز[سرافراز بیتا:۳۶-۱۲]از طرف هیأت علمی بررسیهای آثار باستانی و با کمک نیروهای ارتش از این کتیبه نسخهبرداری کرد و عکسهایی نیز از آن برداشت که گزارش آن در مجلهی بررسیهای تاریخی شمارهی پنجم منتشر شد.در ایران کار چندانی روی نسخهی سرافراز انجام نگرفته و دکتر ارفعی در موزهی تهران نسخهای از کار سرافراز را به دانشمندان آلمانی تحویل داده است که هنوز چیزی دراینباره منتشر نکردهاند.ظاهرا تنها فریم این
کتیبه را خوانده است.او در مقدمهی مقالهی خود در مجلهی ẓOrientalẒ در سال ۱۹۹۹،کار سرافراز را توضیح داده و به دشواریهای خواندن آن اشاره کرده است.
دکتر ولات،ترجمهی کتیبه را از روی ۲۲ اسلاید که در ۱۹۷۱ م از این کتیبه برداشته بود،انجام داده که به دلیل واضح نبودن قسمتهایی از عکسها،خواندن همهی کتیبه برای او مقدور نبوده است.به خاطر گزند طبیعت و این واقعیت که برخی بخشها به وسیلهی مواد تصویری، از دیگر قسمتها بهتر ارائه شدهاند،برخی قسمتهای متن خوانده نمیشود و خواندن قسمتهای دیگر نیز قطعی نیست.اما بخش زیادی از کتیبه با اطمینان،قابل خواندن است و مربوط به شاه آشوری، سارگن دوم(۷۰۵-۷۲۲ ق.م)است.فریم،بخشهایی را که خوانده است،به پنج بخش زیر تقسیم میکند:
۱.نیایش خداوندان گوناگون(خطوط ۱۰-۱)
۲.نام و عنوان سارگن دوم(خطوط ۱۱ و ۱۲)
۳.کارهای بزرگ سارگن در دوران پادشاهیاش(خطوط ۳۶-۱۳)
۴.شرح لشکرکشی به سرزمین کارالا(خطوط ۴۴-۳۷)
۵.ایجاد کتیبه و شاید تقدیس و نفرین(خطوط ۴۶ و ۴۵)
ترجمهی کتیبه
قسمتهای نقطهچین که در ترجمهی کتیبه آورده شدهاند،کلماتی هستند که فریم نخوانده است و در برخی موارد،کلمه یا کلماتی میان کروشه قرار گرفتهاند که ما برای تکمیل شدن جمله آوردهایم:
- ۱.خدای آشور شاه همه…خدایان و همه…خدایان.
- ۲.خط دوم خوانده نشده است.
- ۳.خدای مردوک بزرگتر از همه،او که همهی مردمان را با غذاها آفرید…
- ۴.خدای نبوکه جانشینی را به وجود آورد[احتمالا به جانشینی خود به عنون نمایندهی خدا روی زمین اشاره دارد].
- ۵.خدای سین،مسلط بر آسمان و جهان مردگان…
- ۶.خدای شمش،صاحب عدالت بر آسمان و جهان مردگان…
- ۷.خدای ایشتار،او که انسان را آفرید و برای جنگ مهیا کرد…
- ۸.خدایان هفتگانه که رهبری میکنند و خواست شاه را در جبههی جنگ برآورده میسازند و پیروزی را برایش فراهم میآورند.
- ۹.خدایان بزرگ،گردانندگان هستی و جهان مردگان،کسانی که حمله میکنند و جنگها و نزاعها را معنی میبخشند.
- ۱۰.خدایانی که میگردند و پادشاه را برمیگزینند؛کسی که فرماندهی را به عنوان فرمانروای مقدس بر عهده دارد.آنها قلمرو را وسعت میدهند و آن پادشاه را از قانونگذاران دیگر برتر میکنند.
- ۱۱.سارگن(دوم)،شاه بزرگ،شاه توانا،شاه جهان،شاه آشور،نایب السلطنهی بابل،شاه سرزمین سومر و اکد و دوستدار خدایان بزرگ.
- ۱۲.قهرمان بزرگ…مرد،فرمانروای دیندار،انسانی حیرتآور و شبان[خدا].
- ۱۳.خدای آشور،نبو و مردوک،خدایان کمککنندهی من، پادشاهی را به من بخشیدند و مرا بیهمانند و مشهور و با عظمت کردند.
- ۱۴.من همواره به عنوان غنیکنندهی«سیپار»،«نیپور»و بابل عمل کردهام و آسیبهای غیرقانونی را که توسط مردمانی والاشأن تحمل شده بود که تعداد زیادی از آنان چنین بودند،جبران کردم.
- ۱۵.من معافیت از مالیات را که برای«بالتیل»و«آشور»برداشته شده بود،از نو برقرار کردم.با ملاحظهی شهر«حران»[بر]دروازهی مردم[آن شهر]،نشان«کیدینو»(اشاره به موقعیت ممتازشان دارد)را نصب کردم.
- ۱۶.من ارتش«هومبانیگاش»(هومبان-نیگاش)عیلامی را پراکنده ساختم.من سرزمین کارالا را ویران کردم؛سرزمین«شوردا»، شهر«کیشهسیم»،شهر«هرهر»[خارخار]سرزمین«مادها»و سرزمین «الیپی»را.
- ۱۷.من سرزمین«اورارتو»را ویران کردم.شهر«موسسیر»و سرزمین«ماننا»را تاراج کردم و سرزمین«اندیا»و سرزمین«زیبیریم»را شکست دادم.
- ۱۸.من فرمانروایان سرزمین«حمات»،شهر«کارخمیش»، شهر«کومموهی»و سرزمین«کاممانو»را شکست دادم و بر سرزمین «هایشن»،صاحب منصبانی نشاندم.
- ۱۹.من شهر«اشدود»را غارت کردم.لامانی،شاه آن جا از سلاحهای من ترسید…به ناحیهای از سرزمین«ملوحا»فرار کرد.در آن جا کاملا مخفیانه شبیه یک دزد زندگی میکرد.
- ۲۰.شپاتکو(شبیتکو)،پادشاه سرزمین ملوحا،قدرت خدایان آشور،نبو و مردوک را که من به همهی سرزمینها نشان دادم،احساس کرد و…
- ۲۱.اولامانی در یوغها و دستبندهای آهنین،در بند،به زندان من آورد.
- ۲۲.من همهی سرزمینهای«تابالو»،«کاسکو»و«هیلاکو»را از جمعیت خالی کردم و آنها را با اموال و دارایی به نزد میداس،شاه سرزمین«موسکو»تبعید کردم و قلمروی او را کاهش دادم.
- ۲۳.در شهر«راپیهو»پیش قراول ارتش مصر را شکست دادم و پادشاه شهر«هازوتو»،کازه که بندگی مرا نمیپذیرفت،به عنوان غنیمت به حساب آوردم.
- ۲۴.من هفت پادشاه سرزمین«انا»،یک منطقه از سرزمین «لدنانا»که خانههایش در فاصله…(در میان)دریای غرب واقع شده بود،مطیع کردم.
- ۲۵.من با دستان توانایم،اپل-ایدین(مردوک بالادان)،شاه سرزمین«کلده»را که بر ساحل دریا اقامت داشت و پادشاهیاش را برای مقابله با خدایان نیک،بر بابل میگسترانید،شکست دادم.
- ۲۶.همهی سرزمین«بیتایایکن»…ثابت کردم…
- ۲۷.اهون داری شاه«دیلمون»که در فاصلهی…چند کیلومتری در میان…دریا،مانند یک ماهی جا گرفته بود،توانایی شاهانهی مرا شنید و هدایای بزرگش را برای من آورد.
- ۲۸.به وسیلهی خدایان بزرگم که جنگافزارهای مرا قدرت بخشیدند،با قدرت و قوت شدم و همهی دشمنانم را از بین بردم.
- ۲۹.از سرزمین لدنانا که در میان دریای مغرب(مدیترانه)،به دوری مرز مصر و سرزمین موسکو،سرزمین وسیع«آمورو»،تمام سرزمینهای…
- ۳۰.همهی سرزمین«گوتیوم»سرزمین مادهای دور(در کنار کوه بیکنی)،سرزمین الیپی و سرزمین«راشی»(در مرز عیلام).
- ۳۱.آنهایی که در کنار رود دجله زندگی میکنند،قبایل«اوتو»، «روبو»،«ختکو»،«لابدودو»،«کمرانو»،«اوبولو»،«رووا»و «لیتااو»…
- ۳۲.آنهایی که در کنار رود فرات و دریای«اوکنو»زندگی میکنند.قبایل«گامبلو»،«هیندارو»،«پوکودو»،«سونیها»،مردم استپ سرزمین«لادبورو»،به تعداد زیادی که آن جا هستند.
- ۳۳.از شهر«سامونا»به فاصلهی شهرهای«بوب»و«تلهومبان» که در مرز عیلام هستند…
- ۳۴.سرزمین«کاردونیاش»از ابتدا تا انتها و سرزمین«بیت آموکان»،«بیتایاکین»که در ساحل دریا،به فاصلهی قلمروی «دیلمون»،واقع شده است…
- ۳۶.من همهی آنها را مطیع کردم و دستنشاندگانم را به عنوان دولتمردان حاکم بر آنها گماشتم و قدرت شاهانهام را بر آنها تحمیل کردم…
- ۳۷.در آن زمان مردم سرزمین کارالا…که…نمیخواستند از هیچ فرمانروایی تبعیت کنند…
- ۳۸.به کوههای پرشیب پشتگرم بودند و دستنشاندهی مرا [بیرون کردند].حکمران همهی سرزمین…
- ۳۹….آنها برپا و آماده شدند،برای جنگ…تعداد زیادی از مردمشان برافروخته شدند…
- ۴۰ اسبان،قاطران…حاضرشان را…برگرداندم و…
- ۴۱.آنها راهها را در سرزمینشان ویران و[معبدها]را مسدود کردند.
- ۴۲.سربازان اندک من،به معبدهای دور از دسترس،شبیه عقابها[نفوذ کردند].
- ۴۳….آنها…سربازانشان به کوهها فرار کردند…
- ۴۴.باقی ماندهی آنها[اسیر شدند]و به عنوان غرامت به حساب آمدند.
- ۴۵.من لوحهی یادبودی ساختم و روی آن پندارهای خدایان بزرگ را حک کردم.هدفهای شاهانهام را با فروتنی،برای پادشاهی آسمانی بزرگشان،در مقابل آنها نهادم.
- ۴۶.من همهی پیروزیهای خدای آشور،پدر خدایان،بزرگ… را توضیح دادم…
لشکرکشی سارگن به کارالا
حادثهای که دلیلی برای آفرینش حجاری تنگیور و کتیبهی آن بود،تهاجم هدایت شدهی آشوریها در مقابل کارالا(خطوط ۳۷ تا ۴۴)بود؛سرزمینی که در کوههای زاگرس و در جهت شرق آشور قرار داشت.ال.د.لیوان،در بررسی جغرافیای منطقهی زاگرس در دورهی جدید امپراتوری آشور،محل کارالا در«منطقهای از دریاچهی زریبار» (زریوار)مریوان حدس زده بود.به نظر میرسد که حجاری تنگیور این حدس را تقویت کند.زیرا شرح یک حمله را علیه کارالا به یادگار گذاشته و در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی دریاچه زریبار واقع شده است.
طبق سالنامههای سارگن،آشورلی از کارالا و ایتی از«آلابریا»، سران شورش ضدخداوندگاری آشور بودند.به همین دلیل،در ششمین سال سلطنت(۷۱۶ق.م)،سارگن به کوهها حمله برد و یاغیان را شکست داد.اولوسونو بخشیده شده و اجازه یافت تا همچنان حاکم ماننا بماند.اما ایتی و خانوادهاش تبعید شدند.قسمتی از سالنامهها که در آنها سرنوشت آشورلی ارائه شده،آسیب دیده است. اما طبق اظهارات استلی از سارگن،در نجفآباد در درهی اسدآباد، حدود ۱۵ کیلومتری شمال غربی درهی کنگاور(خطوط ۳۱ و ۳۲)، آشورلی کشته شد:«من آشورلی از شهر کارالا را که یک بدکار بود، اسیر کردم.در میان تهاجم،من او را با سربازانش در یوغهای آهنین آوردم.من پوست او را کندم و به شهر آشور بردم و شهر کارالا را با ناحیهی اطرافش به ایالت لولوم افزودم.»
بااینحال،کارهای سارگن در سال ۷۱۶ ق.م به مقابلهی آشور در کارالا را پایان نداد.مردم کارالا بعدها صاحبمنصبانی را که سارگن بر آنها گمارده بود،بیرون کردند و برادر آشورلی،امیتاشی،را حاکم خود کردند.درنتیجه،در همین سال سلطنت،سارگن علیه کارالا، سرزمین الیپی و سرزمین مادها به حرکت درآمد که در واقع،ادامهی هشتمین لشکرکشی او بود.
سارگن در کوه«انا»با پیروزی بزرگی بر نیروی کارالا غلبه کرد.
امیتاشی گریخت و شاید به سرزمین«شوردار»رفت.متن کتیبهی تنگیور مشخص میکند که تهاجم موردنظر به کارالا شدت زیادی نداشته است و آشکارا با لشکرکشی ۷۱۶ ق.م و لشکرکشی ۷۱۳ ق. م مطابقت نمیکند.درهرصورت،ما میدانیم که این کتیبه دیرتر از دورهی همزمان با این دو حادثه ساخته شده است.خطوط ۲۵ تا ۲۷ کتیبه،شکست مردوک بالادان(مردوک-اپل-ایدین)شاه بابل را ثبت
کردهاند.سارگن عملیات جنگی را علیه مردوک بالادان در ۷۰۹ و ۷۱۰ ق.م عملی کرد.بعد از فرار مردوک بالادان،پایتختش تسلیم شد. سارگن بر تخت پادشاهی بابل تکیه زد و دست خدای مردوک را در جشن سال نو در سال ۷۰۹ ق.م در بابل لمس کرد.سپس به راه افتاد تا پایتخت قبیلهای مردوک بالادان را در«دوریاکین»،در منتهی الیه جنوب بابل، فتح کند.مردوک بالادان هرچند محاصره شد،اما فرار کرد و تا دورهی سناخریب،جانشین سارگن،از او خبری نداریم.
فریم براساس اظهارات بالا معتقد است که کتیبهی تنگیور باید یادگار یک تهاجم بعد از ۷۰۹ ق.م باشد و معتقد است که این کتیبه به وجود آمده است تا تهاجم آشور را در ۷۰۶ ق.م و یا در سال ۷۰۵ ق. م،آخرین سال سلطنت سارگن،جاودانه کند.اما با توجه به اینکه در کتیبه به«لشکرکشی ۷۰۶ ق.م سارگن به الیپی[ریاکانوف،۱۳۷۲: ۲۰۷]اشارهای نشده است،بنابراین کتیبه باید به یک لشکرکشی مستقل علیه کارالا در قبل از ۷۰۶ ق.م مربوط باشد و چون سارگن خود را نایب السلطنهی بابل نیز خوانده است،باید بعد از ۷۰۹ ق.م،یعنی سالهای ۷۰۸ یا۷۰۷ ق.م صورت گرفته باشد.
متن کتیبه روشن میکند که مردم کارالا،از قوانین خارجی تبعیت نمیکردند و علیه مأمورانی که سارگن بر آنها گمارده بود،شورش میکردند.آنان باوجود سرکوبهای شدید،با تکیه بر موقعیت کوهستانی که داشتند،باز هم سعی در بیرون رفتن از زیر سلطهی آشور را داشتند. چنانکه کتیبه روشن میسازد،مردم کارالا اتحاد زیادی داشتند و از رهبران خود به خوبی پیروی میکردند.در جنگ آخر،نیروی طغیان کارالا فروننشست،بلکه موقتا در مخفیگاههای دوردست پنهان شد.
حدود ایالت کارالا
با توجه دقیق به اشاراتی که منابع آشوری به ایالتها و سرزمینهای غربی ایران کردهاند،حدود ایالت کارالا را میتوان حدس زد.در جنوبیترین قسمت غرب ایران،عیلام واقع بود که تا جنوب کرمانشاه ادامه داشت و لرستان و کوههای بختیاری را نیز شامل میشد.هممرز با لرستان،ایالت«دیااکو»قرار داشت که از ۷۱۵ ق.م بهصورت ایالتی آشوری درآمده بود و با نام«مادای»شناخته میشد.الیپی نیز در جنوب کرمانشاه با عیلام همسایه بود و بالاتر از آن در کرمانشاه ایالت«خارخار» قرار داشت.قبایل ماد از همدان بهطرف شمال و مشرق تا کوه بیکنی و قزلاوزن و اطراف آن پراکنده شده بودند.
ماننا با اتحاد با آشور،توانسته بود آذربایجان شرقی و قسمتی از آذربایجان غربی و شمال کردستان امروزی تا اطراف دیواندره را به دست آورد.قسمتهای شرقی دریاچهی ارومیه در دست اقوام«گوتیوم»بود که جزو اتحادیهی ماننا بودند.بنابراین دو ایالت کارالاو آلابریا که مدام علیه سلطهی آشوریان قیام میکردند،باید در فاصلهی ایالت خارخار تا جنوب ماننا بوده باشند که با ایالتهای آشوری دامنههای غربی زاگرس همسایه بودند.کارالا را اگر براساس محل کتیبهی تنگیور،مثلث شهرهای امروزین مریوان،سنندج،کامیاران فرض کنیم،آلابریا باید بالاتر از آن و همسایهی غربی ماننا بوده باشد و به اعتقاد ما،دژ طبیعی تنگیور که دربارهی آن سخن رفت،محل نهایی شکست حاکم کارالا در ۷۰۸ یا ۷۰۷ ق.م بوده است.
کتیبهی مذکور در این دژ،با یادآوری پشتوانهی دینی لشکرکشیهای آشوریان و یاد خدایان آغاز میشود.سپس شرح لشکرکشیها را با عیلام و سرکوب هومباننیگاش آغاز میکند(۷۲۰ ق.م)[مجیدزاده،۱۳۷۰: ۳۰].سرزمینهایی که به همراه سرکوب هومباننیگاش نام میبرد،به احتمال زیاد همدست او بودهاند.کارالا،«شوردا»،«کیشهسو»و خارخار و الیپی ایالتهای واقع در کردستان و کرمانشاه امروزی بودهاند و سرزمین مادها نیز در اطراف همدان بوده است.سپس به شمال غربی ایران یعنی ماننا،«اندیه»و«زیبیریم»اشاره میکند و بعد از آن به غرب امپراتوری آشور،یعنی سوریه تا مصر میپردازد.بعد به کلده در جنوب آشور و سرکوب مردوک بالادان،متحد هومباننیگاش ایلای میپردازد (۷۱۰ ق.م)و باز هم به سرزمینهای غربی ایرانی یعنی«گوتیوم»،الیپی و«راشی»-در مرز عیلام-و همچنین به مادهای دوردست در کنار دماوند اشاره میکند.با ذکر سرکوبی قبایل اطراف دجله و فرات،باز هم به غرب ایران یعنی سرزمین«تلهومبان»،در مرز عیلام و سرزمین کاردونیاش و بار دیگر به سرکوبی شورشهای کلده اشاره میکند.از خط ۳۷ تا پایان کتیبه بهصورت اختصاصی به سرکوب شورش گستردهی کارالا در ۷۰۸ یا ۷۰۷ ق.م میپردازد.
مناطق غرب ایران که در سه نوبت در کتیبه از آنها نام برده شده است،دارای قدرت سیاسی جدا از هم و نیز با تکیه بر یافتههای باستانشناسی،دارای تفاوتهای فرهنگی بودهاند.از آن جا که این کتیبه مادها را از مردمان دیگر غرب ایران جدا میکند،میتوان نتیجه گرفت که مادها در اواخر قرن هفتم ق.م،در این مناطق غربی نفوذ سیاسی و فرهنگی یافتند و با تشکیل پادشاهی گستردهتری ماد و سپس«هخامنشی»، این فرهنگهای گوناگون تا حدی بههم نزدیک شدند.برای روشن شدن جزئیات این مسائل،انجام فعالیتهای گستردهی باستانشناسی در مناطق گوناگون غرب ایران،بسیار ضروری است.
زیرنویس
(۱).Grant,Frame”the inscription of sargonll at tangi-var”,journal of oriental,X 73,1999,PP 31-57.
(۲).کامیاران جنوبیترین شهر استان کردستان است که جادهای از غرب کامیاران به مریوان میرود.کتیبه در ۳۵ کیلومتری اینجاده واقع است.
منابع
۱.سرافراز،علی اکبر.کتیبهی اورامانت.مجلهی بررسیهای تاریخی.سال سوم، شمارهی پنجم.
۲.دیاکونوف.تاریخ ماد.ترجمهی کریم کشاورز.انتشارات پیام.۱۳۷۲.
۳.مجیدزاده،یوسف.تاریخ و تمدن ایلام.مرکز نشر دانشگاهی.تهران.۱۹۷۰.
نگارنده :
نوشته ی:گرنت فریم
ترجمه و تحقیق:عالم نعیمی،کارشناس ارشد تاریخ
انقدر که این سایت شما خوبه و فعالیتتون ارزشمنده
من آدرسه سایتتون رو برای همه گروه هایی که توش عضو هستم و تمام دوستانم حتی خارج از کشور فرستادم
موفق باشید
درود.
شما به ما لطف بزرگی کردید.
سپاس گزارم.
ده س وه ش . فره شاره زاییش دا په نه م . هومیدم هه ن چیوانیوه ته ری جه باره و هه ورامانیوه جامعته ر که ریو په نه مان خه لاتش که ری
با سلام واحترام در صورت صلاحدید اجازه بفرمایید با ذکر منبع نسبت به درج آن در وبلاگ روانسر خبر اقدام نمایم .
ببخشید کجا می شه ترجمه ی لاتینی رو بیدا کرد
دمتون گرم واقعا خوشحال میشم از تمدنم و
اینکه هنوز هیچ روایتی دال بر اینکه کسی توون
سته باشه به عادل بودن کورو ش حکومت کرده باشه نیست