آفرینش در آیین هندو به روایت منوسمرتى
اشاره[۱]
تکثّر و تنوّع متون مقدّس و اصلى هندو فراوان است و تقریباً در بیشتر آنها مسئله آفرینش طرح شده است. این نوشتار بر آن است تا آفرینش در آیین هندو را از منظر «منوسمرتى»، که یکى از منابع اصلى آیین هندوست، ارائه دهد.
کتاب طرحى کامل از آفرینش، ترتّب و ترتیب آفرینش موجودات، نقش هر یک در آفرینش و ربط و نسبت هر یک از آنها را با وجود قائم بذات و دیگر موجودات ارائه مى دهد. این طرح نمودار درخت وارونه اى است که ریشه و تنه درخت در بالا و شاخه هاى آن به سمت پایین اند، چرا که ریشه اصلى از دلِ خود، شاخه و شاخه هاى فرعى بیرون مى دهد، و آنها هم هر یک به نوبه خود چنین مى کنند; این حرکت نوعى تنزل است یعنى آن ذات مطلق خود را در برهما فرومى کاهد و او را مأمور امر آفرینش مى کند، از این رو پس از انهدام هر دوره بازسازى و آفرینش مجدّد از برهما و به دست او آغاز مى شود.
نویسنده : محمدصادق ابوطالبى
مقدمه
در یک تقسیم بندى کلى متون هندویى را به دو بخش تقسیم کرده اند: ۱. شروتى[۳]ها، به معناى به یادآمده، متون غیرالهامى یا سُنت.
وده[۱۲] در شمار متون سمرتى قرار مى گیرند.
شاستره عنوانى است کلى که بر قواعد و احکام یا مجموعه قوانین پس از دوره وده اطلاق مى شود.[۱۵]را نام برد.
هر چند منوسمرتى از جمله قانون نامه هاست و در نگاه نخست کتابى فقهى ـ حقوقى به نظر مى آید اما جاى جاى کتاب از نکات اخلاقى و حکمى پُر است و حتى بخش اعظم فصل اول از فصول دوازده گانه کتاب، به مبحث آفرینش اختصاص یافته که در این نوشتار قسمت هایى از آن ترجمه و در اختیار قرار گرفته است; متن اصلى کتاب به زبان سنسکریت است و تاکنون چندین ترجمه انگلیسى از آن منتشر شده است.
یکى از ترجمه هاى انگلیسى این اثر در مجموعه گرانسنگ متون مقدس شرق[۱۸] آمده است. ترجمه حاضر از روى این نسخه بوده و البته در موارد متعدد و به ویژه مواردى که احتیاج به دقت نظر بیشتر داشته، به ترجمه هاى دیگر از جمله “The Ordinances of Manu” و تفسیر ده جلدى معتبر و مهم مدهاتیتهى به نام tithi”¦”Manu Smrti with the Manubhasya of Medha و نیز در مواردى به ترجمه عربى کتاب به نام منوسمرتى کتاب الهندوس المقدس ترجمه احسان حقى مراجعه کرده و بهره برده ام.
ذکر این نکته ضرورى است که متون مقدس و اصلى آیین هندو نیز همانند دیگر عناصر و مؤلفه ها و نیز مذاهب آن بسیار متنوّع و متکثّر است. مبحث آفرینش نیز روایتى واحد و یگانه ندارد و به حسب متون مختلف و اندیشه هاى طرح شده در آنها متفاوت است، چنان که ریگوده آفرینش عالَم را به سه صورت تصویر مى کند.
۱. همچون سازه اى از چوب که نجارى الوهى و اسطوره اى، تْوَشْتَر[۲۰] سر هم مى کند;
۲. همچون تناسل و توالد که در آن چیزى از چیز دیگر زاده مى شود، در این نظریه ویشوه کرمه[۲۱] به مثابه پدر همه موجودات مطرح است;
۳. به مثابه قربانى جهانى که از اجزاى آن، اجزاى جهان ساخته مى شود; البته ریگوده این سه را با هم جمع مى کند و از جمع دو یا سه روایت از آفرینش در کنار هم، احساس ناسازگارى نمى کند.[۲۲]
در اندیشه اوپه نیشدى، برهمنْ جوهر هستى است که جهان را از خود پدید مى آورد، او هم علّت فاعلى عالم و هم علّت مادى آن است. و در آموزه هاى گى تا[۲۴] به مثابه زهدانى است که خدا همچون پدر کیهانى تخمه موجودات را در آن مى نهد تا به صورت هاى مختلف درآیند.
گویا منوسمرتى در پى جمع میان این روایت هاست و مسئله را به گونه اى طرح کرده و به پیش مى برد که نه تنها با روایت هاى متون دیگر تعارض ندارد، بلکه با چینشى واضح و شفاف تا حدودى هر یک از روایت ها را تبیین مى کند; بر ماست تا هر بخش از روایت منوسمرتى را با یکى از روایت ها تطبیق دهیم. به نظر نگارنده مى توان تمام روایت هاى آفرینش هندو را در منوسمرتى و در کنار هم یافت، امید آنکه این تحقیق در آینده تحقق پذیرد.
مطالب داخل پرانتز ( ) افزوده هاى مترجم انگلیسى به متن و مطالب داخل کروشه [_] افزوده هاى مترجم فارسى به متن مى باشد، و سخن آخر اینکه متن به صورت فقرات پشت سر هم آمده و عنوان گذارى از سوى راقم این سطور انجام شده است.
فصل اول: آفرینش
]پرسش فرزانگان[
۱. فرزانگان بزرگ به مَنو[۲۵] که با خاطرى جمع نشسته بود، تقرب یافتند، و او را نیایشى سزاوار کرده، چنین گفتند:
۲. اى یگانه الاهى! لطف فرما دقیق و به شیوه اى مناسب، قوانین دینى هر یک از طبقات (چهارگانه اصلى، ورنه[۲۷] را بر ما بنما.
۳. زیرا خدایا! تنها تویى آگاه ترین به مقصود، (یعنى) آن آیین ها و معرفت نفس که در قالب این احکام کامل مربوط به وجود قائم به ذات[۲۹] آموزش داده شده)، و ناشناختنى و دست نایافتنى است.
]پاسخ مَنو[
۴. او که قدرتش را حدّ و اندازه نیست، چون این گونه از سوى بزرگ فرزانگان عالى جاه موردپرسش قرارگرفت، آنان را به شایستگى حرمت نهاد وپاسخ فرمود، «گوش فرا دهید!»
]منشأ عالم[
۵. این (عالم) به هیئت سیاهى، غیر قابل رؤیت، فاقد نشانه هاى خاص، دست نایافتنى با عقل، ناشناختنى، گویى مستغرق در خواب عمیق بود.
۶. آنگاه وجود قائم به ذات الاهى (سْوَیَمْبْهوو که خود)نامحسوس ]است[، امّا (همه) اینها، عناصر اصلى و بقیه، را محسوس مى سازد با قدرت (خلاّق) و مقاومت ناپذیر ظاهر گشت، ]و[ آن سیاهى را زدود.
۷. اوکه (تنها) بااندام درون مى توانش درک کرد، اوکه لطیفْ غیرقابل تشخیص وازلى است، اوکه درک ناشدنى و دربرگیرنده همه مخلوقات است، ]به [(اراده) خویش جلوه کرد.
]آفرینش آب[
۸. او که میل داشت انواع مختلف موجودات را از جسم خود بیافریند، در ابتدا با یک تأمل، آب را آفرید و تخم خود را درون آن جاى داد.
]زایش برهما[
۹. آن (تخم) تخمى طلایى شد، به لحاظ درخشندگى بسان خورشید; خود او در مقام برهما،[۳۰] پدر و بنیان گذار کلِّ عالم، از آن (تخم) زاده شد.
۱۰. آب ها را ناراه[۳۴] نامیده اند.
]ماهیت برهما[
۱۱. از آن علّت (نخست)، که غیر قابل تشخیص، ابدى و واقع و ناواقع است، آن شخص (پوروشه)[۳۵] متولد شد که در این جهان به برهما مشهور است.
۱۲. آن شخص الوهى،[۳۶] یک سال تمام بر روى آن تخم خوابید، آنگاه خودِ او (تنها) با قوه مفکّره خویش آن ]تخم[ را به دو نیم تقسیم کرد.
]آفرینش آسمان و زمین[
۱۳. و او از آن دو نیمه، آسمان و زمین را شکل داد ]و[ در بین آنها عالم میانى، ]یعنى [جهات هشتگانه افق، و جایگاه ابدى آب ها را ]قرار داد[.
]آفرینش جهان از تنزلات مَهَت[[۳۷]
۱۴. او همچنین از خویشتن خویش (آتمنه[۳۸]) عقل را بیرون کشید که هم واقع و هم ناواقع است، وبه همین صورت ازعقل انانیّت را که کارکردخود ـ آگاهى دارد (و) متفرعن (است).
]آفرینش خدایان[
۱۵. به علاوه آن یگانه اعظم، نفس و همه (مخلوقات) پوشیده به کیفیات سه گانه و پنج اندامى را که شناسه هاى حسى را درک مى کنند، با نظم ]خاص [خودشان ]بیرون کشید[.
۱۶. او پس از چسباندن اجزاى بسیار کوچک، حتى آن شش که قدرت لایتناهى دارند به اجزاى خود، همه موجودات را آفرید.
۱۷. به دلیل اینکه آن شش (نوع) اجزاى بسیار کوچک، که کالبد (مخلوقات) را شکل مى دهند، وارد (آ ـ شرى[۴۰] (جسم) مى نامند.
۱۸. آن عناصر مهم همراه با کارکردشان وارد مى شوند و عقل به واسطه خود از کالبد همه موجودات ]و[ آن یگانه فناناپذیر جدا مى شود.
۱۹. و این (جهان) از اجزاى جسمانى بسیار کوچکِ این هفت پوروشه بسیار نیرومند بیرون جهید، فانى از جاودانه.
۲۰. در میان آنها هر (عنصر) بعدى، ویژگى عنصر قبلى را به دست مى آورد، و (در این زنجیره) هر یک از آنها جایگاهى اشغال مى کنند، حتى گفته اند صفات بسیار زیادى را دارا خواهند بود.[۴۱]
۲۱. اما در آغازْ او نام ها، اعمال و احوالى را بر طبق کلمات وده، براى همه (موجودات مخلوق) تعیین کرد.
۲۲. او، خداوند، همچنین طبقه خدایان ـ آنان که از نعمت حیات برخوردارند و سرشتشان فعّال است ـ را آفرید; و ]نیز[ طبقه نامحسوس سادهیه ها[۴۲] و قربانى ابدى را.
]آفرینش وده ها[
۲۳. امّا او براى اجراى صحیح قربانى از آتش،[۴۷] را بیرون کشید.
۲۴. زمان و تقسیم بندى هاى آن، ماه هاى قمرى و افلاک، رودها، اقیانوس ها، کوه ها، دشت ها، زمین ناهموار،
۲۵. زهدپیشگى، قوه ناطقه، رضا، میل و غضب ]و[ تمام این مخلوقات را او به همین صورت آفرید، چون علاقه مند بود به این موجودات هستى بخشد.
]تمایز میان فضیلت و رذیلت[
۲۶. بعلاوه، براى تمایز میان اعمال، او شایستگى را از ناشایستگى جدا ساخت و باعث شد مخلوقات به جفت ها(ى متضاد) نظیر تألّم و رضا مبتلا باشند.
۲۷. و با اجزاى بسیار کوچک فانى از پنج (عنصر) که ذکر شد، کل این (جهان) به ترتیبى خاص شکل مى گیرد.
۲۸. اما خداوند در آغاز براى هر (نوع موجود) روشى را معین کرد، در آفرینش هاى بعدى تنها همان روش به طور ناخواسته برگزیده شده است.
۲۹. هر آنچه را در آفرینش (نخست) به هر یک از موجودات تخصیص داد ]اعم از [ضرر یا فایده، مهربانى یا بى رحمى، فضیلت یا گناه، صدق یا کذب، آنها پس از ]آفرینش [ناخواسته ]نیز[ به آن ]موجودات[ چسبیدند.
۳۰. همان گونه که در تغییر فصول سال، هر فصل پذیراى علائم خاص خود است، موجودات مادى هم (در زندگى جدید)، مسیر اعمال معین خود را (از سر مى گیرند).
]آفرینش طبقه براهمنه ها و دیگر طبقات[
۳۱. و براى پیشرفت عوالم، او براهمنه ها، کشتریه ها، ویشیه ها و شوودره ها را از دهان، بازوان، ران ها و پاهاى خود آفرید.
]آفرینش مذکر و مونث[
۳۲. با تقسیم بدن خود، خداوندْ نیم مذکر ونیم مونث شد; او باآن (مونث) ویراج[۴۸] را آفرید.
]آفرینش مَنو[
۳۳. و اى مقدّس ترین در میان دوبار زاده شدگان![۵۰] آفریدگار کلّ این (جهان)ام که آن ویراج مذکر با اجراى ریاضت، خودش ]مرا [آفرید.
]آفرینش فرزانگان[
۳۴. پس من، در حالى که شوق آفرینش موجودات را داشتم، ریاضت هاى بسیار شاق به جا آوردم، و (با این کار) ده فرزانه عالى جاه، خدایان موجودات مخلوق را آفریدم،
۳۵. مَرى کى،[۶۰]
۳۶. آنان هفت مَنوى دیگر را که داراى هوش و ذکاوت بسیار بودند، خدایان و طبقات خدایان و فرزانگان عالى جاه داراى قدرت بى حدوحصر، آفریدند،
]آفرینش موجودات نیمه الوهى[
۳۷. یَکشه[۶۹]ها و طبقات متعدد ارواح، ]را آفریدند[،
]آفرینش ابرها و غیره[
۳۸. آذرخش، رعد و برق و ابرها، رنگین کمان هاى ناقص (رُهیته)[۷۰] و کامل، شهاب ها، صداهاى فوقِ طبیعى، ستارگان دنباله دار، و انواع گوناگون نورهاى آسمانى ]را آفریدند[،
]آفرینش پرندگان و حیوانات[
۳۹. (اسب سانان) کینَّره[۷۱]ها، میمون ها، ماهیان، انواع گوناگون پرندگان، گاو، گوزن، انسان، و حیوانات گوشت خوارِ داراى دو ردیف دندان ]را آفریدند[،
]آفرینش حشرات، خزندگان و جمادات[
۴۰. کرم ها و سوسک هاى بزرگ و کوچک، پروانه ها، شپش ها، مگس ها، حشرات، جمیع حشرات گزنده و نیش زننده، و انواع مختلف اشیاى ثابت ]را آفریدند[،
۴۱. بدین سان کلِّ این (موجودات)، ثابت و غیرثابت، به دست آن افراد عالى جاه از طریق ریاضت و به فرمان من، ]و[ (هر موجود) بر اساس (نتایج) اعمال خود، آفریده شد.
۴۲. و هر عمل مقرّر (مربوط) به (هر یک از) مخلوقات روى زمین، و نیز شیوه تولّدشان را دقیقاً به شما اعلام مى کنم.
]آفرینش بچه زایان، تخم گذاران، و گیاهان[
۴۳. گاو، گوزن، حیوانات گوشتخوار داراى دو ردیف دندان، راکشسهها، پیشاکهها، و انسان از رحم، زاده مى شوند.
۴۴. پرندگان، مارها، سوسمارها، ماهیان، لاک پشت ها، نیز (حیوانات) آبزى و خاکزىِ مشابه، از تخم تولّد مى یابند.
۴۵. حشرات گزنده و نیش زننده، شپش ها، مگس ها، حشرات و همه (موجودات) دیگر از این دست که در گرما تولیدمثل مى کنند، از رطوبت شدید بیرون مى جهند.
۴۶. تمام گیاهان از طریق بذر یا قلمه تکثیر مى شوند، ]و[ از جوانه رشد مى کنند; گیاهان یک ساله (آنهایى هستند) که گل و میوه بسیار مى دهند، ]و [پس از رسیدن میوه شان نابود مى شوند;
]گونه هاى مختلف گیاهان[
۴۷. (آن درختانى) که بدون گل میوه مى دهند وَنَس پَتى،[۷۳] خوانده مى شوند.
۴۸. و گیاهان گوناگون با ساقه هاى بسیار، از یک یا چند ریشه رشد مى کنند، ]و [گونه هاى مختلف علف، گیاهان بالارونده و خزنده همگى از بذر یا از جوانه سربرمى آورند.
۴۹. این (گیاهان) که تَمس[۷۴] متعددالشکل، نتیجه اعمالشان (در زندگى هاى قبلى)، آنها را احاطه کرده است، داراى آگاهى درونى و تجربه لذّت و درد هستند.
۵۰. اوضاع (گیاهان) در این چرخه همواره ترسناک و دائم التغییر زندگى و مرگ که موجودات آفریده شده در معرضِ آن اند، ]این چنین[ توضیح داده مى شود که آغاز آن با (آغاز) برهماست و پایان آن با (پایان) این (موجودات غیرمتحرکى که اخیراً ذکر شد).
]غیب شدن برهما[
۵۱. وقتى او که قدرتش درک ناشدنى است، بدان سان جهان را و مرا آفرید، در حالى که به طور مکرر یک دوره را به وسیله دوره دیگر فرو مى خورد، در خود غیب شد.
۵۲. وقتى که آن یگانه الوهى برخیزد آنگاه این عالم به حرکت در مى آید; وقتى که او به آرامى مى آرمد آنگاه این عالم به خواب فرو مى رود.
۵۳. و وقتى که او در خواب آرام است، موجودات مادى که سرشتشان فعل است از اعمال خویش دست مى کشند و نفس بى عمل مى شود.
]انحلال عظیم[
۵۴. وقتى آنان همه به یکباره در آن نفس کبیر منحل شوند، آنگاه او که نفس همه موجودات است، فارغ از هر دغدغه و مشغله اى به آرامى به خواب مى رود.[۷۵]
]خروج روح فردى[
۵۵. وقتى که این (روح) وارد ظلمت شده است،[۷۶] براى مدت زمانى طولانى با اندام هاى (حسى) متحد مى ماند، امّا کارکرد خود را به اجرا نمى گذارد; سپس کالبد جسمانى را ترک مى کند.
]تناسخ روح فردى[
۵۶. آن ]روح[ در حالى که (فقط) با اجزاى بسیار جزئى پوشیده است، وارد بذر سبزى یا تخم حیوان مى شود،آنگاه متحد(باجسمى نیک)،کالبدجسمانى(جدید)ى به خودمى گیرد.[۷۷]
]آفرینش امور با بیدار و خواب برهما[
۵۷. بدین سان او، یگانه زوال ناپذیر، با بیدارى و خواب (متناوب) ]خود[، پیوسته کلّ این (مخلوقات) متحرک و ثابت[۷۹]
]منشأ قانون[
۵۸. و او چون این قانون نامه هاى (قانون قدسى[۸۱]، در آغاز تنها به من آموخت; سپس من (آنها را) به مَرى کى و دیگر فرزانگان (آموختم).
]توصیه به آموزش از بْهریگو[
۵۹. این بْهریگو این قانون نامه ها را کاملاً براى تو قرائت مى کند; زیرا آن فرزانه، کلیّت آن ]قانون [را از من آموخت.
]آغاز سخن بْهریگو[
۶۰. سپس بْهریگو آن فرزانه بزرگ، چون مَنو آنسان بدو خطاب کرد،[۸۳]
]مَنْوَنْتَره و هفت منو[
۶۱. شش عالى جاه دیگر، منوهاى بسیار قدرتمند، به نسل این منو، زاده آن قائم بذات (سِوَیَمبْهو) که به طور مکرر موجودات خلق شده را آفریده است، تعلق دارند،
۶۲. (آنان عبارت اند از:) سِوارُکیشه،[۸۹]
۶۳. سوایَمبهووَه[۹۰] که در میان این هفت منوى جلیلْ نخستین آنان است، کلّ این (مخلوقات) متحرک و غیرمتحرک را آفرید، و در طى دوره اى (که به او اختصاص دارد) آنها را محافظت کرد.
]فقرات ۶۴ تا ۷۴ به مبحث ادوار جهانى و نام گذارى دوره هاى جهان اختصاص دارد، لذا ارتباط مستقیم با آفرینش ندارد و در اینجا نیامده است[.
]برهما عقل را مى آفریند و آن را در آفرینش به کار مى برد[
۷۴. در پایان آن روز و شب، او که خواب بود برمى خیزد و پس از بیدارى، عقل[۹۱] را که هم واقع و هم ناواقع است، مى آفریند.
]گرایش عقل به آفرینش و آفرینش اتر[
۷۵. عقل که به واسطه شوق برهما وادار به آفرینش شده بود، از طریق تغییر خویش به عمل آفرینش دست زد و از اینجا اتر[۹۳]
]آفرینش باد[
۷۶. و با تغییر خود، از اترْ باد نیرومند، پاک، ناقل تمام رایحه ها را بیرون مى ریزد; آن را داراى صفت لامسه مى دانند.
]آفرینش نور[
۷۷. پس با تغییر خود، از بادْ نور درخشان منبعث مى شود که پرتو مى افکند و تاریکى را مى زداید; آن را داراى صفت رنگ اعلام مى کنند.
]آفرینش آب[
۷۸. و با تغییر خود، از نورْ آب (به وجود مى آید) که داراى صفت طعم است، از آبْ زمین که صفت بویایى دارد. در آغاز آفرینش چنین است.
]مَنْوَنتره[
۷۹. دوره پیش گفته خدایان،(یا) دوازده هزار (سالِ آنان)، که در هفتاد و یک ضرب مى شد (دوره اى را مى سازند که) در اینجا دوره یک مَنو (مَنونَتره[۹۴])نامیده مى شود.
]منَونتره ها بى شمارند[
۸۰. منونَتره ها، ]یعنى[ آفرینش ها و انهدام هاى (این جهان) بى شمارند; به عبارتى برهما بارها و بارها این عمل را تکرار مى کند.
کتاب نامه
_. Sacred Books of The East, The Laws of Manu, tr. by Bدhler, Georg, ed by Mدller, Max, Curzon Press, 2001.
_. The Ordinances of Manu, tr. by Hopkins, Munshiram Manoharlal, New Delhi, 1995.
_. Manusmrti: with the “Manubha¦s¨ya of Medha¦tithi”, Motilal Banarsida¦ss, Delhi, 1999.
_. A Dictionary of Hinduism, Stutley, Margaret and Stutley, James, Routledge & K. Paul, 1985.
_. The Cosmology of the Regveda, Cosmo Publications, 1999.
_. A Sanskit – English Dictionary, Monier – Williams, Oxford, 1998.
[۱] مشخصات کتاب شناختى این اثر از این قرار است:
The Laws of Manu in “Sacred Books of the East”, tr. by Bدhler, Georg, ed by Mدller, Max, Curzon, 2001.
[۲]. S¨ruti
[۳]. Smrti
[۴]. Veda
[۵]. Upanis¨ad
[۶]. Bra¦hmana
[۷]. A¦ranyaka
[۸]. S¨a¦stra
[۹]. Su¦tra
[۱۰]. Puraha
[۱۱]. Maha¦bha¦rata
[۱۲]. Ra¦ma¦ya¦na
[۱۳]. A Dictionary of Hinduism, Margaret and James Stutley.
[۱۴]. Dharmas¨astra
[۱۵]. The Laws of Manu
[۱۶]. Sacred Books of the East
[۱۷]. Max Mu«ller
[۱۸]. Bu«hler
[۱۹]. Tvas¤tar
[۲۰]. Rbhus
[۲۱]. Vis¤vakarma
[۲۲]. Wallis H. W., The Cosmology of the Rig Veda, Cosmo Publications, India, 1999.
[۲۳]. Gi¦ta¦
[۲۴]. Prakriti
[۲۵]. Manu.
[۲۶]. Varna
[۲۷]. منظور از طبقات میانى طبقات ممزوج است یعنى کسانى که به واسطه تعلق پدر به یک طبقه و مادر به طبقه دیگر، مى توان آنها را از دو طبقه دانست. بحث طبقات ممزوج (mixed Castes) در فصل دهم کتاب به تفصیل آمده است.
[۲۸]. Self-existent
[۲۹]. Svayambhu¥
[۳۰]. با توجه به محتواى متن که او را خالق مى داند، عنوان برهما (Brhma¦) صحیح است. مترجم انگلیسى در جاى جاى ترجمه از واژه برهمن (Brhman)که در اصطلاح هندویى اشاره به ذات مطلق دارد استفاده کرده است. ترجمه هاى دیگر واژه برهما را به کار برده اند و ما نیز از این پس برهما را به کار مى بریم مگر اینکه محتواى متن نشان دهنده عنوان برهمن باشد.
[۳۱]. Na¦ra¦h
[۳۲]. Nara به معناى مرد، نرینه.
[۳۳]. ayana
[۳۴]. Na¦ra¦yana; اشاره دارد به فقره نهم همین فصل.
[۳۵]. purus¨a، در انگلیسى معادل هایى نظیر male، man،mankind براى پوروشه به کار مى برند، به نظر مى رسد در اینجا معادل فارسىِ شخص، مناسب ترین باشد زیرا ناظر به شخصى بودن اوست.
[۳۶]. منظور برهماست.
[۳۷]. Mahat
[۳۸]. A¦tmana
[۳۹]. A¦ – S¨ri
[۴۰]. S¨arira
[۴۱]. این عبارت اشاره دارد به این آموزه که عنصر نخست، اتر، تنها یک صفت دارد آن هم صوت; دومین عنصر، باد، دو صفت دارد صوت و لمس پذیرى; سومین عنصر، آتش یا نور، سه صفت دارد، الى آخر.
[۴۲]. Sa¥dhya، طبقه وجودهاى آسمانى نیمه الوهى .(A Dictionary of Hinduism)
[۴۳]. Agni، اگنى در سنسکریت به معناى آتش است و طبق بند فوق یکى از وجودهاى نیمه الوهى است. مترجم کتاب واژه fireرا به جاى Agniآورده است امّا در برخى ترجمه ها اگنى آمده است.
[۴۴]. مترجم انگلیسى واژه wind را معادل Va¥yu (وایو)ى سنسکریت که به معناى باد است و در سنّت هندویى یکى از وجودهاى نیمه الوهى است، قرار داده است.
[۴۵]. مترجم انگلیسى معادل sun را براى Ravi (رَوى) برگزیده است; رَوى در سنسکریت به معناى جنبه یا صورتى خاص از خورشید است، گاه به معناى مطلق خورشید یا خداى ـ خورشید نیز مى آید. (Sanskrit-English Dictionary)
[۴۶]. Veda، آوانویسى صحیح این واژه «وده» است که در ترجمه هاى فارسى بیشتر آن را ودا آوانویسى مى کند.
[۴۷]. Rik،Yagus،Saman; همان ریگ (= رگ)، یجور و سامه وده هستند.
[۴۸]. Vira¦g، ترجمه هاى دیگر آن را Vira¦jضبط کرده اند.
[۴۹]. Twice-born (دوبار زاده شدگان) در سنّت هندویى به سه طبقه نخست از طبقات چهارگانه اطلاق مى شود و مقدّس ترین و برترین در میان آن سه براهمنه ها هستند.
[۵۰]. منظور مَنو(Manu) است.
[۵۱]. Mari¦ki; ضبط دیگر آن Mari¦ci (مَرى چى) مى باشد، مرى چى در متون ودایى به معناى جزئى از نور آمده است و در متون غیر ودایى به نام پَرجاپَتى (parja¥pati) است که او را یکى از گونه هاى زیر مى انگارند:
ـ پسر سوَیَمبهو (برهما);
ـ یکى از هفت رشى (r¤si) بزرگ;
ـ نخستین پرجاپتى از ده پرجاپتى یا مخلوقات رده دوم;
ـ و پدر کشیپه (kas¨yapa);
در این متن مراد گونه سوم است.
[۵۲]. Atri
[۵۳]. Angiras
[۵۴]. Pulastya
[۵۵]. Pulaha
[۵۶]. Kratu
[۵۷]. Praketas
[۵۸]. Vasistha
[۵۹]. Bhrigu، در متون ودایى او را پسر ورونه، یا ایندره، یا پرجاپتى مى دانند. (A Dictionary of Hinduism)
[۶۰]. Na¦rada
[۶۱]. Yaks¨a
[۶۲]. Kubera
[۶۳]. Ra¦ks¨asa
[۶۴]. Pis¨a¦ka
[۶۵]. Gandharava
[۶۶]. Asura
[۶۷]. Na¦ga
[۶۸]. Sarpa
[۶۹]. Suparna
[۷۰]. Rohita
[۷۱]. Kinnara
[۷۲]. Vanaspati
[۷۳]. Vriks¨a
[۷۴]. tamas، یکى از گونه هاى سه گانه; در فرضیه گونه [guna]هاى سه گانه عالم ماده، سَتوه[sattva] کیفیت روشنایى، رَجَس [rajas]کیفیت حرکت و فعالیت، تَمس کیفیت تاریکى است; لذا مترجم در ترجمه انگلیسى از تعبیر Darknes استفاده کرده است.
[۷۵]. در مورد این فقره به لحاظ محتوا و مفهوم، تفاسیر و برداشت هاى متفاوتى شده است. که مجال ذکر آنها در اینجا نیست، امّا به لحاظ ساختارعبارت، مفسرشهیرمدهاتیتى مى گوید: باید جاى جمله پایه و پیرو را عوض کرد که دراین صورت با قسمت اخیر فقره پنجاه و دو نیز سازگارى دارد (مدهاتیتى ج ۳ ص ۹۶)، براساس این نظریه ترجمه بند چنین مى باشد: آنگاه او که نفس همه موجودات است فارغ از هر مسئولیت و مشغولیت به آرامى مى آرمد، آنان به یکباره در آن نفس بزرگ مستغرق مى شوند.
[۷۶]. این فقره اتفاقاتى را که براى روح فردى ]شخصى[ (Individual) پس از مواجهه با مرگ رخ مى دهد، بیان مى کند.
[۷۷]. روح پس از مرگ بدن مادى و مفارقت از آن که در فقره پنجاه و پنج بیان شد، در حالى که مجموعه عوامل هشتگانه اولیه تشکیل دهنده بدن آن را احاطه کرده اند، وارد بذر یک نبات یا نطفه یک حیوان مى شود و کالبد جسمانى جدیدى متناسب با آن عناصر هشتگانه شکل مى یابد. اویدیا(avidya¦)، بودهى (Buddhi)، کرمه(Karma)، بهووته(bhu¥ta)، ایندْریه (Indriya)، مَنَس(manas)،واسَنا(Va¦sana¦)، و وایو (Va¥yu) هشت عنصر مذکور هستند.
[۷۸]. منظور از مخلوقات متحرک جانوران و مراد از مخلوقات ثابت، نباتات است. (مدهاتیتهى ج ۳، ص ۱۰۱)
[۷۹]. این فقره جمع بندى فقرات پیشین است.
[۸۰]. مترجم به جاى دهرمه (dharma) معادل قانون قدسى (sacred law) را نهاده است، در ترجمه هاى دیگر دهرمه آمده است.
[۸۱]. با دقت و از روى توجه.
[۸۲]. در واقع این عبارت اشاره دارد به فقره پنجاه و نه و منظور این است «چون مَنو به فرزانگان گفت من قانون را به بهریگو آموخته ام و او نیز تمام آن را براى تو مى خواند»، سپس بْهریگو نیز با خرسندى وظیفه خود را که همانا قرائت قانون است، آغاز کرد.
[۸۳]. این فقره پایان بخش مقدماتى است که خاستگاه حقیقى این قانون را بیان مى کند و از این پس متن اصلى رساله از زبان بْهریگو و در پاسخ به پرسش فرزانگان (بندهاى ۱ تا ۳) خواهد آمد. (مدهاتیتهى، ج ۳ ص ۱۴)
[۸۴]. Sva¦rokis¨a
[۸۵]. Auttami
[۸۶]. Ta¦masa
[۸۷]. Raivata
[۸۸]. Ka¦ks¨us¨a
[۸۹]. Vivasvat
[۹۰]. Sva¦yambhuva
[۹۱]. Mind، مترجم این واژه را معادل واژه مَنَس (manas) سنسکریت که به معناى قوه عاقله و دانستگى است نهاده است.
[۹۲]. ether، مترجم اینواژه را معادلواژه آکاشه (a¥ka¦s¤a) سنسکریت به کاربرده است; درتوضیح آکاشه آورده اند: فراگیر درهمه، فضا، تهى بودن، و گویند آکاشه لطیف ترین عنصر از عناصر پنجگانه و در راس آنها است. (A Dictionary of Hinduism)
[۹۳]. از ظاهر عبارت چنین بر مى آید که صوت کیفیتى جدا از اتر است که بعداً از آن سخن خواهد گفت، لکن طبق ترجمه هاپکینز منظور این است که این فضا همان چیزى است که دانشمندان براى آن کیفیت صوت قایل هستند.
(The ordinances of Manu, pp.10-11)
[۹۴]. Manvantrah.
نویسنده : محمدصادق ابوطالبى – کپی برداری با ذکر نام نویسنده و لینک به منبع بلامانع است