رزم الکساندر و آریو برزن در شهر پارسه
بر اساس کتاب های (آریان از آناباسیس ، کورتیوس و دیودورس) ، الکساندر پس از عبور از رود کوروش (کُر) و رسیدن به پارسه با اعتماد به نفس همیشگی خود به دروازه ها حمله می کند و آریوبرزن و ارتش کوچکش با استفاده از سطح شیب دار زمین و پرتاب سنگ به طرف ارتش مقدونیه بدون از دست دادن حتی یک نفر ، تلفات سنگینی به آنها وارد می کند و الکساندر که دید قادر به غلبه بر ایرانیان و محافظت از مردانش نیست به اردوگاهش عقب نشینی می کند ، از طرفی پادشاه آگیس سوم پادشاه اسپارت ها در یونان شورشی ضد مقدونی انجام داده بود که این موضوع الکساندر را با چالشی بسیار سخت برای پیروزی در ایران روبرو می کند ( ای بادیان در کتاب هرمس ۱۹۶۷).
بر اساس کتاب های (آریان از آناباسیس و الکساندر در دروازه های پارس از هکل) الکساندر توسط زندانیان پارسی خود شبانه به موقعیت پارس ها حمله می کند و تنها یک ارتش کوچک با فرماندهی کراتئوس در اردوگاه باقی می گذارد و گویا با تمام قوا حمله می کند چرا که خطر از هردو طرف وی را تهدید می کرد ، پس از حمله از پشت شهر الکساندر در سپیده دم همان روز به شهر حمله می کند و کراتئوس که از جلو شهر را محاصره کرده بود (ظاهرا با حمله قیچی وار و خیانت زندانیان ایرانی الکساندر) وارد شهر می شود ذکر شده است که ایرانیان رزم به یاد ماندنی انجام دادند و حتی مرد های غیر مسلح به صورت تن به تن به افراد مقدونی می جنگیدند و آنها را خلع سلاح می کردند که بسیاری از آنها شوربختانه با سلاح های خودشان کشته می شدند.
بر اساس (کتاب آناباسیس) نوشته شده که آریو برزن با تعدادی از مردانش به سمت تپه ها فرار کرد اما بر اساس منابعی دیگر همچون ( نویسندگان و تاریخ شناسان : کورتیوس ، توریم ، نولدکه ، لایپزیگ ، باسورث) آریوبرزن با امید به رسیدن به تخت جمشید و باز پس گیری آن جانانه به خطوط دشمن حمله می کند و تا پایان کار خود با مقدونیها می جنگد اما توسط ارتش مقدونی منع می شود و در همانجا کشته می شود ، بسیار از نویسندگان تاریخ دنیای امروزی و باستان نوشته اند که جنگ بین الکساندر و آریوبرزن شباهت زیادی با جنگ ترموپیل داشت. (این بود سرگذشت سلحشور شجاع و بی باک ما آریوبرزن قهرمان).