کتاب مصری مردگان – ۴۲ اعتراف به بیگناهی

اعتراف به بیگناهی(همچنین به عنوان اعلامیه بی گناهی شناخته می شود) فهرستی از ۴۲ گناه است که روح متوفی وقتی در زندگی پس از مرگ قضاوت می شود، می تواند صادقانه بگوید که هرگز انجام نداده است، روح اینها را در حضور خدایانی که حقیقت خود را در تصمیم گیری در مورد سرنوشت خود می سنجند، می خواند.

پاپیروس آنی
پاپیروس آنی

مشهورترین فهرست از پاپیروس آنی، متنی از کتاب مصری مردگان، برای کشیش آنی تبس (حدود ۱۲۵۰ ق. م.) تهیه شده و در میان اشیای قبر مقبره او گنجانده شده است. این شامل تعدادی فصل از کتاب مردگان است اما نه همه آنها. این حذفیات نه یک اشتباه است و نه بخش‌هایی از دست‌نوشته گم شده است، بلکه نتیجه یک رویه رایج ایجاد یک متن تشییع جنازه به‌طور خاص برای استفاده شخص خاصی در زندگی پس از مرگ است. اعتراف به بیگناهی موجود در این متن از همان پارادایم پیروی می کند که برای “آنی-Ani” نوشته شده، نه برای شخص دیگری.

اگرچه کتاب مصری مردگان اغلب به عنوان «کتاب مقدس مصر باستان» یا یک «کتاب مخفی» ترسناک توصیف می‌شود، اما در واقع هیچ‌کدام از اینها نیست. این یک متن تشییع جنازه است که به روح در زندگی پس از مرگ آموزش می دهد. ترجمه واقعی عنوان اثر The Book of Coming Forth by Day است. از آنجایی که مصریان باستان بر این باور بودند که روح ابدی است و زندگی بر روی زمین تنها جنبه مختصری از یک سفر ابدی است، ضروری بود که روح نوعی کتاب راهنما برای پیمایش مرحله بعدی وجود، داشته باشد.

در زمین فهمیده می شد که اگر نداند کجا می رود، نمی توانست به مقصد مورد نظر برسد. مصریان، که بسیار اهل عمل بودند، معتقد بودند که انسان در زندگی پس از مرگ نیز مانند روی زمین به راهنما نیاز دارد. کتاب مصری مردگان چنین راهنمائی است و برای هرکسی که توانایی مالی داشت ارائه می شد. فقرا مجبور بودند بدون یک متن یا یک راهنمایی ابتدایی کار کنند، اما هرکسی که توانایی مالی آن را داشت، برای ایجاد یک کتاب راهنمای شخصی به یک کاتب هزینه می کرد.

این اعتراف برای مصر شناسان امروزی در درک ارزش های فرهنگی مصر باستان در پادشاهی جدید حائز اهمیت است.

اعتراف به بیگناهی در طلسم ۱۲۵ ظاهر می‌شود که معروف‌ترین است، زیرا شامل تصویر وزن کردن قلب روی ترازو در برابر پر سفید معات(ma’at.) است. اگرچه این طلسم قضاوت در تالار دو حقیقت را توصیف نمی‌کند، هدف این تصویر نشان دادن آن است که پس از رسیدن روح به آنجا چه انتظاراتی می‌تواند داشته باشد و متنی به آن روح ارائه می‌دهد که چه بگوید و چگونه رفتار کند. اعتراف برای مصر شناسان امروزی در درک ارزش های فرهنگی مصر باستان در پادشاهی جدید (حدود ۱۵۷۰ تا ۱۰۶۹ ق. م.) حائز اهمیت است، اما در زمان نگارش آن، برای گذر از قضاوت اوزیریس و دادگاه الهی.ضروری تلقی می شد.

تصور می‌شود که اعتراف از یک آیین آغازین برای کشیشی شکل گرفته است. ادعا می‌شود که کشیش‌ها باید نوعی فهرست فرمولی را بازگو کنند تا ثابت کنند از نظر آیینی پاک و شایسته شغل خود هستند. اگرچه شواهدی برای حمایت از این ادعا وجود دارد، اما به نظر می‌رسد اعتراف به بیگناهی در پادشاهی جدید مصر، زمانی که فرقه اوزیریس به طور کامل در فرهنگ مصر ادغام شد، به‌عنوان راهی برای متوفی برای توجیه خود به‌عنوان شایسته بهشت بودن در زندگی پس از مرگ شکل گرفت.

قضاوت در زندگی پس از مرگ

از زمانی که متون اهرام بر روی دیوارهای مقبره حک شده بودند ،متون تشییع جنازه از زمان پادشاهی قدیم (حدود ۲۶۱۳-۲۱۸۱ قبل از میلاد) در مصر نوشته شده بود. متون تابوت بعداً در اولین دوره میانی (۲۱۸۱-۲۰۴۰ قبل از میلاد) دنبال شد و اینها برای کتاب مصری مردگان در پادشاهی جدید توسعه یافتند. هدف از این متون جهت دهی و اطمینان بخشیدن به روح متوفی پس از بیدار شدن در مقبره خود پس از تشییع جنازه بود. روح برای دنیای خارج از بدن استفاده نمی شود و باید به او یادآوری شود که چه کسی بوده است، چه کرده است، و چه کاری باید انجام دهد.

در بیشتر تصویرها، روح توسط آنوبیس از مقبره هدایت می شود تا در برابر اوزیریس، توث و ۴۲ قاضی قضاوت شود. تصاویری از این روند روح مردگان را نشان می‌دهد که در صف ایستاده‌اند و خدایان مختلفی مانند قبهت، نفتیس، ایسیس و سرکت آنها را هدایت می کنند، در حالی که منتظر نوبت خود هستند تا به اوزیریس و فلس‌های طلایی او برسند. وقتی نوبت آدم می‌رسید، در برابر خدایان می‌ایستاد و اعتراف سلبی را می‌خواند – هر کدام خطاب به قاضی خاصی – و سپس قلبش را می‌سپرد تا در ترازو سنجیده شود. قلب جسمانی همیشه در هنگام مومیایی کردن و مومیایی کردن در بدن جسد به همین دلیل باقی می ماند. تصور بر این بود که قلب دارای صفت شص، شخصیت و عقل فرد است و باید به خدایان در زندگی پس از مرگ برای قضاوت تسلیم شود.

وزن کردن قلب، کتاب مردگان
وزن کردن قلب، کتاب مردگان

قلب در برابر پر سفید حق بر ترازو قرار گرفت و اگر سبکتر بود به سوی بهشت می رفت. اگر سنگین‌تر بود، روی زمینی می‌افتاد که توسط هیولای آموت خورده می‌شد و روح دیگر وجود نداشت. قبل از این قضاوت نهایی و پاداش یا مجازات، اوزیریس، توث و آنوبیس با ۴۲ قاضی مشورت می کردند. این نقطه ای است که ممکن است در آن کمک هزینه ها اعمال شود. ۴۲ قاضی نمایانگر جنبه‌های معنوی ۴۲ نوم (منطقه) مصر باستان بودند و گمان می‌رود که هر یک از اعترافات به نوع خاصی از گناه اشاره می‌کرد که به‌ویژه در یک نام خاص توهین‌آمیز بود. اگر قضات احساس می‌کردند که فردی با فضیلت‌تر از این بوده است، مستحب می‌شد که روح را عادل شمرده و اجازه عبور دهند.

جزئیات آنچه بعدا اتفاق افتاد از دوره ای به عصر دیگر متفاوت است. در برخی دوره‌ها، روح برای رسیدن به بهشت مجبور بود از خطرات و تله‌های خاصی عبور کند، در حالی که در برخی دیگر، پس از قضاوت به دریاچه لیلی می‌رفت و پس از آزمایش نهایی، به بهشت منتقل می‌شد. زمانی که روح در آنجا بود، از ابدیت در جهانی لذت می برد که زندگی فرد را بر روی زمین کاملاً منعکس می کرد. هر چیزی که فکر می‌کرد از دست رفته است بازگردانده می‌شود و روح‌ها در صلح با یکدیگر و خدایان زندگی می‌کنند و از بهترین جنبه‌های زندگی تا ابد لذت می‌برند. با این حال، قبل از رسیدن به این بهشت، اعتراف به بیگناهی باید توسط خدایان پذیرفته می شد و این بدان معنی بود که باید می توانست صادقانه حرف بزند.

اعترافات مختلف

هیچ اعتراف به بیگناهی استانداردی وجود ندارد. اعتراف از پاپیروس آنی تنها به این دلیل شناخته شده است که آن متن بسیار مشهور است و اغلب تکرار می شود. همانطور که اشاره شد، کاتبان متنی را برای فرد تنظیم می‌کردند، و بنابراین در حالی که تعداد استانداردی از ۴۲ اعتراف وجود داشت، گناهانی که فهرست شده‌اند از متنی به متن دیگر متفاوت بود. به عنوان مثال، در پاپیروس آنی اعتراف شماره ۱۵ «من اهل نیرنگ نیستم» است، در حالی که در جای دیگر «من امر به قتل نکرده‌ام» و در دیگری «من در امور نزاع نکرده‌ام». یک افسر ارتش نمی تواند صادقانه ادعا کند که “من به کشتن دستور نداده ام” و نه یک قاضی یا یک پادشاه، و بنابراین آن “گناه” از اعتراف آنها کنار گذاشته می شد.

فهرستی برای روح ارائه شد که می‌توانست در مقابل خدایان به‌جای فهرست استانداردی از گناهانی که همه باید بخوانند، با صداقت بخواند

این به معنای سنجیدن اعتراف به نفع متوفی نبود، بلکه حصول اطمینان از عدم محکومیت خود با سخنان نادرست بود. به هر حال، دل همچنان در ترازو سنجیده می شد و هر نیرنگی معلوم می شد. بنابراین فهرستی برای روح ارائه شد که می‌توانست در مقابل خدایان به‌جای فهرست استانداردی از گناهانی که همه باید بخوانند، با صداقت بخواند.

با این حال، در هر فهرستی گناهان متعارف وجود دارد، مانند “من دزدی نکرده ام”، “تهمت نزده ام”، “من اشک کسی را در نیاورده ام” و سایر ادعاهای مشابه. همچنین تصور می شود که این اظهارات در بسیاری از موارد ناگفته هایی را به همراه داشت. اعتراف ۱۰ در برخی از متون می گوید: ” من اشک کسی را در نیاورده ام “، اما این ادعایی بسیار دشوار است زیرا فرد اغلب نمی داند که چگونه اعمالش بر دیگران تأثیر گذاشته است.

بنابراین تصور می‌شود که هدف از این ادعا این است که «من عمداً اشک کسی را در نیاورده ام ». همین را می توان در مورد ادعایی مانند «من هیچ کس را عذاب نداده ام» .هدف اعتراف این بود که بتوان به صداقت ادعا کرد که بی گناه از اعمالی بود که با اصل معات متضاد بودند، بنابراین، مهم نبود که چه گناهان خاصی شامل می‌شد، بلکه باید بتوان گفت  فرد که بی گناه از عمدا بر هم زدن اصل هماهنگی و تعادل در زندگی بوده است .

اعتراف به بیگناهی آنی

معات ارزش فرهنگی مرکزی مصر باستان بود که به کیهان اجازه می داد همانطور که هست عمل کند. روح در اقرار بیان می کرد که به این اصل پایبند بوده و هرگونه کوتاهی غیرعمدی بوده است. در اعترافات بعدی، آنی خود به هر یک از ۴۲ قاضی رو می‌کند به این امید که نیت او را در زندگی تشخیص دهند، حتی اگر او همیشه در لحظه مناسب اقدام درست را انتخاب نکرده باشد. قرار نبود «گناه مرتکب شده » را در نظر بگیریم، بلکه فقط «گناهان عمدی” را باید در نظر بگیریم.

اعتراف منفی، پاپیروس آنی
اعتراف منفی، پاپیروس آنی

ترجمه زیر توسط E. A. Wallis Budge از اثر اصلی او در کتاب مصری مردگان است. قبل از هر اعتراف، درود و تهنیت بر یک قاضی خاص و منطقه ای که از آن آمده اند، انجام می شود. با این حال، برخی از این مناطق در روی زمین نیستند، بلکه در زندگی پس از مرگ هستند. به عنوان مثال، حراف حاف، که در شماره ۱۲ مورد تحسین قرار می گیرد، کشتی ران الهی در زندگی پس از مرگ است.

بنابراین، در مورد آنی، ۴۲ نام به طور کامل نشان داده نمی شوند (برخی، در واقع، دو بار ذکر شده اند) اما تعداد استاندارد ۴۲ همچنان رعایت می شود. قبل از شروع اعتراف، روح به اوزیریس سلام می‌کرد، ادعا می‌کرد که نام ۴۲ قاضی را می‌داند، و بی‌گناهی خود را از انجام اشتباه اعلام می‌کرد، و با این جمله خاتمه می‌داد: «من چیزی که نیست را یاد نگرفتم ». این بدان معناست که شخص هرگز ایمان خود را از دست نداده و اعتقادی برخلاف حقیقت معات و اراده خدایان نداشته است.

  1. سلام، یوخ نمط، که از آنو بیرون می آید، گناه نکرده ام.
  2. سلام، هپت خت، که از خَرآها بیرون می آید، من راهزنی با خشونت نکرده ام.
  3. سلام فنتی که از خمنو بیرون می آید من دزدی نکرده ام.
  4. سلام ای ام خیبیت که از قرنت بیرون می آید، من مرد و زن نکشته ام.
  5. سلام، نها هر، که از رستا بیرون می آید، من غلات را ندزدیده ام.
  6. سلام، روروتی، که از بهشت بیرون می آید، من هیچ پیشکشی را از بین نبرده ام.
  7. سلام ای ارفی ام خت که از سوات بیرون می آید، من مال خدا را دزدی نکرده ام.
  8. سلام ای نبا که می آید و می رود، من دروغ نگفته ام.
  9. سلام، ست-قسو، که از هنسو بیرون می آید، من غذایی را نبرده ام.
  10. سلام، اوتو-نسرت، که از هت-کا-پتاه بیرون می آید، من نفرین نکرده ام.
  11. سلام قررتی که از آمنتت بیرون می آید،من زنا نکرده ام.
  12. سلام ای حراف، که از غار تو بیرون آمدی، هیچ کس را به گریه ننداختم.
  13. سلام ای باستی که از بست بیرون می آید، من قلبی را نخورده ام.
  14. سلام ای تارتیو که از شب بیرون می آید، من به هیچ مردی حمله نکرده ام.
  15. سلام ای اونم صنف که از مجلس اعدام بیرون می آید، من اهل فریب نیستم.
  16. سلام، ای اونم بیسک، که از مابیت بیرون می آید، من از زمین زراعتی دزدی نکرده ام.
  17. سلام ای نب معت که از معاتی بیرون آمدی، من استراق سمع نکرده ام.
  18. سلام، تنمیو، که از بست بیرون می آید، من به کسی تهمت نزده ام.
  19. سلام، سرتیو، که از آنو بیرون آمد، من بدون دلیل عصبانی نشده ام.
  20. درود بر توتو که از آتی بیرون آمد، زن هیچ مردی را از راه به در نکردم.
  21. سلام ای اوامنتی که از مجلس خبت بیرون آمدی، زنهای مردان دیگر را فسق نکردم.
  22. درود بر ما آنتوف که از پرمنو بیرون می آید، من خود را آلوده نکرده ام.
  23. سلام، هر-اورو، که از نهاتو بیرون می آید، من هیچ کس را نترسانده ام.
  24. سلام، خمیو، که از کائوی بیرون می آید، من از قانون تجاوز نکرده ام.
  25. سلام، شت خرو، که از اوریت برآمده است، من عصبانی نشده ام.
  26. سلام ای نخنو که از حقت بیرون می آید، گوشم را بر حرف حق نبسته ام.
  27. سلام کنمتی که از کنمت بیرون آمده، کفر نگفتم.
  28. سلام، An-hetep-f، که از Sau بیرون می آید، من مرد خشونت نیستم.
  29. سلام، سرا خرو، که از اوناست برآمدی، من برانگیخته نزاع نبودم.
  30. سلام، نب هرو، که از نچفت بیرون آمد، من با عجله بی مورد عمل نکردم.
  31. سلام، سخریو، که از اوتن بیرون آمدی، من در امور دیگران فضولی نکرده ام.
  32. سلام ای نب ابوی که از ساوطی بیرون می آید، در گفتار سخنم را زیاد نکرده ام.
  33. سلام، نفرتم، که از هت-کا-پتاه بیرون آمدی، من به هیچ کس ظلم نکردم، هیچ بدی نکردم.
  34. سلام، تم سپو، که از تتو بیرون آمده، من علیه پادشاه جادو نکرده ام.
  35. سلام، آری ام آب، که از تبو بیرون می آید، من هرگز جریان آب همسایه را متوقف نکرده ام.
  36. سلام ای آهی که از نو بیرون آمدی، هرگز صدایم را بلند نکردم.
  37. سلام، اواچ-ریخیت، که از سائو بیرون می آید، من خدا را نفرین نکرده ام.
  38. سلام ای نهب کا، که از غار تو بیرون آمدی، تکبر نکردم.
  39. سلام، نهب نفرت، که از غار تو بیرون آمدی، من نان خدایان را ندزدیده ام.
  40. سلام، چسر تپ، که از حرم بیرون می آید، من کیک های خنفو را از ارواح مردگان نبرده ام.
  41. سلام ای عناف که از معطی بیرون آمدی، من نان کودک را نگرفتم و خدای شهرم را به خواری نگرفتم.
  42. سلام، هچ ابهو، که از تاشه بیرون می آید، من گاوهای خدا را نکشته ام.

تفسیر

همانطور که اشاره شد، بسیاری از این موارد دارای قید قصد هستند – مانند “من هرگز صدایم را بلند نکرده ام” – به این معنا که ممکن است شخص واقعاً صدای خود را بلند کرده باشد، اما نه در خشم غیرموجه. این را می توان در مورد «کلام خود را در گفتار چند برابر نکردم» که لزوماً به پرحرفی اشاره نمی کند، بلکه به دوگانگی اشاره دارد. آنی می‌گوید که سعی نکرده است معنای خود را از طریق بازی کلمات پنهان کند. همین ملاحظات را باید در مورد ادعاهایی مانند شماره ۱۴ به کار برد – “من به هیچ مردی حمله نکرده ام” – که دفاع از خود موجه بود.

ادعاهایی مانند ۱۳ و ۲۲ («دل نخورده ام» و «خودم را آلوده نکرده ام») به طهارت آیینی اشاره دارد که در هیچ فعالیتی که خدایان منع کرده اند شرکت نکرده است. با این حال، می‌توان شماره ۱۳ را نیز در نظر گرفت، زیرا ادعا می‌کند که فرد احساسات خود را پنهان نکرده یا وانمود نکرده است که چیزی نیست. شماره ۲۲ گاهی اوقات به این صورت ترجمه می شود: “خودم را آلوده نکرده ام، با مردی همنشین نشده ام” شماره ۱۱، در مورد زنا، گاهی اوقات همین خط را اضافه می کند.

این سطور به عنوان محکومیت همجنس گرایی در مصر باستان ذکر شده است، اما چنین ادعاهایی تمرکز اصلی اعتراف به بیگناهی بر فرد را نادیده می گیرد. ممکن است اشتباه باشد که آنی با یک مرد رابطه جنسی داشته باشد اما شخص دیگری این کار را انجام ندهد. مستی در مصر باستان تایید شده بود، مانند رابطه جنسی قبل از ازدواج، اما فقط تحت شرایط خاصی: در یک جشن یا مهمانی می توان مست شد اما در محل کار نه، و می توانست به اندازه ای که می خواهد قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد اما نه با شخصی که قبلا ازدواج کرده بود این ممکن است در مورد روابط همجنس گرا نیز صادق باشد. در هیچ جای ادبیات مصر یا متون مذهبی همجنس گرایی محکوم نشده است.

مصریان برای فردیت ارزش قائل بودند. تشریفات مردگان و چشم انداز آنها از زندگی پس از مرگ بر همین مفهوم استوار بود. کتیبه‌های مقبره‌ها، بناهای تاریخی، زندگی‌نامه‌ها، خود هرم بزرگ، همگی بیانگر زندگی و دستاوردهای یک فرد بودند. اعتراف به بیگناهیاز همان مدلی پیروی می کرد که بر اساس شخصیت، سبک زندگی و حرفه هر فرد شکل می گرفت. امید می رفت که هر کسی که سزاوار است در زندگی پس از مرگ عادل شود و به رسمیت شناخته شود، هر نقص شخصی که باشد، اجازه داده شود به سفر خود به بهشت ادامه دهد.

مترجم:زهرا طاهری

منبع worldhistory

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ