ماکن مقدسه ، اساطیر، باورهاى مذهبى یونانیان
اماکن مقدسه ، و انفعالات فیزیکى انسان از قبیل عطسه و…فال و اصطرلاب و…نقش مهمى در باورهاى مذهبى مردم یونان باستان داشت . بطور کلى هر حرکتى در طبیعت را به فال نیک و بد مى گرفتند و آن را نمودى از رضایت یا خشم خدایان مى دانستند. صاعقه را تیرهاى زرین خداوند رعد مى دانستند و طوفان را خشم آن را مى خواهد کشتى ها را به قعر دریا بفرستد و غرق کند.
بر اساس اعتقادات یونانیان باستان ، کلیه موجودات طبیعت ، مکان سکونت خدایان مرد و زن بود. براى تمامى امور زندگى مادى و معنوى خداوندى مستقل وجود داشت . تمشیت امور در دست خدایان بود؛ سیاست و حکومت و اقتصاد و فرهنگ و… عین اراده خدایان بود. نظام طبقاتى : ثروتمند و فقیر، برده و آزاده و…عین اراده خدایان بود. و لذا اختلال در امور مهم و انصراف از انجام آنها نتیجه منطقى چنین باورهائى بود: ((وقتى مردمى از یونان ، هنگام اردوکشى به آسیا، درباب کار خود مشورت مى کردند، یکى از رؤ ساى ایشان موسوم به ((گزنفون )) به نطق برخاست . و چون به گفتن پرداخت . از آن جمع یک نفر عطسه اى زد. فورا تمام سربازان در مقابل خداوند سرفرود آوردند…))
یونانیان در مواقع مهم از خدایان استشاره مى نمودند و براى این کار بقاع متبرکى داشتند که ((هاتف خدایان )) شمرده مى شد و به سوالات ایشان جواب مى داد. این گونه بقاع از دویست تجاوز مى نموده ؛ ولى از همه معروف تر حرم ((آپولون )) در ((دلف )) بود. دلف در پاى کوه ((پارناس )) در محلى قرار داشت که ((آپولون )) مارپیتون را با تیرهاى خود در آن جا کشت . آپولون اراده خود را به وسیله کاهنه اى (لاپیطى ) به مردم مى رسانید. روزى که براى استخاره معین مى شد، لاپیطى در برابر گودالى روى سه پایه اى مى نشست . از گودال بخار گوگردى خارج مى شد و او را به حال هذیان مى انداخت و الفاظى مقطع مى گفت که کاهنان براى مؤ منین بیان مى کردند. هیچ معبدى آنقدر زوار نداشت ، چنانکه از تمام بلاد یونانى نشین دور و نزدیک براى استخاره از هاتف دلف مى آمدند و در تمام امور از او استشاره مى نمودند. مثلا یکى در باب اختیار همسر و دیگر راجع به مسافرت با او مشورت مى کرد. براى ریختن شالوده یک آبادى یا اقدام به جنگ و صلح استخاره را ضرورى مى دانستند. از این رو هاتف دلف که در واقع خود کاهنان بودند، نه فقط نفوذ مهم مذهبى داشت ، بلکه در سیاست نیز موقع بلندى یافت و شهرتش به جائى رسید که اجانب هم از او استخاره مى نمودند و براى وى هدایا مى فرستادند. در یونان بعضى جاها زیارتگاه بیماران بود، زیرا خدایان آنجا به شفاى هر عیب و علتى شهرت داشتند. معروفترین خداوندان شفا دهنده ، آسکله پیوس یا اسکولاب و مشهورترین حرم او در اپیدور واقع در خلیج اژه بود. بیماران دسته دسته به اپیدور مى آمدند، ابتدا به حمام مى رفتند، خود را طیب و طاهر مى کردند، روزه مى گرفتند و قربانى مى کردند، آنگاه یک شب در تاریکى دورن معبد بسر مى بردند. خدا باید در آن شب بر آنان جلوه مى کرد و شفا مى داد. بیماران شفا یافته ، هدایائى تقدیم مى کردند