۹ دستاورد افلاطون، دانشمند معروف یونان باستان!
۱.تاسیس اولین دانشگاه در اروپا!
در ۳۹۹ ق.م، بعد از محکومیت سقراط به مرگ، افلاطون آتن را ترک کرد. او سفرهای زیادی کرد و ۱۲ سال بعد در ۳۸۷ ق.م بازگشت. مدرسه او تقریبا در اواسط ۳۸۰ ق.م تاسیس شد.
این آکادمی در خارج از شهر آتن واقع بود و دانشجویان در زمینه های مختلف توسط اساتید ماهر آموزش داده می شدند. این دانشکده، دانشمندانی مثل دو ریاضیدان: اودوکسوس کنیدوس و تیئتتوس ، و فیلسوف نامی، ارسطو را به خود جذب کرد.
افلاطون میدانست که این دانشکده موجب پیشرفت های اجتماعی و دولتی خواهد شد و تا زمان مرگش در ۳۴۷ ق.م، ریاست آن را بر عهده داشت. این آکادمی پس از حمله حاکم ستمگر رومی به آتن در ۸۶ ق.م، ویران شد. تقریبا ۵۰۰ سال بعد از این ماجرا، در ۴۱۰ ب.م، این دانشگاه بازسازی شد. و در سال ۵۲۹ توسط امپراطور مسیحی ، جاستینیان اول تعطیل شد.
۲.استفاده از تعالیم فلسفی سقراط!
سقراط یکی از بنیانگذاران فلسفه غربی بود. اگرچه سقراط در زمان خود بسیار مورد احترام بود، ولی هیچیک از تعالیم او ثبت نشد و هرچه از او میدانیم از طریق نوشته های دانشمندان هم عصر یا شاگردانی مثل افلاطون می باشد.
در واقع نوشته های اولیه سقراط را میتوان از آثار افلاطون خواند. سقراط، معلم افلاطون، در اثار او تاثیر زیادی داشت و موضوعات کتاب او حول گفته های سقراط می چرخد.
۳.نظریه مُثُل افلاطون!
ایده ساختار یکی از کلیدی ترین مسائل فلسفه افلاطون به شمار می رود و به طور مستقیم با آموزه های سقراط در ارتباط است. ایده این است که اشکال غیر فیزیکی، یا ایده ها، دقیق ترین واقعیت هستند و شگفتی های دنیای مادی، یک بازتاب ناقص از یک الگوی کامل و ایده آل است که در خارج از واقعیت وجود دارد.
۴.معرفت شناسی یا تئوری دانش!
افلاطون معتقد بود دانش واقعی را میتوان از جهانی وسیع تر بدست آورد. به طور مثال افلاطون توضیح می دهد که چگونه یک کودک بدون شناخت قبلی از دنیا، میتواند مسائل ریاضی را کشف کند و با پرسیدن سوال و در نظر گرفتن پاسخ های تناوبی، به نتیجه ای منطقی برسد. افلاطون بر این باور بود که این تنها از طریق حافظه و یا یادگیری با آزمون و خطا امکان پذیر است. او باور داشت دانش به طور ذاتی در روح ما نهفته است.
۵.تقسیم کار از دیدگاه افلاطون!
افلاطون نیاز انسان به کار گروهی برای سود متقابل را تشخیص داد. او معتقد بود هر کسی ویژگی ها و مهارت های متفاوتی دارد و ترکیب آنها میتواند نیازهای کل جامعه را برطرف کند. به گفته او مردم به سه دسته تقسیم می شوند:
- کسانی که تولید کننده هستند مثل کشاورزان، تجار و صنعتگران
- کسانی که به عنوان سرپرست عمل می کنند و به عنوان عنصر “روح” در نظر گرفته می شوند. این افراد مانند رهبران نظامی معمولا شجاع، قابل اعتماد، جسور می باشند.
- کسانی که به عنصر “عقل” مربوط می شوند مثل حکام و دانشمندان… این گروه از دو گروه دیگر تعداد کمتری را شامل می شود.
۶.سیاست!
افلاطون بعد از تقسیم کار و گروه بندی افراد جامعه به سه قسمت، یک الگوی اقتصادی و سیاسی ایجاد کرد که به نفع همه بود. در این جامعه مردم باید با همدیگر کار کنند تا به منافع مشترک دست یابند که به نوبه خود منجر به یک ساختار سیاسی و اقتصادی پر رونق و رو به رشد می شود.
۷.عشق افلاطونی!
افلاطون در یکی از آثار خود، سمپوسیون، سعی بر توصیف پرستش و تعالی دارد. عشق افلاطونی که به عشق دون سکس نسبت داده می شود، نامی ست که به تعریف عشق توسط او در کتاب ضیافت یا سمپوسیون داده شده است. افلاطون از طریق شخصیت های این کتاب، دیدگاه های مختلفی را بررسی می کند. شخصیت سقراط درباره چگونگی ارتباط با یک شخص می گوید که منجر به عشق و در نهایت تحسین تعالی مادی و معنوی می شود.
۸.حکایات هدفمند افلاطون!
شاید غیر عادی به نظر برسد که افلاطون، مسلک سقراط و یک متفکر منطقی، برای توضیح ایده هایش از هنر داستان سرایی استفاده کند. با اینحال او از حکایات و داستان ها ، بهره خوبی برد.
افلاطون تشخیص داد که قوه تخیل به تفرک منطقی وابسته است و میتواند منجر به درک روشنی از موضوع شود. او معتقد بود که اگر گفتمان فلسفی ،به صورت داستان و حکایت ارائه شود، برای همگان قابل فهم است.
۹.ریاضیات!
اگرچه افلاطون عمدتا یک فیلسوف محسوب می شود، ولی یکی از مهمترین دانشمندان معتبر یونان باستان هم بود.او که با تشویق فیثاغورث، دانشگاه تاسیس کرد، متوجه شد تنها راه درک جهان، علم هندسه می باشد.
در آکادمی او، علم حساب به عنوان بخشی از فلسفه آموزش داده می شد و در ۱۰ سال اول تاسیس، علوم هندسه، نجوم و موسیقی در اینجا تدریس می شد.همچنین افلاطون به عنوان “پرورش دهنده ریاضیدانان” معروف است و بهترین ریاضیدانان دنیای باستان مثل اودوکسوس،تئوتتوس، و آرشیتاس از دانشگاه او بیرون آمدند.