مهرداد اول (اشک پنجم)
در حقیقت در سال ۱۷۴ پیش از میلاد با سلطنت مهرداد اول، برادر فرهاد، فرمانروایی راستین اشکانیان آغاز میشود. مهرداد در طول ۳۷ سال سلطنت خود دوباره عظمت و شکوه دوره هخامنشیان را، که در حال پاک شدن از حافظه تاریخ بود، به ایران بازگرداند. این توانایی ازنظر برادر او فرهاد پنهان نمانده بود و پیداست که فرهاد در موقعیتی تعیینکننده، که سلوکیها از تدبیر لازم برای حکومت برخوردار نبودند، سرنوشت کشور را برتر از سلطنت یکی از پسران بیشمار خود دانسته بود.
مهرداد پس از تصرف باختر و فراهم آوردن اطمینان خاطر از پشت سرخود، بر آن شد تا برنامهای را که برادرش برای تصرف ماد داشت به پایان برساند. با ضعف بیشازحدی که گریبان دربار سلوکی را گرفته بود مهرداد توانست پایداری ماد نیمهمستقل را که فقط در ظاهر هنوز از متصرفات سلوکی بود درهم شکند و بکسیس نامی را به حکومت ماد بگمارد. او سپس برای سامان دادن کار هیرکانی راهی شرق دریای خزر شد. ظاهراً میبایست خیال مهرداد از این ناحیه، که از آغاز کار همواره یاور و پناهگاه اشکانیان بود، آسوده میبود. درهرصورت بهدرستی معلوم نیست که چه چیز جدی و مهمی مهرداد را در آستانه برنامههای بزرگ پیشروی بهسوی غرب (و آسیای مقدم) وادار به این سفرکرده است.
مهرداد پس از هیرکانی عازم جنوب غربی ایران شد. آنک این نخستین بار بود که پس از اسکندر و فروپاشی فرمانروایی هخامنشیان و پس از حدود ۱۶۰ سال فترت سرداری ایرانی باقدرت یک فرمانروای تثبیتشده آهنگ جنوب ایران را میکرد. المائیس نیز مانند ماد سقوط کرد و از چنگ اسکندریان بیرون آمد. البته ممکن است که این ساتراپی در این هنگام تنها دستنشانده فرمانروای سلوکی در سوریه بوده باشد. شاه مقتدر اشکانی بهجای برانداختن شاه المائیس تنها به اطاعت او و به رسمیت شناختن فرمانروایی اشکانیان بسنده کرد. بهاینترتیب پارس نیز که از فرمانروایی سلوکی جدا افتاده بود بهآسانی به تصرف مهرداد درآمد. به دنبال پارس بابل و سلوکی بینالنهرین نیز به دست مهرداد افتاد و به قول یوستین از بابل تا هندوکش از آن او شد. مهرداد اواخر ژوئن یا اوایل ژوئیه ۱۴۱ پیش از میلاد در سلوکی بر تخت نشست.
برای پیروزیهای مهرداد در جنوب و جنوب غربی ایران نمیتوان تاریخ دقیقی تعیین کرد. لابد که رخنه به غرب مهرومومها پس از مرگ آنتیوخوس چهارم، یعنی پس از ۱۶۴ پیش از میلاد، انجامگرفته است. چون تیمارخوس، ساتراپ آنتیوخوس چهارم در ماد، هنوز پس از آنتیوخوس مدتها ساتراپی خود را در دست داشته است و حتی پومپه از او با عنوان شاه یاد میکند. تنها میدانیم که مهرداد در فاصله ماههای اکتبر و دسامبر یکی از سرداران خود را به فرماندهی سپاه خود در بابل گمارده و خود بار دیگر به هیرکانی لشکر کشیده است.
از دیگر کارهای مهرداد اول میتوان به تصرف ارمنستان اشاره کرد. او همچنین پس از کشته شدن اویکرادیتس فرمانروای یونانی پادشاهی بلخ به دست پسرش هلیوکلس به شرق رفت و پس از شکستی که به هلیوکلس داد دو استان از این پادشاهی را ضمیمه امپراتوری جوان خود کرد. در این هنگام دمتریوس نیکاتور فرمانروای سلوکی، با همه گرفتاریهایی که در دربار خود داشت، برای پس گرفتن صفحات از دست سال ۱۴۰ پیش از میلاد ناگزیر از لشکرکشی به ایران شد. ظاهراً در آغاز جنگ چنین نظر میرسید که پیروزی با دمتریوس است، اما او سرانجام در جنگی که در ماد روی داد شکست خورد و سردار مهرداد او را در حال مذاکره صلح، گویا به حیله، دستگیر کرد به زنجیر کشید و پس از گرداندن در شهرهای ساتراپی هایی که به او کمک کرده و راه را بر او گشوده بودند تسلیم مهرداد کرد. سپس به دستور مهرداد به هیرکانی بردند و در آنجا با او رفتار شایستهای کردند. مهرداد به او قول داد که دوباره او را به تخت خود با گرداندوحتی دختر خود رود گونه را به همسری او درآورد. به گمان مهرداد میخواست با جلب اعتماد و نظر دمتریوس به سوریه بتازد و دمتریوس را دستنشانده خود کند که بیماری به او امان نداد و در سال ۱۳۷ یا ۱۳۶ پیش از میلاد، پس از حدود ۳۸ سال فرمانروایی موفق درگذشت.
مهرداد از حکومت کوچک و کماهمیت اشکانیان یک امپراتوری بزرگ جهانی و سرزنده درست کرد و سلوکی ها را تا به سوریه و آسیای صغیر عقب راند. او کوشید با تدوین قوانین محلی بر اقتدار حکومت اشکانیان بیفزاید و خود را مانند شاهان هخامنشی شاهنشاه نامید. گوتشمید بر آن است که این عنوان به او اعطاء شده است. مهرداد با پرهیز از برکنار کردن شاهان محلی، تنها به دستنشاندگی آنها و دریافت خراج از آنان بسنده میکرد. از همین روی است که اغلب سکههایی از شاهان اشکانی همزمان به دست میآیند. از زمان مهرداد شاهان اشکانی خود را جانشینان هخامنشیان مینامند. شگفتانگیز است که مهرداد اول، بهرغم پیروزی بیچونوچرا بر ملوکی، بر روی سکههای خود عنوان «یونان دوست» را به خود میدهد. این عنوان تا پایان کار اشکانیان همچنان در روی سکهها میماند. بهراستی چه ملاحظه سیاسی ناشناختهای در کار بوده است؟
مهرداد را معمولاً فرمانروایی مهربان و مردمدوست میدانند، اما غارت پرستشگاهها کار غیرقابل قبولی است که بر شخصیت او سایه میافکند. به گمان اگر این گزارش درست باشد، باید که این رفتار به تقلید از آنتیوخوس انجامگرفته است. درهرحال نام مهرداد میتواند در خود نشانی از علائق دینی او را پنهان داشته باشد. میدانیم که مهرپرستی در زمان اشکانیان ابعاد تازهای یافته است. آنتیوخوس معبد آناهیتای همدان را غارت کرده بود و مهرداد معبدهای المائیس را به باد غارت داد. اشکانیان پس از فتح بابل پایتخت زمستانی خود را به سرزمین بابل بردند که درنتیجه تیسفون در کرانه شرقی دجله درست روبهروی شهر سلوکی اندام گرفت، تا بیش از هشت سده، تا پایان فرمانروایی ساسانیان، در میان پراهمیتترین شهرهای جهان بدرخشد.
منبع:
- تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی