سهم و نقش هنر در معماری سلطنتی و غیر سلطنتی عصر ساسانی

 

    پادشاهان ساسانی و سایر مدیران کشور ایران در آن مقطع زمانی همان گونه که اعصار بسیار کهن متداول بود بهترین و زیباترین مصالح ساختمانی را به ساختن کاخ شاهان، معابد و آتشگاه ها و سایر بناهای دولتی اختصاص می داده اند. این شیوه قرنها پیشتر در سومر[۱]، بابل[۲]، آشور[۳]، مصر[۴]، یونان[۵]، روم[۶]، هند[۷] و چین[۸] و سایر سرزمینها معمول بود. سنگهای زیبای ساختمانی در قطعهای مکعبی و مکعب مستطیل تنها در پاره ای بناهای عمومی و بیشتر در ساختن اماکن دینی همانند معبد بیشاپور[۹] بکار برده شده است. دومین مکان با اهمیتی که چنین امتیازی داشته است برج پایکولی[۱۰] است که بر دیوارهای آن کتیبه های نرسی[۱۱] هفتمین پادشاه ساسانی نقش بسته است. گفتنی است که ایوانی بر سر راه کرمانشاه به بغداد نیز تا حدودی از چنین امتیازی بی نصیب نبوده است، ناگفته نماند که کاربرد این ایوان[۱۲] در عصر ساسانی هنوز برای پژوهشگران، باستان شناسان و مورخان روشن نشده است و تصوّری از آن تاکنون در دست نیست.

 در مورد سبکهای متداول معماری عصر ساسانی، این نکته را نباید از نظر دور داشت که معماری کاخها و عمارات دولتی عصر ساسانی با سایر بناهای عمومی و غیر سلطنتی تفاوتی چشم گیر داشته است. جهت تأمین استحکام و ایمنی بناهای دولتی و کاخهای شاهان، شیوۀ کار این بود که سنگهای ساختمانی را در بستری آژندگونه که متشکل و آمیخته ای از آهک، ماسه و سنگ ریزه بود قرار می دادند و آن چیزی است که در اصطلاح معماری امروز ملاط نامیده می شود. به این ترتیب بناهایی که با این شیوه ساخته می شدند، سنگین، حجیم و مستحکم بودند. نظرات و دستورات سلاطین ساسانی در مورد ساختن بناها گهگاه موجب می شد که جهت تأمین این نظرات، معماران و سایر خدمتگزاران و کارگران ساختمانی عمیقاً مطالعه کرده و طرح و شیوه ای در خور حتی ابداع کنند. سقفهای مقرنس و رواقی متداول در معماری ساسانی، برگرفته از عصر پارتیان است و نمونه های قابل توجهی از آن مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است.[۱۳] برخی از بناهای به جای مانده از عصر پارتیان از جمله کاخ تیسفون[۱۴] نمونۀ بارزی از این گونه بناهاست که ساسانیان در آن اصلاحاتی کرده و هر پادشاهی به نوبه و به تشخیص و سلیقه خود تغییراتی در آن داده و یا چیزی بدان افزوده است. در ساختار اندرونی کاخها و عمارات مهم دولتی ساسانی تفاوتهایی با همانند آن در عصر اشکانی تشخیص داده شده است. اطلاعات و مطالعاتی که در منابع رومی، سُریانی و حتی عربی در این زمینه به دست ما رسیده است، این حقیقت را تأیید می کند. معماری پارتی تأثیر پذیرفته از هنر معماری یونانی- هلنیستی بوده و ساسانیان به جدّ کوشیده اند تا حتی الامکان از مظاهر و نفوذهای هنر هلنی به ویژه بکاهند و از فرهنگ و هنر بیگانه چیزی به همانند و مشابه آن در جامعه ایرانی نیفزایند، ولی تا چه اندازه در این امر کامیاب بوده اند، جای بحث دارد. ساسانیان به دنبال تجدید حیات فرهنگی ناب ایرانی متداول در عصر هخامنشی در قالب دینی ویژه ساسانی بودند، ولی در همۀ شئونات توفیق متحقّق کردن این هدف را نداشتند، چنان که نشانه های هنری رومی، هلنی و مانند آن در آثار هنری ساسانی به وفور گزارش شده است.

 


[۱]. Sumer.
[۲]. Babylon.
[۳]. Assur.
[۵]. Griechenland.
[۶]. Rom.
[۷]. Indien.
[۸]. China.
[۹]. Tempel von Besapur.
[۱۰]. Turm von Paikuli.
[۱۱]. Narseh-Inschriften.
[۱۲]. Ivan.
[۱۳]. Randa, A.: A.a.O.SP.758.
[۱۴]. Ktesiphon-Palast.


منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

 

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ