شخصیتی است که نام او فقط یکبار در اوستا آمده است و درگاهان نشانی از او نیست. برخی عقیده بر این است که این شخصیت برای پر کردن شکاف زمانی میان کیخسرو و گشتاسب ساختهشده است.
در شاهنامه، او نژاد از فریدون دارد. بزرگان در آغاز با انتخاب او موافق نیستند و پسازاینکه کیخسرو نژاد او را بازگو میکند و صفات نیکش را برمیشمارد، به فرمانروایی او تن میدهند. او شاهی دادگر است. در بلخ آتش کده ای میسازد. بنا به شاهنامه از همسرش که نواده کیکاووس است صاحب دو فرزند میشود: گشتاسب و زریر به روایت شاهنامه گشتاسب در آغاز با پدر تیز سخن میگوید و از او تاجوتخت میخواهد و چون لهراسب هنوز چنین کاری را صلاح نمیداند، او آزرده رهسپار هند و سپس روم میشود و دختر قیصر روم، کتایون را به همسری برمیگزیند، تا اینکه لهراسب زریر را به دنبال او میفرستد. گشتاسب با کتایون به پیشگاه پدر بازمیگردد و لهراسب تاجوتخت را به او میسپارد و خود به آتشکده بلخ میرود. او در بلخ به نیایش و عبادت میپردازد و با ظهور زردشت در زمان گشتاسب، بااینکه فرتوت و ناتوان است، دین زردشتی را برمیگزیند.
اوستا، کتاب زرتشتیان