زیبایی آئین هایی یلدایی مردم قزوین در کنار پیوندهای خانوادگی
سایت «تاریخ ما»– گروه استان ها: ایرانیان نزدیک به چندین هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پائیز و درازترین شب سال را گرامی می دارند و تا سپیده دم بیدار می مانند و در کنار یکدیگر سرگرم می شوند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی هوا روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به خواب می روند تا لختی بیاسایند.
یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقهای بسیار دراز داشته و به ایزد مهر مربوط می شود و در ایران امروز نیز باشب نشینی اعضا خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود و در هر منطقه رسم و رسوم خاصی دیده می شود که می تواند مورد توجه قرار گیرد.
فال حافظ، قصه گویی، خوردن میوه و تنقلات
مثل گویی که نوعی شعرخوانی و داستانخوانی است در قدیم اجرا می شده به این صورت که خانوادهها در این شب، گرد هم جمع می شدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون همراه است که همه آنها جنبهٔ نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
این میوهها که اغلب دانههای زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند، همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار می روند.
در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است و حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی می کنند.
«شب چره» در آئین یلدا در قزوین
مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند.
به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخ فام که به «شب چره» معروف است، همراه با خوراکی های دیگر خیر و برکت به همراه داشته و زمستان پر برکتی را نوید میدهد.
دربعضی مواقع که مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میکنند کوچکترها شعر «هر که نیارد شب چره- انبارش موش بچره» سر میدهند، که مادربزرگ در آوردن «شب چره» تعجیل میکند.
در این شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهی دودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگل گشا و انجیر خشک، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند.
به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید.
یکی دیگر از آداب و رسوم «شب یلدا» فرستادن «خونچه چله» از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است.
در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، کله قند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، به و سیب، با تزئینات خاصی فرستاده می شود.
مجتبی عباسی کارشناس ارشد مردم شناسی در گفتگو با خبرنگار «تاریخ ما» با اشاره به پیشینه شب یلدا می گوید: برگزاری شب یلدا یک سنت باستانی است که از مراسم آریایی محسوب می شود و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند، یلدا روز تولد میترا یا مهر است و این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.
این کارشناس مردم شناسی می افزاید: شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است و ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
شیربرنج در شب یلدای قزوینی ها
کارشناس ارشد مردم شناسی یادآورشد: برخی از مراسم شب یلدا به آئین چهارشنبه سوری ما ایرانیان شباهت زیادی دارد و حتی برخی تنقلات این آئین ها مشترک است.
وی تصریح کرد: در این زمینه می توان به خوردن آجیل شور و شیرین، کشمش، سنجد، نخود سرخ کرده و گندم برشته و مراسم شال اندازی اشاره کرد که در این میان خوردن شیربرنج در برخی از روستاها به ویژه مناطق ترک زبان همچنان مرسوم است.
عباسی بیان کرد: در گذشته های دور مراسم شال اندازی به عنوان خواستگاری اجرا می شده که همچنان این مراسم در برخی از روستاها برگزار می شود.
شب یلدا در الموت
در شب یلدا بیشتر مردم منطقه الموت نزد بزرگ روستا می روند و داستان می شنوند و آرزوی سالی پر برکت می کنند و انواع و اقسام خوراکیها، میوه، آجیل و شیرینیهای محلی و پخت نان مخصوص با شیر و گردوی ساییده و ماست و هندوانه جزء اصلی سفره الموتی هاست و آنها معتقدند با خوردن این اقلام تا آخر زمستان از گزند سرما در امان هستند اما بطور کلی شب یلدا در بیشتر روستاهای الموت شبیه به هم است.
حضور بر سر مزار از دست رفتگان قبل از غروب آفتاب یکی از مهمترین رسومی است که با روشن کردن شمع و یا فانوس گذاری و روشن گذاشتن چند نقطه به وسیله آتش این رسم در بیشتر روستاهای الموت باقی مانده است.
از غذای آماده شده آن شب برای بستگان، همسایگان و خانوادههایی که تازه وصلت انجام پذیرفته و فامیل و وابسته شدهاند برده می شود و اگر در آن شب گذرتان بر هر خانه ای افتاد با انواع غذاها روبه رو می شوید.
لحظاتی بعد از شام گروهی با نقابی که به چهره دارند در کوچه و پس کوچه به راه افتاده و با آواز و ترانه های مخصوص صاحب خانه را از آمدنشان مطلع می کنند و صاحب خانه با چیزهای موجود در خانه به آنها هدیه میدهد.
قدیم که خانهها نزدیک و در کنار هم بود سقف یا پشت بام هر خانه حیاط خانه دیگری بود مردم برای تهویه هوا یا عبور نور سوراخی را در سقف ایجاد می کردند به نام دریجه یا «لوجن» بعد از شام جوانان با کیسههای مخصوص که بیشتر بافته شده از پشم گوسفند یا بز بود با تکه طنابی از این سوراخ به پایین انداخته و صاحب خانه با مشاهده کیسه هدیههایی را که بیشتر شامل گردو، فندق، آلبالو خشکه، نخودچی، کشمش، انار، ذرت، مرکبات، تخمه، آجیل بود، هر خانه بر اساس توان شخصی در داخل کیسهها گذاشته و صاحب کیسه آن را از همان دریچه بالا می کشید و بعد از جمع آوری خوراکیها و هدایا در یک جا جمع شده و مخلوط می کردند و برای هر خانه ای جداگانه هدیه ای از همان خوراکیها در نظر گرفته مقابل تک تک خانهها رفته و بدون اینکه کسی آنها را بشناسد با ضربه ای به در متواری می شدند.
اما جوانی که تازه با خانوادهای وصلت کرده در آن شب با پوشانیدن چهره از همان دریچه کیسهای را به داخل خانه می انداخت صاحب خانه با مشاهده کیسه مخصوص می همید که شخصی که بالای بام است کیست و داخل کیسه را با وسایلی مانند جوراب، دستمال، کلاه، شال گردن و شیرینی به بالا می فرستاد و فردای آن روز داماد آینده با هدیه برای نوعروس و خانواده به دیدار آنها می رفت.
بیشتر مردم نزد بزرگ روستا رفته و از هر دری سخن می گفتند، داستانهایی از قهرمانیهای افراد در گذشته، زمستانهای سخت، حمله حیوانات وحشی، سیلها، بهمنها و حوادث طبیعی و غیرطبیعی سخنها می گفتند و در ضمن این صحبتها، از مشکلاتی که در چند ماه گذشته از نظر کشاورزی، دامداری، خانوادگی و سایر موارد داشتند گفتگو کرده و در پی راه حلهای بهتر بودند و در نهایت با آرزوی زمستانی پربرف و برکت و خانههایی گرم و روشن و دلهایی مهربان به سوی خانههای خود روانه می شدند.
خوردن کدو حلوا، میوه جنگلی و آئین «دست کار» در طارم سفلی
یکی از بانوان اهل منطقه طارم در خصوص آداب شب یلدا به خبرنگار «تاریخ ما» اظهارداشت: آداب و رسوم در نقاط مختلف ایران متفاوت است همانطور که در منطقه ما هم هر رسمی آئین خاص خود را دارد، از جمله چون در این شب خوردن هندوانه متداول است در روستای «عمند» که دسترسی به شهر در قدیم برای مردم دشوار بود به جای هندوانه پختن «کدو حلوا» مرسوم بوده و به جای خوردن آجیل که شامل پسته و بادام بود از محصولات سنتی خود آبادی مثل فندق و گندم بوداده که زنان روستا از چندهفته قبل شروع به تهیه آن می کردند استفاده می شد.
این بانو تصریح کرد: پختن شیرینی نیز در این شب مرسوم بوده و از میوه های جنگلی مثل ازگیل کوهی که در آب می انداختند و از اول پائیز برای شب چله نگهداری می کردند نیز استفاده می شد.
وی بیان کرد: در این شب هر خانواده ای به نزد بزرگ فامیل خود یا بیشتر به خانه بزرگ آبادی می رفتند و با چای و تنقلات پذیرایی می شدند البته شیرینی مخصوص این شب بیشتر”کماج” بود که هنوز هم تهیه می شود.
به گفته زهره فلاح از دیگر رسمهای این شب این بود که اگر در آبادی تازه عروسی بود که دوران نامزدی اش را می گذراند خانواده داماد برای او و خانواده اش «شب چله ای» می بردند که شامل هدیه ای برای عروس و میوه و شیرینی و مهمترین چیز که در این شب برای عروس می بردند «دست کار» بود تا در فصل زمستان که بیشتر کار کشاورزی تعطیل بود عروس بیکار نباشد.
وی افزود: «دست کار» مقدار زیادی پشم گوسفند بود که عروس خانم باید آن را بریسد و تبدیل به نخ کند و با بافتن جوراب های پشمی و دستکش که جزء جهیزیه عروس نیز هست آنها را آماده کند.
فلاح همچنین گفت: اگر چنین شبی را در شب چله برگزار می کردند همه اهالی در خانه عروس جمع می شدند و به گپ و گفتگو و شعرخوانی و قصه خوانی مشغول می شدند.
معاون فرهنگی تبلیغات اسلامی قزوین: شب یلدا فرصت مناسبی برای صله ارحام و احترام بزرگ ترهاست
حجت الاسلام عباس نظری در گفتگو با خبرنگار «تاریخ ما» اظهار داشت: در حال حاضر آئین باستانی یلدا در کشور در حال برگزاری است و بسیاری از مردم در تدارک بزرگداشت این آئین هستند اما بهترین و مهمترین نکته در آئین های فرهنگی بویژه شب یلدا صله رحم و احترام به بزرگ ترهاست.
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان قزوین بیان کرد: در شب یلدا که طولانی ترین شب سال است باید در یک بازنگری محاسبه کنیم و بدانیم چقدر از لحظه های عمر خود غافل شده و زمان را از دست داده ایم.
نظری افزود: پیامبر گرامی اسلام فرمودند «قدر فراغت خود را بدانید» قبل از این که گرفتاری جای خود را باز کند و این رهنمود تذکری است تا بدانیم در مدیریت زمان چقدر فراغت را از دست دادیم و گرفتاری جای آن را گرفته ولی درس عبرت نگرفتیم.
وی تاکید کرد: باید از آیین و آداب و رسوم ایرانی خود وجهه شرعی و دینی هم درست کنیم و فاصله ها را در طول سال در بین خود کوتاه کرده و نه فقط در شب یلدا و ایام عید بلکه همواره به یاد پیش کسوتان و بزرگترهای خود باشیم.
نظری بیان کرد: صله رحم سبب افزایش عمر، آبادی شهرها و روستاها و نزدیکی دل ها به یکدیگر می شود و باید در آئین ها به این موضوع توجه جدی کنیم.
وی همچنین بزرگترین آسیب برگزاری یلدا در ایران را اسراف دانست و تصریح کرد: اسراف، تجمل گرایی و اشرافی گری آسیب زیادی به مراسم شب یلدا وارد کرده است، لذا توصیه ما به دوستان برگزاری مراسم خوب همراه با بزرگترها و دوری از گناه است.
معاون فرهنگی و آموزشی تبلیغات اسلامی استان قزوین گفت:درشبی مانند یلدا میتوان کارهای مثبت و خیر خواهانه از جمله رسیدگی به مستمندان، ایتام و بیماران، سالمندان و بیان داستان های قرآنی انجام داد.
نظری خاطرنشان کرد: دین مبین اسلام هیچ مشکلی با بزرگداشت آئین های مذهبی ندارد حتی در برخی موارد نیز توصیه به برگزاری مراسم بدون گناه می شود و اگر جایی منعی وجود دارد به دلیل آسیب های روحی است که به افراد وارد می شود.
قدیمی ها همچنان علاقمند شب یلدا
جان زاده از قدیمی های قزوینی است که همچنان با علاقه از شیب یلدا سخن یاد می کند و پس از اطلاع از تهیه گزارش شب یلدا به خبرنگار «تاریخ ما» می گوید: در گذشته بعضی از مردم قزوین در شب یلدا شام کله پاچه میگذاشتند و بعد از خوردن شام، استخوانهای آن را بیرون نمیریختند و آن را نگه میداشتند تا در فصل بهار و یا پاییز در جالیز و زمین کشاورزی بریزند و برخی دیگر استخوانهای کله پاچه را میسوزاندند و گرد آن در جالیز میریختند تا با انجام این دو روش محصولاتشان شته نزند.
این پیرمرد خوش زبان قزوینی اضافه می کند: بعضی از مردم قزوین نیز به مناسبت شب چله آش شیر برنج درست میکردند و آن را با شیره میخوردند و عقیده داشتند که خوردن آن در این شب خاصیت فراوانی دارد.
وی رسم شال انداختن را هم از رسوم گذشته شب یلدا در روستاها می داند و اظهار می دارد: در این مراسم پسر جوانی که از دختر خانوادهای خوشش میآمد و از او خواستگاری می کرد در شب چله شالش را از سقف پشت بام خانه آن دختر از درجی سران یا باجه خانه آویزان میکرد و اگر خانواده دختر تمایل به دادن دخترشان به این پسر جوان بودند به آن شال هدیهای میبستند. معمولاً در بین خانواده دختر مرسوم بود که جورابی را به این شال میبستند و برخی دیگر هم جوراب به این شال میدوختند و داخل آن که کیسه مانند بود هدیه میگذاشتند این هدیهها در حد یک جفت جوراب و یک مشت نخود کشمش بود.
البته این مراسم به صورت نمادین در روستاها برگزار میشد. زمانی که دختر و پسر نامزد بودند، در روستاها مردم قزوین در شب چله مراسم کرسی سری را برگزار میکردند؛ در این مراسم خانواده پسر مجمعای را روی کرسی میگذاشت و دور مجمع را تزیین میکرد. و سپس داخل آن را با توجه به وسع مالی هدیهای مانند یک قواره لباس، کله قند، میوه و آجیل میگذاشت و آن را در این شب به منزل دختر که نوعروس بود، میبرد.
شب یلدا آئین های زیبایی دارد که هر کدام می تواند در جای خود یادآور رسمی با معنا و پر رمز و راز باشد که امروز نیز در زندگی ماشینی با همان سادگی و زیباییش برای نسل جوان و امروزی و نسل دیروزی جذاب و سرگرم کننده باشد.
یلدا در کنار خانواده ها و بزرگترها، در کنار سالمندان، بچه های یتیم، بی سرپرست و نیازمندان می تواند زیبایی این شب را دوچندان کند.
در کنار صله رحم، دید و بازدید از بزرگترها، رسیدگی به مستمندان و پرهزی از هر گونه اسراف و تشریفات می توان در سفره ای ساده پذیرای خانواده خود بود و شادی را نیز با دیگران تقسیم کرد.
تازه ترین اخبار میراث فرهنگی ایران و جهان را در تاریخ ما دنبال کنید.
برچیده از سایت مهر