نه به نوشتن؟

رودکی در ابتدای کلیله‌ودمنۀ منظوم، آنان را که «راز دانش را به هر گونه زبان، گرد کردند و گرامی داشتند، تا به سنگ اندر همی بنگاشتند» مردمان بخرد می‌نامد و مسعود سعد، نوشتن را از گفتن مهم‌تر می‌شناسد، اما اندیشمندانی هم هستند که به نوشتن نه گفته‌اند؛ در فلسفه، سقراط را به این ویژگی می‌شناسیم و در عرفان، شمس تبریزی را.

حمیدرضا قانونی، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور اصفهان، دربارۀ چرایی پرهیز شمس از نوشتن، به خبرگزاری تاریخ ما می‌گوید: این جملۀ مشهورِ مراد مولانا که «من عادت نبشتن نداشته‌ام هرگز؛ سخن را چون نمی‌نویسم در من می‌ماند و هر لحظه مرا روی دگر می‌دهد» تا حدی گویای دلیل پرهیز او از نوشتن است.

او ادامه می‌دهد: شمس از یک سو علم را چون آبی در کوزه می‌بیند که به‌محض بیرون آمدن از سینه، دیگر متعلق به عالِم نیست و از سوی دیگر، به دگرگونی لحظه‌به‌لحظۀ حال و اندیشۀ آدمی آگاه است و نمی‌خواهد آن یافته‌ای را که ممکن است لحظه‌ای بعد منکر آن باشد، جایی ثبت کند. شاید به همان دلیل که حتی در جامعۀ پیشرفتۀ امروز نیز می‌بینیم؛ عامۀ مردم نمی‌توانند تلوّن اندیشۀ یک فرد را بپذیرند و تغییر رأی را محکوم می‌کنند.

این مدرس دانشگاه تصریح می‌کند: آنچه از مولانا ثبت و ضبط شده نیز حاصل جهد شاگردان او بوده است و شاید باید ریشۀ یکی از دلایلی که این بزرگان از نوشتن پرهیز می‌کرده‌اند، در تلاششان برای پوشاندن اسرار الهی جست. شاهد اینکه شخص مولانا در ابیات مختلفی تصریح کرده قلم، توانایی توصیف عشق را ندارد.

قانونی می‌افزاید: در کنار این دلایل باید به این نکته هم اشاره کرد که اگر عارفان آنچه در درونشان می‌گذشت مکتوب می‌کردند، یقیناً در مظان اتهام سطحی‌نگران قرار می‌گرفتند.

عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور اصفهان خاطر نشان می‌کند: باید توجه داشت که پرهیز عرفا از نوشتن، به‌هیچ‌وجه نافی ارزش آن نبوده و در جای‌جای سخنان آنان، سخنانی در اهمیت قلم می‌توان یافت.

او می‌گوید: امام علی (ع) می‌فرمایند «عقل نویسنده در قلم اوست» و پیامبر اکرم (ص) نیز توصیه می‌کنند که «علم را با کتابت در بند کنید.» باید پذیرفت که اگر تلاش فردوسی برای گردآوردن قصه‌های شفاهی نبود، ما امروز شاهنامه را نداشتیم و اگر تلاش شاگردان شمس و مولانا نبود، ما امروز از شناخت این دو گوهر بی‌بهره بودیم، بنابراین نسخۀ ننوشتن این عرفا، قابل تجویز برای همگان نیست.

این مدرس دانشگاه، با اظهار تأسف ادامه می‌دهد: در سیستم آموزشی ما تست زدن جای نوشتن را گرفته و دیگر کلاس‌های انشا رونقی ندارند، به همین دلیل هم اغلب دانشجویان ما از نوشتن یک نامه عاجزند.

قانونی، دانش را به دو دستۀ نوشتاری و گفتاری تقسیم، و تأکید می‌کند که هر ایرانی باید خاطرات، ضرب‌المثل‌ها و قصه‌های نسل پیشین خود را ثبت و ضبط کند؛ چرا که بخش اعظم فرهنگ ما شفاهی است و تبدیل این فرهنگ شفاهی به مکتوب، برای در امان ماندن آن از فراموشی و خاموشی، امری ضروری است.

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.