جانگ سیونگ اوپ، نقاش اسطوره ای و معاصر کره ای
چی هواسون فطری (نقاش – قدیس مست):
عهد چوسون زادگاه تعدادی از نقاشان برجسته می باشد. به عنوان مثال، هنرمند اسطوره ای آن گیون تنها سه روز پس از اطلاع یافتن از رویای راز آلود شاهزاده آنپیونگ در مورد بهشت اقدام به ترسیم نقاشی تحت عنوان ” سفر رویایی به سرزمین شکوفه هلو ” کرد. هنرمند زن شین سایمدانگ از سن هفت سالگی و بدون داشتن معلم اقدام به ترسیم نقاشی ها نمود. استاد نقاشی جونگ سون فن ترسیمی منحصر به فرد چوسون را که چشم انداز دید واقعی نامیده می شود ایجاد کرد. هنرمند با استعداد کیم هونگ دو یک ” نقاش – قدیس ” نامیده می شد.
اما در هنگام صحبت در مورد هنرمندان نابغه دودمان چوسون، یک شخصیت خاص برجسته شده است. جانگ سیونگ اوپ در جهان هنری قرن نوزدهم در کره به شهرت ناگهانی رسید و ضربات قدرتمند قلموی آکنده از الهام خویش را به معرض نمایش گذاشت. او یکی از معدود نقاشانی است که یک جایگاه را در دربار چوسون در اختیار داشته است. حتی نقاشی هایی که وی تصادفا و بدون تفکر می کشید، بلافاصله پس از آخرین ضربه قلمو به شاهکارهایی بدل می گشتند. جانگ سیونگ اوپ با نام مستعار اوون که به خاطر ” استعداد خدادادی اش ” شناخته می شود، باصطلاح قدیسی بود که با شور نقاشی مست می شد.
استعدادی بزرگ در نقاشی:
جانگ سیونگ اوپ در سال ۱۸۴۳ دیده به جهان گشود. او در کودکی والدین خویش را از دست داد و قبل از سکونت در خانه لی اونگ هون از مکانی به مکان دیگر سرگردان بود. لی اونگ هون در هانیانگ (سئول امروزی) زندگی می کرد. لی داماد لی سانگ جوک بود که یکی از شاگردان خطاط مشهور چوسان کیم جونگ هی به شمار می رفت. به عنوان مترجمی شاغل در دولت که دائما به سلسله چینی ژینگ در حال سفر بود، لی چندین نقاشی را در تملک خود داشت. مردمان بسیاری غالبا در خانه وی جمع می شدند تا از آثار هنری او لذت ببرند.
در خانه لی که مملو از قطعات هنری بود، جانگ نقاشان و مجموعه داران هنری را که از آثار تقدیر می کردند مشاهده نمود. او روزی قلمویی را بدست گرفت. وی به سمت آن چرخید و جوهر چینی را به منظور ترسیم یک درخت بامبو، شکوفه های زرد آلو، ارکیده ها و تخته سنگ ها پاشید. یک قطعه هنری زیبا به صورت معجزه آسایی ایجاد شد، گویی که آن خواست الهی بوده است.
لی که از دیدن استعداد پسر جوان متحیر گشته بود، برای جانگ کاغذ، قلمو و مرکب تهیه کرد و به وی اجازه داد تا بر روی نقاشی متمرکز شود. با آزادی نوظهوری که برای نمایش استعداد ذاتی اش در مورد نقاشی پیدا کرده بود، جانگ ضربات قلموی نیرومند و واضحی را به معرض نمایش گذاشت، گویی که وی در زندگی قبلی اش یک نقاش بوده است. او بدین صورت توانست در یک چشم بهم زدن در جامعه هنری آن روزگار به محبوبیت دست یابد.
مشهور شدن به عنوان یک نقاش:
جانگ به سختی می توانست اسمش را بنویسد زیرا وی هیچ شانسی برای تحصیل نداشت. اما به محض اینکه قلمویی را بدست می گرفت، شتابان ضربه ای از قلمو را به منظور ایجاد ترسیماتی با ویژگی رنگ های مجلل به مانند یک منظره پر زرق و برق، کوهستانی که مانند یک مار می خزد یا مثل رعد و برق خشمگین است، تخته سنگ هایی با بافت های زمخت که به وسیله ضربات قلموی چند لایه بیان می شوند، توده ای از ابرها و تصویرگری رسایی از خطوط بیشه ها با ضربات رو به پائین ملایم، وارد می کرد.
جانگ در اقسام مختلف نقاشی به مانند نقاشی چشم انداز و اشخاص مهارت داشت. اما ضربات قلموی سخاوتمندانه، جسورانه و در عین حال تصادفی وی به ویژه در نقاشی های حیوانات می درخشد. حیوانات در نقاشی وی از جوجه ای که در یک حیاطی با گل های شکوفه زده تاج خروس با ملایمت بر خوراکش نوک می زند تا شاهینی که آماده است برای ربودن یک خرگوش بسرعت پائین بیاید کاملا واقعی هستند، گویی که آنها می توانند در هر لحظه ای به بیرون بیایند.
مناظر پویا مردمان طبقه متوسط جامعه را مجذوب خود می کردند. این دسته از افراد جامعه در قرن نوزدهم میلادی جانشین اشراف در حال سقوط آن زمان شدند و به عنوان طبقه ثروتمند جدید جامعه ظاهر گشتند. تنها پس از سال های کوتاهی که جانگ نقاشی را شروع کرده بود، او به یکی از مشهورترین هنرمندان دوران تبدیل شد. شهرتش به دربار سلطنتی نیز رسید و وی نقاشی هایی به دستور پادشاه گوجونگ ترسیم کرد.
چه کسی می تواند نبوغ را با قرارداد محدود کند؟
برخلاف نقاشان پیشین که آثارشان را پس از تمرین یا ترسیم بر روی یک چرک نویس کامل می نمودند، جانگ سیونگ اوپ یک قلمو و مرکب را بدون درنگ بر روی ابریشم یا کاغذ می گرداند تا تجسمی از مطبوعیت بدست آید. او همچنین از محدود شدن به امورات دنیوی و قراردادها تنفر داشت.
او به ویژه زنان و الکل را دوست می داشت. زمانیکه زنی قدح وی را در حالت مستی با مشروب پر می کرد، جانگ درجا برایش یک نقاشی می کشید. این مرد سرزنده در زمان ورود به قصر سلطنتی اداره شده توسط حکام سخت گیر به شدت احساس دلزدگی و نومیدی می کرد.
پادشاه گوجونگ به وی اتاقی آرام در دربار داد و به جانگ فرمان داد تا یک نقاشی سلطنتی پرده تاشو را ترسیم کند. اما حاکمی دقیق که یک یا دو مرتبه در روز تنها اجازه نوشیدن دو یا سه فنجان شراب را می داد، برای جانگ بسیار سختگیرانه وانمود می کرد. این اتفاق سبب شد که جانگ سیونگ اوپ سرانجام از قصر فرار کند. برای وی، شهرت بدست آمده به عنوان نقاشی درباری در خدمت پادشاه تنها محدودیت محض بود. او هرگز به اعتبار یا شهرت دنیوی دلبسته نمی شد. جانگ آزادانه پرسه می زند و هر آنچه را که می دید به طریقی که در نقاشی هایش آمده است ترسیم می نمود. او سرانجام در سال ۱۸۹۷ در ۵۵ سالگی چشم از جهان فرو بست.
مشخص نیست که جانگ کجا و چگونه از دنیا رفته است. او بر این باور بود که ” زندگی و مرگ یک انسان مانند ابری شناور است، و من بهتر است جایی خوش منظره پیدا کنم و در آنجا پنهان شوم. “. برخی گمان می کنند که جانگ مفقود شده است در حالیکه دیگران تصور می کنند وی به یک زاهد تائویی مبدل گشته است. جانگ احساس می کرد که نقاشی تنها چیز ارزشمند در زندگی بوده است که شبیه یک ابر غوطه ور می باشد. او این موضوع را نیک می دانست. هنرمند اسطوره ای در ضربات لاقید و بدون مانع نقاشی هایش می زیست. گذشته از هم اینها، منصفانه است اگر بگوییم که جانگ زندگی لذت بخش و کاملی را تجربه کرده است.