شکارهاى سلطنتی شاهان هخامنشی

مانند تمام دربارهای خاور نزدیک ( و نقاط دیگر) در دوران باستان، شاهان به شکارهاى دسته جمعى طولانى علاقه داشتند. شکار آشکارا معرف یکى از اماکن ممتاز معاشرت اشراف و درباریان بود. تمرینهاى کاملى که پارسیان جوان در این زمینه دریافت مى کردند این امر را به خوبى به اثبات مى رساند ( استرابون، کتاب ۱۵، فصل ۳، بند ۱۸). بازنماییهاى شکار بر مهرها و استلهای هخامنشى از شمار بیرون است.

گزنوفون در هنگام شرح یکى از وقایع مربوط به شکار- که آن را بسیار ستایش مى کند- نشان مى دهد که کوروش صغیر « آن قدر از جانورانى که در پردیس ( paradeisos ) در تعقیبشان بود، کشت که آستواگس از جمع کردنشان براى او عاجز شد» ( کتاب ا، فصل ۴، بند ۵). شکار یا در فضاهاى باز یا در پردیسهاى بسته، مانند پردیس داسکولیون انجام مى شد ( هلنیکا، کتاب ۴، فصل ا، بند۱۵)، در کلایناى فریگیاى بزرگ، « کوروش اقامتگاه و پردیس بزرگى آکنده از جانوران وحشى داشت که وقت مشق خود و مشق دادن اسبهایش، در آن شکار مى کرد ( کتاب ا، فصل ۲، بند ۷). پردیسها، که مرکز تجربه اندوزیهاى باغبانى و تصویر زنده فضایل شاه در زمینه برکت بخشى بودند ( فصل ششم، بند ۵)، دربرگیرنده ذخایر شکار نیز به شمار مى آمدند، مانند پردیس سغدیانا، که کوئینتوس کورسیوس روفوس آن را شرح داده است:

در این نواحى، شکوه و جلال بربرها بیشتر در وجود درندگان پرابهتى تبلور مى یابد که در پردیسها و جنگلى وسیع به صورت گروهى محبوس شده اند. به این منظور جنگلهاى وسیع را برمى گزینند که به چشمه هاى فراوان، با آبهاى روان مزین است ؛ این جنگلها با دیوار محصور شده است ( muris nemora cinguntur ) و دارای برجهایى است که پناهگاههایى براى شکارچیان در آنها تعبیه شده است ( کتاب ۸، فصل ۱، بند ۱۱ – ۱۲ ) .

پردیسى که نزدیک اکباتان بود نیز چنین بود: در مدخل پردیس نگهبانانى مى گماشتند ( کتاب ۷، فصل ۲، بند ۲۹ ). این پردیسها بسیار وسیع بود، چون کوروش صغیر در پردیس کلایناکا، از گردانهاى خود، که روى هم رفته از ۱۳۰۰۰ مرد تشکیل شده بود، سان دید ( آناباسیس ، کتاب ۱، فصل ۲، بند ۹ ) و اسکندر در پردیس سغدیانا با تمام لشکر خود شام خورد ( کوئینتوس کورسیوس روفوس، کتاب ۸، فصل ۱، بند ۱۹) . شمار جانوران محبوس در این پردیسها نیز باید فراوان بوده باشد، چون به نوشته کوئینتوس کورسیوس روفوس ( کتاب ۸، فصل ۱، بند ۱۹) اسکندر و نزدیکانش حدود ۴۰۰۰ جانور را در این پردیس شکارکردند. این عادت را مقدونیان احتمالاً از پارسیان اقتباس کرده بودند:

اعضاى خاندان سلطنتى مقدونیه شیفته شکار بودند، و با اختصاص اراضى که براى شکار از همه مناسبتر بود، مکانهایى را برای گردآورى نخجیر پدید آورده بودند. در تمام مدت جنگ، چون همیشه، از این نواحى به دقت محافظت شد، اما در طول چهار سال در آن هرگز شکارى صورت نپذیرفت،چون کارهاى دیگرى بایست انجام مى شد. از این رو، پردیسها آکنده از انواع جانوران شده بود… ایمیلیوس پائولوس شکارچیان تازى دار سلطنتى ( kynegoi basilikoihoi ) را در اختیار اسکیپیون جوان نهاد و براى سازماندهى شکار همه نوع آزادى به او داد ( پولوبیوس، کتاب ۳۱، فصل ۲۹) .

اخلاق اشرافى استفاده از تله را به هیچ وجه منع نمى کرد (ر.ک. پولیانوس کتاب ۷، فصل ۱۴، بند ۱) . مى دانیم که جوانان پارسى در طى تربیت خود بافتن تورهاى شکار را فرا مى گرفتند ( استرابون، کتاب ۱۵، فصل ۳، بند ۱۸) . در قطعه اى از هرودوت نمونه زنده اى از این نوع شکار را مى توان یافت. به نوشته او پارسیان مقاومت یونانیان را در پایان شورش ایونیا چنین تضعیف کردند:

هر بارکه ناوگان جزیره اى را فتح مى کرد، بربرها با تصرف جزیره، ساکنان آن را گویى در تور افتاده باشند، به دام مى افکندند. براى این کار به ترتیب زیر عمل مى کردند: سربازان دستهایشان را به هم مى دادند و زنجیرى که از ساحل شمالى تا ساحل جنوبى امتداد مى یافت، پدید مى آوردند. بعد در جزیره پیش مى رفتند و کسانى را که در آن ساکن بودند، از محل خود بیرون مى کشیدند ( کتاب ۶، بند ۳۱).

پیداست که پارسیان در جنگ روشى را به کار مى بردند که در شکار، در میان شکارچیان و کسانى که شکار را به جایى که باید مى راندند، متداول بود. وانگهى در نقش برجسته های آشور اغلب شکار با تور بازنمایى شده است.

پس تمام شکارهاى سلطنتى مستلزم تدارکات دقیقى بود که احتمالاً تحت ریاست مأموران مخصوص فراهم مى آمد، یعنى همان کسانى که نویسنده کتاب عالم (۳۹۸ a ) آنان را « سازمان دهندگان شکار) مى نامد. باید جانوران را که در محلهای مخصوص تغذیه و آماده مى شدند دست چین کرد ( پلوتارک،اسکندر ، کتاب ۷۳ ، بند ۶ ) . سپس همان طور که در نقش برجسته ها می بینیم، لازم بود آنان را از قفسى که در آن محبوس بودند، آزاد کرد ؛ سگ هاى تازی را هم بایستى گردآورد . پس شرکت کنندگان متعدد، در سطوح متعدد، با وظایف متعدد وجود داشتند، همان طور که در یکى از وقایع کوروپدیا آن را مى بینیم : « ایشتوویگو کوروش را به شکار برد، شمار فراوانى از مردان سواره و پیاده و نیز کودکان را جمع آورى کرد، صید را به محلى که در دسترس اسبان باشد، راند و شکار بزرگى ترتیب داد» ( کوروپدیا، کتاب ۱، فصل ۴ ، بند۱۴) . نویسنده اقدامات ضرورى براى حفظ امنیت را نیز خاطرنشان مى کند: « ایشتوویگوکوروش را با عمویش و ملازمانى که از افراد مسن تر تشکیل مى شدند، روانه کرد تا از او مراقبت کنند و اگر به مخمصه افتاد، نجاتش دهند و از او در برابر جانوران وحشى، اگر خود را نشان دادند، حمایت کنند » ( کتاب ۱، فصل۴، بند ۷ ) . البته در این مورد خاص کوروش بسیار جوان است و شکار در فضاى باز جریان دارد.

سپس ملازمان سلطنتى عزیمت مى کنند. در این مورد نیز از میان اصیلزادگان دربارى تنى چند برگزیده مى شوند. تمیستوکلس مى گوید که برگزیده شدن در مقام ملازم شکار افتخار بزرگى به شمار مى آمد. شخص منتخب « در شکار، شاه و سرگرمیهاى کاخ شرکت مى کرد » ( پلوتارک تمیستوکلس، کتاب ۲۹، فصل ۶ ). در شکار، شاه در میان وفادارترین ندیمان خود بود ( یا چنین فرض مى شد: الیانوس، کتاب ۶، فصل۱۴ ) . به یقین محافظان شخصى شاه نیز با او بودند، چون در شکار شاه از هر جاى دیگر آسیب پذیرتر بود: دو داستان دربارى شرح سوء قصدهایى است که در شکار به شاه شده است ( هرودوت، کتاب ۳ ، ۳۰ ؛ الیانوس، کتاب ۶، فصل۱۴ ) . بى تردید براى درخشان تر کردن شکوه شکار، شاه با همراهان بسیار عازم آن مى شد، حتى هراکلیدس تصریح مى کند که شاه بدون خنیاگران و رامشگرانش به شکار نمى ر فت ( XII,514cAthenee ) !

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ