آفرینش هفت آسمان در آیین هندو
]پرسش فرزانگان[
۱. فرزانگان بزرگ به مَنو که با خاطرى جمع نشسته بود، تقرب یافتند، و او را نیایشى سزاوار کرده، چنین گفتند:
۲. اى یگانه الاهى! لطف فرما دقیق و به شیوه اى مناسب، قوانین دینى هر یک از طبقات (چهارگانه اصلى، ورنه را بر ما بنما.
۳. زیرا خدایا! تنها تویى آگاه ترین به مقصود، (یعنى) آن آیین ها و معرفت نفس که در قالب این احکام کامل مربوط به وجود قائم به ذات آموزش داده شده)، و ناشناختنى و دست نایافتنى است.
]پاسخ مَنو[
۴. او که قدرتش را حدّ و اندازه نیست، چون این گونه از سوى بزرگ فرزانگان عالى جاه موردپرسش قرارگرفت، آنان را به شایستگى حرمت نهاد وپاسخ فرمود، «گوش فرا دهید!»
]منشأ عالم[
۵. این (عالم) به هیئت سیاهى، غیر قابل رؤیت، فاقد نشانه هاى خاص، دست نایافتنى با عقل، ناشناختنى، گویى مستغرق در خواب عمیق بود.
۶. آنگاه وجود قائم به ذات الاهى (سْوَیَمْبْهوو که خود)نامحسوس ]است[، امّا (همه) اینها، عناصر اصلى و بقیه، را محسوس مى سازد با قدرت (خلاّق) و مقاومت ناپذیر ظاهر گشت، ]و[ آن سیاهى را زدود.
۷. اوکه (تنها) بااندام درون مى توانش درک کرد، اوکه لطیفْ غیرقابل تشخیص وازلى است، اوکه درک ناشدنى و دربرگیرنده همه مخلوقات است، ]به [(اراده) خویش جلوه کرد.
]آفرینش آب[
۸. او که میل داشت انواع مختلف موجودات را از جسم خود بیافریند، در ابتدا با یک تأمل، آب را آفرید و تخم خود را درون آن جاى داد.
]زایش برهما[
۹. آن (تخم) تخمى طلایى شد، به لحاظ درخشندگى بسان خورشید; خود او در مقام برهما، پدر و بنیان گذار کلِّ عالم، از آن (تخم) زاده شد.
۱۰. آب ها را ناراه نامیده اند.
]ماهیت برهما[
۱۱. از آن علّت (نخست)، که غیر قابل تشخیص، ابدى و واقع و ناواقع است، آن شخص (پوروشه) متولد شد که در این جهان به برهما مشهور است.
۱۲. آن شخص الوهى، یک سال تمام بر روى آن تخم خوابید، آنگاه خودِ او (تنها) با قوه مفکّره خویش آن ]تخم[ را به دو نیم تقسیم کرد.
]آفرینش آسمان و زمین[
۱۳. و او از آن دو نیمه، آسمان و زمین را شکل داد ]و[ در بین آنها عالم میانى، ]یعنى [جهات هشتگانه افق، و جایگاه ابدى آب ها را ]قرار داد[.
]آفرینش جهان از تنزلات مَهَت[
۱۴. او همچنین از خویشتن خویش (آتمنه) عقل را بیرون کشید که هم واقع و هم ناواقع است، وبه همین صورت ازعقل انانیّت را که کارکردخود ـ آگاهى دارد (و) متفرعن (است).
]آفرینش خدایان[
۱۵. به علاوه آن یگانه اعظم، نفس و همه (مخلوقات) پوشیده به کیفیات سه گانه و پنج اندامى را که شناسه هاى حسى را درک مى کنند، با نظم ]خاص [خودشان ]بیرون کشید[.
۱۶. او پس از چسباندن اجزاى بسیار کوچک، حتى آن شش که قدرت لایتناهى دارند به اجزاى خود، همه موجودات را آفرید.
۱۷. به دلیل اینکه آن شش (نوع) اجزاى بسیار کوچک، که کالبد (مخلوقات) را شکل مى دهند، وارد (آ ـ شرى (جسم) مى نامند.
۱۸. آن عناصر مهم همراه با کارکردشان وارد مى شوند و عقل به واسطه خود از کالبد همه موجودات ]و[ آن یگانه فناناپذیر جدا مى شود.
۱۹. و این (جهان) از اجزاى جسمانى بسیار کوچکِ این هفت پوروشه بسیار نیرومند بیرون جهید، فانى از جاودانه.
۲۰. در میان آنها هر (عنصر) بعدى، ویژگى عنصر قبلى را به دست مى آورد، و (در این زنجیره) هر یک از آنها جایگاهى اشغال مى کنند، حتى گفته اند صفات بسیار زیادى را دارا خواهند بود.
۲۱. اما در آغازْ او نام ها، اعمال و احوالى را بر طبق کلمات وده، براى همه (موجودات مخلوق) تعیین کرد.
۲۲. او، خداوند، همچنین طبقه خدایان ـ آنان که از نعمت حیات برخوردارند و سرشتشان فعّال است ـ را آفرید; و ]نیز[ طبقه نامحسوس سادهیه ها و قربانى ابدى را.
]آفرینش وده ها[
۲۳. امّا او براى اجراى صحیح قربانى از آتش، را بیرون کشید.
۲۴. زمان و تقسیم بندى هاى آن، ماه هاى قمرى و افلاک، رودها، اقیانوس ها، کوه ها، دشت ها، زمین ناهموار،
۲۵. زهدپیشگى، قوه ناطقه، رضا، میل و غضب ]و[ تمام این مخلوقات را او به همین صورت آفرید، چون علاقه مند بود به این موجودات هستى بخشد.
]تمایز میان فضیلت و رذیلت[
۲۶. بعلاوه، براى تمایز میان اعمال، او شایستگى را از ناشایستگى جدا ساخت و باعث شد مخلوقات به جفت ها(ى متضاد) نظیر تألّم و رضا مبتلا باشند.
۲۷. و با اجزاى بسیار کوچک فانى از پنج (عنصر) که ذکر شد، کل این (جهان) به ترتیبى خاص شکل مى گیرد.
۲۸. اما خداوند در آغاز براى هر (نوع موجود) روشى را معین کرد، در آفرینش هاى بعدى تنها همان روش به طور ناخواسته برگزیده شده است.
۲۹. هر آنچه را در آفرینش (نخست) به هر یک از موجودات تخصیص داد ]اعم از [ضرر یا فایده، مهربانى یا بى رحمى، فضیلت یا گناه، صدق یا کذب، آنها پس از ]آفرینش [ناخواسته ]نیز[ به آن ]موجودات[ چسبیدند.
۳۰. همان گونه که در تغییر فصول سال، هر فصل پذیراى علائم خاص خود است، موجودات مادى هم (در زندگى جدید)، مسیر اعمال معین خود را (از سر مى گیرند).
]آفرینش طبقه براهمنه ها و دیگر طبقات[
۳۱. و براى پیشرفت عوالم، او براهمنه ها، کشتریه ها، ویشیه ها و شوودره ها را از دهان، بازوان، ران ها و پاهاى خود آفرید.
]آفرینش مذکر و مونث[
۳۲. با تقسیم بدن خود، خداوندْ نیم مذکر ونیم مونث شد; او باآن (مونث) ویراج را آفرید.
]آفرینش مَنو[
۳۳. و اى مقدّس ترین در میان دوبار زاده شدگان! آفریدگار کلّ این (جهان)ام که آن ویراج مذکر با اجراى ریاضت، خودش ]مرا [آفرید.
]آفرینش فرزانگان[
۳۴. پس من، در حالى که شوق آفرینش موجودات را داشتم، ریاضت هاى بسیار شاق به جا آوردم، و (با این کار) ده فرزانه عالى جاه، خدایان موجودات مخلوق را آفریدم،
۳۵. مَرى کى،
۳۶. آنان هفت مَنوى دیگر را که داراى هوش و ذکاوت بسیار بودند، خدایان و طبقات خدایان و فرزانگان عالى جاه داراى قدرت بى حدوحصر، آفریدند،
]آفرینش موجودات نیمه الوهى[
۳۷. یَکشهها و طبقات متعدد ارواح، ]را آفریدند[،
]آفرینش ابرها و غیره[
۳۸. آذرخش، رعد و برق و ابرها، رنگین کمان هاى ناقص (رُهیته) و کامل، شهاب ها، صداهاى فوقِ طبیعى، ستارگان دنباله دار، و انواع گوناگون نورهاى آسمانى ]را آفریدند[،
]آفرینش پرندگان و حیوانات[
۳۹. (اسب سانان) کینَّرهها، میمون ها، ماهیان، انواع گوناگون پرندگان، گاو، گوزن، انسان، و حیوانات گوشت خوارِ داراى دو ردیف دندان ]را آفریدند[،
]آفرینش حشرات، خزندگان و جمادات[
۴۰. کرم ها و سوسک هاى بزرگ و کوچک، پروانه ها، شپش ها، مگس ها، حشرات، جمیع حشرات گزنده و نیش زننده، و انواع مختلف اشیاى ثابت ]را آفریدند[،
۴۱. بدین سان کلِّ این (موجودات)، ثابت و غیرثابت، به دست آن افراد عالى جاه از طریق ریاضت و به فرمان من، ]و[ (هر موجود) بر اساس (نتایج) اعمال خود، آفریده شد.
۴۲. و هر عمل مقرّر (مربوط) به (هر یک از) مخلوقات روى زمین، و نیز شیوه تولّدشان را دقیقاً به شما اعلام مى کنم.
]آفرینش بچه زایان، تخم گذاران، و گیاهان[
۴۳. گاو، گوزن، حیوانات گوشتخوار داراى دو ردیف دندان، راکشسهها، پیشاکهها، و انسان از رحم، زاده مى شوند.
۴۴. پرندگان، مارها، سوسمارها، ماهیان، لاک پشت ها، نیز (حیوانات) آبزى و خاکزىِ مشابه، از تخم تولّد مى یابند.
۴۵. حشرات گزنده و نیش زننده، شپش ها، مگس ها، حشرات و همه (موجودات) دیگر از این دست که در گرما تولیدمثل مى کنند، از رطوبت شدید بیرون مى جهند.
۴۶. تمام گیاهان از طریق بذر یا قلمه تکثیر مى شوند، ]و[ از جوانه رشد مى کنند; گیاهان یک ساله (آنهایى هستند) که گل و میوه بسیار مى دهند، ]و [پس از رسیدن میوه شان نابود مى شوند;
درود
وب زیبایی دارید تقریبن بسیاری از مطالبتان را خواندم . زیبا و خواندنی بود .
من در خدمت شما هستم
بدرود
درود
وب زیبایی دارید تقریبن بسیاری از مطالبتان را خواندم . زیبا و خواندنی بود .
من در خدمت شما هستم
بدرود
Phenomeanl breakdown of the topic, you should write for me too!