نقش و سهم خطۀ پارس در غنای هنری ایران باستان – بخش دوم

    آن گونه که در منابع تاریخی و جغرافیای تاریخی جهان باستان آمده است، ایرانیان پیش از اسلام از جمله هخامنشیان و ساسانیان در راستای آباد کردن قلمرو فرمانروایی خود، سرزمینهایی را نیز داشتند چون خطه پارس که خود آباد بود و پیشینه آبادانی آن را یونانیان، سُریانیان، رومیان و نیز عربها و چینیها در آثارشان به گونه ای گسترده و مکرر مورد تائید و تأکید قرار داده اند. اکثر زمام داران ساسانی به کشاورزان، دامپروران و هنرمندان برجسته در هر سال و به مناسبتهای گوناگون جوایزی اهداء کرده و آنان را مورد تقدیر و تشویق قرار می داده اند.

اردشیر بابکان
اردشیر بابکان

    خسرو یکم (انوشیروان، ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی) براساس سیاستی که اکثر پادشاهان پیش از او نیز اعمال کرده اند، پیوسته بر آن بود که هنرمندان و آنان که در عرصه های تولید و اقتصاد تلاش می کنند را به خود نزدیک کرده و مراتب خورسندی و خوشحالی خود را به آنان ابلاغ نماید. اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) بنیانگذار سلسله ساسانی بنا به گزارشهای مورخان رومی و منابع دیگر تاریخی هنرمندان و از جمله آنان که در عرصه موسیقی و فن نوازندگی و سایر خلاقیتهای هنری، زبانزد بوده و تلاش می کردند را در طرف راست خود در مراسم و مجالس و در صفوف مقدم با لباسها و نشانه های ویژه هنر و هنرمندان مورد تفقد قرار داده و به آن جوایز و نشانهای شایسته هنرمندی شان اعطا می کرد. این سنت و شیوه هنر و هنرمندپروری در عصر زمامداری خسرو دوم (پرویز، ۵۹۰ تا ۶۲۷ میلادی) به اوج خود رسید.

تنگ نقره خدای مهر در حال قربانی کردن. دوره ساسانی موزه رضا عباسی
تنگ نقره خدای مهر در حال قربانی کردن. دوره ساسانی موزه رضا عباسی

    در عرصه هنرهای تزئینی و هنرهای دستی ساسانیان در جاودانی کردن آثار خود یا به سخن دیگر سرمشق قرار دادن این آثار به ویژه نقوش صخره ای که گرداگرد آنها تصاویر زیبایی هنری شاد و پرمعنا که بیان کنندۀ مناسبتهایی چون جنگ، شکار، اعیاد و مراسم شادمانی و نیز پیروزی بر دشمنان بود، جلوه ای خاص می بخشیدند. در قلمرو هنرهای تزئینی روی پارچه و فرش و به طور مثال بر روی دیبای ساسانی معروف به دیبای شوشتری که زبانزد جهانیان از جمله رومیان و چینیها بود با هنرمندانه ترین نقوش و صحنه ها را با مهارت، سلیقه و هنرمندی بی مانندی مزین می کردند. در این مورد و به ویژه آثار هنری صادراتی ساسانیان هنرمندان برجسته ای مورد استفاده قرار گرفته و این هنرمندان منتهای توان هنری، ذوق و استعداد خود را به کار می گرفتند و در این زمینه رقابتهای جدی میان هنرمندان ساسانی گزارش شده است و همان گونه که اشاره شد این صاحبان ذوق و ابتکار و استعداد جوایز ارزنده ای از دست شاهان ساسانی دریافت می کرده اند. زمام داران ساسانی شرایطی به وجود آورده بودند که از پیشرفته ترین ابزار و امکانات روزگار خود، آنچه در خورد عرصه هنر باشد، در اختیار هنرمندان قرار گیرد. در قلمرو هنر موسیقی و نوازندگی نیز کشف، ساختن و نواختن ابزار و ادوات متعلق به این هنر که ساسانیان در تاریخ ایران پیش از اسلام به بزرگترین و برجسته ترین پرورش دهندگان آن معروفند، فوق العاده مورد توجه بوده است و این گونه هنرمندان به ویژه از تشویق و حمایت شخص پادشاه ساسانی برخوردار بوده و هرگز احساس کاستی نمی کرده اند. مورخانی چون جاحظ، ابوریحان بیرونی و فردوسی حماسه سرای بزرگ توس به این واقعیت توجه ویژه کرده و هنر و هنرمندان ساسانی به ویژه موسیقیدانان و نوازندگان را از مقرب ترین افراد به پادشاهان ساسانی دانسته اند. بهرام پنجم ملقب به گور (۴۲۰ تا ۴۳۸ میلادی)[۱] خود از علاقه مندان و مروجان موسیقی شناخته شده و در این خصوص از هیچ کوششی دریغ نکرده است[۲].

    رُمان گیرشمن بر این باور است که اگر به هنر ساسانی با دینی محققانه، هنرشناسانه و کنجکاوانه نگریسته شود، بر هر پژوهشگری مسلم و مسجل می شود که هنر ساسانی معرف یک تجدد و احیاء ناگهانی نیست. این هنر بسیار ریشه دار بوده و استمرار هنر ایرانیان هخامنشی و اشکانی است. هنر ساسانی برجسته ترین جلوۀ هنر شرقی از سدۀ سوم تا هفتم میلادی است و قدمت و پیشینۀ آن به حداقل دو هزاره پیش از شکل گیری دولت ساسانی می رسد. و با گسترش قلمرو دولتهای هخامنشی اشکانی و ساسانی تأثیرپذیری هنرهای غیرایرانی نیز در مقاطعی اجتناب ناپذیر بوده است، ولی ساسانیان پیوسته می کوشیدند تا هنر اصیل ایرانی – ساسانی را قربانی عناصر هنری غیرایرانی نکنند. ساسانیان با پیوستن و تقلید آگاهانه از هنر هخامنشی، سنتهای هنری کهن ایرانیان پیش از سلطۀ یونانیان بر ایران را استمرار بخشیدند.

به طور کلی هنر ساسانی ابعاد و محتوای کاملاً مشخصی داشت و زمینه دخالت یا تأثیرگذاری اندیشه های هنری غیرایرانی را به طور کلی برخلاف دورۀ زمام داری اشکانیان (۲۵۰ پیش از میلاد مسیح تا ۲۲۶ میلادی)[۳] را به کلی از بین برده بود، بلکه خود به صورت مظهر کهن ترین و پایدارترین تجربه ها، آفرینشها و استعدادهای هنری جلوه گر شده بود. هنرشناسان بر این باوراند که هنر ساسانیان توسط اقوام و ملل دیگر مورد تقلید و بهره برداری قرار گرفته است و هرگاه هنر ساسانی را با عناصر هنری بومی این اقوام و ملل در می آمیختند، جاذبه و ساختار اصلی هنر ایرانی ساسانی به هیچ وجه محو نمی شد، بلکه بیشتر جلوه گر می شد. در هنر ساسانی ابتکارات و ویژگیهایی وجود داشت که در هنر سرزمینهای دیگر کمتر به چشم می خورد. لویی واندنبرگ[۴] باستان شناس فقید بلژیکی دربارۀ هنر ساسانیان چنین گفته است : ساسانیان برخاسته از ایالت پارس بودند و عظمت ایران هخامنشی را یکبار دیگر زنده کردند و با گذشت کمتر از نیم قرن از بدو تأسیس سلسله ساسانی، با توجه به نوع حکومت ساسانیان که پایه در اندیشه های دینی ایرانیان داشت، هنری بدیع و در نوع خود بی مانند را به وجود آوردند. هنر ساسانی با هنرهای دیگر شرقیان و رومیان و بیزانسیها نه تنها برابری می کرد، بلکه در رقابتی جدی بود. به این ترتیب هنر ساسانی ترکیبی از هنر ایرانی هخامنشی همراه با عناصر ایرانی – اشکانی و جوهر سنتی ایرانیان باید دانسته شود. آرتورپوپ[۵] خاورشناس برجستۀ اروپایی دربارۀ هنر ساسانیان همین نظر را با بیانی دیگر تأیید کرده است. به گفته او هنر ساسانی در ابعادی گسترده تداوم هنر هخامنشی و در این هنر به ویژه در قلمرو معماری، از همان سبکهای هنر معماری هخامنشی مانند ایوان ستون دار یا تالار که در مقبره های درون صخره ها در نزدیکی تخت جمشید نمایان گردیده است، یکبار دیگر در معابد و اماکن مذهبی ساسانیان پدیدار می گردد. همان گونه که هخامنشیان در مناطقی در خطۀ پارس از جمله در نقش رستم نقوش و نبشته هایی از خود به یادگار گذاشته اند، ساسانیان نیز در همان جا و در زیر نقوش برجسته هخامنشیان آثاری از خود به صورت نقوش برجسته و بسیار جالب و تحسین برانگیز به یادگار گذاشته اند.

سراسرنمایی از نقش رستم.
سراسرنمایی از نقش رستم.

    از ویژگیهای هنر ساسانی یکی نیز روحیه و ذوق ایرانی بودن است که ساسانیان هیچگاه در عرصه هنر آن را فراموش نکرده اند و هنرمندان ساسانی با نبوغی خاص این اصل را در آفرینش آثار هنری خود رعایت کرده اند. در آثار هنری ساسانیان، به ویژه در هنر معماری آنان هرچند کوشیده شد که اصالت هنری اشکانی مدنظر قرار نگیرد، ولی نفوذ و جوهر هنر معماری پارتی استحکام و بقای خود را حفظ کرده است[۶].

 


[۱]  . Bahram V. (Gor, 420-438 n,ch).
[۲]  . Randa, a.a.O.Sp. 1031 نگاه کنید به :
[۳]  . Arsakiden – Dynastie (250 v.ch-226 n.ch).
[۴]  . L. Vandenberghe.
[۵]  . Arthur Pope.
[۶]  . Ghirshman, R.: Pather u. Sassaniden Munchen, 1964 : نگاه کنید به

منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
1 نظر
  1. 1462062024 می گوید

    خوب

ارسال یک پاسخ