تمدن بین النهرین
تمدن در بین النهرین
بیشتر مورخان و باستان شناسان عقده دارند که بین النهرین محل پیدایش تمدن بوده است . وجود رودخانه پر آب ، آنرا مهد مهمترین تمدنهای رودخانه ای ساخت و موقعیت ارتباطی بسیار مناسب آن ، موجب تماس با سرزمین های دیگر و در نتیجه پیشرفت و انتشار تمدن گردید . چنانچه بعضی از علوم و از همه مهمتر احتملا پیدایش خط از بین النهرین باستان می باشد . نخستین شهر های مهم تاریخ نیز در همین سرزمین بوجود آمدند و بدنبال خود قواعد زندگی مدنی را پدید آوردند . برتری محسوس تمدن بین النهرین باستان ، آن سرزمین را کانون توجه اقوام همجوارش ساخته بود و از این رو رفت و آمد اقوام و درگیری میان آنان ، اگر چه از یک سو موجب پر تلاطم شدن تاریخ آن گردید از سوی دیگر موجب تنوع و توسعه فرهنگ نیز می شد . در پی این تاریخ پر فراز و نشیب در حالیکه بیش از ۳۰۰۰ سال از حیات تمدنی بین النهرین باستان می گذشت در حدود ۵۰۰ ق . م حیات سیاسی آن به پایان رسید و جزئی از تاریخ ایران باستان گردید .
بین النهرین
رودهای دجله و فرات هر دو از کوهای پر برف مشرق آسیای صغیر سر چشمه می گیرند . این دو رود پس از پیچ و خم های فراوان به سمت جنوب جریان یافته و با پیمودن صدها کیلومتر به خلیج فارس وارد می شوند . این دو رود بسیار پر آب و بزرگ هستند . بخصوص در فصل بهار که برفهای نواحی کوهستانی آسیای صغیر آب می شوند ، آب آنها بسیار زیاد می شود که معمولا منجر به طغیان و سیلاب رود می گردد . جز نواحی علیای دجله و فرات ، بقیه مسیر آنها در دشت وسیعی جریان دارد که بین النهرین نامیده می شود و به معنای میان دو رود است .
تاریخ سیاسی بین النهرین
جنوب بین النهرین را سومر می نامیده اند . کشفیات باستان شناسان نشان می دهد که سومر از هزاران سال پیش ساکنانی داشته که کم کم فنون بهره برداری از آب رودخانه را فرا گرفته بودند . در حدود ۵۰۰۰ سال پیش مردمی به این سرزمین مهاجرت کردند که سومری نامیده می شوند . در مورد نژاد سومریان و اینکه ابتدا در کجا زندگی می کرده اند اطلاع دقیقی در دست نیست . طبق افسانه های سومری ، آنها از طریق دریا یعنی خلیج فارس به سومر وارد شده اند .
سومری ها با تسلط بر جنوب بین النهرین و با استفاده از تجارب ساکنان قدیمی آن سرزمین شیوه خشک کردن باتلاقها ، حفر نهرها و کشاورزی را فرا گرفتن و بتدریج شهرهای بزرگ و آباد ایجاد کردند . شهرهای متعددی و بزرگ سومری نشان دهنده کشاورزی پر رونق سومریان و نیز تجارت گسترده آنان با سرزمین های اطراف می باشد .
شهر های سومر هر یک دارای دولتی مستقل بودند و از یک حکومت مرکزی اطاعت نمی کردند . هر شهر علاوه بر زمیبنهای زراعی ، شبکه آبیاری و دولت ، دارای یک معبد نیز بود . این معبد که به شکل ساختمانی پلکانی بود زیگورات نام داشت . معبد توسط شخصی به نام انسی اداره می شد . انسی علاوه بر مقام مذهبی ، فرمانروایی شهر را نیز بر عهده داشت .
سومریان تاریخ خود را به دو دوره قبل از طوفان و بعد از طوفان تقسیم می کردند . نخستین شهر مهم آمنان اریدو نام داشت . در سال ۴۰۰۰ سال پیش اریدو شهری مهم بوده است . اما ۳۰۰۰ سال پیش شهر اور اهمیت بسیار یافت و طولی نکشید که شهر دیگری بنام نیپور شهرت بسیار یافت زیرا دارای معبد بسیار مهمی بود . هر یک از این شهرهاو شهرهای دیگر سومر ی برای مدتی توانستند قدرت خود را گسترش دهند و بر تمام یا قسمتی از آن سرزمین حاکم گردند . در نتیجه این جنگها دولت سومری را ضعیف کرد و سرانجام استقلال خود را در برابر اقوام که سرزمینشان را مورد حمله قرار داده بودند از دست دادند .
اکد
در اواسط هزاره سوم قبل از میلاد گروهی از اقوام سامی از صحرا به شمال سرزمین سومر وارد شدند و آنجا را تصرف کردند . این گروه از اقوام سامی اکدی نامیده می شدند . و بتریج صاحب دواتی نیرومند شدند که به دولت اکد معروف شده است .
کسی که دولت اکد را قدرتمند ساخت سارگن نام داشت . او با استفاده از جنگهای سومر توانست بر آن سرزمین غلبه کند و حتی سرزمین های مغرب بین النهرین تا سواحل مدیترانه را تصرف نماید . تا قرن ۲۲ ق . م اکدی ها تا آن اندازه جذب فرهنگ سومری شده بودند که دیگر جزو سومریان محسوب می شدند . در نتیجه در این قرن سومریان بار دیگر فرصت یافتند که استقلال شهرهای خود را احیا نمایند . اما هجوم اقوام گوتی که در کوهستان زاگرس زندگی می کردند مانع از این امر شد و برای مدتی سومر دچار ویرانی و نابسامانی گردید .
پس از تهاجم گوتی ها ، سومریان برای مدتی به رهبری فرمانروایان شهر اور استقلال خود ار باز یافتند اما هجوم همسایه شرقی آنها یعنی دئلت ایلام که قلمرو آن در دشت خوزستان قرار داشت ضربه سختی بر سومر وارد ساخت . بدنبال آن حمله دسته جدیدی از اقوام صحرانشین در ۲۰۰۰ ق . م برای همیشه به حیات سیاسی سومر خاتمه داد .
بابل
مهاجمان که ۲۰۰۰ ق . م به سومر وارد شدند دسته ای از اقوام سامی بودند که آموری نام داشتند . آنان پس از تصرف سومر دولتی بوجود آوردند که به دولت بابل معروف شده است . زیرا پایتخت این دولت شهر بابل بود . بابلی ها با استفاده از دستاوردهای تمدن سومری دولت نیرومندی ساختند و تمامی ساکنان را به اطاعت خود در آوردند .
اوج قدرت دولت بابل در زمتان پادشاه معروف آن حمورابی بود . حورابی در قرن ۱۸ ق . م حکومت می کرد و علاوه بر بین النهرین بعضی از نواحی اطراف آن را نیز در تصرف داشت . پایتخت او شهر بابل نیز بزرگ و آباد بود . بیشتر شهرت حمورابی به خاطر مجموعه قوانین و دستوراتی است که بدستور او بر سنگ استوانه ای شکلی نوشته شده و در مرکز شهر قرار داشته است تا همگان از آن مطلع شوند . این سنگ نوشته قدیمی ترین قانون مدون کشف شده بشمار می رود . مجموعه قوانین حمورابی درباره حقوق مالک ، پدر ، وظایف فرزندان و امثال آنها می باشد .
پس از حمورابی جانشینان او برای مدتی قدرت و قلمرو دولت بابل را حفظ کردند اما آنان به سختی موفق به انجام این کار شدند .
هجوم اقوام مختلف از اطراف فرصت لازم برای تقویت دولت را بوجود نمی آورد . در قرن ۱۶ ق . م قومی بنام هیتی از سمت شمال بابل را مورد تهاجم قرار داد . در همان قرن هجوم قوم کاسی که در کوهستانهای زاگرس بسر می بردند ، مقاومت دولت بابل را در هم شکست . کاسی ها بین النهرین را تاراج و تخریب نمودند و اگر چه نتوانستند تسلط خود را بر آن سرزمین حفظ کنند لیکن پس از آنان دولت مهاجمی به نام میتانی ضربات سخت تری بر بابل وارد ساخت . در چنین شرایطی دولت بابل قسمت های وسیعی از بین النهرین را از دست داد و سرانجام قلمرو آن محدود به نواحی جنوبی و ساحلی بین النهرین گردید . پس از آن دولت بابل تبدیل به دولتی کوچک و کم اهمیت گشت و شهر بابل بارها دستخوش هجوم و غارت شد در شرایطی که دولت بابل آخرین روزهای خود را می گذراند دسته ای از اقوام سامی بنام آشوریان از سمت صحرا به شمال بین النهرین وارد شدند و بنیان دولت جدیدی را نهادند .
آشور
آشوریان از جمله اقوامی سامی نژادی بودند که در هزاره دوم قبل از میلاد به بین النهرین وارد شدند . نام این قوم برگرفته از نام آشور رب النوع مورد پرستش آنان بود . از خصایص آشور جنگجویی و جنگ طلبی بود و آشوریان از ابتدا بنیان دولت خویش را بر کشور گشایی قرار دادند . دولت آشور که با غلبه بر مدعیان و تصرف بین النهرین قدرت گرفته بود ، ادامه فتوحات را اساس کار خود قرار داد . لذا از قرن ۱۲ ق . م . که آغاز قدرت یافتن آشوریان است ، آنان را مدام در حال جنگ با همسایگان ، فتح سرزمی ها ، غارت شهرها و به اسارت بردن مردمان می بینیم . نوشته ها و تصویرهایی که از آشوریان باقی مانده است در بردارنده مطالب فروانی در مورد این جنگ ها می باشد .
در قرن نهم قبل از میلاد شالمانسار سوم قلمرو آشور را تا سواحل مدیترانه گسترش داد و در قرن هشتم قبل از میلاد پادشاهان آشور ، بابل ، ایلام و نواحی کوهستانی شمال قلمرو خود در آسیای صغیر و زاگرس را عرصه تاخت و تاز ساختند . آشور بانی پال پادشاه معروف آشور نیز در قرن هفتم مصر را فتح کرد و بر شدت حمله به سرزمینهای اطراف آشور افزود .
رونق و شکوه دولت آشور که با افکندن بیم و هراس در همگان بر پایید سرانجام همسایگاه زخم خورده آشور با یکدیگر دست اتحاد داده و برای نابودی آن مصمم گشتند . این امر در سال ۶۱۲ ق . م با اتحاد دولت ماد که در ایران تاسیس شده بود و دولت کلده که در جنوب بین النهرین بوجود آمده بود صورت گرفت . نینوا پس از جنگی خونین تصرف شد و پادشاه آشور به قتل رسید .
کلده
دلت کلده بوسیله اقوام کلدانی تاسیس شد . کلدانیها از جمله اقوامی سامی بودند که در اواخر هزاره دوم ق . م به جنوب بین النهرین وارد شدند . کلدانی ها روزگاری را به تمکین از آشوریان گذراندند و سپس توانستند دولتی بنام کلده بوجود آورند . آنان شهر قدیمی بابل را از نو ساختند و پایتخت خویش قرار دادند . به همین جهت دولت کلده را دولت بابل نوین نیز می نامند .
دولت کلده در ابتدا با کمک مادها و سپس با حمایت دولت مصر ، آشور را از میان برداشت و بدین ترتیب سراسر بین النهرین به تصرف کلده در آمد و سرانجام تا سواحل شرقی مدیترانه نیز به زیر سلطه آن دولت رفت .
از معروف ترین پادشاهان بابل نوین بخت النصر است . او تهاجم بابل نوین علیه آشور را رهبری کرد و قلمرو آن دولت را تا سواحل مدیترانه گسترش داد . پس از بخت النصر دولت کلده دچار آشوب و اختلاف شده بود . نابسامانی اجتماعی و نارضایتی عمومی نیز باعث آشفتگی هر چه بیشتر امور گردید . در چنین شرایطی دولت کلده برای توفیق یافتن در اختلافات خود با دولت ماد ، با کوروش پادشاه پارس بر ضد دولت ماد متحد شد . نتیجه امر سرنگونی دولت ماد بدست پارسیان بود لیکن پس از چندی دامنه فتوحات کوروش به بابل نیز رسید .
او در سال ۵۳۹ ق . م بابل را گشود و بدین ترتیب با سقوط آخرین دولت از تمدن بین النهرین باستان حیات آن نیز برای همیشه به پایان رسید و جزیی از قلمرو هخامنشیان گردید .
خط
سومریان نخستین قومی بودند که موفق به اختراع خط شدند . خط سومریان ، خط میخی بود . پیدایش خط در میان سومریان به دلیل رشد و رونق زندگی شهری و گسترش تجارت بود . دیگر اقوامی که پس از سومریان بر بین النهرین حکومت کردند و نیز اقوامی که همسایگی آن سرزمین قرار داشتند . خط سومریان را اقتباس کردند و مطابق با زبان خود در آن تغیراتی بوجود آوردند . خط بابلیها و آشوریها بدین ترتیب بوجود آمد . خط میخی سومری دارای ۶۰۰ علامت بود و با وسیله ای نوک تیز بر لوح گلی نقش می شد . خط میخی سومری در نزد اقوام بعدی ساده تر و آسان تر گردید .
عکس از تمدن بین النهرین
ویدئوی تمدن باشکوه سومریان
منبع : تاریخ ایران
عکس : ویکی پدیا
سپاسگذار
: )
سلام
ممنونم.عالی بود.
سلام من یه سوال دارم
چرا زمان هخامنشیان تا پایان دوره ی ساسانیان همواره پایتخت سیاسی ایران درسرزمین های بین النهرین بود؟؟
اولا که در هیچیک از بازههای تاریخی پایتخت سیاسی ایران در بینالنهرین واقع نبودند. (البته پایتخت ساسانیان، تیسفون، در نزدیکیهای بینالنهرین یعنی عراق عرب کنونی قرار داشته است. هرچند میتوان گفت که این مکان هم جزء بینالنهرین محسوب میشود.)
ثانیا، اگر هم که بر فرض نادرست (آخر با عقل جور میآید که اشکانیان از پارتیا در شرق بلند شوند و با یک کوچ بیدلیل
به بینالنهرین بروند؟!) تمامی پایتختهای سیاسی آریاییهای ایرانی (همانطور که احتمالا میدانی قوم آریا در هندوستان، ترکستان، آلمان و… در طول کوچ بزرگشان که به به احتمال قوی مبدا آن سیبری بوده است؛ پراکنده گشتهاند،) واقع در بینالنهرین بودند، مساله تعجببرانگیزی نیست؛ زیرا که بابل در میان تمدنهای باستانی مورد احترام دیگر اقوام بوده است. حتی هنگامی که عیلامیان بابل را برای مدت کوتاهی فتح کردند، شهر را (برخلاف عرفهای آن روزگار،) تخریب نکردند. (احتمالا همین امر هم باعث بازپسگیری بابل توسط مردم این شهر گردید که روزگار سختی را برای عیلامیان آغاز کزد.)
ثالثا، در برخی از برهههای زمانی بابل، پایتخت تجاری ایران بود اما هیچوقت این شهر یا شهرهای دیگر بینالنهرین مبدل به پایتخت سیاسی ایران نگشتند.
امیدوارم که پاسخ جوابتان را گرفته باشید.
چرا به نظر شما این با عقل جور در می آید که آریایی ها چراگاه های غنی سیبری را رها کرده و به کویرهای ایران بیایند؟؟؟؟
چرا به نظر شما این با عقل جور در می آید که ساسانیان پارسی پایتختشان تیسفون باشد؟؟؟؟