امپراتوری ترابوزان
امپراتوری ترابوزان یا امپراطوری طرابوزان کشوری سلطنتی بود که در طول قرون ۱۳ تا ۱۵ میلادی شامل مناطقی در شمال شرقی گوشهای از آناتولی و مناطق جنوبی شبه جزیره کریمه میشد. در اصل این امپراتوری زمانی تشکیل شد که طی یک شورش در برابر تاج و تخت امپراتوری، نوهٔ آندرونیکوس یکم بپاخاست. این سرزمین پس از سقوط امپراطوری روم شرقی (بیزانس) در نواحی یونانینشین بیزانس بقدرت رسید و در چهارمین جنگ صلیبی به همراه با امپراتوری نیقیه و فرمانداری اپیروس شرکت جُست.
سلطنت ترابوزان نسبت به دیگر ممالک سابق بیزانس عمر طولانی تری یافت. درحالی که فرمانداری اپیروس به تدریج در قرون ۱۳ و ۱۴ تحت کنترل مجدد روم شرقی درآمد و همچنین امپراتوری نیقیه نهایتاً در سال ۱۴۵۳ با فتح قسطنطنیه توسط امپراتوری عثمانی به پایان کار خود رسیده بود. امپراتوری ترابوزان تا سال ۱۴۶۱، یعنی زمانی که سلطان عثمانی محمد دوم با محاصرهای یکماهه آن را فتح نمود، وجود داشت و در زمان دیوید ترابوزان نواحی یادشده به عثمانی الحاق شد. ولی در ناحیهٔ کریمه تا سال ۱۴۷۵ میلادی شاهزاده تئودور مقاومت کرد و پس از چهارده سال این سرزمین نیز به قلمرو خلفای ترک پیوست.
بررسی اجمالی
از لحاظ جغرافیایی امپراتوری ترابوزان شامل نوار باریکی در امتداد سواحل جنوبی دریای سیاه و نیمه غربی آلپ پونتیک همراه با برخی نقاط جدا از سرزمین اصلی مانند کریمه بود. این سرزمین مدتها پس از فتح عثمانی در ۱۴۶۱ علیه مسلمین مقاومت نمود و جمعیت قابل توجهی از ارتدکسهای یونانی را تا سال ۱۹۲۳ در خود جای داده بود. اینها معمولاً با عنوان یونانیان پونتیک شناخته میشدند. همچنین برخی یونانی تباران در قارص و گرجستان هستند که اغلب به عنوان یونانیان قفقاز نامیده میشوند. در کریمه نیز توسط کاترین کبیر در شمال سواحل دریای آزوف یونانیان رومیکایی اسکان داده شدند.
این یونانیان پونتیک در امتداد شرقی ساحل دریای سیاه و حوزه نفوذ آن در رشته کوههای آلپ و همچنین در شمال شرقی آناتولیتا سالهای پس از جنگ جهانی اول حضور چشمگیری داشتند ولی در این هنگام کسانی که تا به حال ایمان مسیحی و ارتدوکس یونانی و هویت خود را حفظ کرده بودند، یا مجبور به فرار شدند یا در نسلکشیها به قتل رسیدند (۱۹۱۷–۱۹۲۱). بسیاری از این پناهندگان در مقدونیه یونان اسکان یافتند. هنوز در قارص، گرجستان و کریمه اندکی از یونانیان هستند که حتی زبان اصلی خود را حفظ کردهاند.
هسته اصلی و خاک مرکزی این امپراتوری سواحل جنوبی دریای سیاه از دهانهٔ رود یشیلرماک در غرب تا شهر باتومی در شرق بودهاست. در توصیف مرزهای جنوبی این کشور نیز آمده است: کوههای آلپ پونتیک به عنوان یک مانع برای مهاجمین جنوبی بود که اولین بار به ترکان سلجوقی و بعد از آن به ترکمنهای غارتگر اجازهٔ ورود به این قلمرو را نداد. این قلمرو امروزه قسمتهایی از چندین استان ترکیه شامل سینوپ، سامسون، اردو، گره سون، ترابزون، بیبورت، گوموش هانه، ریزه و آرتوین را دربر میگرفت. برخی از کارشناسان بر این باورند که در قرن ۱۳ام میلادی امپراتوری کنترل گازاریان پراتیا را بدست آورد که شامل شهرهای چرسون و کرچ در شبه جزیره کریمهاست.
حاکمان این سلطنت خود را به نام Megas Komnenos (“کمنوس کبیر”) و مانند همتایان خود، در دو جانشین دیگر بیزانس (نیقیه و اپیروس)، خود را امپراتور روم میدانستند. پس از سال ۱۲۶۱ استفاده از لقب “امپراتور” رایج شد.گرچه برخی از حاکمان این خاندان خود را امپراتور نمیدانستند
ریشه
شهر ترابوزان پایتخت ناحیه چالدیه در امپراتوری بیزانس بود. در قرون ۱۰ و ۱۱ نوعی تجزیه طلبی در این شهر به وجود آمده بود. آن گونه که آنا کومننه در کتابش شرح داده است، یک رهبر محلی به نام تئودور گابراس به عنوان یک شاهزادهٔ مستقل در این ناحیه فرمانروایی میکرد. امپراتور آلکسیوس یکم در عملی انجام شده قرار گرفته بود تا او را به عنوان فرماندار چالدیه تأیید کند؛ لیکن گابراس هم در برابر حملات گرجیها شایسته نشان داده بود.[۹] یکی از جانشینان او به نام گرگوری، یک بار با اتحاد با حاکم کاپادوکیه دست به شورشی زد که سرکوب شده و چالدیه دوباره به یک فرمانداری تبدیل شد.[۱۰] یکی دیگر از جانشین تئودور به نام کنتاستین نیز رفتاری مستبدانه و اقداماتی ناشایست داشت که منجر به دخالت امپراتور ژران دوم در ۱۱۳۹ میلادی گشت. آخرین حاکم از این طیف در سال ۱۲۰۴ میلادی در تاریخ ثبت شدهاست.[۱۱]
آثار بنیاد امراتوری ترابوزان به آوریل ۱۲۰۴ بر میگردد؛ زمانی که آلکسیویس اول ترابوزان و برادرش دیوید، از دغدغه حکومت مرکزی بیزانس سوءاستفاده کرده و با استفاده از سربازان جنگ صلیبی چهارم در خارج از دیوار شهر مستقر شدند (ژوئن ۱۲۰۳ – اواسط آوریل ۱۲۰۴) و به تصرف شهر ترابوزان و استان چالدیه پرداختند. نیروهای نظامی ارائه شده توسط تامار از گرجستان نیز در این نبرد آنان را یاری کرد.از این پس ارتباط حسنهای بین ترابوزان و گرجستان وجود داشته که در میزان و کیفیتش اختلاف نظر وجود دارد.
آلکسیوس و دیوید از نوادگان آخرین امپراتور بیزانس از سلسله کمنن بودند. (نوه آندرونیکوس اول هستند) همچنین آنها فرزند مانوئل (شاهزاده کمنن) و روسودان (دختر جرج سوم) بودند. این عقبه باعث شده بود که گرجیها از شورش ترابوزان حمایت کنند. البته برخی از مورخان معتقد هستند ملکه تامار (حاکم گرجستان) هدف دیگری در سر میپرورانده و قصد داشته دولتی را میان سرزمین خود و بیزانس حائل کند.
رشد امپراتوری و جنگهای داخلی
پس از پشتیبانی گرجستان و ملکه تامار از آلکسیوس و دیوید در آوریل ۱۲۰۴ ترابوزان آزاد شد. در همان ماه آلکسیوس، در سن ۲۲ سالگی، به عنوان امپراتور اعلام شد و این لحظه را مورخین تأسیس امپراتوری ترابوزان میدانند.
واسیلیف اشاره میکند که برادران نه تنها با سرعت به اشغال شهر پرداختند و امپراتوری نوینی بنا کردند، به صلیبیونی که قصد تسخیر قسطنطنیه را داشتند و آن شهر را محاصره نمودند نیز سریعاً پاسخ دادند. به زودی قسطنطنیه فتح شد و برادران ترابوزانی وارد رقابت با امپراتوران رقیب (اپیروس و نیقیه) شدند.
در طول قرن ۱۳ام کومننوس در درگیری مستمر با سلطان نشین سلجوقی در روم بودند و بعد با ترکان عثمانی و همچنین جمهوری ایتالیایی قسطنطنیه و به خصوص جمهوری جنوا وارد نبرد شدند. امپراتوریهای کوچک آناتولی مجبور بودند برای رقابت با یکدیگر شاهزادگان یکدیگر را با جهیزیههای گرانبها به ازدواج هم درآورند تا از لحاظ سیاسی قدرت بیشتری کسب کنند و برای نگهداری از استقلال خود به ازدواجهای سیاسی با تجار ونیز و جنوا سر دادند.
پسر دوم آلکسیوس، مانوئل اول، (۱۲۳۸–۱۲۶۳) بزرگترین حاکم در حفظ امنیت داخلی و جنگاوری است؛ او سینوپ را در ۱۲۵۴ میلادی به چنگ آورد و نخستین سکههای نقرهای آسپرون را ضرب کرد.
پس از سقوط بغداد توسط هولاکو خان در ۱۲۵۸، جادهابریشم و جاده ابریشم و تبریز به معدن تجارت بدل گشت. مسافران اروپایی و غربی مسافرتشان به مشرق زمین را از ترابوزان آغاز میکردند و با کذشتن از تبریز به جاده ابریشم میرفتند. این مسیر موجب رشد اقتصادی ترابوزان به خصوص در دوران آلکسیوس دوم شد.