سلسله قراقویونلودر دوران پادشاهی سه تن از فرمانروایانش به اوج رسید
قرایوسف قراقویونلو
حکومت و درگیری با تیمور :
قرا یوسف، پسر قرا محمد قراقویونلوبود که بعد از کشته شدن پدرش در شام، به ریاست رسید. او نخستین کسى از این دودمان است که مستقل شده است .
او در تبریز، عراق و آناتولى، مکرر با سپاه امیرتیمور به جنگ پرداخت. وى با سلطان احمد جلایری متحد شد که به اتفاق هم به درگاه سلطان بایزید عثمانى پناه بردند و به هنگام حمله تیمور به حکومت عثمانی مصرگریختند .
اما پادشاه مصر، الملک الناصر، از بیم بازخواست امیر تیمور لنگ این پناهندگان را به زندان افکند. ولى بعد از انتشار خبر مرگ تیمور، آنان را آزاد ساخت.
فرمانروایی مجدد :
قرایوسف پس از آزادى به نزد طایفه خود بازگشت تا سپاهى را به جنگ میرزا ابابکر، نواده تیمور که با پدرش میرانشاه حکمرانى آذربایجان داشت ، ببرد .
آذربایجان در آن زمان شامل استان های آذربایجان شرقی وآذربایجان غربی واردبیل و همچنین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان و بخش هایی از ترکیه فعلی نیز بود .
چون در این جنگ ابابکر، شکست خورد، در ذى القعده ۸۱۰ ق / آوریل ۱۴۰۸ م، یعنى سال بعد، میرانشاه را کشته و به این ترتیب، آذربایجان را صاحب شد.
سرکوبی مخالفان :
قرا یوسف پس از استقلال یافتن، نخست در دیاربکر بر قراعثمان بایندرى، رئیس طایقه آق قویونلو تاخت، سپس با سلطان احمد جلایری که خویشاوند و دوست دیرینش بود، درگیر شد که در پى آن او را در حوالى تبریز مقتول ساخت «۸۱۳ ق / ۱۴۱۰ م».
قلمرو قرایوسف بعد از این فتح از مشرق به ساوه و از مغرب به حلب در حدود سوریه رسید.
مرگ قرایوسف :
در این هنگام، شاهرخ پسر امیر تیمور، از هرات به قصد مقابله با او لشکر کشید، ولى قرایوسف هنگامى که به رویارویى با او مىرفت در اوجان آذربایجان و در سن ۶۵ سالگى در ۱۷ ذى القعده ۸۲۲ ق / ۵ دسامبر ۱۴۱۹ م وفات یافت.
اسکندر قراقویونلو
شکست از شاهرخ تیموری
اسکندر پسر قرا یوسف قراقویونلو ، بعد از وفات پدر کوشید تا لشکری را که به جلوگیری از شاهرخ تیموریپیش میرفت، دوباره تجدید سازمان کرده و منسجم کند، اما چون در این امر موفق نشد، پیشروان سپاه شاهرخ به فرماندهی بایسنقر پسرش- وارد تبریز شده و به نام شاهرخ سکه زدند.
به این ترتیب شاهرخ زمستان را در قره باغ گذراند و پس از دو ماه وارد تبریز شد تا این که به عزم سرکوبی پسران قرایوسف، به اطراف دریاچه وان رفت و بعد از جنگی سخت، آنان را شکست داد.
تصرف مجدد تبریز
شارهخ ، سپس از راه تبریز به خراسان مراجعت کرد .در این بین اسکندر پس از اینکه شاهرخ منطقه را ترک کرد، فرصت را مغتنم شمرد و آذربایجان را مجدداً به دست آورد.
لشگرکشی مجدد شاهرخ به آذربایجان
در سال ۸۳۲ ق / ۱۴۲۹ م شاهرخ، بار دیگر به آذربایجان لشکر کشید که این بار اسکندر پیش از رسیدن امیر تیموری به سلطانیه، آن دیار را ترک گفت. شاهرخ ماه رمضان را در سلطانیه سر کرد و در نبردی دیگر با سپاه اسکندر در سلماس، توانست شکست سختی به او بدهد که در پی آن اسکندر به آناطولی گریخت و شاهرخ آذربایجان را به برادر اسکندر سپرد به همین خاطر خود به هرات بازگشت.
حمله اسکندر به برادر و تصرف تبریز
در زمستان ۸۳۵ ق / ۱۴۳۱ م، اسکندر بار دیگر به آذربایجان بازگشت که در این سفر برادر خود را به قتل رساند و به تخریب قلعه های اران و شروان پرداخت تا کسی نتواند در آنجا برعلیه او موضع بگیرد .
لشگرکشی سوم شاهرخ به آذربایجان
در ۸۳۸ ق / ۱۴۳۴ م چون شاهرخ برای بار سوم به دفع او لشکر کشید، زمستان را در ری سپری کرد. در این هنگام، جهانشاه برادر دیگر اسکندر به خدمت او آمد که پس از آن وی آذربایجان را ترک گفت. از طرفی چون سال بعد، شاهرخ حکومت آن دیار را به جهانشاه تفویض کرد. پس از بازگشتش به خراسان، اسکندر با میرزا جهانشاه به جنگ پرداخت.
شکست و مرگ اسکندر
اما در جنگ شکست خورده و به قلعه النجق در نخجوان پناه برد تا این که اسکندر در آن جا به دست پسر خود قباد در ۲۵ شوال۸۴۱ ق /۲۱ آوریل ۱۴۳۸ م کشته شد.
جهانشاه قراقویونلو
جهانشاه پسر قرایوسف و برادر اسکندر، در سومین مرتبهای که شاهرخ تیموری به آذربایجان لشکر کشید و در پی فرار اسکندر ، توسط تیمور ، به امارت منصوب شد.
اوج عظمت قراقویونلو در دوران جهانشاه
او مشهورترین امیر قراقویونلواست که ظاهراً مردی شاعر و هنردوست نیز به شمار میرفته. در زبان جهانشاه، دولت قراقویونلو به اوج عظمت و وسعت رسید؛
چنان که در ۸۴۴ ق / ۱۴۴۰ م گرجیان را مغلوب کرد و عراق را از دست یکی از برادران خود بیرون آورد.
در ۸۵۰ ق / ۱۴۴۶ م بر عراق عجمیا همان منطقه مرکزی و غربی ایران فعلی ، فارس و کرمان مستولی شد و در ۸۶۲ ق / ۱۴۵۸ م به عزم تسخیر هرات، لشکر به آن سمت کشید به طوری که پس از شکست دادن میرزا علاء الدوله تیموری، بر هرات نیز استیلا یافت.
دوره آسایش و قدرت جهانشاه
عاقبت چون از طغیان پسرش در آذربایجان اطلاع پیدا کرد، با مدعی خویش میرزا سلطان ابوسعید گورکان صلح کرد و به این ترتیب خراسان را به او واگذاشت در نتیجه خود به تبریز بازگشت.
جهانشاه آتش فتنهایی را که در آذربایجان، بغداد و فارس روشن شده بود، خواباند و چند صباحی بر بخش وسیعی از ایران و عراق حکومت کرد به طوری که مناطق تحت قلمرو خود ا قرین امنیت و آسایش نمود.
شکست از یک قبیله ترکمان دیگر و مرگ جهانشاه
اوضاع برتری جهانشاه ، چنان دوامی نداشت . زیرا مردی قدرتمندتر و تواناتر از او از میان قبیله آق قویونلو به نام حسن بیگ برخاست که نظر به وجود کینه دیرینه در بین دو ایل ترکمان، با وی به جنگ پرداخت. سرانجام چون در سال ۸۷۲ ق / ۱۴۶۷ م جهانشاه به عزم سرکوبی حسن بیگ به به دیار بکر رفت، غافلگیر شد و در حین فرار به قتل رسید.
«مسجد کبود »
از آثار دوران فرمانروایی جهانشاه قراقویونلو ، مسجد بسیار زیبایی در تبریز به نام مسجد کبود «گوی مسجد» است که با وجود صدمهای فراوانی که از زلزله دید، هنوز هم بقایای کاشیکاری و معماری آن از برجستهترین آثار اسلامی به شمار میرود.