ماجرای آخرین سفر شاه و فرح به آمریکا
در چنین روز هایی در سال ۱۹۷۷ میلادی دعوتنامه ای برای شاه پهلوی و فرح از سوی رییس جمهور جدید امریکا آمد که اتفاقات جالب و عجیبی در آن سفر رخ داد .
شاه در فکر حل سو تفاهم انتخاباتی
انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۱۹۷۶میلادی (۱۳۵۵شمسی)، در حالی به پایان رسید که پیروزی «جیمی کارتر» ـ نامزد حزب دمکرات ـ به هیچوجه خوشایند شاه نبود. او بیشتر مایل بود «جرالد فورد» ـ نامزد حزب جمهوریخواهـ را در کاخ سفید ببیند، چرا که علاوه بر تجربهای که او از دوره استقرار دمکراتها در کاخ سفید داشت، شعارهای اولیه کارتر درباره ایران نیز وی را سخت نگران میکرد. اما بعد از پیروزی جیمی کارتر، موقعیت استراتژیک ایران و نقشی که از سوی ایالاتمتحده به شاه در منطقه واگذار شده بود،
موجب شد تا شعارهای مبهم، فدای مصالح سیاسی شود. «سایروس ونس» ـ وزیر وقت امور خارجه آمریکا ـ صراحتا میگوید: «ما از قبل به این نتیجه رسیده بودیم که پشتیبانی از شاه بهنحویکه بتواند نقش سازندهای در مسائل منطقهای بازی کند، به نفع مصالح ملی ماست …» او تصریح میکند: «بین سیاستهای شاه و منافع اساسی ما در منطقه، همسویی قابلتوجهی برقرار بود …»
در میانه نوامبر ۱۹۷۷(آبان ۱۳۵۶)، درست یک سال بعد از روی کارآمدن کارتر، محمدرضا پهلوی به دعوت رئیسجمهور جدید آمریکا، راهی ایالاتمتحده شد. این دعوت برای شاه بسیار مسرتبخش بود چرا که «از نظر شاه این سفر، نشانه اولیه مهم حمایت کارتر از سیاستها و حاکمیت او» تلقی میشد. (۲) با وجود خوشحالی اولیه شاه از این سفر سیاسی، از بدو ورود او به آمریکا، وقایعی رخ داد که این سفر را برای شاه تلخ کرد و از جنبه تبلیغاتی، برای دستگاه پهلوی افتضاح به بار آورد!
سوغات سفر اشک و ناراحتی بود
محمدرضا پهلوی و همسرش بهدنبال دعوت رسمی جیمی کارتر، عازم آمریکا شده و در ۲۳آبان ۱۳۵۶ وارد این کشور شدند. سفر محمدرضا پهلوی به آمریکا، تظاهرات گسترده ایرانیان خصوصاً دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا را بهدنبال داشت. شاه و فرح در ۲۴آبان، با هلیکوپتر از محل اقامت خود در ویلیامزبورگ عازم کاخ سفید در واشنگتن شدند تا در مراسم استقبال از سوی کارتر و همسرش شرکت کنند.
سفر محمدرضا پهلوی به آمریکا، تظاهرات گسترده ایرانیان در آن نقطه را در پی داشت؛ بهطوری که همزمان با مراسم سخنرانی شاه و کارتر در ۲۵آبان، تظاهرات گسترده و بیسابقهای از سوی دانشجویان ایرانی انجام شد. مراسم در حالی انجام میشد که فاصله میان جمعیت طرفداران و مخالفان شاه در بیرون از محوطه کاخ سفید و تعداد پلیسهایی که برای برقراری نظم حضور داشتند، کم بود. هنگام نواختن دسته موزیک، تظاهرکنندگان مخالف شاه شروع به تحرک کرده و پس از درگیری با پلیس، به صف طرفداران شاه حمله بردند و پلیس آمریکا به ناچار برای متفرق کردن آنان، از گاز اشکآور استفاده کرد که سرایت گاز اشکآور به محوطه کاخ سفید، موجب جاریشدن اشک از چشمان حاضران در مراسم ازجمله شاه و کارتر شد.
تعداد مخالفان شاه در این درگیری، نزدیک به ۴۰۰۰نفر بود که به ۱۵۰۰نفر از موافقان حمله بردند و در جریان این درگیری، ۱۲۴نفر از تظاهرکنندگان و افراد پلیس مجروح شدند. هنگامی که شبکه تلویزیونی ان بی سی آمریکا تصاویر و فیلمهای مربوط به تظاهرات دانشجویان را پخش کرد، مفسر این شبکه آن را به اعتراضات گروهی از آمریکاییها، در جهت مخالفت با جنگ ویتنام در دهه۱۹۶۰، شبیه دانست.
بهگفته خبرگزاریها از زمان جنگ ویتنام، پایتخت آمریکا شاهد چنین تظاهراتی نبوده است! جیمی کارتر در کتاب خود، آن لحظه را به یادماندنی و همسرش رزالین، این واقعه را فراموشنشدنی نامیده است. کارتر بعدها از آن، بهعنوان یک واقعه شوم یاد کرد. (۳) البته در تمام طول مسافرت شاه، تظاهرات پراکندهای در نزدیک کاخ سفید و دیگر نقاط واشنگتن همچنان جریان داشت، ولی بهدلیل آمادگی بیشتر پلیس، حادثه جدی دیگری رخ نداد.
فریادی علیه نوکری شاه برای آمریکا
بی تردید نباید نقش امامخمینی(ره) را در تظاهراتی که در خارج از کشور برگزار میشد، نادیده گرفت. ایشان کمی پیش از دیدار شاه و کارتر، در پیامی خطاب به دانشجویان چنین فرمودند: «من به این جنبش و بیداری عمومی که در کشورهای اسلامی عموماً و در ایران خصوصاً پدید آمده و به این تنفر عمومی از دستگاههای ظلم و وحشیگری و استعمار و استعمارگران، امیدها دارم…»، «باید شاه و دار و دستهاش بدانند که چه در ملاقات با رئیسجمهور آمریکا، موفق به تجدید نوکری و تثبیت مقام غیرقانونی بشود یا نشود، ملت ایران او را نمیخواهد و دست از مبارزه برنمیدارند
چنان که «ویلیام سولیوان»، سفیر وقت آمریکا در ایران به یاد میآورد: «اجتماع گروههای مخالف شاه، ابتدا در شهر ویلیامزبورگ صورت گرفت. چند تن از تظاهرکنندگان هم عکسهایی با خود حمل میکردند که در آن موقع برای عموم آمریکاییها خیلی آشنا نبود و آن عکسهای آیتالله خمینی بود. بعضی از شعارها که مضمون آن به یادم مانده، شاه را نوکر آمریکا معرفی میکرد و خطاب به آمریکاییها نوشته بود: «آمریکا دست از ایران بردار!»(۵)
همچنین انجمن اسلامی دانشجویان در شمال کالیفرنیا با صدور یک بیانیه ۸صفحهای، بهشدت علیه شاه و سیاستهای کارتر موضعگیری کرد. این بیانیه سیر به قدرت رسیدن پهلوی و تثبیت حاکمیت آن رژیم را ترسیم کرد، تا نشان دهد دولتهای خارجی چه نقشی در این مهم داشتهاند. دانشجویان سپس با اشاره به کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، نقش آمریکا را در آن کودتا برملا کردند.
در بخشی از این بیانیه مبارزات امام خمینی(ره) با امپریالیسم آمریکا و رژیم شاه یادآوری شده بود تا بدین نحو، همسویی این دو دولت نیز بهنوعی تبیین شود. دانشجویان در پایان این بیانیه با اشاره به سفر شاه به آمریکا تصریح کرده بودند: «و اینک شاه به آمریکا میآید؛ شاهی که در ایران از هیچچیز مشروعیت نمیگیرد و تنها از غرب مشروعیت کسب میکند. باید این دیوار فریب را فرو ریخت و به افکار عمومی جهان رساند که شاه خائن است و فاسد است و قاتل است، ولی در
ضمن نباید فریب تبلیغات دستگاههای غرب را خورد. روابط میان طبقه حاکمه جامعه سلطهگر و طبقه حاکمه جامعه زیرسلطه، روابطی دیالکتیکی است؛ سرانجام هر دو به یک هویت میرسند.
اگر نیکسون و شاه، اگر کارتر و شاه از یک جنس نبودند و در فساد یک هویت نداشتند، در یک جا گرد نمیآمدند … » در بند پایانی این بیانیه آمده بود: «و اینک ماییم و جنازههای قربانیان پر شمار این رژیم. ماییم و ملتی که به ضعف کشیده شده، به بند کشیده شده، ولی سربلند و مغرور فریاد نه سر میدهد و یاری میطلبد. ماییم و بیش از ۵۰هزار انسان آزادهای که بهخاطر این ملت در بندند.
ماییم و چشمان کور شده و دستان بریده شده میثمیها، ماییم و سفر شهادت شریعتیها و شهادت در تبعید حاج مصطفی خمینیها، ماییم و طالقانیها و منتظریها در زندان، ماییم و خمینی مرجع تقلید در تبعید، و به یاد بیاوریم پیام وی را که اکنون سکوت در مقابل این نقشهها و فجایع، در حکم انتحار است و استقبال از مرگ سیاه و سقوط یک ملت بزرگ است. تا فرصت از دست نرفته، لازم است که سکوت شکسته شود و اعتراض آغاز گردد… د.»(۶)
اگرچه شاه در مصاحبهای با یکی از تلویزیونهای آمریکا، در اینباره گفت اطمینان دارد که اگر اغلب این تظاهرکنندگان، مارکسیست هرج و مرجطلب نباشند، بسیاری از آنها هستند.
او علت این تظاهرات را اهمیت روزافزون ایران دانست. وی گفت: «وقوع این حادثه، بر مذاکراتش با کارتر تأثیری نداشته است، ولی از مطبوعات آمریکا بهدلیل طرفداری از مخالفانش گله کرد. (۷) تسامح آمریکا هنگام برگزاری تظاهرات ضدشاه، او را دچار سردرگمی کرد و گمان برد که این احساسات، از سوی آمریکا حمایت میشود؛ بهخصوص اینکه مقامات آمریکایی اعتقاد داشتند، پلیس آمریکا در این حادثه بسیار ضعیف عمل کرده بود. (۸) بدین صورت، این حادثه به نقطه تاریک سفر شاه تبدیل شد که قرار بود تبلیغات وسیعی روی آن صورت بگیرد.
جهانیشدن ماهیت واقعی حکومت پهلوی
هنگام سفر شاه به آمریکا، بارها صدای اعتراض دانشجویان ایرانی، از طریق رادیو و تلویزیون به گوش میلیونها نفر از مردم جهان رسید. خبر تظاهرات دانشجویان ایرانی در صفحه اول معروفترین و پرتیراژترین جراید آمریکا، از قبیل «نیویورکتایمز»، «واشنگتنپست»، «ویلجویس»، «کریسشنساینسمانیتور»، «واشنگتناستار» و… منعکس شد.
در این سفر ۳روزه، دهها مقاله در جراید آمریکا چاپ شد که در آن درباره خفقان در ایران و زندان و شکنجه مخالفین شاه مطالبی نوشته شده بود. هرچند که در میان گزارشهای مربوط به سفر شاه، بودند مقالاتی که از «پیشرفتهای ایران تحت رهبری شاه» سخن گفتند و بهطور ضمنی بر این ادعای شاه که مخالفین او همه یک عده «تروریست» و «وطنفروش» هستند، صحه گذاشتند، لکن اکثریت قریب به اتفاق مقالاتی که در این زمینه در جراید آمریکا به چاپ رسیدند، شاه را با عنوان حقیقیاش، یعنی کسی که توسط شکنجه و ترور، حکومتش را برپا نگهداشته معرفی کردند.
سفر شاه ثابت کرد که مبارزه پیگیری که ظرف چند سال گذشته در خارج از کشور شروع شده، بالاخره توانسته است مهر سکوت دستگاههای ارتباط جمعی را در رابطه با واقعیات رژیم شاه بشکند. در حقیقت نقش اقدامات دانشجویان مبارز در آمریکا، در ایجاد فضای رسانهای و روانی علیه رژیم پهلوی و رساندن پیام امامخمینی(ره) به رسانهها و محافل سیاسی غربی، قابلتوجه بود.
از طرف دیگر، افشای بیش از پیش برخی از حقایق زندگی در ایران تحت دستگاه اختناق پهلوی، نشانهای بود از عمق بحرانی که حکومت شاه با آن روبهرو بود؛ حکومت استبدادی شاه در اذهان عمومی جهان، بهعنوان یکی از نفرتانگیزترین نمونههای شقاوت و لغو اساسیترین حقوق بشر. از سوی دیگر پخش تصاویر مربوط به این وقایع در سراسر جهان، تأثیر فراوانی در افکار عمومی به جای گذاشت و به عقیده «سولیوان» «با اینکه تظاهرات و درگیری در برابر کاخ سفید بیش از چند دقیقه طول نکشید، ولی تکرار این صحنه در روی صفحه تلویزیونهای دنیا و صحنه غیرعادی اشکریختن شاه و رئیسجمهور آمریکا هنگام سخنرانی، مطلوب مخالفان بود….»(۹)
«واشنگتناستار» در ۱۶ نوامبر مینویسد: «وقتی از رئیسجمهور پرسیده شد که آیا حالا او میدانست که چه احساسی به لیندون جانسون و ریچارد نیکسون در زمان تظاهرات ضدجنگ ویتنام دست میداد، وی به آهستگی به خبرنگاران گفت: آهان، من هم آن احساس را پیدا کردم. امیدوارم آن روزها دیگر برنگردند …»
شاه نیز در پاسخ به خبرنگار نیوزویک که از وی پرسیده بود: «هماکنون در مورد آمریکا، چه چیز نگرانی اعلیحضرت را سبب میشود؟»، میگوید: «امید داشته و دعا میکنم که هرچه زودتر شما از آثار و عواقب جنگ ویتنام و جریان واترگیت رهایی یابید… د.» (۱۰) نگرانی شاه از «عواقب» جنگ ویتنام و جریان واترگیت قابل فهم است، تهاجم آمریکا به ویتنام و متعاقب آن افشای افتضاحات واترگیت در آمریکا بود که چشم بسیاری از مردم آمریکا را باز کرد. در هر صورت این تظاهرات، شاه را بیش از پیش نگران ساخت و انتشار اخبار آن بهطور مضاعف موجب رسوایی شاه شد و فرایند شکست سیاستهای شاه و آمریکا را سرعت بخشید. جیمی کارتر بعدها درباره آن روز اعتراف کرد: «روز ۱۵نوامبر ۱۹۷۷حوادثی را خبر میداد؛ گاز اشکآور اندوه دیگری را بهدنبال داشت.
طی ۲سال آینده و از ۱۴ماه بعد از آن حادثه، کشورمان و رابطه با ایران دچار مصیبت واقعی گردید … »(۱۱) به اعتقاد «سایروس ونس» وزیر خارجه دولت کارتر نیز «این تظاهرات پس از چندین سال آرامش نسبی در میان جمعیت زیاد دانشجویان ایرانی در ایالاتمتحده، شاید برای شاه حکایت از این داشت که اپوزیسیون احیاشده، سال آینده بر ایران مسلط خواهد شد. برخی از تحلیلگران انقلاب در بازنگریای که از انقلاب ایران به عملآوردهاند، این تظاهرات را یکی از نشانههای پیش از موقع بحرانی دانستهاند که به انقلاب منجر شد…