تاثیر افکار زرتشت بر دین های دیگر
تاثیر و نفوذ مستقیم افکار زرتشت بیشتر در فلسفه های هند، آلمان و مذاهب سامی به چشم می خورد. در جایی از گفته های بودا انعکاسی از سه اصل زرتشتی باز می یابیم : در کارهای خویش با نظم و ترتیب باش، در سخن خود انضبا را رعایت کن، به اندیشه ات سر و سامان بخش. موریس مترلینگ می گوید : مطالعه در مذهب ایرانیان برای مسیحیان بسیار جالب می نماید، زیرا چهار پنجم معتقدات عیسوی از ایرانیان اقتباس شده است.
بعضی از دانشمندان مزدیسنا را کلید فهم مسیحیت می دانند. به گفتۀ ویدنگرن مستشرق معروف سوئدی : هنگامی که آیین یهودی و مسیحی را مورد بررسی قرار می دهیم، در می یابیم که زندگی مردم، به ویژه از زمان سلطنت هخامنشیان، به طور قطع تحت تاثیر و نفوذ کیش مزدیسنا بوده است.
فلسفۀ زرتشت در افکار افلاطون، فیثاغورث و هراکلیت تاثیر بسزا داشته و دامنۀ این نفوذ تا حدی است که می توان گفت اساس فلسفه افلاطون همان فره وشی (نیروی سوق دهنده) زرتشت است. همچنین عقیدۀ هراکلیت مبنی بر آن که اصل و منشا جهان آتش است، عینا با عقیدۀ زرتشت انطباق دارد. در انگلستان نفوذ زرتشت از طریق مسیحیت راه یافته و این تاثیر به حدی بوده که برخی از واژه های انگلیسی از کلمات اوستا ریشه گرفته است.
مثلا واژۀ “best” به معنی بهترین از کلمۀ “بهشت” و لغت “right” یعنی راست و حق همان واژۀ “rat” مندرج در اوستاست. در فلسفۀ آلمان نفوذ و تاثیر زرتشت بیشتر در آثار کانت، هگل و نیچه به چشم می خورد. بعضی از دانشمندان معتقدند که فلسفۀ هگل مبتنی بر افکار زرتشت است. به گفتۀ ماکس مولر :در تاریخ دوره هایی پیش آمد که نزدیک بوده است مزداپرستی از معابد دیگر خدایان سربلند کند و جهانگیر شود.