زنی که از مرگ ناصرالدین شاه دق کرد

حکایت زنان ناصرالدین شاه، حکایت عجیب و غریبی است. زنانی که البته پشت چهره های زمخت و مردانه شان، حکایت های جالبی از نفوذ و کیاستی که در مملکت داری به خرج داده اند نقل شده است. گل سرسبد این زن‌ها، انیس الدوله بود که لقب سوگلی ناصرالدین شاه را به خود اختصاص داده بود.

 

انیس الدوله ملکه ای بود که برای اولین بار، نشان «تمثال شاه» و «حمایل آفتاب» را در دربار هدیه گرفت. زنی که بدون شک باهوش ترین، با سیاست ترین و با درایت ترین همسر ناصرالدین شاه در امور مملکت بود.

زن زشتی که محبوب شد

نام اصلی اش فاطمه بود، دختر نور محمد، از گرجیانی که در زمان صفویه، اجدادش را از گرجستان کوچانده و در مازندران سکونت داده بودند. پدرش در جوانی درگذشت و از آن پس نزد عمه‏اش زندگی می‏کرد، توسط او به حرمخانه ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴ ـ ۱۳۱۳ق) راه یافت و جیران خانم فروغ السلطنه ـ که در آن زمان زن سوگلی شاه بود ـ دختر را به خدمت خود نگاه داشت.

بعد از مرگ جیران تمام اموال او به فاطمه سپرده شد. فاطمه در دربار تصمیم گرفت که با سواد شود و دو سه نفر از ملاباجی‏های اندرون (معلم های زن آن روز دربار) مأمور تعلیم و تربیت او شدند تا آنکه در سفر سلطانیه، شاه او را صیغه کرد و فاطمه خانم را «انیس الدوله» لقب داد و بعد هم مالیات شهر کاشان و دهات آن را به انیس‏الدوله واگذار کرد. ورود این زن به زندگی ناصرالدین شاه و حکومت ایران اینطور رقم خورد.

انیس الدوله در عرصه اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی دوره خودش بسیار تاثیر گذار بوده است به طوری که یکی از افراد آن زمان “تاج‏السلطنه” درباره او می‏نویسد: «به قدری این زن عاقله و با اخلاق بود که با وجود نداشتن صورت خوبی، برای سیرت خوب، او زن اول محترم بود. در این تاریخ که من مذاکره می‏کنم، او تقریباً سی‏ساله، قدی متوسط، خیلی ساده، آرام، باوقار، سبزه، با صورت معمولی بلکه یک قدری هم زشت، لیکن خیلی با اقتدار. تمام زن‏های سفرای خارجه به منزل او پذیرفته شده، در اعیاد و مواقع رسمی به حضور می‏رفتند. و این خانم بزرگ محترم اولاد نداشت، و مرا برای خود اولاد خطاب کرده، مهر مخصوص نسبت به من داشت. و همین قسم، جمیع خانواده‏های محترم و نجیب و زن‏های وزرا و امرا به منزل او پذیرفته می‏شدند. و تمام عرایض اغلب به توسط او انجام گرفته در حضور سلطان عرض و قبول می‏شد.»

سوگلی دست به قلم شاه

 انیس الدوله زنی بود که قلم و انشاء روان او را کمتر کسی داشت و روی هم رفته جمال و کمال او باعث چنان سربلندی و امتیاز او نسبت به سایر زنان ناصرالدین شاه بود که به مقام بلند ملکه کشور رسید. به صورتی که یک نفر وزیر به کارهای او رسیدگی می‏کرد و جالب اینجا بود که این‏ وی یک منشی زن داشت و این در تاریخ نیز تا کنون بی‏سابقه است که ملکه کشوری منشی زن داشته باشد.

در واقع هوش سرشار و بصیرت بی‏نظیری که او داشت سبب شد که انیس‏الدوله در سراسر کشور مقام والای ملکه را به دست بیاورد و برای خود جداگانه درباری داشته و سفرای کشورهای دیگر وقتی به ملاقات شاه می‏رفتند، در دفتر این ملکه نیز نام خود را ثبت می‏کردند و حتی هدایای نفیس و نشان‏های قیمتی از جانب سلاطین کشورهای دیگر به عنوان «انیس‏الدوله ـ ملکه ایران» به دربار قاجار می‏رسید.

از طرفی اداره امور حرمخانه شاهی و برقراری حفظ و تعادل بین زنان شاه بر عهده انیس‏الدوله قرار داشت. باید بدانیم که در آن زمان اداره کردن حرمسرا و اینکه اوضاع آرامی داشته باشه جزء مهمات کشور بود و این زن در اداره کردن آن بسیار موفق بود به صورتی که اهمیت مقام انیس‏الدوله در اندرونی از گفته‏های اعتماد السلطنه به‏خوبی آشکار است: «… انیس الدوله ناخوش است… حرم‏خانه شاه منحصر به این زن است،… این‏که من به این زن دعا می‏کنم بیش‏تر برای خاطر شاه است که اگر خدای نکرده این زن بمیرد کلیه وضع حرمخانه به هم می‏خورد.»

درباره چگونگی انتصاب انیس الدوله به سمت ملکه ایران در تاریخ این طور آمده است: «در آن موقع ملکه انگلیس یک گردنبند الماس توسط وزیر مختار انگلیس به تهران فرستاد که به زن سوگلی شاه بدهند. وزیر مختار از صدراعظم پرسید: زن سوگلی شاه کدام یکی است؟ صدر اعظم این سؤال را نزد شاه مطرح کرد و شاه گفت: آن گردن‏بند الماس را برای انیس‏الدوله بیاورند. زن وزیر مختار انگلیس با تشریفات پر طول و تفصیل به اندرون شاهی رفت و گردن‏بند ملکه انگلیس را به گردن انیس‏الدوله انداخت. بعد هم به دستور ناصرالدین شاه حاجی طوطی خانم، که همان مادام عباس فرانسوی باشد، یک نامه به زبان فرانسوی از قول انیس‏الدوله برای ملکه انگلیس نوشت و یک کاسه بشقاب خیلی قیمتی فیروزه با چند قالیچه ابریشمی از طرف انیس‏الدوله برای ملکه انگلیس فرستاد».

در میان اقداماتی که او انجام داده است موقوفات این زن مقتدر قجری نیز قابل توجه است که شامل وقف «جیقه الماس» به حرم امیر المومنین(ع)، «پرده مروارید» به آستان اباعبدالله (ع)، ضریح نقره برای شهدا کربلا، «نیم تاج الماس» به آستان مقدس امام رضا(ع)، تعمیر درنقره طلاکوب مسجد گوهر شاد، وقف روستای کاشانک، بنای پلی در ناصر آباد از توابع لواسان و… است.

قربان صدقه های همایونی

نامه ای تاریخی از انیس الدوله خطاب به ناصرالدین شاه برجای مانده است که نشان از توجه وی به حال رعیت بوده است. ماجرا از آنجا شروع می‌شود که ناصرالدین شاه بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد حاکم شیراز رکن الدوله را که به تازگی منصوب شده بود از سمت خود برکنار کند که در این میان این زن درباره این تصمیم به شاه نامه ای می‌نویسد که نشان از قدرت وی در تصمیم گیری های شاه داشته است:

«قربان خاک پای مبارک گردم، جواب عریضه نواب رکن‏الدوله را مرحمت نفرموده‏اید، آدمش طلب می‏کند. دستخط و عریضه مزین التفات فرمایید. باری شنیدم که حکومت شیراز را باز تغییر داده‏اید، واللَّه خیلی تعجب است. بیچاره رکن‏الدوله هفت ماه است نرفته، با آن همه خسارت، اگر برای پیشکشی است از خود شاهزاده بگیرید. این‏طورها پدر رعیت بیچاره در می‏آید، رعیت این‏طور تمام می‏شود. حاکم از خودش نمی‏دهد. دور از مروت است، از همه جهت بیچاره‏ها تمام شده‏اند، عریضه را به دست کسی ندهید محرمانه ملاحظه فرموده پس بدهید خواجه بیاورد..»

پذیرایی از زنان سفرای خارجی یکی دیگر از وظایف این زن بوده است او در کلیه تشریفات رسمی درباری و روزهای اعیاد و میلاد شاه به عنوان ملکه ایران از شاهزاده خانم‏ها و بانوان اعیان و اشراف و همسران وزرا و سفرای خارجی پذیرایی می‏کرد. از جمله دوستعلی خان معیرالممالک درباره عید تولد شاه چنین می‏نویسد: «انیس‏الدوله از بانوان سفرا و دیگر بانوان اروپایی مقیم تهران و همسران وزرا و اعیان و اشراف دعوت می‏کرد و خود حمایل بر سینه و نیم‏تاج بر فرق، غرق در نشان‏هایی که شاهان کشورهای خارجی برایش فرستاده بودند از میهمانان پذیرایی می‏کرد.»

حتی انیس الدوله وقتی باخبر می‏شد که یکی از سفرای خارجی قصد ترک ایران را دارد برای خداحافظی از زنان همراه دستور میهمانی به افتخار آن‏ها می‏داد. یکی از این سفرا نقل می‏کند که: «هنگامی که در سال من به آمریکا احضار شدم و قرار شد تهران را ترک نمایم انیس‏الدوله، خانم و دختر مرا دعوت کرد که در ضیافت کوچکی که به افتخار آن‏ها در اندرون بر پا می‏شود شرکت کنند و همانجا مراسم خداحافظی به عمل آید.»

او گاهی خانم‏های سفرای خارجی را به حضور می‏پذیرفت. برای آنان مجالس مهمانی ترتیب می‏داد و با آن‏ها به وسیله مترجم به مذاکره می‏نشست. انیس الدوله مهمانان زن خارجی را به مجالس تعزیه می‏برد و شخصاً داستان تعزیه را برایشان شرح می‏داد. مشاور دائمی ناصرالدین شاه کارلا سرنا در این باره می‏گوید: «ناصرالدین شاه برای اقدام به هر کاری علاوه بر منجم مخصوص با زن سوگلی خود (انیس الدوله) نیز که در وجودش به برخورداری از نوعی پیشگویی است، مشورت می‏کند.»

در واقع او در بسیاری از امور و مسائل مملکتی مورد مشورت ناصرالدین شاه بود چون به اخلاق و روحیه شاه آشنایی کامل داشته و بسیار موقع‏شناس بوده است درنتیجه هرچه به شاه پیشنهاد می‏کرده انجام می‏شده است. دلجویی از سران لشکری و کشوری نیز یکی دیگر از کارهای انیس‏الدوله بود به طوری که یکی دیگر از ابتکارات انیس‏الدوله این بود که دستور داده بود دور دامن او را تصویر سربازان تفنگ به دوش قلابدوزی و گلدوزی کنند و وقتی شاه از او سؤال کرد که چرا تصویر سربازان را روی لباس خود کشیده است جواد داد: «قربانت گردم، این‏ها با تفنگی که در دست دارند، ناموس قبله عالم را نگهبانی می‏کنند.»

تاریخی ترین تصمیم سوگلی

با تمام این ها، اطاعت از مرجعیت در واقعه تنباکو و رهبری مبارزه در داخل دربار یکی از مهم ترین اتفاقاتی است که انیس الدوله در آن نقش بسزایی داشته است، او با تدبیر و سیاست خاص خود نهضت تنباکو را در داخل قصر پی‏گیری کرد تا جایی که وقتی شاه با انیس‏الدوله روبرو می‌شود در حالی که کلفت‏های انیس‏الدوله، ناظر به عمل خدمتکاران بودند شاه از انیس‏الدوله می‌پرسد: «خانم، چرا قلیان‏ها را از هم جدا و جمع می‏کنند؟» او جواب می‌دهد: «برای آنکه قلیان حرام شده» ناصرالدین شاه روی در هم کشیده می‌گوید: «که حرام کرده؟» انیس الدوله با همان حال می‌گوید: «همان کس که مرا به تو حلال کرده» شاه بعد از آن هیچ نگفت و برگشت و برای آنکه مبادا به احترامش لطمه ای وارد شود، بعد از آن به هیچ یک از نوکران خود دستور نمی‏داد قلیان بیاورند و در تمام دربار قلیان‏ها را جمع کردند.

از دیگر اتفاقات زندگی این زن همراهی کردن ناصرالدین شاه در سفری به فرنگ بوده است که البته در میان راه او مجبور به بازگشت به ایران می‌شود درواقع او در این مسافرت تا مسکو رفته و از مسکو به ایران بازگشته است. اما این‏که چرا رفته و چرا برگشته اختلاف نظر است در جایی آمده است که علت این امر را فتوای علما مبنی بر حرمت سفر زن مسلمان به فرنگ دانسته است، در حالی که در اسنادی این طور آمده است که به محض اینکه شهردار مسکو از ورود انیس‌الدوله اطلاع یافت، تا دروازه شهر رفت و تلاش کرد تا دسته گلی تقدیمش کند، برای گریز از چنین دردسرهایی، مشیرالدوله به شاه توصیه کرد تا انیس‌الدوله را به تهران بازگرداند.

همچنین انیس‌الدوله در طول سال‏های متمادی در مقام رئیس اندرونی تاثیر بسزایی روی سلیقه و آرایش زنان ایرانی داشت. او توانست آرایش‏های زمخت و سنگینی را که پیش از او باب بود، با آرایش ملایم و مد روز اروپا جایگزین کند. او همچنین در تغییر پوشش زنان نقش مهمی داشت، قهرمان میرزا عین‏السلطنه در کتاب خاطرات خود در این رابطه می‏نویسد: «بیشتر تغییرات لباس حالیه زن‏ها به واسطه اختراع و تفکر حضرت قدسیه پیدا شده، خیلی حق به گردن مردها و زنها دارد. چه این تغییرات اسباب زینت و جلوه خانم‏ها شده، آن لباس‏های کثیف قدیم از میانه رفته. مثلا چارقد «گاز» قالب کرده حالیه را که پیش چارقد قلمکار یا ترمه یا چلوار سی سال پیش بگذارند معلوم می‏شود… همین طور بزک‏ها که خیلی ساده و ظریف شده با آن خال‏ها و خط‏ها و رنگک و زلف بچه که مثل فیل نقاشی بودند و تمام بدن را مثل وحشی‏های دنیا از خال رنگ کرده، یا این «فر» تازه که از فرنگ آورده و زلف‏ها را مجعد یا غیر آن با کمال سلیه و قشنگی داغ می‏کنند که هزار مرتبه بر حسن و وجاهت خانم‏ها افزوده.»

پایان غم انگیز ملکه

حیات این زن با زندگی پر از ماجرایش بعد از کشته شدن ناصرالدین شاه در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵ ه.ش، چندان دوام نیافت و او مدت زیادی زنده نماند، دوستعلی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، علت مرگ انیس الدوله را ناراحتی و بی‌قراری او پس از مرگ شوهرش خوانده؛ به طوری که وقتی حقوق ماهانه اش را یعنی اسکناس های مزین به تصویر ناصرالدین شاه را برایش آوردند به گریه و شیون پرداخت و سکته کرد و مرد. البته اسنادی که جدیدا کشف شده گواهی فوت این زن بزرگ را به علت ابتلا به بیماری یرقان ذکر کرده که به این دلیل در ۴۲ سالگی چشم بر این جهان می‌بندد.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ