امیرکبیر و خودکفایی نظامی ایران

وجود ارتش و نیرو‌های نظامی توانمند، برای حیات هر کشور و برقراری امنیت داخلی و خارجی آن، بسیار ضروری و راهبردی است. اقتدار ارتش یک کشور هم، به خودکفایی نظامی آن سرزمین وابستگی تام و تمامی دارد؛ اگر بنا باشد تجهیزات عمده نظامی را از آن سوی مرز‌ها تهیه کنند، تردیدی نیست که هنگام ضرورت، دشمنان می‌توانند برای از کار انداختن نیروی نظامی، اقدامات گسترده‌ای انجام دهند.
میرزا تقی‌خان امیرکبیر، مانند هر سیاستمدار باهوشی، بر این امر واقف بود و می‌دانست برقراری ثبات و نظم در کشور، بدون تقویت ارکان حرب ممکن و میسر نیست. تجربه تلخ دوره جنگ‌های ایران و روسیه تزاری و در پی آن، انعقاد قرارداد‌های ننگین گلستان و ترکمانچای، این حقیقت را برای برخی دولتمردان آگاه، آشکار کرده بود که ارتش ایران، نیازمند تغییرات بنیادین و تجهیز با شیوه‌ها و ابزارآلات نوین جنگی است.
از سوی دیگر، تلاش‌های عباس‌میرزا نایب‌السلطنه، در مجهز کردن قشون ایران به وسیله کارشناسان انگلیسی و صد البته، شانه خالی کردن بریتانیا از قول و قرارش با ایران، در خلال جنگ‌ها و در نتیجه شکست سنگین سپاه ایران در قفقاز، نشان داده بود که در این معرکه و رقابت استعماری، باید در گزینش کارشناسان نظامی هم، دقت وافری داشت.
امیرکبیر که پیش از رسیدن به صدارت، مقام امیرنظامی هم داشت، با چنین پیش‌زمینه ذهنی، کوشید تا اوضاع نهاد نظامی کشور را سامان دهد.
خودکفایی در آموزش نیروی انسانی
میرزا تقی‌خان می‌دانست که برای ساختن ارتشی مستقل و نیرومند، گریزی از به خدمت گرفتن مستشاران اروپایی، البته در ابتدای کار، نیست. اما می‌دانست که موضوع استخدام مستشار در ایران، مسئله‌ای کاملاً سیاسی است و روس و انگلیس از آن برای نفوذ در ارکان ارتش سوءاستفاده خواهند کرد.
امیرکبیر می‌دانست که برای داشتن یک ارتش خوب، به نظامیان باسواد و وطن‌دوست نیاز است و این نظامیان، باید ضمن آموزش‌های آکادمیک، کاملاً زیر نظر دولت قرار داشته‌باشند تا مجالی برای فعالیت‌های نفوذی اجانب به وجود نیاید. تأسیس مدرسه نظام در دارالفنون که باید آن را نخستین دانشکده افسری تاریخ ایران بدانیم، گامی مهم در این راستا بود.
امیر دستور داد استادان علوم نظامی را از پروس و اتریش استخدام کنند و به داد و فریاد‌های انگلیسی‌ها و روس‌ها در این زمینه، وقعی ننهاد و با سیاستمداری تمام، توانست طوری عمل کند که نتوانند مشکلی بر سر راه او ایجاد کنند.
این اقدام چنان خشم وزیر مختار انگلیس را برانگیخت که در نامه‌ای به پالمرستون، نخست‌وزیر وقت بریتانیا نوشت: «تصمیم میرزا تقی‌خان در بنای مدرسه‌ای برای تعلیم فنون نظامی به جوانان ایرانی، نمونه بارز یکدندگی و استقامت اوست. تردیدی ندارم که این کار را انجام خواهد داد.»
سفارت انگلیس حتی پیشنهاد فرستادن معلم امور نظامی را به امیرکبیر ارائه کرد، اما میرزا تقی‌خان که از پشت پرده اقدامات آن‌ها آگاه بود، محترمانه این پیشنهاد را رد کرد. درست در همان زمان، کلنل شیل در نامه‌ای به پالمرستون نوشته بود: «به عقیده من از تدبیر و مصلحت به دور است که ما وسیله فراهم کنیم که دولت ایران صاحب قشون نیرومندی شود.»
امیر با تمام قوا در مسیر تربیت افسران زبده ایرانی گام برداشت. فعالیت مدرسه نظام یا همان دانشکده افسری او، هشت ماه قبل از شروع به کار دارالفنون آغاز شد و میرزا تقی‌خان در نامه‌ای به ناصرالدین‌شاه نوشت: «امتحانات شش ماهه مدرسه [نظام]به خوبی انجام یافت. قرار است به جهت [تمرین]جنگ، چندین فوج مشق مُخبران بکنند؛ چون برای جنگ بهترین مشق‌هاست.
در نزد صاحب منصبی که فردا وارد می‌شود (منظور متراتسوی ایتالیایی است)، علم ساختن قلعه و بردن مارپیچ و ساختن پُل را خواهند آموخت. آن‌وقت به زودی در ایران صاحب‌منصبان لایق تربیت خواهند شد که می‌توانند دیگران را تعلیم دهند.»
با دستور امیر، آن چه استادان آموزش می‌دادند، به صورت بومی شده و در قالب کتابی به نام «نظام ناصری»، توسط بهرام میرزا معزالدوله، فرزند عباس‌میرزا، به رشته تحریر درآمد و این کتاب، نخستین کتاب ایرانی در فنون نظامی گری جدید بود و ایران را از وابستگی به متون فرنگی نجات داد.
با این رویکرد، تنها در شش ماه نخست صدارت امیرکبیر، تعداد نظامیان ایران از مرز ۹۲ هزار نفر فراتر رفت؛ سربازان و افسرانی که با دقت فراوان و با توجه به عِرق ملی تربیت می‌شدند. این رقم در پایان عمر صدر اعظمی میرزا تقی‌خان، به بیش از ۱۳۷ هزار نفر رسید؛ رقمی که با شهادت او، افتی فاحش پیدا کرد و به تدریج، ساختار‌هایی که توسط وی ایجاد شده بود، از بین رفت.
امیرکبیر و خودکفایی نظامی ایران
خودکفایی تسلیحاتی
گام دیگر امیرکبیر در مسیر خودکفایی نظامی، ایجاد صنایع مرتبط با آن در کشور و به صورت بومی بود. او حتی از خیر واکسیل و علامت‌های نظامی لباس ارتشی‌ها نگذشت و تولید آن را به خورشید خانم، خیاط زبردست پایتخت واگذاشت و واردات این قبیل وسایل را از خارج، ممنوع کرد.
با دستور امیر، حاجی محمدحسن جبادار باشی، از فارس به تهران فراخوانده شد تا با توجه به سوابق درخشانش در فنون تولید ابزار‌های جنگی، مسئولیت کارخانه اسلحه‌سازی تازه تأسیس تهران را برعهده بگیرد.
این کارخانه با حمایت امیرکبیر، می‌توانست ماهانه هزار تفنگ مرغوب تولید کند. در اصفهان نیز که کار صنعت‌گری رونق داشت، کارخانه اسلحه‌سازی ایجاد شد و ماهانه ۳۰۰ تفنگ عالی به ارتش تحویل می‌داد. در همین کارگاه‌ها، شمشیر‌های فولادی، به تعداد مورد نیاز تولید می‌شد. به تدریج، واردات تفنگ، شمشیر و ادوات نظامی از خارج، به طور محسوسی کاهش یافت.
تفنگ‌های ایرانی بهتر از نوعِ انگلیسی
میرزا تقی‌خان در نامه‌ای به ناصرالدین‌شاه، گزارش کار خود را در این زمینه، چنین شرح داده‌است: «تفنگ‌هایی که در جباخانه (کارخانه اسلحه‌سازی) می‌سازند، بهتر از تفنگ‌هایی است که این روز‌ها از ولایت انگلیس آورده‌اند؛ خصوص در چخماقشان بسیار خوب می‌سازند و چخماق تفنگ سربازی لازم نیست که بهتر از این باشد.
در فرنگستان لوله تفنگ سربازی را یک‌پارچه (ورق فلزی) پهن، پهن می‌کنند و بعد از آن دو طرفش را به هم آورده جوش می‌دهند و تفنگ‌های عالی می‌سازند … ما در این‌جا از راه احتیاط تفنگ‌های سربازی را که در جبا‌خانه می‌سازند، لوله پیچ می‌کنیم و در سایر اعمال جبا‌خانه و قورخانه، استادان و صنعت‌کاران بسیار قابل شده و ترقی کرده‌اند … به طوری خوب می‌سازند که در فرنگستان چند سال سابق بر این نتوانستند بسازند.»
دیگر گزارش امیر نشان می‌دهد که او در پی تولید فتیله‌ای برای توپ بود که بتواند در شرایط بارندگی هم آتش بگیرد و شلیک کند و به تولید آن هم موفق شد.
کارخانه تولید توپ نیز، به سرعت چرخه تولید را آغاز کرد و محصول آن، از هزار قبضه توپ در کالیبر‌های مختلف، با گلوله‌های سه تا ۲۴ پوندی (یک و نیم تا ۱۲ کیلویی)، تا پایان صدارت امیرکبیر، فراتر رفت؛ به طوری که شیل در گزارش خود به دولت انگلیس، توپخانه ارتش ایران را در دوره صدارت میرزا تقی‌خان، کاملاً فعال و قدرتمند توصیف کرده‌است.
منبع روزنامه خراسان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ