ماجرای سوزاندن قرارداد دارسی توسط رضاخان چه بود؟
ایران به دلیل داشتن موقعیت استراتژیک و منابع غنی از جمله نفت، از دیرباز موردتوجه کشورهای استعمارگر بوده است. بهطوریکه کشورهای استعمارگر همواره در طول تاریخ تلاش نمودند بر منابع غنی ایران سیطره یابند و از موقعیت استراتژیک آن در جهت افزایش قدرت و نفوذ خود، نهایت استفاده را ببرند. نمونه آن را میتوان در جنگ جهانی دوم مشاهده نمود، نیروهای متفقین برای اینکه سلاح و تجهیزات لازم را به شوروی برسانند، از موقعیت مکانی و نفت ایران نهایت استفاده را بردند و از این طریق توانستند آلمانها را شکست دهند.
قرارداد دارسی در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۲۸۰ هجری خورشیدی) در زمان مظفرالدین شاه به ویلیام دارسی تعلق گرفت. در این میان ویلیام ناکس دارسی، تاجر میلیونر انگلیسی، زمانی که متوجه شد ممکن است در ایران به نفت دست یابد، گروهی از کارشناسان خود که شامل چند تن از مهندسین زمینشناس بودند، روانهی ایران نمود و آنها با تحقیق و تفحص، این موضوع را تأیید کردند. در نتیجه دارسی برای دستیابی به امتیاز نفت جنوب ایران مشغول رایزنی با دولتمردان قاجار شده و با رایزنی و پرداخت رشوه به امین السلطان و دیگر درباریان موفق شد تا امتیاز موردنظر را که به امتیاز دارسی معروف گردید. در ۲۸ ما مه ۱۹۰۱ (۹صفر ۱۳۱۹) به امضای مظفرالدین شاه قاجار برساند. شرکت نفت دارسی، پس از هفت سال، سرانجام در ۲۶ مه ۱۹۰۸ میلادی در منطقه مسجد سلیمان به نفت رسید.
امتیاز دارسی
امتیاز دارسی در ۱۸ بند تنظیم شد و بر اساس آن مقرر گردید صاحبامتیاز، حق اکتشاف، استخراج، حملونقل و فروش نفت و گاز طبیعی، موم طبیعی و قیر را در سراسر ایران به استثنای پنج استان شمالی آذربایجان، مازندران، استرآباد، گیلان و خراسان به مدت ۶۰ سال در اختیار بگیرد. صاحبامتیاز از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض گمرکی معاف بود و در ازای بهرهبرداری از موارد مذکور در امتیازنامه، موظف شد مبلغ ۲۰ هزار لیره بهصورت نقد و ۲۰ هزار لیره بهصورت سهام به اضافه ۱۶ درصد سود خالص تمامی شرکتهایی که بهموجب امتیاز تأسیس میشد را به دولت ایران پرداخت کند.
دارسی به مدت دو سال سرمایه خود را صرف کرد تا در قسمتهای حوزه امتیازنامه که در مسجدسلیمان بود نفت استخراج کند. در این مدت، باوجود صرف ۳۰۰ هزار لیره، تنها دو چاه کوچک حفر شد. در این میان آلمانها سعی کردند به او پیشنهاد شراکت دهند.
ولی دولت انگلیس برای اینکه امتیاز بهدستآمده توسط دارسی، از دست انگلیسیها خارج نشود، تصمیم گرفت هیئتی برای بررسی میزان منابع نفت و استخراج آن به ایران اعزام کند. این هیئت نیز پس از سفر به ایران در گزارشی، ضمن اشاره به حجم منابع نفت ایران توصیه کرد، دولت انگلیس به شرکت نفت ایران و انگلیس کمک کند و از این طریق عملاً تعیین سیاستهای کلی شرکت را در دست گیرد. دولت انگلیس همین کار را انجام داد و با سرمایهگذاری و تصاحب ۵۱ درصد سهام شرکت، بزرگترین سهامدار آن شد و حق نظارت کامل بر شرکت را به دست آورد.
در پی تشکیل شرکت جدید، عملیات حفاری ابتدا در منطقه ماماتین در شمال اهواز شروع به فعالیت کرد و به دلیل نفت کم در این مناطق، به منطقه نفتون در مسجدسلیمان انتقال یافت. حفاری در مسجدسلیمان در ۲۳ ژانویهی ۱۹۰۸ (بهمن ۱۲۸۶) آغاز شد و در ۲۶ مه همان سال (۵ خرداد ۱۲۸۷) در عمق ۱,۱۸۰ پا (۳۶۰ متر) با فورانی بیش از هفده متر ارتفاع به نفت رسید. این امر حاکی از آن بود که نفت در منطقه به میزان زیاد و بهطوریکه استفاده از آن جنبه تجاری داشته باشد، وجود دارد. یکی از واقعیت های جالبتوجه درباره کشف نفت در مسجدسلیمان توان بسیار بالای تولید چاه ها در این منطقه بود. در واقع مسجدسلیمان در زمان خود، پربازده ترین میدان نفتی جهان شد. در این زمان توان نسبی تولید چاه در آمریکا، تنها ۴۵ بشکه در روز بود درحالیکه در مسجدسلیمان یک چاه بهتنهایی ۹۱۰۰ بشکه نفت تولید میکرد.
این تحول سبب شد، شرکت نفت ایران و انگلیس از حالت یک شرکت خصوصی تجاری خارج شود و به بازوی پرقدرت سیاسی،اقتصادی و استراتژیک امپریالیسم انگلیس و ابزار اعمالنفوذ و مداخله بریتانیا در ایران و منطقه مبدل گردد.
در سالهای پس از جنگ جهانی اول، بهواسطه افزایش نفت در عرصه های مختلف جهان صنعتی، نیاز روزافزونی برای خرید آن پدید آمد و شرکت نفت ایران و انگلیس، هرسال تولید خود را افزایش داد. بهطوریکه تولید نفت از یکمیلیون و ۷۴۳ هزار تن در سال ۱۹۲۱، به ۷ میلیون و ۷ هزار تن در سال ۱۹۳۳ رسید. عملیات حفاری در نقاط مختلف دیگر انجام شد و تولید نفت از معدن هفتکل در ۵۸ کیلومتری جنوب شرق مسجدسلیمان آغاز گردید.
در این حال، بهواسطه حوادث سیاسی پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی در ایران و قدرت گرفتن رضاخان در کشور، بهتدریج قدرت دولت مرکزی در کشور تقویت شد و با از میان رفتن قدرت قوانین بختیاری و شیخ خزعل، شرکت نفت ایران و انگلیس روابط بیشتری را با دولت مرکزی در تهران برقرار کرد. در همین سالها، تحولاتی نیز در داخل شرکت نفت جنوب رخ داد. در این زمان، اکثر مدیران شرکت نفت جنوب، گروهی از سرمایهداران انگلیسی بودند که سالها در هندوستان زندگی کرده بودند و روش استعماری به عادت ثانوی آنها تبدیلشده بود.
افرادی همچون سر چارلز گرینوی در این دوره شرکت را اداره میکردند که اندیشهای جز بهره گیری هرچه بیشتر از نفت ایران و رساندن سود حداقل به ایرانیان نداشتند. بااینحال در سال ۱۹۲۵، لرد کدمن به ریاست هیئتمدیره شرکت برگزیده شد.
همین مسائل سبب شد تا در سال ۱۹۲۷(۱۳۰۶) مذاکراتی را بهمنظور تمدید قرارداد دارسی با ایران شروع کنند. از اینرو در سال ۱۹۲۹ سرجان کدمن رئیس هیاتمدیره شرکت به ایران آمد و یک رشته پیشنهادها را به ایران ارائه کرد. این پیشنهادها شامل واگذاری ۲۰درصد از سهام شرکت نفت به ایران و محدود شدن حوزه عملیات امتیاز به یکصد مترمربع و پرداخت دو شیلینگ حق امتیاز برای هر تن استخراجی و تمدید امتیاز دارسی به مدت ۳۰ سال بود.
از طرفی دولت ایران نیز درخواست ۲۵ درصد سهام و حق انتخاب دو مدیر در هیاتمدیره شرکت را ارائه داد. همچنین ایران خواهان تضمین حداقلی از درآمدهای نفتی بود، بهطوریکه درآمدهایش مانند گذشته نوسان زیادی نداشته باشد. ایران همچنین درخواست مشخص شدن وضعیت مالیاتی شرکت را نیز داشت.
بیتوجهی انگلیس به خواستههای ایران سبب شد تا به دستور رضاخان روزنامههای ایران شروع به انتقاد از قرارداد نفتی کنند.علی دشتی نماینده مجلس هم با انتقاد از قرارداد نفتی خطاب به تقیزاده وزیر مالیه درخواست تجدیدنظر در قرارداد را کرده بود. در این زمان دولت انگلیس به ایران نسبت به مطالب روزنامهها انتقاد کرده بود اما مقامات ایرانی به بهانه اینکه روزنامهها آزاد هستند از خود رفع مسوولیت کردند، با وجود این روند انتقادات بهمرور به حداقل رسید.
بیتوجهی به درخواستهای ایران باعث شد تا روز شنبه ۵ آذرسال ۱۳۱۱ مطابق با ۲۶ نوامبر ۱۹۳۲ پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران با طرف مقابل، رضاشاه در جلسه روز بعد هیأت دولت، پرونده نفت را در آتش بخاری انداخت و گفت وزیران از جلسه خارج نشوند تا لایحهای مربوط به لغو امتیاز نفت تهیه شود. آن زمان به دستور رضاخان همه روزنامهها دراینباره مطلب نوشته و تلاش کردند تا این اقدام او را ایستادگی در برابر دولت انگلیس نشان دهند.
در این زمان به دستور دولت وقت جشنهایی نیز درباره لغو قرارداد در ایران برپا شد و روزنامهها درباره خیانتهایی که قاجارها با انعقاد قرارداد به ایران کرده بودند، نوشتند.