پادشاه یونسانگون

یونسانگون یا ولیعهد یونسان (تولد: ۲۳ نوامبر ۱۴۷۶ – وفات: ۲۰ نوامبر ۱۵۰۶، حکومت: ۱۴۹۴ – ۱۵۰۶) که با نام یی یونگ چشم به جهان گشود، دهمین پادشاه دودمان کره ای چوسون بود. او پسر ارشد پادشاه سونگ جونگ از دومین همسرش ملکه جه هون به شمار می رفت. وی غالبا به عنوان بدترین ستمگر دودمان چوسون و شاید تمام تاریخ کره شناخته می شود و به خاطر راه اندازی ۲ تصفیه سیاسی خونین در مورد علمای نخبه سونبی بد نام و رسوا گشته است. او همچنین هزار زن را از استان های مختلف تصاحب کرد تا به عنوان هنرمندان درباری به خدمت بپردازند. یونسان گون تالار مطالعه دانشکده سونگ گیونگ وان را به عنوان زمینی برای لذت های شخصی اختصاص داد. به عنوان حقیرترین پادشاه سرنگون شده کره ای، یونسان گون هیچ نام معبدی دریافت نکرد.

پرتره پادشاه یونسان گون.

زندگی نامه

اعدام مادرش

ملکه یون که بعدها با نام ملکه یون عزل شده شناخته شد، تا زمان مرگ ملکه گونگ هه (اولین همسر سونگ جونگ) به عنوان یک صیغه به پدر شاهزاده یونسان خدمت می کرد. پادشاه هیچ وارث سلطنتی نداشت و از این روی مشاورین به وی پیشنهاد دادند تا برای تضمین ادامه جانشینی سلطنتی همسر دومی اختیار کند. بانو یون به خاطر زیبایی اش برگزیده شد و رسما در سال ۱۴۷۶ به عقد پادشاه درآمد. او چند ماه بعد یی یونگ اولین پسرش را بدنیا آورد که بعدها با نام شاهزاده یونسان شناخته شد.

ثابت شد که ملکه جدید دمدمی مزاج است و به شدت به صیغه های سونگ جونگ که در داخل قصر زندگی می کردند حسادت می کند. او حتی یکی از آن صیغه ها را در سال ۱۴۷۷ مسموم کرد. شبی در سال ۱۴۷۹ ملکه یون پادشاه را به صورت فیزیکی مورد اصابت قرار داد و بر روی صورتش علامت خراش به جای گذاشت. علیرغم تلاش برای پنهان کردن زخم ها، مادر سونگ جونگ (ملکه بزرگ اینسو) حقیقت را فهمید و دستور تبعید بانو یون را صادر کرد. پس از چندین کوشش مشهور برای احیای جایگاه ملکه یون عزل شده در دربار، مقامات دولتی درخواست اعدام بانو یون را ارائه دادند. سرانجام وی توسط سم اعدام شد.

دو پاکسازی سیاسی

ولیعهد بزرگ شد و در سال ۱۴۹۴ به جای سونگ جونگ به تخت سلطنت نشست. او در اوایل سلطنتش مدیری توانا و فرزانه بود که امور دفاعی کشور را تقویت کرد و به فقرا یاری رساند. اما یونسان گون بلافاصله پس از پادشاه شدن و زمانیکه جو سا سو یکی از آموزگارانش را به قتل رساند، نشانه هایی از یک خوی پرخاشگرانه را نشان داد.

او سرانجام در مورد اتفاقی که برای مادر تنی اش افتاده بود آگاهی یافت و کوشید تا عناوین و جایگاهش را احیا کند. زمانیکه مقامات دولتی متعلق به حزب سیاسی ساریم به دلیل جامه عمل پوشاندن به خواست پادشاه سونگ جونگ با تلاش های وی مخالفت کردند، او ناخشنود شد و در جستجوی راه هایی برای حذف آنان برآمد. در سال ۱۴۹۸، کیم ایل سون یکی از شاگردان کیم جونگ جیک پاراگرافی در منابع سلطنتی گنجاند که غصب سلطنت توسط پادشاه سجو را در سال ۱۴۵۵ مورد انتقاد قرار می داد. کیم ایل سون و سایر پیروان کیم جونگ جیک توسط حزب رقیب به خیانت متهم شدند و انگیزه کافی برای یونسانگون به منظور صدور دستور اعدام بسیاری از مقامات ساریم و مثله کردن بقایای کیم جونگ جیک فراهم شد. این جریان با نام اولین پاکسازی ادبا شناخته می شود.

ایم سا هونگ در سال ۱۵۰۴ جزئیات مرگ مادر یونسان گون را به وی افشا کرد و قطعه لباسی خون آلود را نیز به وی نشان داد، خونی که ظاهرا پس از نوشیدن سم توسط ملکه یون استفراغ شده بود. بلافاصله پس از آن و در ۲۰ مارس ۱۵۰۴، یونسان گون دو تن از صیغه های پدرش به نام های گی این جونگ و اوم را به دلیل مشارکتشان در مرگ ملکه یون تا سر حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار داد.

مادر بزرگش ملکه بزرگ اینسو که به صورت رسمی ملکه سوهه نامیده می شد، در یک مجادله و پس از آنکه توسط یونسان گون هل داده شد فوت کرد. او بسیاری از مقامات دولتی که از اعدام مادرش (که حال به صورت پس از مرگی ملکه جه هون نامیده می شد) حمایت کرده بودند را به دار مجازات آویخت. یونسان گون همچنین دستور داد مقبره هان میونگ هی نبش شده و سر وی از جنازه جدا شود. حتی مقاماتی که در آن زمان تنها در دربار سلطنتی حضور داشتند را نیز به جرم عدم ممانعت از افعال آنهایی که مادرش را خوار شمردند مجازات کرد. با اینحال ایم سا هونگ ترفیع یافت و او و متحدینش پست های مهم و پاداش های دیگر را دریافت کردند. این واقعه به عنوان دومین پاکسازی ادبا شناخته می شود.

سرکوب آزادی بیان و آموزش

یونسان گون سونگ گیونگ وان (دانشگاه سلطنتی) و نیز معبد ونگاک سا را بست و کاربری آنها را به زمین هایی برای لذائذ شخصی تغییر داد. دختران جوان و اسب ها از سراسر شبه جزیره کره در آن محل ها جمع آوری می شدند. یونسانگون قصد داشت تا در محل آنها فاحشه خانه های شخصی بسازد. او یک منطقه مسکونی بزرگ را در پایتخت ویران ساخت و ۲۰۰۰۰ ساکن آن را برای ساختن زمین های شکار از منازلشان بیرون کرد. همچنین مردم را برای کار در این پروژه ها به صورت کارگری غیر ارادی مجبور کرد. بسیاری از رعایا با اعلان های نوشته شده با رسم الخط هانگول به استهزا و توهین به پادشاه پرداختند. این موضوع خشم یونسان گون را برانگیخت و وی استفاده از هانگول و هانجا را ممنوع کرد.

یونسانگون پادشاهی بی رحم و ستمگر بود.

اوج دیکتاتوری

زمانیکه ورزا به رفتارهایش اعتراض کردند، او اداره ممیزی (که کارکرد آن انتقاد از رفتارها یا سیاست های نامناسب پادشاه بود) و هونگ مون گوان ( کتابخانه و مرکز تحقیقاتی که پادشاه را با آموزه های کنفسیوسی نصیحت می کردند) را منحل کرد. یونسان گون به وزرایش دستور داد برچسبی حاوی نوشته ذیل را به همراه داشته باشند: ” دهان دری است که باعث فاجعه می شود؛ زبان شمشیری است که منجر به قطع یک سر می گردد. بدن تا زمانیکه که دهانش بسته و زبانش عمیقا در داخل باشد در آرامش خواهد بود ” .

زمانیکه رئیس خواجه ها کیم چو سون که به سه پادشاه خدمت کرده بود به یونسانگون استدعا کرد که اعمال خود را اصلاح کند، یونسان گون او را با پرتاب تیرهایی کشت و شخصا اعضای بدنش را از هم جدا کرد. بعلاوه یونسان گون با تقلیل رتبه خویشاوندان خواجه بخت برگشته به رده هفتم آنها را مجازات نمود. زمانیکه یونسانگون از منشی های سلطنتی در مورد مناسب بودن این مجازات پرسید، آنها جرات نکردند کلامی در مخالف بیان کنند. همچنین او وزیر تشریفات را به خاطر سر ریز کردن یک نوشیدنی که ریخته بود تبعید کرد.

در تضادی آشکار با دوران آزادانه پدرش، بسیاری از مردم از حکومت مستبد وی در هراس بودند و صدای آنها خفه می شد.

خلع از سلطنت

در سال ۱۵۰۶ که مصادف با دوازدهمین سال سلطنت پادشاه یونسان بود، گروهی از مقامات که مشهورترین آنها پارک ون جونگ، سونگ هی آن، یو سون جونگ و هونگ گیونگ جو نام داشتند، بر علیه پادشاه مستبد نقشه ای کشیدند. آنها این کودتا را در دوم سپتامبر ۱۵۰۶ به مرحله عمل رساندند، پادشاه را خلع و برادر ناتنی اش شاهزاده بزرگ جین سونگ را جایگزین وی کردند. پادشاه به مرتبه یک شاهزاده تنزل رتبه یافت و به جزیره گنگهوا تبعید شد. او همان سال و تنها چند هفته بعد در جزیره گنگهوا درگذشت.

بانو جانگ نوک سو که به عنوان زنی فریبنده قلمداد می شد و نقشی عمده در سو مدیریت یونسانگون داشت، به اعدام با قطع سر محکوم شد. علیرغم بی میلی پادشاه جدید (جونگ جونگ)، چهار پسر یونسان گون تنها یک هفته بعد به دلیل خودکشی اجباری درگذشتند.

آرامگاه پادشاه یونسان گون.
منبع ویکی پدیا انگلیسی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
17 نظرات
  1. مسعود عنایتی می گوید

    اطلاعات خوبی بود با تشکر از جناب امیر سیروس پور

    1. امیر سیروس پور می گوید

      ممنون اقای عنایتی. سلامت باشید.

  2. 샤 마한 می گوید

    واقعا آدم پادشاه بدی بود 🙄

  3. آریا می گوید

    درود.خسته نباشید.درباره ی دوران حکومت این شاه یک فیلم سینمایی در سال ۲۰۱۵ ساخته شد به اسم 간신 (خیانتکار) که بسیاری از این مسائل هم در آن به تصویر کشیده شد.البته به دلیل داشتن سکانس های بسیار با محتوای خشونت آمیز و شهوانی و یا ترکیبی از آن دو،تماشای آن دارای محدودیت سنی است.در مجموع می توان آن را یک سینمایی تاریخی قابل قبول ارزیابی کرد.تنها نکته‌ای که به نظرم عجیب بود و می خواستم نظرتان را درباره اش بدانم این است که در یکی دو سکانس که شاه را در حال شکار نشان می داد،وقتی اطراف محوطه شکارگاه را سربازان محصور کرده بودند پرچم هایی با تصویر پرنده ی سه پا برافراشته بودند.در دوره ی جوسان که این نماد رایج نبود!!

    1. امیر سیروس پور می گوید

      سلام. سلامت باشید.
      سامجوگو یا پرنده سه پا موجودی افسانه ای در اساطیر کره هست و محدود به زمان و دودمان خاصی نیست. در فرهنگ و اسطوره های همه سلسله ها بوده و به نمایش دراومدنش در یک سریال کره ای چیز عجیبی و غلطی نیست. این موجود بیشتر به گوچوسون و گوگوریو تعلق داشته اما موجودی افسانه ای و اسطوره ای برای کل حوزه فرهنگی کره هست.

      1. ناشناس می گوید

        سپاسگزارم.

  4. طاها می گوید

    سلام فیلم خیانتکار چقدر به واقعیت نزدیک است؟

    1. امیر سیروس پور می گوید

      سلام. متاسفانه فیلمشو ندیدم که بتونم با تاریخ تطبیق بدم.

    2. 호라 می گوید

      فیلم خیانتکار همه چیزش واقعیت هست بجز ماجرای اون دختر که قصد کشتن امپراطور داشت و چگونگی مرگ امپراطور تمام اتفاقاتی که در مورد اون بود واقعیت داشت

  5. محمد فقیه نوری می گوید

    آیا واقعاً یونسان گون پادشاه بدی بود یا قربانی دستکاری های سیاسی وزاری خود شد که بعداً برادر اورا به قدرت رساندن اتفاقا من فیلم خیانتکار را دیدم خیلی عالی است در اون فیلم گاهی وقتها احساس همدردی با یونسانگ میکنی بخصوص صحنه ای که با ایم سونگ جه درمورد گذشته تلخ خود میگه یونسان گون بخاطر انتقام مرگ مادرش تبدیل به پادشاهی ظالم شد ولی ممکن است او هم مثل پادشاه گوانگهیگون قربانی دستکاری های سیاسی شده باشد سپاسگزارم آقای سیروس پور

    1. امیر سیروس پور می گوید

      سلام.
      به نظرم تاریخ در مورد یونسانگون به درستی نوشته. همه چیز بر علیه این پادشاه هست و به نظر تحریفی در کار نیست در موردش.

    2. محمد فقیه نوری می گوید

      چه طوری میشه پادشاهی که در اوایل سلطنت خود آرام بوده یکباره ظالم بشه مگر سامبونگ جون دو جون خواستار نظامی که پادشاه سمبل باشد و قدرت دست وزرا باشد نبود درضمن در دوران پادشاه چونگ جونگ وزرایی که یونسانگ را سرنگون کردند قدرت زیادی داشتند و سه کشتار بزرگ ادبا در دوران پادشاه بعد از یونسانگ هم بخاطر جاه طلبی های همین وزرای فاسد و اختلافات حزبی آن ها بود بازم ممنون هستم از پاسخ‌گویی تان

      1. امیر سیروس پور می گوید

        به خاطر اینکه در مورد حقایقی درباره زندگی مادرش اطلاع پیدا کرده بود و این مسئله باعث شده بود خلقیات و روحیاتش برگرده. تو متن هم اشاره شده

      2. 호라 می گوید

        هر طوری هم فکر میکنم این پادشاه واقعا ظالم بوده این پادشاه دختر های جوان رو از خوانواده هاشون جدا میکرد برای لذت های شخصی تا اون ها همخوابه امپراتور بشن و کلی ادم رو کشت هر کسی که با اون مخالفت میکرد این پادشاه فکر میکرد که حتما اون ادم مادرش رو کشته و بلافاصله اون ادم رو میکشت!!!
        حتی کاملا با علم مخالف بود!!!
        این پادشاه حتی وقتی بیرون از کاخ بود اگر از هر دختری خوشش می اومد همونجا به اجبار با اون رابطه جنسی برقرار می کرده!!!!!

        1. جهان می گوید

          خیلی حاکمان در ایران هم حرمسرا داشتن از هخامنش تا قجر
          پس بیخود از بقیه ایراد نگیر
          اول یه سوزن به خودت بزن بعد………

  6. asiyeh می گوید

    از نظر من تاریخ در مورد این امپراطور خیلی یک طرفه اس . هیچ وقت نباید اینو از یاد ببریم که تاریخ رو فاتحان می نویسن . امپراطور جونگ جونگ برادر یونگسانگون ، که الت دست وزیران شده بود شاهد تاریخی این واقعه اس که چطور درمورد اون هرچی دلشون خاسته نوشتن . یونگسانگون چون امپراطوری بود که نخاست الت دست وزیرا باشه برای همین زدنش زمین . سریال ملکه هفت روزه گویای همه چیزه . برای همینه که انقد بیننده ی اون سریال تو کره کم بود چون تو اون سریال داشت از بعد دیگه ای به زندگی یونگسانگون نگاه میکرد . مادرش هم دقیقا به خاطر حرف وزیرا بود که کشته شد . چون داشت حرف درست رو میگفت . اگه به کشت و کشتاره لی بانگ وون و سوک جونگ و یونگ جو هم کم نکشتن . یونگ جو که پسر خودشم کرد تو جعبه ی برنج ” اشاره به ولیعهد سادو ” و کشتش . یونگسانگون هم دغدغه ی مردم داشت . ولی وزرا نذاشتن کار کنه . درضمن چون مادرشو کشته بودن همش نگران بودن که لو نرن که اخرم وقتی لو رفتن و میخاست انتقام بگیره ازش خرده میگیرن چرا واقعا . حتی تو زمان گوریو وانگ سو هم خیلی کشته داد امپراطوریش . واقعا هروقت درمورد این امپراطور میخونم جیگرم اتیش میگیره .

    1. 호라 می گوید

      این پادشاه واقعا ظالم بوده
      این پادشاه دختران جوان رو از خوانواده هاشون جدا میکرده تا با اون همخواب بشن و فقط بخاطر مرگ مشکوک مادرش!!
      هزاران دختر جوان زندگیشون طباه شد بخاطر این پادشاه!!

ارسال یک پاسخ