نقش راکفلر در فرار شاه به آمریکا چه بود؟
سرنشینان هواپیما شامل یک مامور سیاسی جمهوریخواه، گروهی از افسران نظامی ایران، چهار سگ و محمدرضا پهلوی، شاه تازه مخلوع ایران، بود. این گزارش ادامه داد، تنها فردی که منتظر شاه مخلوع ایران بود، مدیر ارشد بانک «چیس منهتن» بود که نهتنها برای پذیرش شاه ایران در کاخ سفید لابی کرده بود بلکه، ترتیبات صدور روادید برای هیات همراه وی را انجام داده بود و مدارس خصوصی و عمارتهایی را برای خانواده وی جستوجو کرده بود و همچنین هماهنگیهایی را برای آماده کردن هواپیمای گالف استریم به منظور انتقال وی به آمریکا ترتیب داده بود.
«جوزف وی رید جونیور» رئیس ستاد کارکنان «دیوید راکفلر» رئیس بانک چیس در مراسمی که صبح روز بعد برای ورود شاه ایران در بانک ترتیب داده شده بود، گفت: «عقاب فرود آمد.» روزنامه نیویورکتایمز سپس با اشاره به تلاش رئیس بانک چیس برای ورود شاه مخلوع ایران به آمریکا و پیامدهایی که این اقدام برای آمریکا به همراه داشت، نوشت، کمتر از دو هفته بعد، در تاریخ چهارم نوامبر ۱۹۷۹ (۱۳ آبان ۱۳۵۸)، دانشجویان ایران که قول داده بودند انتقام پذیرش شاه ایران را از آمریکا بگیرند، سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند و بیش از ۵۰ تن از کارکنان سفارت آمریکا را برای ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند.
با اینحال، هماکنون یک تاریخچه محرمانه از دفاتر راکفلر که به تازگی فاش شده نشان میدهد چگونه بانک چیس منهتن و رئیس این بانک که ارتباطات خوبی با مقامات دولت آمریکا داشت، با تلاشهای پشتپرده خود دولت کارتر را متقاعد به پذیرش شاه ایران کرد.
اسناد فاش شده نشان میدهد نماینده ویژه کارتر در امور ایران، در حقیقت از ژنرالهای آمریکایی خواسته بود از نیروی مرگبار برای سرکوب انقلاب ایران استفاده کنند و به آنها توصیه کرده بود که چگونه با استفاده از یک کودتای نظامی، شاه ایران را در قدرت حفظ کنند.
طبق گزارش نیویورکتایمز، بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در ایران، به زوال ریاستجمهوری کارتر منجر شد و تیم اطراف راکفلر به ریگان برای پیروزی در انتخابات کمک کرد و کارتر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ۱۹۸۰ شکست خورد و ریگان روی کار آمد. طبق این گزارش، راکفلر سپس شخصا با لابی در دولت جدید آمریکا از ریگان خواست تا تضمین کند که سیاستهای این دولت درخصوص ایران، در راستای حفظ منافع مالی بانک چیس منهتن است، زیرا اسناد نشان میدهد که راکفلر انتظار داشت یک نسخه جدید از شاه مخلوع ایران روی کار آید.
طبق این گزارش، از آنجا که خزانه ایران در دهه ۱۹۷۰ با درآمدهای نفتی پر شده بود، چیس یک سرمایهگذاری مشترک را با یک بانک دولتی ایران شکل داد و درآمدهای هنگفتی را از طریق مشاوره به شرکت نفت ایران بهدست آورد. اسناد پروژه عقاب نشان میدهد که راکفلر در ادامه فعالیت پروژه عقاب، جزئیاتی درباره خطراتی که شرکت سرمایهگذاری چیس با بانک دولتی ایران را تهدید میکرده، دریافت کرده است و طی یک ضیافت ناهار در باشگاه «نیکرباکر» در نیویورک، «رابرت هایزر» نماینده ویژه کارتر در تهران به تیم پروژه عقاب گفت که از فرماندهان ارشد نظامی ایران خواسته تا جای ممکن معترضان را بکشند تا شاه ایران در قدرت بماند.
هایزر گفت که به فرماندهان نظامی ایران گفته است: «اگر تیراندازی به سر معترضان، آنها را متفرق نکرد، بر سینههای آنها متمرکز شوید.»
از طرف دیگر، «رابرت اف آرمائو» نماینده ویژه دیوید راکفلر برای کمک به شاه ایران بود که یکی از نزدیکترین مشاوران شاه بعد از مرگ «نلسون راکفلر» معاون رئیسجمهور آمریکا در دوران «جرالد فورد» و برادر دیوید راکفلر در آغاز سال ۱۹۷۹ به حساب میآمد.
او به مدت بیش از دوسال، هر روز به تیم پروژه عقاب در چیس گزارش میداد. آرمائو اخیرا با اشاره به کودتای تحت حمایت ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمریکا گفت: «همه امیدوار بودند که حوادث ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد برای احیای قدرت شاه ایران) تکرار شود.»
درست بعد از مرگ شاه در ۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰ (۵ مرداد ۱۳۵۹)، ۹ ماه بعد از فرود وی در فورت لادریل، تیم پروژه عقاب اهداف جدیدی را دنبال کرد. یکی از آنها، محافظت از راکفلر در مقابل اتهام نقش داشتن در بحران تسخیر لانه جاسوسی بود.
اعضای تیم پروژه عقاب نگران بودند که راکفلر بهدلیل نقشی که در پذیرش شاه ایران در آمریکا داشته، در بحران تسخیر لانه جاسوسی در ایران مقصر شناخته شود، اما کیسینجر اطمینان داد که کنگره هرگز در حین مبارزات انتخابات ریاستجمهوری، تحقیقاتی را در اینباره انجام نمیدهد. نیویورکتایمز در پایان گزارش خود نوشت، گروگانهای آمریکا در روز تحلیف رونالد ریگان در تاریخ ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ (۳۰ دیماه۱۳۵۹) آزاد شدند و چند روز بعد از کنارهگیری کارتر از قدرت، مشاور کاخ سفید با راکفلر تماس گرفت تا درباره تاثیر توافق آزادی کارکنان سفارت آمریکا بر بانک چیس تحقیق کند. طبق اسناد، راکفلر به او گفت: «تاثیر بسیار خوبی داشت. بسیار بهتر از چیزی بود که ما نگران آن بودیم.»