سرنوشت امام قلی خان سردار مقتدر صفوی

امام قلی خان و خاندان وی چرا توسط شاه صفی اول صفوی از صحنه سیاست حذف ‌شدند؟!

توصیف کوتاهی از صفی قلی خان پسر امامقلی

 

یکی از علل هایی که میشود در مورد قتل امامقلی و حذف خاندان وی گفت ترس شاه صفی اول صفوی از یکی از پسران امام قلی بود که گفته بودند او پسر یکی از زنان حرمسرای شاه عباس بوده است که شاه عباس به علت دوستی ای که با  امام قلی داشت همسرش را طلاق داد و به عقد امامقلی درآورده بود ولی بعد از وصلت این زن و امام قلی طفلی که از این زن بدنیا آمده بود از زمانی بود که  زن شاه عباس آبستن بوده است و شاه این را نمیدانسته است.

شخصیت امامقلی خان

امامقلی خان فرزند الله وردی خان سردار شجاع شاه عباس کبیر بود که پس از فوت پدر به امر شاه عباس حکومت فارس و جنوب ایران به وی سپرده شد و چون فرد لایقی بود شاه مقام دیوانی را به او سپرد و امامقلی را به لقب خانی مفتخر کرد او توانست تا سال (۱۰۳۱) جزایر قشم و هرمز و سراسر خلیج فارس تا بندر جاسک را به فرمان شاه تصرف کند و پرتغالی ها را هم از خلیج فارس بیرون سازد و با قدرت و سیاست خویش منطقه تحت امر خودش را آرام نگه داشته و دربار او در حد دربار شاهی که نه ولی عین دربار شاهان پرزرق و برق بوده است.

خدمات فرهنگی و ساخت و ساز های امام قلی خان

فرهنگ‌ دوستی امام‌قلی خان چنان بود که یک بار شاعری را به سبب سرودن یک قصیده به زر کشید. احترام و ارزشی که وی برای علم و علما همانند پدرش قائل بود باعث شد شیراز به مرکز علمی و ادبی بسیار مهمی در دورهٔ صفویه مبدل شود. شعرایی که در پناه فرهنگ‌دوستی امام‌قلی خان رشد کرده و روزگار می‌گذرانیدند عبارت‌اند از:

حکیم لایق بلخی، ملّا مفید بلخی، ملّا محمّدتقی، فضلی جرپادقانی، ملهمی تبریزی، ملّا سیری جرپادقانی، میرزا صادق دستغیب، نعیما، ملّا یگانهٔ بلخی، ملّا یکتای بلخی، ملّا مخفی رشتی، خضری لاری و میرزا ابو الحسن فراهانی بوده است. او درساختن پل ها وایجاد جاده ها و کاروانسراها جدی بود حتی مدرسه ای در شیراز ساخت(مدرسه خان) جهت تربیت جوانان درنشر علوم و صنایع میکوشید وشاعران و دانشمندان را تشویق میکرد.

از جمله ساخت و ساز ها توسط وی میتوان به ساخت دو شبستان بزرگ در جنوب مسجد عتیق شیراز وایجاد کتابخانه عظیم و کم نظیر در شیراز و ساخت پل خان بر روی رود کر بین شیراز و اصفهان و ساخت پلی عظیم در  جهرم  (این تاریخی‌ترین و برجسته‌ترین هنری است که امام‌قلی خان برای تسهیل امور و رفاه تجّار به کار برده‌است) و ایجاد دارالصنایعی برای استنتاخ و تهیهٔ کتب تزئینی که در آن خطّاطان، مصوّران و مذهّبان به‌ نامی اشتغال داشتند میتوان نام برد.

امام قلی خان
مجسمه امام قلی خان در قشم

آغاز چرخش روزگار به ضد امامقلی با به تخت نشستن شاه صفی اول (سام میرزا)

دریکی ازهمین سال ها شاه یکی از همسرانش را به او بخشید (این رسم دردربار ایرانیان در تمامی دوره ها مرسوم بود شاه زن را طلاق میداد زن به عقد آن فرد درمیامد) بازی روزگار شروع میشود این زن گویا چند ماهه حامله بوده که پسری درخانه امامقلی بدنیا میاورد نامش را صفی قلیخان گذشتند درواقع اوپسر شاه عباس بود ، زمان گذشت شاه عباس چشم ازجهان فروبسته (۱۰۳۸) و چون فرزند پسری از او نمانده بود درباریان به ناچار نوه او راکه درحرامسر بااخلاق زنانه بانام سام میرزا (شاه صفی) بزرگ شده بود به شاهی برگزیدند.

این شاه تحت تاثیر مادرش دست به کشتار تمامی سرداران وأشخاص بانفوذ زد از جمله درسال (۱۰۴۲) هجری تعدادی از سرداران را دعوت و همه راکشت و برادر کوچک امامقلی داودخان که بیگلربیگی قره باغ بود به اصفهان دعوت کرد که اوکه میدانست شاه قصد نابودی او را دارد از آمدن امتناع کرد و پسرش را به عنوان گروگان به دربار فرستاد وچون فشار شاه برای آوردن او به پایتخت زیاد شد یاغی گشت و این مسببی شد که شاه به امامقلی هم بدبین باشد شاه می ترسید روزی امام قلی با سپاهی که دراختیار دارد از فرزندی که از سلب شاه عباس نزد اوست به اصفهان حمله و او را سرنگون سازد.

لذا او را دعوت کرد ولی امامقلی خطر حمله کشتیهای پرتقالی ها را بهانه قرار داد و نرفت سرانجام با اصرارشاه با دوپسر وپسر خوانده اش درماه جمادی الاول به دیدارشاه که درقزوین بود رفت شاه به گرمی آنان را پزیرفته در جشنی که شب برگذارشده و مشغول باده گساری بودند امامقلی به علت پیری زودتر اجازه خروج گرفت و بخانه رفت مجلس ادامه داشت که شاه به اطاق دیگر رفت حسین خان بیک با سه تن از جلادان وارد و سر پسران و پسرخوانده و بستگان امامقلی رابریده در سینی طلا بنزد شاه بردند او نیز دستورداد همان شبانه سرها را نزد امامقلی برده تا ببیند سپس سر اورا قطع کرده بنزدش بیاورند میگویند همگامی که جلادان به منزل او رفته لباس کنده آماده خواب بود به نقلی دیگر مشغول نماز جلادان پیام شاه را رسانیده اوهیج واکنشی نشان نداد فقط خواست به او مهلت خواندن نماز دهند سراین سردار شجاع را بریده به نزد شاه بردند او نیز دستور داد سرها را در حرمسرا بنزد مادرش ببرند تاخیال مادر ازاین بابت راحت شود

 

منبع https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D9%82%D9%84%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86 زندگانی شاه عباس نصرالله فلسفی ج۲ عالم آرای عباسی اسکندربیک ج۱ *
از طريق روضة الصفا ناصری ج۱۲ ص۶۸۸۶* کانال تلگرامی کاظم مزینانی
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها