بررسی عملکرد دینی و سیاسی علامه مجلسی دوم در حکومت صفوی

خلاصه از اقدامات علامه مجلسی دوم و القاب شاه سلطان حسین

علامه مجلسی دوم کی بود؟ 


این شخص(محمد باقر) متولد اصفهان و فرزند علامه مجلسی اول (محمد تقی مجلسی) میباشد که پدرش در دوره شاه عباس اول به دنیا آمده و تا شاه عباس دوم  زندگانی کرده است. استادان علامه مجلسی اول (میرداماد و شیخ بهایی و شخصی به نام امیر اسحاق استرآبادی )بوده اند  و کم کم خودش جزئی از علمایی شده است  که به آنان جریان اخباری معتدله میگفتند و پسرش (محمد باقر هم توسط پدرش و اساتید دیگر) در زمان شاه سلیمان اول و شاه سلطان حسین اول به موقعیت مذهبی خوبی دست‌یافته است.


شاه عباس دوم صفوی و راهکاری برای افزایش قدرت خویش 


در زمان شاه عباس دوم  توسط شاه این جریان یا گروه بر رقیب خودشان یعنی اصولی هابرتری یافتند و کم کم شیوه نوع اداره مملکت توسط شاهان و شیوه گسترش مذهب توسط علما و شیوخ با دوره شیخ کرکی و شیخ بهایی که سعی میکرده اند با مذاهب و ادیان دیگر مدارا کنند تغییر کرده و روی به تفکر جدیدی رفته اند که در دوره شاه سلیمان اول و شاه سلطان حسین اول کم کم بازتاب این اعمال را می‌بینیم.


علامه مجلسی دوم و دو شاه حکومت صفوی


علامه مجلسی دوم در سال ۱۶۸۶ میلادی به مقام شیخ اسلامی  دستیافت اما قبل از اینکه او این مقام را به عهده بگیرد او در اواخر عمر شاه سلیمان اول صفوی به عنوان معلم سرخانه سلطان حسین جوان مشغول به کار بوده و با اطاعاتی که در این سایت از من خواندید میدانید آن شاه، پادشاهی ضعیف (و تا جای ممکن ) مذهبی بوده است، که به دلیل  منع شراب، در اوایل سلطنت مردم  به او ملا حسین میگفتند، ولی بعد از وفات علامه مجلسی دوم شیخ اسلام اصفهان، یکی از ستون های سلطنت او برای همیشه از بین رفت چون علامه باعث تعادل رفتار شاه و او را مراقبت می نموده است.


خلاصه ای از اقدامات او در امور سیاسی و فرهنگی و نظامی 


علامه اصلاحات مذهبی و نظامی و فرهنگی را در اواخر صفویه به عهده گرفته است، که نظامی را نتوانست کامل و به خوبی انجام دهد ولی سعی کرد ارتش را کمی بهبود ببخشید ، ولی مبگویند(در امور مذهبی و سیاسی) تا وقتی که او در راس کار و کمک کار شاه بود، صوفی هایی که از دیدگاه علمای مذهب تشیع و خاندان صفوی مشکل دار بودند را حذف نموده و اشخاص خواجه فرومایه و شورای خواجگان را کنترل نموده، که آنان به شاه فشار نیاورند تا او را از مسیر حق دور نکنند و با دادن فتواهایی سعی کرد اعمال مناهی و گناه را از مردم و درباریان و شاه جدا کند و در اواخر شاه سلیمان اول صفوی و شاه سلطان حسین اول صفوی به دلیل حمایت شدید از مذهب تشیع گویند با فشار به مذاهب دیگر (زرتشتیان و کلیمیان و اهل سنت و شاید مسیحیان) میخواسته مذهب تشیع را در دوره شاه سلطان حسین قوی تر کند و ایران را طبق نظریه ای که داشته به طور واقعی مرکز اهل تشیع کند و همچنین به صورت واقعی مملکت ایران از عثمانی های سنی مذهب (مذهب حنفی) پیشی بگیرد و کاملا مستقل از  آنان باشد ولی با وفاتش بازتاب این اقدامات و ضعف شدید طرفداران حقیقی شاه و ضعف شخص شاه و خیانت امرا باعث شد که سلطنت صفویان رو به سراشیبی برود زیرا دیگر کسی با آن قدرت فراوان مذهبی و دینی در اطراف شاه نبود که به او کمک کند و بیشتری ها به فکر خودشان بوده اند و خیانت کار و همچنین حرف ایشان(علامه مجلسی دوم) در فرهنگ این بود که مردم باید لباس و جامه ایرانی بپوشند و برای نوشتن کتب مذهبی و دینی سعی نمود، خود با نوشتن کتاب های دینی و مذهبی به زبان فارسی به علما و شیوخ دیگر بقبولاند (بفهماند) برای تدریس یا نوشتن کتاب از زبان فارسی استفاده کنند، زیرا این زبان، زبانی عامیانه برای مردم آن زمانه بوده است و همه مردم بتوانند از این کتب ها استفاده کنند.


هدف اصلی علامه مجلسی دوم


در کل هدف علامه مجلسی دوم این بود به حکومت صفویان و مذهب تشیع نفسی تازه ای ببخشد که با وفاتش بیشتر اقداماتش به دلیل نفوذ شورای خواجگان بر شاه و خیانت و فساد امرا و فشار های اضافه ی دیگران بر مردم(از جمله اقدامت گرگین خان در قندهار) و حتی موقعیت ضعیف شاه از میان برفت .


عملکرد و اقدامات علامه مجلسی دوم


این شخص دردوران شاه سلیمان اول صفوی و شاه سلطان حسین اول صفوی عمر خویش را صرف دین و تبلیغ مذهب و محکم کردن پایه های حکومت صفویه نموده و امروزه از او کتاب هایی موجود میباشد که مهم ترین آن بحارالانوار میباشد، این کتاب در اصل مجموعه ای از حدیث هایی میباشد که ممکن است بعضی از آن ها تحریف شده یا سند آن ها ضعیف باشد ولی می‌شود از آن ها هم استفاده کرد به عنوان رد کردن حدیث یا بررسی احادیث دیگر، ولی در کل این علامه سعی نموده است که بیشترین تعداد از حدیث ها را جمع آوری کرده و آن ها را در کتابی بنویسد، از جمله اقدامات دیگرش که نوشتن کتاب هایی بود به مانند چه کار هایی باید انجام داد یا چه کار هایی نباید انجام داد یا در مورد شغلی یا جنگی و اخلاقیات شاهان و نوع عملکرد آنان را نوشته بوده است به مانند( کتاب هایی مانند وندیداد و دینکرد و مادیان هزاردادستان در ایران قبل اسلام)! اقدامات او عموما بر این اساس بود که مذهب حق(تشیع) شبیه به قبل اسلام که دین بهی(زرتشتی) توسط (موبدان معروف از قبیل کرتیر و آذرباد مهراسپندان و تنسر و دیگران) به کمک شاهان اوایل دوره ساسانیان که میخواستند آنرا در ایران گسترش بدهند، این علامه بزرگ و گرامی چیزی شبیه آنان را به کمک شاه سلیمان اول صفوی و شاه سلطان حسین اول صفوی انجام داده است. علامه عمل تقیه را برای شیعیان واجب میدانسته، تقیه کردن علمای شیعه یا عارف ها و مردم عادی چه قبل سلطنت صفویه و چه همزمان با سلطنت صفویان به طوری بوده است، که در ایران آن فرد عالم را شیعه می‌دانستند و به او شکی نداشتند اما همان فرد در ممالک سنی مذهب به ویژه عثمانی به صورت سنی شافعه ای یا کلا فردی از اهل سنت شناخته شده بوده است، شیخ بهایی را دقیقا به همین صورت می‌شناختند، عمل دیگر علامه این بود که سعی نموده جریان صوفی گری را به طور کامل از شیعه جدا کند که این کار اواخر سلیمان اول و اوایل سلطان حسین اول  به صورت شدید انجام شده است و از مبانی نظریه مذهب شیعه سیاسی حمایت کرده است که بنیاد این نظریه در زمان علامه حلی در عهد سلطان محمد خدابنده اولجایتو و شیخ محقق کرکی در عهد شاه طهماسب اول صفوی به صورت مذهب دولتی با بهتر است بگوییم دین حکومتی بررسی و انجام شده است و در زمان علامه مجلسی دوم در عهد شاه سلیمان اول و سلطان حسین اول به صورت گسترده بررسی و گسترش یافته به حدی که در زمان قاجاریان علمایی به این نظریه اعتقاد داشتند و حتی در امور شرعیات و مذهب (به صورت ملایم تر) اقدامات علامه را انجام داده اند و حتی امروزه کسانی پیرو نظریات وی هستند، ولی گویند کسی که بنیاد تفکر اخباری گری را پایه گذاری کرده از نوع نگاه و نظریات شیخ محقق کرکی (دوره شاه طهماسب اول صفوی) و همچنین جریان اصولی نقد داشته و به نظرش، نظریه آن (جریان اصولی) مشکل داشته است ولی همانطور که در این مطلب شما خوانده اید علامه مجلسی اول و دوم از طیف جریان شناسی آن دوره جزوی از اخباری گری معتدله بوده اند.


کاری که به فرمان شاه و به کمک شیخ اسلام انجام شد


از اوایل حکومت صفویان (دوره شاه طهماسب اول) و شیخ اسلامی یا بهتر از بگوییم اولین ولی فقیه ایران یعنی (شیخ محقق کرکی) تا قبل از علامه مجلسی دوم  بحثی بوده که علما در آن با هم به اختلاف میوفتادند و آن برگزاری نماز جمعه به امام جماعت علامه/ ائمه غیر معصوم بوده است که گروهی میگفتند برای برگزاری این نماز باید حتما امامی معصوم یا صاحب زمان وجود داشته باشد که به امامت آن شخص نماز خوانده شود و گروه دیگر میگفتند فقیه یا عالم برای برگزاری این نماز کفایت می‌کند در اواخر شاه سلیمان اول این اختلاف به حدی رسید که ممکن بود باعث بروز فتنه درون مذهب شیعه و مملکت بشود، در این زمان شاه سلیمان بالاخره از حرمسرایش بیرون آمده و با مجلس مناضره ای که به‌دستور او تشکیل شد دو طرف این ماجرا را به بحث و گفتگو در این مجلس دعوت نموده و بالاخره  با کمک علامه مجلسی دوم (شیخ اسلام وقت) و دستور همایونی شاه بعد از مدت ها این نماز توسط تمام علما مورد توجه قرار گرفته و این ماجرا هم ختم به خیر شد و بالاخره علامه در ایام شیخ اسلامی خویش در اصفهان توانست ائمه نماز جمعه را تعیین کند. 


علت حمایت وی و علما از شاهان شیعه مذهب صفوی


علامه مجلسی دوم علاوه بر مطالبی که نوشتم به حدی از سلطنت صفویان حمایت می‌کرده است که القاب خاصی به شاهان، سلیمان اول(صفی دوم) و سلطان حسین اول صفوی می‌داده است در حالی که شاه سلیمان اول در نیمه دوم سلطنتش به حدی قصاوت به خرج داده است و در زمان او ظلم فراگیر شده بوده که کار بررسی این شخص را سختتر می‌کند که چرا این علامه گرانقدر با القاب بسیار شایسته از ایشان (شاه سلیمان اول صفوی) حمایت کرده است، یک دلیلی میباشد که در بررسی های عملکرد این عالم می‌توان یافت که آنان می‌گفتند:سلطنتی که از مذهب تشیع حمایت کند باید از آن حمایت کرد و از دستورات او پیروی نموده و با او به مخالفت نپردازیم و به شاهان کمک کنیم که یا رفتارشان انسانی تر بشود یا از این بیشتر در کارهایشان سختی و ظلم در کار مردم و ملت وارد نکنند، ولی همانطور که گفتیم با وفات ابن شخص پایه های سلطنت شاه سلطان حسین لرزید و رو به سراشیبی رفت به کلی ریشه عملکرد علامه مجلسی دوم به شاه عباس دوم به بعد برمی‌گردد زیرا در آن دوره شاه، علما را از جریان اصولی به اخباری گری تغییر داده تا پایه های حکومت خویش را مستحکم کند!


اگر……! 


در کل بیشتر علمای داخل اصفهان آن دوره، اگر بعد از وفات علامه دست به اقداماتی شبیه علامه مجلسی دوم به همراه اقدام و عمل میزدند و به شاه مملکت به درستی مشاوره و کمک میکردند و در اقدام خویش همت داشتند نه اینکه برعکس این حرفا فقط برای شاه و حفظ کشور و حکومت صفویه دعا کنند ممکن بود اوضاع جور دیگری رقم بخورد!


دعای اتصال دولت شاه سلطان حسین به حکومت صاحب الزمان (ع)..... از سوی یک عالم عصر صفوی
دعای اتصال دولت شاه سلطان حسین به حکومت صاحب الزمان (ع)….. از سوی یک عالم عصر صفوی
 توضیحی برای متن و عکس بالا

دعای اتصال دولت شاه سلطان حسین به حکومت صاحب الزمان (ع)….. از سوی یک عالم عصر صفوی :

حضرت ملک متعال و کریم ذی الجلال، زمان دولت قاهره خاقان فلک جناب گردون قباب سلطان البرّ و البحر و برهان النّهی و الامر، حامی بیضه الاسلام، مروج مذهب ائمه الانام ـ علیهم الصلاه و علیهم السلام ـ أبّده الله تعالی بالسعادات الأبدیه و أیّده بالتأییدات السرمدیه را به اوان خروج حضرت صاحب الزمان و امام الایّام ـ صلوات الله علیه و علی آبائه الکرام ـ متصل گردانیده، اعادی رتبت دولت این نوشیروان عالی شان را مقهور و احبّای مرتبه اقبال این خدیو زمان و خداوند جهان را مظفّر و منصور ساخته، سایه عاطفت رعایت گستری و فرمان روایی و رعیت پروری و کشورگشایی را بر مفارق کافّه بندگان مخلد و مستدام بداراد. مصرع :

«وین دعا را ز همه خلق جهان آمین باد».
یا رب که مباد سایه اش کم / از فرق موالیان عالم
می دار همیشه کامرانش / با یک جهتان و دوستانش
این دولت و بخت جاودان باد / پیوسته به صاحب الزمان باد

موضع ثانویه بحث

در اینجا میخواهم متنی را بیاورم که القابی میباشد که علامه مجلسی دوم در مقدمه کتاب/رساله، زاد المعاد به شاهی به نام سلطان حسین داده شده برای شاهی با اون اوصاف کمی عجیب میباشد زیرا چند سال بعد از وفات علامه مجلسی دوم و در نیمه دوم پادشاهی شاه سلطان حسین اول صفوی پایه دودمان صفویه لرزید و مهم ترین سلسله ایران بعد از اسلام به صورت تقریبی (زیرا از ۱۷۲۲تا ۱۷۳۶ بعد از میلاد هنوز سلسله صفویه وجود داشته ولی شاهانش قدرت اولیه را دیگر نداشتند و حتی می‌شود گفت از سال ۱۷۳۶ تا ۱۸۰۰بعد از میلاد همچنان مشروعیت خود را داشتند) فروپاشید.

القاب شاه سلطان حسین در کتاب زاد المعاد

خواندن این متن ممکن است برای بیشتر مخاطبان سخت باشد ولی خالی از لطف نیست :و چون اتمام این رساله و آغاز و انجام این عجاله، در زمان دولت عدالت ثمر، و اوان سلطنت سعادت اثر، عالی حضرت سیّد سلاطین زمان و سرور خواقین دوران، شیرازه اوراق ملت و دین، نقاوه ی احفاد سید المرسلین، آب و رنگ گلستان مصطفوی، چشم و چراغ دودمان مرتضوی، سلطان جم خدم، و خاقان فرشته حشم، شجاعت نژادی که تیغ آبدارش برای سرهای کفار نهریست به سوی دار بوار، و حُسام آتشبارش برای خرمن حیات مخالفان و معاندان مصدوقه «یُرسَل عَلیکما شُواظ من نار»، دست های داعیان مزید رفعتشان در آستان رفیع البنیانش با کفّ الخضیب همداستان، و خروش صوفیان صفوت نشان به زمزمه ی دعای خلود دولت ابد توأمان، عندلیبان اغصان سدره المنتهی همداستان، هر که تیغ خلاف از نیام کین برکشید چون بید بر خود بلرزید، و هر که چهار آیینه نفاق در بر کشید صورت مرگ خود را در آن دید. گره جبین قهرش عقده گشای گره های کار بستگان، گشادگی کف دریا نوالش سحاب مزارع امل های پژمردگان، موسس قواعد ملّت و دین، مروّح شریعت آبای طاهرین، حیاض ساخت درگاه خلایق پناهش از تقبیل شفاه سلاطین زمان لبریز، و خواقین دوران در صرح ممرّ و عزّت جلالش ترزبان به ندای «قَد مَسّنا الضرّ أیها العزیز»، أعنی سلطان الاعظم و الخاقان الاعدل الاکرم، ملجأ الاکاسره و ملاذ القیاصره، مُحیی مراسم الشریعه الغرّاء، و مُشیّد قواعد الملّه البیضاء، السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان، الشاه سلطان حسین الموسوی الصفوی بهادرخان، لازالت رایات دولته مرفوعه، و ماهات أعدائه مقموعه، میّسر گردید، تحفه ی آن بارگاه خلایق امیدگاه گردانید. امّید که مقبول طبع اشرف گردد، و آن اعالی حضرت از فوائد آن منتفع گردند.

طرحی از علامه مجلسی ثانی
نگاره علامه مجلسی دوم

نگاره شاه عباس دوم توسط علی قلیه جبه دار (نقاش چیره دست)
نگاره شاه عباس دوم توسط علیقلیه جبادار (نقاش چیره دست)

محمد باقر فرماید/ داماد: 
گویند که قادر نبود در همه حال 
از خلقت شبه خویش رب متعال
نزدیک شد آن که رنگ امکان گیرد
از  ذات علیّ صورت، این امر محال
خط آخوند مولانا علیرضا برادرزاده مولانا محمد باقر مجلسی

این دو بیتی در روضات الجنات (2/67) به نقل از میرداماد با اندک تفاوتی آمده است.
محمد باقر فرماید/ داماد:
گویند که قادر نبود در همه حال
از خلقت شبه خویش رب متعال
نزدیک شد آن که رنگ امکان گیرد
از ذات علیّ صورت، این امر محال
خط آخوند مولانا علیرضا برادرزاده مولانا محمد باقر مجلسی
این دو بیتی در روضات الجنات (۲/۶۷) به نقل از میرداماد با اندک تفاوتی آمده است.

منبع بنمایه کتاب فقیهان امامی و شهریاران صفوی به نویسندگی : محمد کاظم رحمتی و و تغییر مذهب در ایران به نویسندگی :ریولا جوردی خواجه یار وکپدیا ویکی فقه
از طريق عکس و تصویر شعر و دعا والقاب نوشته شده از کانال تلگرامی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران برداشته شده است

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ