صفویان و هویت ایرانی

در دوره صفوی که اتحاد سیاسی، مذهبی و سرزمینی به کشور بازگشت، نام ایران یکبار دیگر بر تمام سرزمین اطلاق شد. در این خصوص هم منابع دست اول ایرانی و هم منابع دست اول اروپایی صراحت کافی دارند. این تداول به صورتی است که برای مخاطب و به‌ویژه بیگانگان خاطرات دولت‌های بزرگ ایرانی را در گذشته فرایاد می‌آورد. برای مثال پاپ شاه عباس را جانشین خسروان فُرس می‌داند (اسکندربیک، ۱۳۷۷: ۱۸۰۲). بسامد نام ایران در تاریخ عالم آرای عباسی بالغ بر ۳۰۰ بار است (گودرزی، ۱۳۸۷: ۱۹۴) و در عالم آرای شاه اسماعیل بالغ بر ۵۰ بار.

پادشاهان صفوی در کنار ارادت به ائمه اطهار(علیه‌السلام) و اهل بیت پیامبر اکرم(ص) میل داشتند با دولتمردان قدرتمند ایران باستان نیز مقایسه شوند. از این‌رو است که می‌بینیم عالم آرای عباسی بارها شاه عباس را با پادشاهان ساسانی مقایسه می‌کند از آن جمله است قیاس عدالت وی با عدالت انوشیروان در جلد سوم این اثر (اسکندربیک، ۱۳۷۷: ۱۶۶۳).حسن بیک روملو تاج‌گذاری شاه اسماعیل را چنین توصیف می‌کند:

فروزنده تاج و تخت کیان فـرازنـده اختـر کاویان

اسکندربیک منشی نیز شاه اسماعیل را خسرو عهد، کیقباد زمان می‌نامد (اسکندربیک، ۱۳۷۷: ۷۳).از سوی دیگر پادشاهان عثمانی تفکیک بین ایران و عثمانی را به لحاظ هویتی به درستی تشخیص می‌دهد. سلیمان قانونی در نامه به طهماسب وی را «مکرمت شعار جمشید خورشید»، «داور فیروز بخت»، «خسرو فغفور فرّ»، «شاه فریدون سیرت» می‌نامد (سرافرازی، ۱۳۹۲: ۳۰۳).

سلیم دوم نیز در نامه خود به طهماسب وی را «جمشید نشان»، «خورشید عنوان»، «کسری بنیان»، «کیوان ایوان گیتی ستان» می‌خواند و در نامه‌اش با شعری وی را توصیف می‌کند:

فریدون سطوت و کاووس شوکت
نریمان هیبت و جمشید فطنت
فلک رتبت، خدیو تیر تدبیر
قمر طلعت شد بهرام شمشیر
(سرافرازی، ۱۳۹۲: ۳۰۴)

در سایر نامه‌ها نیز القاب دیگری مانند فریدون فر، همایون اثر، خسرو ایران، دارای رایت کاوس، کیاست هوشنگ فراست، جاوی مفاخر کیخسروانی، راوی ماثر جمشید نشانی، فیروز بخت، منوچهرنژاد، صورت کیقباد نامیده است (سرافرازی، ۱۳۹۲: ۳۰۴).

اسکندر بیک منشی نیز در تاج‌گذاری شاه عباس این شعر را می‌سراید:

مبارک بود بر تو تاج شهان که بر توست زیبنده تخت کیان

(اسکندربیک، به نقل از سرافرازی، ۱۳۹۲: ۳۰۵، عالم آراء، ۱۳۷۷: ۵۸۸)

اروپا نیز چنین تصوری از صفویان دارد. کمپفر سیاح آلمانی در آغاز سفرنامه خود دولت صفوی را ادامۀ حکومت‌های باستانی ایران دانسته است (کمپفر، ۱۳۶۳: ۱۳).روایت چارلز گری ویراستار سفرنامۀ «کاترینو زنو» به دربار اوزون حسن از وضعیت سیاسی ـ اجتماعی کشور پیش از برآمدن صفویه و نتایج ظهور این حکومت نیز به اندازه کافی مبین ماهیت صفویان است. این سفرنامه در ۱۸۷۳ برای نخستین بار در اروپا منتشر شد و چارلزگری مقدمه‌ای مفصل بر آن نگاشت.

وی در این مقدمه رسمیت تشیع را زمینه‌ساز ملیت‌سازی جدید در ایران دانسته است:

پس از مرگ اوزون حسن و پسرش یعقوب ایران به واسطه جنگ‌های داخلی که میان اعضای فرمانروایان خاندان آق‌قویونلو درگرفت دچار هرج و مرج شد و سرانجام انقلابی کرد و از زیر این بار قد برافراشت. انقلابی که در تاریخ جهان نظیر ندارد. نه فقط سلسله سلطنتی و شکل حکومت تغییر کرد، بلکه کشور ایران در میان دودمانی ایرانی از نو زنده شد … و ملیتی به‌وجود آمد (زنو در سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ۱۳۸۱: ۲۰۴).

صفویان همچون ساسانیان برای نهادینه کردن ارزش‌های خود (تشیع و ایرانیت) به «ابداع سنت» روی آوردند و از طریق یکسری شبکه‌ها، نمادها، روزهای ملی و دینی مانند نوروز و ایام محرم و راه‌اندازی مراسم‌ها و آیین‌های خاص به ترویج ارزش‌ها در سطح قلمرو سرزمینی پرداختند که در نهایت توانست منجر به ارائۀ یک روایت روزآمد و کاربردی از هویت ایرانی شود. روایتی که در دوران پس از مشروطه به صورت‌بندی کامل هویت ملی منجر شد.

صفویان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ