درباره برج سکوت چه میدانید ؟
((فلیسین شاله )) مى گوید ((از دیدگاه زرتشتیان ، جسد مرده را نباید در خاک نهاد،بلکه باید پس از مرگ در بناهاى استوانه اىشکل ( برج سکوت ) گذارد، تا خوراک سگ و لاشخورها شود. ولى روح انسان در عدالتخانه الهى محاکمه مى شود؛ نیکوکاران به پاداش مى رسند و به اسمان بالا مى روند ونزد ((اهورامزدا)) براى یارى خدا تا پیروزى نهائى همواره مبارزه مى کنند، و بدکارانبه جزاى خویش مى رسند و در قعر جهنم جاى دارند.))
((جان ناس )) مى گوید: ((زرتشتیان برآننند که چون چهار روز از مرگ کسى بگذرد، زندگى دیگر او آغاز میشود. در سه شبانه روز نخستین ، روان او بر سر پیکر خاکى زندگى دیگر متوفى مى نشیند و بر گذشته کردارها و پندارها و گفتارهاى خوب و بد او فکر مى کند، هر گاه نفسى نیکوکار باشد، فرشتگان پاک گوهر او را نوازش دهند و اگر بدکار باشد، دیوان پلید او را آزار دهند و سرانجام او را کشان کشان به کیفرگاه خواهند برد.
و چون روز چهارم در رسد، روح مرده به طرف پل چینوات که گذرگاه مردگان است ، حرکت کرده ، در برابر پل ، خداى میترا و همکارانش (سروش ، راشنو) آن روح را به داورى مى خوانند، در دست راشنو ترازوئى است که در دو کفه آن کردارهاى نیک و بد را نهاده و مى سنجد، پل صراط (چینوات ) تیغه اى تیزتر از دم شمشیر دارد که در زیر آن جایگاه دوزخیان است و چون روان مردگان به آن جا مى رسند، اگر راست کار و راست کردار باشند، آن تیغه تیز در برابرشان پهن شده گذرگاهى نرم مى شود، لیکن اگر بدکردار و دروغ پیشه بودند، آن تیغ بر آنها راه مى بندد.
همینکه مرده سه گام دیگر برمى دارد که یکى نماینده اندیشه هاى بد و دیگرى سخنان ناسزا و دیگرى کارهاى زشت او است که در روزگار زندگى از او سرزد، آن تیغ او را به دو نیمه مى کند و از فراز پل در نشیب دوزخ فرو مى افکند…))
متخصصان دین زرتشت ، بهشت و دوزخ ((گاتها)) را روحانى و درونى توجیه کرده اند. برخى معتقدند که علاوه بر پاداش روحى و درونى ، در پیام ((زرتشت )) به حیات پس از مرگ و روح حساب اشاره شده است ، و دیگر ادیان روز رستاخیز را از دین او اقتباس کرده اند. ((بهشت )) و ((دوزخ )) در ((گاتها)) داراى اصطلاحات ویژه اى است
1 ((گرودمانه )) مرکب از ((گر)) یعنى ((سرود)) و ((دمان )) یا ((مال )) به معنى ((خانه )) است ، یعنى ((خانه نغمه و سرود)). در اوستا ((گروتمان )) و در پهلوى ((گزمان )) یا ((گرشمان )) بکار رفته است .
2 ((من گئیر)) یعنى ((بالاترین سرا)) یا ((خانه سرود)) است .
3 ((نگهوش دمانه )) یا ((سراى اندیشه نیک )).
4 ((هوشى تئیش )) یا ((سراى آرامش و سرود)).
5 ((وهیشم منو)) یا ((بهترین منش )) که در اوستا ((اشه و هیشته )) یا ((بهشت )) بکار رفته است و به معناى ((وجدان راحت )) نیز آمده است .
6((دروج دمانه )) یا ((سراى دروغ )) که ((دوزخ درون تیره )) نیز معنى شده است .
7 ((اچیشه مامانه مننکهو)) یا ((سراى برترین منش )).
8 ((اچیشتم منو)) یا ((بدترین منش ، بدترین حالت روحى )) یا ((عذاب وجدان )).
معلوم مى شود که این اصلاحات ، به فکر و اندیشه و نیّات دخالت و دلالت دارد و معرف یک حالت درونى است و مکان مشخص خارجى را نشان نمى دهند.
در ((گاتها ۴/۲۸)) آمد است که : (( (( من گئیر))؛ من روانم را در بالاترین سراى اندیشه نیک جاى خواهد داد و با آگاهى از کارها از کارها و پاداشى که اهورا مزدا مقرر فرموده ، تا زمانى که در توان دارم ، به مردم مى آموزم که کوشش کنند.))
((پورداوود)) محقق ایرانى کلمه ((من گئیر)) را این گونه ترجمه کرده است : ((من بیاد سپرده ام که روانم را با همراهى منش نیک نگهبانى کنم ، چه از پاداش ((مزدا اهورا)) براى کردار نیک آگاهم .)) پور داوود مى گوید: ((در این سرود پاداش در مقابل کار نیک است . بهترین پاداش ، بالاترین سراى اندیشه نیک است ، آنجا که ضمیر روشن و درون پر مهر و فکر نیکوست . این بهشت مسلما یک کیفیت معنوى و روحانى است نه یک مکان خاصى چون باغ عدن .))
اصولا آغاز پیدایش ((شر و خیر))توجه مى شود و در آن پاداش نیکو کاران و مجازات بدکاران تعیین مى گردد. و این به وضوح مشخص مى کند که سخن از ((بهشت )) و ((جهنم )) درونى است و نه تنها منبع و منشاء ((خیر)) و ((شر)) در اندیشه و منش ما است ، بلکه پاداش و کیفر آنهم در ضمیر و خاطر ما است . ((نیک اندیش ))، خاطرى آرام و ضمیرى روشن خواهد یافت که ((بهشت )) او است و ((کژاندیش ))، به فکر و اندیشه تیره و ناآرام دچار مى شود که ((جهنم )) درون او است . این تعبیر در سرودهاى دیگر تائید مى گردد:
((بند ۱۱/۳۰: زیان و رنج دیرپا براى پیران دروغ $ و سود بى پایان براى پیروان راستى است $)) در اینجا دیگر سخن از ((بهشت و جهنم )) نیست ، بلکه کیفر و پاداش ره صورت ((رنج دیرپا)) و ((سود بى پایان )) توجیه شده است .
در ((سرودها)) زرتشت از خداوند درباره کیفر پیروان دروغ و پاداش پیروان راستى و پارسایان که در آبادانى جامعه و پیشرفت راستى و درستى مى کوشند، سئوال مى کند که در ((بند۲۰)) این گونه پاسخ داده مى شود: ((کسى که به سوى زندگى پارسائى آید، جایگاه او در آینده روشن است ، ولى بدکاران زمانى دراز با شیون و افسوس در تیرگى بسر خواهند برد، براستى زندگى بدکاران ، وجدان آنها را بسوى کردار خودشان خواهد برد.))
در این بند ((۲۰)) به روشنى و صراحت ، سراى زشت کاران تیرگى درون و عذاب وجدان ناآرام توحیه شده و پاداش نیکوکاران ، جایگاه فروغ و روشنائى که همان بهشت ((اندیشه نیک )) است ، گفته شده است : وجدان بدکاران به سوى کردارشان کشیده مى شود، یعنى کردار بد آنان وجدانشان را معذب خواهد نمود.
برخى محققان با توجه به ((اوستاى موجود))از این بند نتیجه مى گیرند که وجدان انسان در روز رستاخیز او را به سوى ((بهشت )) یا ((جهنم )) خواهد کشانید. در اوستاى موجود آمده است که : روز قیامت ، ((وجدان )) یا ((دئناى )) نیکوکاران به صورت دختر زیبایى ، و ((دئناى )) زشت کاران به شکل پیرزن زشتى ظاهر شده و آنها را در روى ((پل صراط)) یا ((پل چینوات )) به ((بهشت )) یا قعر ((جهنم )) هدایت خواهد کرد.
اگر چه اغلب محققان دین زرتشت این سروده را معرف روحانى و درونى بودن ((بهشت و جهنم )) در پیام زرتشت مى دانند و نتیجه مى گیرند که وجدان و ضمیر انسان تحت تاثیر اعمالش به تیرگى یا روشنى متوجه شده و این واقعى ترین پاداش و کیفرى است که مى تواند تحقق یابد.
یک محقق ایرانى در دین زرتشت مى گوید: ((زرتشت صریحا بهشت و دوزخ درونى را مطرح نمود و به واقعیت زندگى پرداخته است و از حیات روانى زنده بودن روح نیز سخن گفته است .)) در این رابطه ، برخى خاورشناسان معتقدند که :((عملى بودن دین زرتشت در سراسر گاتها مشخص است . او پیوسته به نتایج همین دنیاى مادى نظر داشته است و بهشت او نیز روحانى است .))
((میلز)) معتقد است که : ((زرتشت به بهشت و جهنم معنوى باور داشته است و مجازات را منشى و ذهنى مى داند. بهشت همان راحتى اندیشه و آسایش وجدان و جهنم ، عذاب درونى و ناراحتى فکر است . خلاصه اینکه زرتشت در روزگار قدیم این حقیقت را آشکار ساخت که بهشت و جهنم در خود ما است .))
((زهنر))معتقد است که : ((هر چند زرتشت دنیاى مادى و روحانى را از هم جدا مى کند، ولى در اصول او آنها با هم در رابطه بوده و هرگز در مقابل هم قرار ندارند، بلکه ائتلاف با یکدیگر دارند. در دین زرتشت ((بهشت و دوزخ )) خانه افکار و وجدان نیک و مسکن بدترین اندیشه و منش است . در ((گاتها))بشر آزادى اراده دارد، و این خود او است که به نجات یا محکومیت خویش اقدام مى کند.))
یک محقق غربى مى گوید: ((نه تنها بلکه در برخى از یشت ها نیز، سفر آخرت ، روحانى است . یشت ۸۹/۴۹ بر این نکته تصریح دارد.))
منبع : کتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد اول اثر عبداللّه مبلغى آبادانى
نشر الکترونیکی به کوشش اِنی کاظمی در سایت تاریخ ما.