دل ربای آهنی یک ملت / پل ورسک

تاریخچه پل ورسک

 

 بیشتر قطارهایی که این وقت سال از تهران به سمت گرگان حرکت می‌کنند، ‌نیمه‌شب به ورسک می‌رسند‌، گاهی با یک توقف کوتاه و گاهی بدون توقف این «شاهکار معماری» را پشت سر می‌گذارند و به مسیرشان ادامه می‌دهند؛ سفری که اگر ورسک نبود،‌ ممکن بود به این راحتی‌ها امکان‌پذیر نباشد.

 

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

در مورد این پل داستان‌های زیادی بر سر زبان‌هاست،‌ می‌گویند وقتی پل را می‌ساختند مردم محلی با خارجی‌هایی که روی پروژه کار می‌کردند آن‌قدرها خوب تا نکرده‌اند،‌ دولت مرکزی از ترس دزد و راهزن ناچار شده است تا سرکارگران را برای حفاظت از منطقه و کارگران پروژه مسلح کند، «اینگولف بویسن» فیلم‌برداری که در زمان ساخت ورسک، همراه تیم مهندسان در منطقه کار می‌کرد در یاداشت‌هایش در این مورد نوشته است که چون تیم سازنده پل داشتند دیواره کوه‌ها را سوراخ می‌کردند و در طبیعت دست می‌بردند مردم محلی خیلی به آن‌ها خوشبین نبودند، یک بار وقتی یکی از مهندسان پروژه برای عکاسی از مراسم محرم به روستایی در آن نزدیکی رفته بود، مردم کتکش زدند و دست آخر پلیس برای ختم غائله وارد ماجرا شد.

داستان‌های دیگری هم هست،‌ مثلا می‌گویند رضا شاه که امر به ساخت راه آهن سراسری کرده بود،‌ مهندس آلمانی سازنده پل و خانواده‌اش را مجبور کرد که وقتی اولین قطار از روی پل رد می‌شود زیر آن بایستند تا اگر سازه آسیب دید،‌ خودشان در جا هزینه را با جانشان پرداخت کنند، این روایت البته چفت و بست محکمی ندارد و سندی از آن در دست نیست.

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

با وجود آن که رد پای آلمانی‌ها در بسیاری از تلاش‌های مدرنیزه کردن ایران دیده می‌شود و خیلی‌ها معتقدند که راه‌آهن سراسری یکی از یادگاری‌های آنان در ایران است، ‌پل ورسک در واقع محصول مشترک گروهی از مهندسان بود که اتفاقا آلمانی هم نبودند. مناقصه ساخت این پل را شرکت سوئدی-دانمارکی «کامپساکس» برنده شده بود. یورگن ساکسیلد، ‌مدیرعامل شرکت، در حالی قرارداد راه آهن شمال به جنوب ایران را امضاء کرد که قبل از او چند شرکت از فرانسه و آلمان، ژاپن و آمریکا طی مطالعاتشان به این نتیجه رسیده بودند که از پس احداث این خط آهن با پیچیدگی‌هایی که در البرز با آن رو به‌روست بر نمی آیند، اما شرکتی را که بالاخره پروژه را تصاحب کرد ترک‌ها به ایران معرفی کردند. کامپساکس،‌ پیش از این که وارد ایران شود قرارداد ساخت ۱۲۰۰ کیلومتر از راه آهن را در ترکیه به سرانجام رسانده بود و همین باعث شد که ایرانی‌ها به این شرکت اعتماد کنند و کار را به دست آن بسپرند.

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

قرار بود که به ازای هر متر راه آهن،‌۱.۵ گرم طلا به شرکت پرداخت شود؛ «لادیسلاوس فون رابسویچ» مهندس سازه پل اصلیتی اتریشی داشت. سمت مهندس رابسویچ رئیس نظارت ساختمان پل بوده و او با خانواده‌اش در خانه‌ای واقع در دره ورسک و نزدیک پل زندگی می‌کرد. رابسویچ مسئولیت احداث تونل‌های مسیر راه آهن را نیز به عهده داشت و از بنیانگذاران روش تونل‌زنی جدید اتریشی (NATM) بود. در مجموع ساخت پل برای دولت ایران دو میلیون و ششصد هزار ریال هزینه برداشت.

سرپرستی مهندسان محاسب و طراح پل بر عهده «هانس اتو ناتر» مهندس سوئیسی بود که قبل از این پروژه در طراحی و احداث پل و ایستگاه راه‌آهن برن سوئیس همکاری داشت. مهندس «والتر اینگر» اتریشی یکی دیگر از مهندسان همکار این پروژه بود که البته عمرش به دیدن پایان کار،‌ مسیری که در کل راه آهن ایران، به «سه خط طلایی» مشهور شد،‌ قد نداد و در میان پروژه درگذشت. سه خط طلایی عنوانی است که به مسیر بالارفتن قطار از روی کوه داده‌اند؛ خط آهنی که دست آخر به ورسک می‌رسد.

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

با همه سختی‌ها،‌ بالاخره پلی ساخته شد که خبرنگار روزنامه اطلاعات آن زمان به نقل از رابسویچ،‌ آن را یک شاهکار مهندسی توصیف کرده و گفته است:‌ « مهندسان دیگر با حیرت به نقشه‌های آن نگاه می‌کردند و آن را در شمار شاهکارهای مهندسی دنیا می‌دانستند.»

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

 

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

پنجم اردیبهشت ۱۳۱۵، رضاخان با قطار به فیروزکوه رفت و از آنجا راهی مسیری شد که ورسک در میانه آن قرار داشت. روزنامه اطلاعات در گزارشش از افتتاح این خط آهن ۱۳۰ کیلومتری بعد از تشریح جزئیات سفر رضاخان و سوار شدن خانواده سلطنتی به قطار نوشته است: « در میان شور و شعف و مسرت از فیروزکوه به سمت مازندران حرکت نمود. شاهکارهای صنعتی پل‌های بزرگ، تونل‌های متعدد که در شکم کوه‌ها احداث گردیده یکی بعد از دیگری می‌آمد و می گذشت و همه را غرق تعجب آمیخته به ستایش می‌نمود. »

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

در گزارش دنباله‌دار روزنامه اطلاعات بعد از ذکر جزئیاتی از سفر گروه برای افتتاح راه آهن شمال، با اشاره به این که ارتفاع شهر «شاهی» یا همان «قائم‌شهر» از سطح دریا تنها ۵۰ متر است،‌ درحالی که بلندترین نقطه این خط آهن، ۲ هزار و ۱۱۲ متر است، آمده است: « خیلی‌ها تصور می‌کنند که ترن در موقع اوج گرفتن مثل بعضی کشورهای دیگر روی دنده می‌افتد اما اینطور نیست و اهمیت ساخت راه آهن شمال همین است که نشیب‌ها را طوری متناسب طراحی کرده اند و با پیچ و خم آن را کم کرده‌اند که ترن در کمال راحتی و خوبی ارتفاعات را طی می‌کند.»

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

در مورد این پل و اهمیت و زیبایی‌اش خیلی چیزها نوشته شده،‌ اما یک روایت کمتر شنیده شده هم هست،‌ می‌گویند در مقطعی که ایران در آستانه اشغال قرار داشت،‌ رضاخان دستور محرمانه‌ای داده بود که تمام پل‌های مهم خط آهن شمال به جنوب را بمب‌گذاری کنند و خط راه آهن را از بین ببرند.

محمد سجادی که در آن زمان وزیر «طرق» بود، ‌در مورد این دستور مین‌گذاری پل‌های مهم خط آهن از جمله ورسک می‌گوید پلی که ایران را به پل پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم تبدیل کرد قرار بود همزمان با پیشروی متفقین به سمت ایران نابود شود،‌ اما دستور انفجار مین‌های این پل و باقی مسیر راه آهن هیچ وقت از طرف رضا شاه صادر نشد. می‌گویند جاسوسان متفقین در ایران زودتر از آنکه رضاخان در این مورد تصمیم بگیرد از ماجرا باخبر شدند و دولت را از این اقدام منصرف و طبق نقشه مین‌ها را خنثی کردند.

کمپانی سازنده ورسک،‌ پیش‌بینی کرده بود که این پل ۷۰ سال دوام بیاورد،‌ حالا در شانزدهم اردیبهشت امسال، ورسک هشتاد و شش ساله شده و هنوز چند بار در روز قطارهای باری و مسافری با اطمینان از روی آن می‌گذرند.

در ادامه تصاویری از این پل به یاد ماندنی را مشاهده کنید: 

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

دلربای آهنی یک ملت، در میانه جاده خاطره‌ها

منبع bartarinha

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ