شرح هرودوت درباره گربه‌های مصر

هرودوت، تاریخ‌نویس یونان باستان (حدود ۴۸۴ تا ۴۲۵ یا ۴۱۳ پیش از میلاد)، در کتاب دوم تواریخ خود شرحی دقیق و قابل استناد از سرسپردگی مردمان مصر باستان نسبت به گربه‌ها ارائه می‌دهد، اما این فراز از اثر او را اغلب جدا از پس‌زمینه نقل کرده‌اند. معمول‌ترین این نقل‌ها به بندهای ۶۶ و ۶۷ کتاب دوم مربوط می‌شوند که بی‌توجه به فرازهای پیش از آن درمورد ارزشی که مصریان برای همۀ حیوانات قائل بودند و تقدسی که به آنان می‌بخشیدند، گفته‌های هرودوت دربارۀ علاقۀ خاص مردم مصر به گربه‌ها را تکرار کرده‌اند.

خاکسپاری یک گربۀ مصری
خاکسپاری یک گربۀ مصری

گرچه هرودوت در بند ۶۵ کتاب دوم به صراحت می‌گوید که قصد ندارد به موضوع ایزدان و پیوند آنان با حیوانات بپردازد، اما خود او هم بی‌درنگ پس از این بند به سراغ این نکته می‌رود که توجه علاقمندانۀ مردم مصر به برآوردن کوچک‌ترین نیازهای حیوانات‌شان بازتابی از دین مصری در خود دارد. در مصر باستان، حیوانات – مثل هر چیز دیگر – نعمت الاهی محسوب می‌شدند و قدر دانستن و مراقبت کردن از همۀ این نعمت‌ها وظیفۀ فردفرد هر جامعۀ انسانی بود.

نویسندگانی که فقط بندهای ۶۶ و ۶۷ کتاب دوم را نقل می‌کنند ناخودآگاه این گمان باطل را به ذهن می‌آورند که فقط گربه‌ها در مصر از این تقدسی که در حقیقت شامل حال همۀ حیوانات می‌شد، برخوردار بوده‌اند. البته گربه شاید محبوب‌ترین حیوان خانگی در مصر باستان بوده باشد، اما تنها حیوان ارزشمند نزد مصریان نبوده، و هرودوت نیز در بند پیش‌تر در این مورد جای تردید باقی نمی‌گذارد.

واقعیت این که در کتاب هرودوت به طیف گسترده‌ای از حیوانات برمی‌خوریم، و مصر فقط یکی از مکان‌هایی است که این دسته از کنکاش‌های هرودوت در رابطه با آن مطرح می‌شود. کالین مک‌کُرمک پژوهشگر اشاره می‌کند که:

تواریخ هرودوت به لحاظ حجم عجیب بزرگی که به بحث دربارۀ جانوران گوناگون اختصاص داده شده بین تاریخ‌نوشته‌های باستان کم‌نظیر است. در برابر ۴۲ اشاره‌ای که در [نوشته‌های] توکیدیدِس به حیوانات شده، هرودوت برای خوانندگان خود ۸۰۴ ارجاع مفصل تدارک دیده که دست کم ۱۱۱ تای آنها واژگان مختلف جانورشناسی را به ما معرفی می‌کنند. (۱)

در این راستا، هرودوت پس از فراز گربه‌ها به سراغ تمساح‌ها، اسب‌های آبی، سمورها، پرندگان، و مارها می‌رود و دربارۀ همۀ آنها به تفصیل سخن می‌گوید. با این حال، گزارش او دربارۀ گربه‌های مصری از همه پرطرفدارتر است، چرا که آنان نه تنها در شمار محبوب‌ترین حیوانات مصر بودند بلکه در روزگار کنونی نیز جایگاه ممتاز خود را بین حیوانات خانگی حفظ کرده‌اند.

در مصر باستان پیوند گربه‌ها با ایزدان پیشینه‌ای طولانی و شکوهمند داشت.

این نکته در پرتو پیوند دیرینه‌ای که گربه‌ها در نظر مردمان امروز با مصر باستان دارند، دیگر چندان حیرت‌انگیز به نظر نمی‌رسد. حتا واژۀ انگلیسی cat از اصل مصری نام این حیوان، کوعاتَّح یا قوعاتَّح (quattah)، برگرفته شده که ریشۀ گاتا به معنی «گربه» در یونانی بوده و از این زبان به دیگر زبان‌های اروپایی راه یافته است: از جمله gato به اسپانیایی، chat به فرانسوی، و Katze به آلمانی. واقعیت دیگر این که کلمۀ «پیشی»، pussy یا pussycat، نیز برساخته‌ای از نام ایزدبانوی مصری گربه‌ها، باستِت (Bastet)، یعنی پَشت (Pasht) است.

با این همه، فراز معروف هرودوت دربارۀ نجات دادن گربه‌ها از آتشسوزی در مصر اگر خارج از متن نقل شود، همان‌طور که در بالا اشاره شد، قدری بی‌معنی به نظر می‌رسد. باید توجه داشت که نجات گربه‌ها به صورتی که در این فراز آمده نه فقط به محبوب بودن آنان نزد مصریان یا ارزشی که آنان برای جان حیوانات قائل بودند، بلکه به پیوند آنها با ایزدبانو باستِت هم مربوط می‌شده است.

گربه‌های مصر و گزارش هرودوت

در مصر باستان پیوند گربه‌ها با ایزدان پیشینه‌ای طولانی و شکوهمند، از حدود ۳۱۵۰ تا ۳۰ پیش از میلاد، داشت. ایزدبانوی گربه‌سان، مَدفِت (Mafdet) در دورۀ آغازین دودمانی مصر (حدود ۳۱۵۰ تا حدود ۲۸۹۰ پیش از میلاد) در نقش حافظ و نگهدار ظاهر می‌شد و تجسم مفهوم عدالت نیز به شمار می‌رفت. او را بیش از هرچیز دارای قدرت حفاظت در برابر حملۀ مار و عقرب می‌دانستند و در زمرۀ ایزدانی قرار می‌دادند که از رَع، ایزد خورشید، در طول سفر شبانگاهی‌اش در جهان زیرین در برابر آپوفیس (Apophis)، افعی بزرگ، محافظت می‌کرد، و به همین خاطر یکی از ایزدان اصلی بود که هرروز برآمدن خورشید را تضمین می‌کرد.

نقاشی مصری از گربه‌ای در حال کشتن یک افعی
نقاشی مصری از گربه‌ای در حال کشتن یک افعی

مَدفِت در دورۀ فرمانروایی دِن (حدود ۲۹۹۰ تا ۲۹۴۰ پیش از میلاد)، بزرگ‌ترین پادشاه دودمان نخست، از محبوبیت خاصی برخوردار شد و نقش محافظ اقامتگاه شخصی او را برعهده گرفت. اهمیت این ایزدبانو در سراسر دوران پادشاهی نوین مصر (حدود ۱۵۷۰ تا حدود ۱۰۶۹ پیش از میلاد) هرگز کم نشد، هرچند مسئولیت‌های او را به‌تدریج به ایزدبانو سِرکِت (یا سِلکِت، که نگهدارنده از نیش جانوران زهردار بود) و باستِت، از محبوب‌ترین ایزدبانوان در اساطیر مصر، سپردند.

باستِت ایزدبانوی خانه و خانه‌داری، باروری، فرزندآوری، رازهای زنانه، و گربه‌ها بود. در مقابل مَدفِت که به صورت گربه‌ای با پوست چیتا ترسیم می‌شد، باستِت معمولن به هیئت گربه یا زنی با سر گربه درمی‌آمد. باستِت ضامن امنیت خانه و سلامتی زن و فرزند بود و ارواح خبیث و بیماری و بلا را دور می‌کرد و به همین خاطر پرستندگان زیادی از هر دو جنس زن و مرد داشت. مرکز دینی آیین او شهر بوباستیس (تل-بسته به عربی، پر-بست به مصری) از ثروتمندترین شهرهای مصر در منطقۀ دلتای نیل بود، و همچنان‌که هرودوت اشاره می‌کند، مردم از سراسر مصر روانۀ این شهر می‌شدند تا جسد گربه‌های خود را در جوار ایزدبانو به خاک بسپارند.

باستِت در گذر دورۀ دودمان دوم مصر (حدود ۲۸۹۰ تا حدود ۲۶۷۰ پیش از میلاد) وظیفه‌های مَدفِت را برعهده گرفت و تا پایان دورۀ بطلمیوسیان در سال ۳۰ پیش از میلاد محبوبیت خود را حفظ کرد. او نیز مثل همۀ ایزدان مصر باستان پاسدار ارزش ماعَت (ma’at؛ هماهنگی، توازن) بود، و هرودوت در بند ۶۶ کتاب دوم در اشاره به همین نکته دربارۀ گربه‌های نر صحبت می‌کند که برای جفت‌گیری بچه‌گربه‌ها را می‌کشند. هرچند این فراز گاهی گویای نگرش منفی نسبت به رفتار گربه‌های نر تلقی شده، اما حرف اصلی آن در حقیقت قانون طبیعت برای مهار و تنظیم جمعیت است. به عقیدۀ هرودوت اگر گربه‌های نر این کار را نمی‌کردند تعداد گربه‌ها چنان زیاد می‌شد که سر به جهنم می‌زد. از دید مصریان نیز کار گربه‌های نر نزد باستِت عملی پسندیده و به سود حفظ توازن بود.

تندیس باستِت متعلق به دورۀ پسین
تندیس باستِت متعلق به دورۀ پسین

معروف‌ترین فراز مربوط به گربه‌ها که به آتشسوزی می‌پردازد نیز باز به باستِت ربط پیدا می‌کند که ایزدبانو و نگهدار گربه‌ها بوده است. گزارش هرودوت دربارۀ تأکید مصریان بر نجات گربه‌ها فقط نشان از علاقۀ مهرآمیز به نجات حیوان خانگی دلبند خانواده ندارد بلکه با تکریم و سرسپردگی نسبت به ایزدبانو نیز همبسته است. البته که باستِت را حافظ و نگهدار خانه می‌دانستند، اما آتش گرفتن خانه می‌توانست علت‌های مختلفی داشته باشد – مثلن کسی از اهل خانه به درگاه ایزد دیگری گناه کرده، مناسک خاکسپاری را درست رعایت نکرده، یا لغزش دیگری از او سر زده است. در هر صورت، حق و عدالت حکم می‌کرد چنین خانه‌ای در آتش بسوزد.

کسی که می‌خواست خانۀ جدیدش هم از محافظت باستِت برخوردار شود، به سودش بود که گربه‌های مقدس ایزدبانو را نجات بدهد وگرنه که او می‌توانست همان‌قدر که نیکخواه بود کینه‌توز هم باشد. جرالدین پینچ پژوهشگر می‌نویسد:

باستِت چهرۀ دوگانۀ مادر دلسوز و عفریت انتقام را با هم داشت. جنبۀ شیطانی شخصیت او به ویژه در «نوشته‌های تابوت» و «کتاب مرگان» و وردهای شفابخش بازتاب یافته است. «کشتارگران باستِت» عامل شیوع طاعون و دیگر بیماری‌ها و بلاهای جان بشر معرفی شده‌اند. یکی از وردها توصیه می‌کند خود را «پسر باستِت» جا بزنید تا به طاعون مبتلا نشوید. (۱۱۵)

باستِت هم مثل مَدفِت با مفهوم عدالت پیوند داشت، و در این مقام او را «بانوی هیبت» و «بانوی کشتار» می‌دانستند چون هر بدی‌ای را بی‌درنگ کیفر می‌داد. مردم مصر که می‌دانستند باستِت چقدر نسبت به خطاکاران سختگیر است، خود به خود فقط به دنبال نجات گربه‌ها می‌رفتند و کاری به کار خود خانۀ آتش‌گرفته نداشتند.

فرازهای زیر درمورد گربه‌ها را از بند ۶۵ کتاب دوم شروع می‌کنیم که از اهمیت همۀ حیوانات در مصر می‌گوید. نجات گربه‌ها از آتشسوزی پیوندی مستقیم با ارزشی دارد که مصریان برای جان همۀ موجودات زنده قائل بودند، و در این چشم‌انداز است که گربه‌ها جایگاهی ویژه داشتند. حتا حیوانات وحشی‌ای که در شکار کشته می‌شدند، ماهی‌هایی که برای خوراک صید می‌شدند، و برخی حیوانات دیگر که برای قربانی تقدیم می‌شدند، همگی قداست نعمت‌های آسمانی را داشتند و این قداست فقط به گربه‌ها محدود نمی‌شد.

گربۀ مصری
گربۀ مصری

متن

بندهای زیر از کتاب هرودوت: تواریخ اثر رابین واترفیلد برگرفته شده‌اند:

کتاب دوم، بند ۶۵. همۀ حیوانات در مصر مقدس شمرده می‌شوند. برخی اهلی هستند، و برخی دیگر نه، اما اگر قرار بود توضیح بدهم چرا برخی حیوانات در مقام موجوداتی مقدس به حال خود گذاشته می‌شوند تا آزادانه بچرخند، گزارشم به صحبت از مسائل مربوط به ایزدان می‌کشید، و من با تمام توان از ورود به چنین مقوله‌هایی پرهیز می‌کنم. تا اینجای کار هم فقط وقتی به آنها اشاره کرده‌ام که چارۀ دیگری نبوده است. با این حال، یکی از رسم‌های ایشان در رابطه با حیوانات چنین است. هر گونۀ حیوانی [در مصر] برایش حیوان‌بانی‌ تعیین شده که کار مراقبت از آن را برعهده دارد؛ این حیوان‌بان مصری می‌تواند مرد یا زن باشد، و فرزندان این منصب را از پدر و مادر به ارث می‌برند. در شهرها، مردم برای ادای نذر خود به درگاه ایزدی که حیوان مقدس خاصی به او منسوب است دعا می‌کنند، و سر کودک خود را می‌تراشند (که ممکن است تمام موها، نیمی از آنها، یا فقط یک سوم از آنها باشد) و موها را در ترازو گذاشته با نقره وزن می‌کنند. سپس این وزن نقره را به حیوان‌بان آن حیوان به‌خصوص می‌دهند. او با آن مقدار نقره هرقدر که بشود ماهی می‌خرد و به آن حیوان می‌دهد. خوراک حیوان‌ها از این راه فراهم می‌شود. کشتن هر یک از این حیوان‌ها به عمد مجازات مرگ در پی دارد، و اگر کسی تصادفی یکی از آنها را بکشد باید جریمه‌ای بپردازد که مقدار آن را کاهنان تعیین می‌کنند. اما اگر یک اکراس یا قوش به دست کسی کشته شود، چه آن شخص حیوان را از قصد کشته باشد یا نه، چنین جرمی بی‌تردید حکم اعدام دارد.

کتاب دوم، بند ۶۶. گرچه در مصر حیوان اهلی فراوان است، اما اگر به خاطر گربه‌ها نبود تعدادشان از این هم فراتر می‌رفت. گربه‌های ماده موقع زاد و ولد آمیزش با گربه‌های نر را متوقف می‌کنند. هرقدر هم نرها تمایل به جفت‌گیری نشان بدهند، باز ماده‌ها قادر به چنین کاری نیستند. به همین خاطر نرها چاره‌ای هوشمندانه پیدا کرده‌اند. آنها دزدکی می‌آیند و بچه‌گربه‌ها را از پیش مادرشان می‌برند و بعد آنها را می‌کشند (ولی نه برای خوردن). آنگاه ماده‌ها که از داشتن فرزندان خود محروم مانده‌اند به حسرت می‌افتند، چون گربه‌سانان همگی عاشق بچه هستند، و به همین خاطر پیش نرها می‌روند.

اگر خانه‌ای آتش بگیرد، سرنوشت گربه‌ها در این حال بسیار حیرت‌انگیز است. مصریان به خود زحمت خاموش کردن آتش را نمی‌دهند، بلکه در فاصله‌های منظم دورتادور خانه مستقر می‌شوند و دنبال گربه‌ها می‌گردند. گربه‌ها، اما، از لابه‌لای آنها درمی‌روند، و حتا از روی آنها می‌پرند، و خود را به آتش می‌زنند. این کار مصریان را در ماتمی عمیق فرو می‌برد. در هر خانه، وقتی گربه‌ای به مرگ طبیعی از دنیا برود، تمام اهل خانه ابروهای خود را می‌تراشند – نه بیشتر. در خانه‌ای که یک سگ بمیرد موهای تمام بدن، سر و بقیه، را می‌تراشند.

کتاب دوم، بند ۶۷. گربه‌ها را پس از مرگ به اتاق‌های مقدس شهر بوباستیس می‌برند تا پس از مومیایی شدن به خاک سپرده شوند. سگ‌ها را صاحب خانه در محل خودشان در مقبره‌ای مقدس دفن می‌کند، و خدنگ‌ها نیز به همین شیوه دفن می‌شوند. موش حشره‌خوار و قوش را به شهر بوتو (Buto؛ بطو به عربی) می‌برند و اکراس‌ها را به هرمو‌پلیس (Hermopolis؛ الاشمونین به عربی)، خرس‌ها (که کمیاب هستند) و گرگ‌ها (که چندان بزرگ‌تر از روباه نیستند) هرجا لاشه‌شان افتاده باشد همان‌جا به خاک سپرده می‌شوند.

جمع‌بندی

شرح هرودوت دربارۀ حیوانات در مصر باستان، به ویژه گربه‌ها، نمونه‌ای از رویکرد کلی او در تاریخ‌نویسی را به نمایش می‌گذارد که دربردارندۀ تمرکز ویژه روی مشخصه‌های خُردی است که چهرۀ یک فرهنگ را شکل می‌دهند. او همواره نظر مستقیم خود دربارۀ اهمیت یک رویداد، سیاستگزاری، یا کاربست را ابراز نمی‌کند بلکه پیشنهاد می‌کند آن را نشانگر ارزش‌های مورد پذیرش در آن فرهنگ در نظر بگیریم و این رویکرد هرودوت، همان‌گونه که مک‌کُرمک مشاهده کرده، اغلب نوعی رنگ و بوی «امروزین» به کارش می‌بخشد:

هرودوت تنها کسی است که روی الگوهای رفتاری به مثابه عامل اثرگذار روی رشد جمعیت انگشت می‌گذارد. به گفتۀ او، در نبود عادت گربه‌های نر به کشتن بچه‌گربه‌ها (کتاب ۲، بند ۶۶) یا عادت توله‌افعی‌ها به کشتن مادران‌شان (کتاب ۳، بند ۱۰۸)، هردو گونه دچار انفجار جمعیت می‌شدند. او این خود-تنظیم‌گری طبیعی را به بینش الاهی حاکم بر عالم هستی نسبت می‌دهد… در نگاه کلی‌تر، هرودوت در نقطۀ مقابل اندیشمندی‌های بزرگ‌بینانۀ فیلسوفان طبیعی در حوزۀ کیهان‌شناسی یا ماده، ترجیح می‌دهد به مشاهدۀ مقوله‌های این‌زمینی مثل زمین‌شناسی و گونه‌های گیاهی و جانوری بپردازد. این کنکاش‌های جانورشناختی او گذشته از رنگ و بوی امروزینی که دارند، از روش‌مندی زیربنایی او نیز پرده برمی‌دارند، که عبارت است از: بیناپیوستگی انسان‌ها و محیط زیست‌شان.

فرازهای هرودوت دربارۀ گربه‌ها از معروف‌ترین بخش‌های تواریخ او به شمار می‌روند، و اغلب به عنوان مرجع ارزشی که مصریان برای گربه‌ها قائل بودند مورد اشاره قرار می‌گیرند. این فرازها، اما، همچنان که مک‌کُرمک خاطرنشان می‌کند، معنای بسیار عمیق‌تری نیز دارند که با توجه به پیش‌آگاهی ارائه‌شده در بند ۶۵ خود را بروز می‌دهد. مصریان باستان از همۀ حیوانات مراقبت می‌کردند، چرا که به اهمیت توازن – «بیناپیوستگی انسان‌ها و محیط زیست‌شان» – باور داشتند و دریافته بودند که آنچه برای حیوانات خوب است، در نهایت برای خود آنها هم بهترین خواهد بود.

پرسش و پاسخ

آیا شرح هرودوت دربارۀ گربه‌های مصری معتبر است؟

بله. شرح هرودوت دربارۀ گربه‌های مصر باستان معتبر دانسته می‌شود.

چرا مصریان باستان هنگام آتش‌سوزی به جای خاموش کردن آتش اول گربه‌ها را نجات می‌دادند؟

در مصر باستان اگر خانه‌ای آتش می‌گرفت، مصریان پیش از خاموش کردن آتش گربه‌ها را نجات می‌دادند چون گربه جانور مقدس ایزدبانو باستِت، نگهدار خانه، بود و اگر می‌خواستند این ایزدبانو در آینده نیز از خانه و خانوادۀ آنان محافظت کند، باید گربه‌های او را نجات می‌دادند.

آیا گربه محبوب‌ترین حیوان در مصر باستان به شمار می‌رفت؟

گربه‌ها در مصر باستان از محبوب‌ترین حیوانات خانگی بودند، اما مصریان همۀ حیوانات را مقدس می‌شمردند. سگ‌ها، میمون‌ها، پرندگان، غزال‌ها و ماهی‌ها نیز از حیوانات خانگی محبوب به شمار می‌رفتند.

آیا کلمۀ انگلیسی cat در حقیقت از زبان مصری باستان برگرفته شده؟

بله. کلمۀ انگلیسی cat از کلمۀ مصری «قوعاتّح» می‌آید، که کلمۀ یونانی «گاتا» به معنی «گربه» از آن گرفته شده است. همین کلمۀ یونانی سرچشمۀ نام «گربه» در بسیاری زبان‌های اروپایی مثل اسپانیایی (gato)، فرانسوی (chat)، آلمانی (Katze) و بسیاری دیگر است.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ