اولین فرعون افسانه ای مصر منس
منس (۳۱۵۰ ق.م) اولین فرعون افسانه ای مصر باستان است کسی که گمان می رود مصر علیا و سفلی را متحد کرده و سلسله ی اول مصر و شهر ممفیس را تآسیس نموده است. نام این فرعون در اسناد و نوشته هایی از جمله تاریخ کاهن مانتو ( قرن سوم ق.م)، لیست اسامی فراعنه تورین و سنگ نوشته پالرمو آورده شده است به علاوه در اسناد و شواهد کمیاب باستان شناسی مثل حکاکی هایی از جنس عاج نیز نام این فرعون آورده شده است. در سال های اولیه تحقیق راجع به مصرشناسی و با توجه به شواهد مکتوب، منس به عنوان اولین فرعون مصر پذیرفته شده بود ولی بعد از چندی متخصصان با کاوش های باستان شناسی موفق به یافتن سند و مدرک دال بر وجود منس نشدند. در میان پژوهشگران این تردید به وجود آمد که آیا این فرعون وجود خارجی داشته است یا نه. ممکن است منس مجموعه ای از افراد باشد که درطی تاریخ درحافظه افراد مانده است و به صورت یک شخص واحد درآمده است.
مصرشناس Flindres Petrie به این نتیجه گیری رسید که ” منس” نام یک شخص نیست بلکه یک لقب افتخاری است به معنای ” کسی که مقاومت کرد” و اعلام کرد که اولین فرعون مصر باستان نارمر(۳۱۵۰ ق.م) بوده است. وجود نارمرهم به وسیله ی اسناد کتبی و هم به وسیله ی شواهد باستان شناسی به اثبات رسیده است( از معروف ترین این اسناد می توان به لوحه نارمراشاره کرد بر روی این لوحه سنگی پیروزی نارمر در مقابل مصر سفلی حکاکی شده است.) امروزه ادعای مصرشناس Petrie پذیرفته شده است و منس و نارمررا به هم مربوط می دانند البته عده ای از محققان منس را با پسر و جانشین نارمر یعنی فرعون هور-آها مرتبط می دانند. با این وجود فارغ از اینکه نارمر چه کارهایی برای کشورش انجام داد، افسانه ی منس به صورت مستقل جایگاه خود را در میان مصریان حفظ کرد. احتمالا نارمر مصر را متحد کرده و با یک شاهزاده ازدواج می کند تا قدرت خود را تثبیت کند و سپس به ساخت بناهای مختلف و تجارت با بقیه کشورها مشغول می شود. هرچند که تمامی این دستاوردها برای اولین فرعون مصرکسی که سمبل یک مفهوم اساسی بود کافی نبود. این مفهوم اساسی در مصر به نام دوگانه گرایی یا ثنویت شناخته می شود.
دوگانه گرایی در مصر باستان
از دیدگاه مصریان باستان، زندگی امری متعادل بود و با توجه به اصل مات Ma’at ( هماهنگی) همه نیازمند زیستن بودند.(توضیح مترجم: اصل مات بر هفت چیز استوار است: حقیقت، تعادل، نظم، هماهنگی، نیکوکاری، اخلاقیات و عدالت) این باور درفرهنگ مصریان و فراعنه رخنه کرده بود. تاریخ شمار کاهن مانتو، با ذکر اسامی خدایانی آغاز می شود که قبل از فرعون منس حکومت کرده بودند و وقتی به اسم اولین فرعون مصر می رسیم، متوجه می شویم که این فرعون با غلبه بر هرج و مرج و ایجاد نظم، تعادل را در مصر برقرار کرده است. اگرچه ممکن است در واقعیت این اتفاق نیفتاده باشد ولی این داستان از لحاظ نمادین بسیار با اهمیت است. محققان Oakes و Gahlin در جایی نوشته است:
اصل و محور باورهای مصریان باستان ارتباط بین نظم ( ma’at) و بی نظمی ( istef) بوده است. اگرچه در مصر باستان جایگاه نظم وترتیب والاتر بود ولی این قضیه اثبات شده است که برای به وجود آوردن نظم باید بی نظمی هم وجود داشته باشد.( در واقع دوگانه گرایی به این معناست که خیر و شر، زشتی و زیبایی و مرگ و زندگی در کنار هم معنا دارند و منس به عنوان یک فرد شجاع بی نظمی را شکست می دهد و این همسو با اصل دوگانه گرایی است.(۳۳۶)
داستان به اتحاد رساندن مصر توسط منس، یک سمبل و نماد از این دوگانه گرایی است که در فرهنگ مصریان بسیار مهم و اساسی است. قبل از منس، بین مصر علیا و سفلی درگیری زیادی وجود داشت که باعث هرج و مرج و آشفتگی در مصر شده بود، ولی فرعون اول مصر نظم و ترتیب و کامیابی را برای مصر به ارمغان آورد. اینکه هرج و مرج و بی نظمی دوباره به سرزمین مصر بازگردد اجتناب ناپذیر بود؛ بنابراین فرعون باید همیشه هوشیارو مهم تراز آن جنگجو باشد تا در مواقعی که بی نظمی به وجود آمد بتواند با آن مقابله کند. Oakes و Gahlin نوشته اند:
هنر مصریان باستان بهترین وسیله برای نشان دادن مفهوم دوگانه گرایی بود، برای اینکه در هنر نقاشی از تقارن معمولا برای به وجود آوردن یک طراحی متعادل استفاده می شد. “وحدت دو سرزمین” امری بسیار مهم برای مصریان بود که آن را به زیبایی با به تصویر کشیدن نشان دادند( به آن sema tawy میگویند که تصویری است ازنای انسان که با یک پاپیروس و گل زنبق درهم تنیده شده است.) مصر باستان به دو بخش مجزای علیا و سفلی تقسیم شده بود. مصرعلیا ( shemau) شامل منطقه ی جنوب مصر( دره نیل از آبشار اول به سمت شمال، تا جنوب ممفیس) و مصر سفلی( Ta-Mehu) شامل دلتای رود نیل می باشد. مردم بر این باور بودند که ریشه و اساس دولت مصردر اتحاد این دو منطقه است که به وسیله ی فرعونی به نام منس و در ابتدای دوره سلسله ی اولیه مصر انجام شده است.
گفته می شود که منس کسی بوده است که مصر علیا و سفلی را متحد کرد و بعد از آن سیاست هایی را وضع کرد که باعث به وجود آمدن صلح و نظم در کشور شد. همانطور که قبلا اشاره شد، امروزه مصرشناسان بر این باور هستند که این نارمر بوده است که این اقدامات را انجام داده و “منس” لقب افتخاری نارمر بوده است؛ ولی در ابتدا تمامی اسنادی که راجع به نارمر در دست تاریخدانان بود همگی یا نادیده گرفته می شدند یا به نفع منس استفاده می شدند.
منس: افسانه
منس اهل شهرهراکلئوپلیس می باشد. ( بعضی ها مدعی شدند که وی اهل تینیس است) وی قبل از اینکه به مصر سفلی لشکرکشی کند و آن منطقه را به زیر فرمان خود ببرد؛ شهرهای تینیس و نقاده در مصرعلیا را تصرف کرد. مانتو گفته است که منس مرزهای کشور را با لشکرکشی نظامی گسترش داد و در کشور نظم برقرار کرد. وی یک جنگجوی بسیار شجاع و در عین حال بسیار متمدن و فرهیخته بود. بعدها نویسنده های مختلفی از جمله تاریخدان رومی پلینی Pliny ادعا کردند که منس کسی بوده که متن نوشتاری را اختراع کرده است.
حکومت ۶۲ ساله منس چنان با رفاه عمومی همراه بود که تاریخدان DIODORUS SICULUS مدعی شده است منس کسی بوده که مفهوم زندگی بر زرق و برق و لاکچری را ابداع کرده است.
زمانی که مصر متحد شد، منس اعمال مذهبی و اعتقادات رسمی را ایجاد کرد. دردوره ی سلطنت منس ( که بالغ بر ۶۲ سال بود) مردم بسیار مرفه بودند به طوری که نیازی نبود مثل گذشته به سختی کار کنند و فعالیت های مردم مثل کنده کاری، مجسمه سازی، ورزش، آبجوسازی و پروش باغ های خصوصی بسط و گسترش پیدا کرد. در واقع تاریخدان DIODORUS SICULUS مدعی شده است منس کسی بود که مفهوم زندگی پر زرق و برق را ابداع کرد.
روزی منس به شکار رفته بود و ناگهان توسط سگ های خود مورد حمله قرار گرفت وبرای فراراز سگ ها بر پشت تمساحی سوار شد و از دریاچه عبور کرد و برای شکرگزاری شهر کروکدیلوپلیس را ساخت. وی همچنین شهرممفیس را تآسیس کرد و آن را پایتخت خود قرار داد. با توجه به گفته های هرودت، منس محل ساخت شهر ممفیس را تعیین کرد ولی چون رود نیل از آنجا عبور می کرد سدی بر روی رود نیل ساخت تا آب رود به سمت دیگری حرکت کند ودر آن محل قصری بزرگ و ساختمان های اداری بنا نهاد. منس اعمال مذهبی و قربانی کردن برای خدایان را باب کرد و مطمئن شد که هماهنگی و نظم در سرتاسر کشور وجود داشته باشد. منس بعد از سلطنتی طولانی وباشکوه به وسیله یک اسب آبی کشته شد.
خیلی جای تعجب نیست که یک اسب آبی در مرگ منس دخالت داشته است. در فرهنگ مصر باستان اسب آبی یک حیوان ترسناک بوده ومرتبا کشته و شکار می شده است و مرگ به وسیله یک اسب آبی از بدترین مرگ ها بوده است. همچنین اسب آبی نماد خدای هرج و مرج یعنی “ست” است؛ خدای ست اولین قاتل در فرهنگ مصریان بود که برادرش اوزیریس را کشت و به وسیله پسر اوزیریس یعنی هوروس شکست داده شد. برای رعایت کردن رسم دوگانه گرایی، ست همسری داشت به نام تاورت وی به شکل یک زن با سر اسب آبی نمایش داده می شد و یک حامی محسوب می شده است. ماهیت دوگانه این دو خدا از مشاهدات مصریان در مورد اسب آبی گرفته شده است: اسب های آبی ماده ازبچه های خود محافظت می کردند وآنها را پرورش می دادند در حالی که نرها پرخاشگرتر و مخرب تر بودند.
مرگ منس به وسیله اسب آبی می تواند به این مفهوم باشد که هرج و مرج و آشفتگی وی را از بین برده است و وقتی بی نظمی توانایی این را داشته باشد که چنین فرعون قدرتمندی را از پا دربیاورد پس حتما می تواند مردم را نیز درگیر کند؛ پس با این حساب همیشه باید یک انسان با ذکاوت وجود داشته باشد تا بتواند با بی نظمی مبارزه کند. ارتباط اسب آبی با محافظت، ممکن است همچین تعبیری را ایجاد کند که مرگ منس از جانب خدایان یک حرکت محافظتی بوده است ولی توارت محافظ مادران و بچه ها بود بنابراین مرگ منس جنبه ی محافظتی نداشته است بلکه نماد مبارزه با بی نظمی بوده است.
پیشینه ی منس
دوران سلطنت منس بسیار باشکوه بود و به نوعی به عنوان عصر طلایی مصر در نظر گرفته می شود مردم در این دوران در رفاه و آسایش زندگی می کردند. محقق Douglas J. Brewer می نویسد:
تمامی اسناد مربوط به دستاوردهای منس، هزاران سال بعد از مرگ وی نوشته شده است در آن زمان او به یک قهرمان فرقه تبدیل شده بود که زندگی و موفقیت های او با حکایت های نیمه افسانه ای درآمیخته شده بود.
احتمالا فرعونی که مصر را متحد کرد نارمر بود؛ نارمر به احتمال قوی از اهالی شهر تینیس بوده است. وی خود را پادشاه مصر علیا و سفلی خواند و با شاهزاده نیثهوتپ از شهر نقاده ازدواج کرد تا روابط بین دو شهر را بهبود بخشد. هرچند که بر این باور هستیم که نارمر مصر را در صلح و آرامش متحد کرد، ولی شواهدی هم وجود دارد که نشان می دهد وی با جنگ و نبرد مصر را متحد کرده است. لوح سنگی نارمر به وضوح نشان می دهد که وی مصر سفلی را با اعمال زور تصرف کرده است؛ اگرچه نوشته های روی لوح باید به صورت سمبلیک مورد بحث قرار بگیرند. ولی با این وجود نارمر بایستی لشکرکشی نظامی به راه انداخته باشد تا بتواند درمصر سفلی شورش ها را سرکوب کند وهمانطور که در افسانه ی منس شرح داده شده وی مرزهای کشور را تا نوبی و کنعان گسترش داد. وی پروژه های ساختمانی عظیمی را طرح ریزی کرد و شهرهای کوچک از دوره پیش از سلسله ای را بسط و گسترش داد.
نارمر اعمال مذهبی را باب نکرد ولی به احتمال زیاد آنها را به صورت رسمی درآورد. نوع معماری بناها و ساختمان هایی که این فرعون در مصر ساخت اعتقادات مذهبی مصریان را بیان می کند. زمان به دنیا آمدن و چگونگی مرگ نارمر مشخص نیست ولی این امر کاملا مشخص و ثابت شده است که چنین فرعونی وجود داشته است برخلاف منس که که وجودش بحث برانگیز است. Brewer می نویسد:
به احتمال خیلی زیاد منس وجود خارجی ندارد، حداقل می توان گفت به عنوان یک شخص واحد وجود خارجی نداشته است بلکه مجموعه ای از افرادی است که دستاوردهایشان در طول تاریخ به صورت شفاهی ضبط شده است و بعدها به عنوان دستاوردهای یک شخص واحد شناخته شده است و این شخص تبدیل به یک قهرمان برای به وجود آوردن اتحاد مصر شد. مانند همه شخصیت های انجیل، منس هم قسمتی افسانه و قسمتی حقیقت بود و در طی سال ها حقیقت و افسانه درهم تنید و افسانه ای از اتحاد ایجاد کرد.
اتحاد مصر چه به وسیله ی نارمر آغاز و یا به وسیله ی وی کامل شده باشد، به احتمال قوی روند آهسته ای بوده که سال ها به طول انجامیده است. شواهد ناقصی که از سلسله دوم ( ۲۶۷۰-۲۹۸۷ ق.م) به دست آمده است این قضیه را ثابت می کند که اتحاد مصر حاصل دست رنج یک فرعون و تنها در یک اقدام نبوده است. هرچند فرهنگ مصریان باستان به افسانه منس و اتحاد مصر نیاز داشته تا بتواند ارتباطی بین اولین فرعون و مفهوم دوگانه گرایی ایجاد کند. Oakes و Gahlin نوشته اند:
این جنبه ی خاص از مفهوم دوگانه گرایی خیلی واضح درالقاب سلطنتی مشهود است. القاب اصلی فرعون ” پادشاه دو سرزمین( Neb Tawy)” و “پادشاه مصر علیا و سفلی( Nesw Bity)” بوده است. لباس های سلطنتی هم مفهوم دوگانه گرایی را بازگو می کند. تاج سفید نماد مصرعلیا است، تاج قرمز رنگ نشانه ی مصر سفلی است و تاج دوتایی نماد هر دو منطقه است. بنابراین شمال و جنوب مصر دو ناحیه جدا از هم بودند ولی ضرورت داشت که متحد باشند.
درواقع افسانه ی منس اتحاد بین مصر علیا و سفلی را نشان می دهد. یک فرعون بزرگ که قادر به انجام کارهای خارق العاده بوده و در ابتدای تاریخ مصرعصری طلایی با نظم و هماهنگی ایجاد کرده است، برای نسل های بعدی بسیار تآثیرگذارتر ازمردی است که مشخص نیست کشور مصر را متحد کرده است یا نکرده است. به مانند همه ی بنیان گذاران ملت ها در طول تاریخ؛ منس به مانند یک ارزش فرهنگی در نظر گرفته می شود. چه این فرد به نام منس وجود داشته یا خیر، چیزی که دارای اهمیت است این است که داستان این فرد برای مردم مصر بسیار با ارزش است.