تیسفون شهری باستانی
تیسفون شهری باستانی و مرکزی تجاری در ساحل شرقی رود دجله بود که در دوران حکومت مهرداد یکم (مهرداد بزرگ، ۱۷۱- ۱۳۲ ق.م) تاسیس شد. در دنیای مدرن این شهر به واسطه ی طاق کسری، تحسین برانگیز ترین بخش از خرابه های باقی مانده ی تیسفون، شناخته می شود.
قبل از تخریب توسط رومیان، این شهر پایتخت امپراطوری اشکانیان بود (۲۴۷ ق.م- ۲۲۴ میلادی) و بعدها پس از بازسازی دوباره تبدیل به پایتخت امپراطوری ساسانیان شد (۲۲۴- ۶۵۱ میلادی). اردشیر یکم (دوران حکومت ۲۲۴- ۲۴۰ میلادی)، از شاهان ساسانی، تیسفون را بازسازی کرد و خود و پس از او جانشینش، در این شهر تاجگذاری کردند.
شهر تیسفون تبدیل به مرکز تجاری ای مهم در جاده ی ابریشم شد. کاروان های حامل کالاهای چینی در این شهر توقف می کردند و سپس این کالاها از طریق رود دجله به شهر سلوکیه (تاسیس شده در دوران امپراطوری سلوکیان، ۳۱۲- ۶۳ ق.م) به هدف تجارت و از آنجا به نقاطی دورتر انتقال داده می شدند. در نتیجه تیسفون به عنوان ایستگاهی پایانی برای یکی از انشعابات جاده ی ابریشم شناخته شد.
این شهر سه بار به تصرف رومیان در آمد و محل وقوع نبرد تیسفون بین اردشیر بابکان و اسکندر سوروس رومی (دوران حکومت ۲۲۲- ۲۳۵ میلادی) در سال ۲۳۳ میلادی بود. شهر تیسفون توسط جانشینان اردشیر بابکان تبدیل به مرکز فرهنگی و اقتصادی مهمی شد که اهمیت خود را تا زمان هجوم اعراب مسلمان در سال ۶۳۷ میلادی و غارت این شهر توسط آنها، حفظ کرد. سپس از آجر ها و دیگر مصالح تیسفون برای ساخت شهر بغداد استفاده شد. امروزه خرابه های شهر تیسفون در منطقه ی سلمان پاک (از نواحی حومه ی شهر بغداد) در عراق رو به زوالی تدریجی است.
تاسیس شهر تیسفون و امپراطوری اشکانیان
این شهر توسط پارسیان با نام تیسفون، توسط یونانیان به نام کتیسفون و امروزه با نام لاتین آن، تیسفون، شناخته می شود و معنای آن مشخص نمی باشد. این شهر در ساحل شرقی رود دجله و در مقابل شهر سلوکیه تاسیس شد. احتمال می رود که این شهر اردوگاهی ارتشی بوده باشد زیرا ارتش پارسیان علاقه ای به مستقر شدن در سلوکیه و ترکیب شدن با ساکنین یونانی آن نداشتند (Strabo’s Geography 16.1.16). پلینی (۲۳- ۷۹ میلادی) اما ادعا می کند که این شهر عمدا مجلل تر از سلوکیه بنا شد تا بتواند ساکنین آن شهر را به خود جذب کرده و سلوکیه را تبدیل به شهری متروکه کند (Natural History VI.122). اگر این ادعا در رابطه با تاسیس شهر تیسفون مورد قبول واقع شود، احتمال می رود که قبل از تاسیس این شهر، اجتماعی از مردم در این منطقه حضور داشته اند (احتمالا دهکده ی تجاری کوچکی) که توجه مهرداد بزرگ را به این مکان جلب کرده و یا انتخاب این منطقه توسط وی تنها به دلیل نزدیکی آن به سلوکیه بوده است.
تیسفون تبدیل به مرکز سیاسی و تجاری ای مهم و در دوران حکومت ارد دوم تبدیل به پایتخت اشکانیان شد.
امپراطوری هخامنشیان (۵۵۰- ۳۳۰ ق.م) به دست ارتش اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ ق.م سقوط کرد و سلوکوس یکم نیکاتور (دوران حکومت ۳۰۵- ۲۸۱ ق.م)، یکی از ژنرال های اسکندر، کنترل منطقه را پس از مرگ او در سال ۳۲۳ ق.م به دست گرفت. سلوکوس یکم بر بخش شرقی امپراطوری خود از شهر انطاکیه (در کرانه ی رود عاصی) حکمرانی می کرد و شهر سلوکیه را برای پسر خود، آنتیوخوس یکم (دوران حکومت مشترک ۲۹۱- ۲۸۱، دوران حکومت ۲۸۱- ۲۶۱ ق.م)، تاسیس کرد تا بر مناطق غربی حکمرانی کند.
در نتیجه در ساخت سلوکیه از هیچ هزینه ای دریغ نشد و احتمال می رود که ادعا ی پلینی درست بوده و مهرداد بزرگ قصد داشته است تا شهری پارسی در نزدیکی سلوکیه تاسیس کند که از شهر یونانی پیشی گرفته و ساکنین آن را ترغیب کند تا این شهر قدیمی را به مقصد تیسفون، شهر جدید و مجلل تر، ترک کنند. امپراطوری سلوکیان سال ها رو به زوال بود و مقدار زیادی از مناطق تحت سلطه ی خود را به رومیان از دست داده و در نهایت توسط اشکانیان سقوط کرد. در نتیجه منطقی بنظر می رسد که شاه اشکانی به واسطه ی شهری جدید که از تلاش های سلوکیان پیشی می گیرد، قدرت امپراطوری خود را به نمایش بگذارد.
در دوران حکومت گودرز یکم (۹۱- ۸۰ ق.م)، پادشاه اشکانی، شهر تیسفون تبدیل به مرکز سیاسی و تجاری مهم و اصلی و در دوران حکومت ارد دوم (دوران حکومت ۵۸- ۵۷ ق.م) تبدیل به پایتخت اشکانیان شد. این شهر در دوران حکومت وَلَگش یکم (۵۱- ۸۰ میلادی)، که با ترغیب بیشتر تجارت تیسفون را تبدیل به یکی از مهمترین مراکز داد و ستد منطقه کرد، نوسازی شد و گسترش یافت. به دلیل تخریب مدارک به همراه خود شهر توسط ارتش متجاوز روم، اطلاعات بیشتری از شهر تیسفون اشکانیان در دست نمی باشد.
تراژان، امپراطور رومی، در سال ۱۱۵ میلادی و قبل از به آتش کشیدن سلوکیه، شهر تیسفون را تحت سلطه ی خود در آورد (سلوکیه در سال ۱۶۵ میلادی و پس از فتح تیسفون در سال ۱۶۴ میلادی توسط اویدیوس کاسیوس تخریب شد). پیشروی ها به سمت شهر تیسفون در دوران سپتیموس سوروس نیز ادامه پیدا کرد. او در سال ۱۹۷ میلادی شهر را به یغما برد و ساکنین آن را برای نمایش قدرت به بردگی فروخت. از آن پس تیسفون تبدیل به شهری تقریبا متروکه شد و از آنجایی که امپراطوری اشکانیان رو به زوال بود تلاشی برای بازسازی و یا افزایش جمعیت آن نشد.
امپراطوری ساسانی و نبرد تیسفون
اردشیر یکم ژنرالی از ارتش اشکانیان بود که با رهبری یک شورش باعث سرنگونی امپراطوری شد. سپس او امپراطوری ساسانیان را پایه ریزی و تعدادی پروژه ی ساخت و ساز را آغاز کرد که بازسازی شهر تیسفون، که تبدیل به پایتخت او می شود، را شامل می شد. اردشیر یکم از شهر تیسفون به رومیان هشدار داد تا تمامی قلمروهایی را که متعلق به امپراطوری هخامنشیان و حال تحت تسلط رومیان بود به صاحب قانونی خود برگردانند.
اردشیر یکم منتظر جوابی از جانب رومیان نشد و به همراه پسر خود شاپور یکم (دوران حکومت ۲۴۰- ۲۷۰ میلادی)، سوریه را پس گرفته و رومیان را در سال ۲۲۹ میلادی از منطقه بیرون راند. در پی درخواست عقب نشینی ادرشیر یکم توسط اسکندر سوروس، اردشیر کاپادوکیه را نیز تحت کنترل خود در آورد. در پاسخ، اسکندر سوروس ۴۰۰ تن از فرستادگان اردشیر یکم به روم را دستگیر و محکوم به کار در مزارع و سپس حمله ای سه جانبه به ساسانیان را در سال ۲۳۱ میلادی آغاز کرد.
اولین ارتش از سمت شمال، دومین از سمت جنوب و سومین در مسیری مستقیم میان این دو ارتش به سمت تسیفون حرکت کردند. هر سه ارتش با مقاومتی جدی رو به رو نشدند، غافل از آنکه بخش اصلی ارتش ساسانیان شامل نیروی سواره نظام مجهز اسواران در انتظار آنان بود.
این حمله ی سه جانبه در تئوری ایده ای بسیار خوب به نظر می رسید. اما در عمل تنها کاری که اردشیر یکم می بایست انجام بدهد آن بود که پیشروی هر ارتش را تحت نظر بگیرد و نیرو هایی را بدون هشدار دادن به رومیان به هر مکانی که احساس می کرد میزان خسارت بیشتر است بفرستد. او این استراتژی را تا زمانی که رومیان فریب خورده و ساسانیان را خطری جدی در نظر نگیرند، ادامه داد. به دنباله ی این استراتژی، زمانی که رومیان به شهر تیسفون رسیدند، برای رویارویی با ارتشی که در مقابل آنان صف کشیده بودند و تاکتیک هایی که استفاده می کردند، هیچگونه آمادگی ای نداشتند. محقق کاوه فرخ شرح این نبرد توسط هرودوت را نقل قول می کند:
شاه پارسیان به همراه نیروهای سواره نظام و کمانداران سواره ی خود با تمامی قوا به ارتش رومیان حمله، آنها را در تله انداخته وغافلگیر کرد. سربازان رومی زیر حمله هایی همه جانبه از بین رفتند… و در نهایت تمامی آنها تبدیل به یک توده… و از تمامی جهات بمباران شدند… پارسیان رومیان را مانند ماهیانی در تور به دام انداختند؛ آنها تیر های خود را از تمامی جهات به سربازان احاطه شده پرتاب کردند، پارسیان تمامی ارتش را قتل عام کردند… تمامی آنها نابود شدند… از آنجایی که ارتشی بزرگ از بین رفته بود، این فاجعه ی وحشتناک که توسط هیچکس بخاطر آورده نمی شود شکستی برای رومیان بود. (۱۸۵)
بدیهی است که سوروس تمایلی به یادآوری این شکست نداشت و در نطق پیروزی اش برای مجلس سنا رومیان در سال ۲۳۳ میلادی با بازسازی واقعه ادعا کرد که شاه ساسانیان را بطور کامل شکست داده و “تعداد ۲۱۸ فیل را نابود و ۱۸۰۰ ارابه و ۱۲۰۰۰۰ تن از سواره نظامان ساسانی را درو کرده است” (فرخ، ۱۸۶). فرخ (و تعدادی زیادی از محققان پیش از او) به اعداد اغراق آمیز ذکر شده توسط سوروس و به دور از حقیقت بودن آنها اشاره کرده اند. اما نطق پیروزی سوروس کلیتی ساختگی دارد، در نتیجه اغراق آمیز بودن اعداد در آن امری تعجب برانگیز نمی باشد.
پس از این نبرد، اردشیر بابکان از جنگاوری کناره گیری و پسر خود را ترغیب به بعهده گرفتن کنترل و مسئولیت های بزرگتر کرد. در بازه ای از زمان، قبل و یا بعد از نبرد، اردشیر بابکان سیاستی را آغاز کرده بود که بنا بر آن مغان زرتشتی به پایتخت آورده می شدند تا متون اوستا (متن مقدس زرتشتیان) را به هدف کتابت آنها قرائت کنند. این سیاست در زمان شاپور یکم ادامه پیدا می کند و در دوران شاپور دوم (دوران حکومت ۳۰۹- ۳۷۹ میلادی) و خسرو یکم (دوران حکومت ۵۳۱- ۵۷۹ میلادی) تکمیل می شود. در نتیجه تیسفون در حفظ و توسعه ی الهیات زرتشتی نقشی موثر داشت. در این شهر آتشکده (محل عبادت زرتشتیان) نیز وجود داشت، با این وجود آتش آن از درجه ای از اهمیت برخوردار نبود تا زرتشتیان به هدف آن زیارت کنند.
توسعه ی بیشتر شهر تیسفون و طاق کسری
شهر تسیفون در دوران حکومت شاپور یکم شکوفا و تبدیل به مرکز فرهنگی ای مهم و قلب امپراطوری ساسانیان شد. احتمالا فرمان تاسیس آکادمی گندی شاپور، مرکز علمی پیشرو در منطقه و اولین بیمارستان آموزشی، از تیسفون صادر شده است. پروژه های ساخت و سازی که توسط اردشیر بابکان آغاز شده و در دوران شاپور یکم و جانشینش توسعه یافته بودند، تیسفون را از تمامی جهات گسترش و شهر ها و شهرک هایی کوچکتر را در مناطق اطراف و حتی در ساحل دیگر رود دجله شکل داد.
اردشیر بابکان برای توسعه ی تیسفون، شهر ویه اردشیر (سلوکیه ی جدید به گفته ی یونانیان) را به عنوان نمونه قرار داده بود. او در این شهر کاخ خود را ساخته و المان های هنر و معماری ایران باستان، مانند مناره و گنبد، را معرفی کرده بود. پادشاهان ساسانی دنباله روی او بوده و ساختمان هایی تزئین شده با کتیبه، کف های مرمرین، موزائیک و حیاط هایی سرسبز را بنا کردند. فرخ ذکر می کند:
این شهر با سلوکیه و دیگر مناطق مسکونی مجاور ادغام و تبدیل به کلان شهری پهن و وسیع شد که اعراب به آن نام المدائن (به معنی شهر ها) را دادند. بسیاری از سبک های معماری و هنرهای این کلان شهر بر روی امپراطوری بیزانس تاثیر گذاشت (و از آن تاثیر گرفت). پس از سقوط آن به دست اعراب در قرن ۷ میلادی، تیسفون تاثیری قوی بر روی هنر و معماری دنیای اسلام گذاشت. (۱۲۵)
یکی از تحسین برانگیز ترین سازه های این شهر طاقی عظیم است که با نام طاق کسری (و یا طاق تیسفون) شناخته می شود و توسط شاپور یکم و یا خسرو یکم ساخته شده است. این طاق حتی امروزه عریض ترین طاق آجری دنیا می باشد و به عنوان ورودی کاخ و اتاق تخت سلطنتی بنا شده بود. در ساخت این طاق، مانند تمامی جنبه های معماری ساسانی، معماران از نمونه های هخامنشی و اشکانیان الهام گرفته و بصورت آزادانه از مهندسی، طراحی و تکنیک های رومی نیز استفاده کرده اند.
یکی از خصوصیات تعیین کننده ی فرهنگ ساسانیان (چه در معماری و چه در دیگر زمینه ها) استعداد آنها در الهام گرفتن از گذشته و دستاورد های دیگران در بازه های زمانی متفاوت و بهبود بخشیدن آنها است. طاق کسری یکی از بهترین نمونه های این رویکرد است و نه تنها در زمان خود، بلکه امروزه نیز همچنان با هیچ فرهنگ دیگری قابل قیاس نمی باشد.
گذرگاه طاقدار به کاخ امپراطوری، محل اقامت شاه، منتهی می شد اما در اطراف آن دفتر های اجرایی قرار داشتند. ساسانیان امپراطوری خود را بر اساس سیستم هخامنشیان شکل و حکومت را در تیسفون مرکزیت دادند. در دنباله روی از رویکرد هخامنشیان (و همچنین بنا به مصلحت) ساسانیان از تیسفون تنها به عنوان اقامتگاه زمستانی خود استفاده می کردند و در ماه های گرمتر به اقامتگاه تابستانی خود در کوهستان و مراتع می رفتند. با این وجود، در این زمان دولت همچنان از تیسفون اداره می شد. محقق هما کاتوزیان توضیح می دهد:مدیریت دولت بر اساس رویکرد های هخامنشیان تنظیم شده بود. به غیر از تعدادی از دولت های تبعه، استان های دیگر نه توسط ساتراپ ها، بلکه توسط فرماندار- ژنرال و یا مرزبان ها اداره می شدند که نقشی مهم در برقراری صلح و مدریت منطقه ی خود بخصوص در استان های مرزی داشتند. وزیران، مدیران و کاتبان سران بروکراسی در تیسفون را تشکیل می دادند و دیوان ها یا وزارتخانه ها را در مسائل مرتبط به امور مالی، دادگستری و جنگ اداره می کردند.
سران بروکراسی از تیسفون مالیات ها را جمع آوری و فراخوان به خدمت اجباری صادر کرده و امپراطوری ساسانیان را حفظ می کردند. آنها همچنین تجارت را تنظیم و مدیریت می کردند. همانطور که ذکر شد، تیسفون تبدیل به ایستگاهی برای کالاهایی شد که از چین به مقصد کشور های غربی فرستاده می شدند و در نتیجه ی این تجارت ثروت بسیار زیادی را کسب کرد. تیسفون تا زمان سقوط ساسانیان به دست اعراب مسلمان در قرن ۷ میلادی، جایگاه خود را به عنوان عظیمترین و مهمترین شهر امپراطوری حفظ کرد.
سقوط تیسفون
با وجود حملات و پیشروی های متعدد نیرو های رومی به شهر تیسفون در دوران ساسانیان، این شهر تا زمان هجوم اعراب در سال ۶۳۶/۶۳۷ میلادی در مقابل این حملات مقاومت کرد. اعراب قبل از دوران حکومت آخرین پادشاه ساسانی، یزدگرد سوم (۶۳۲- ۶۵۱ میلادی)، نیز تهاجماتی را به سرزمین ایرانیان انجام داده بودند و یزدگرد سوم قصد متوقف کردن آنها را داشت. او ژنرال خود، رستم فرخزاد (تاریخ وفات ۶۳۶ میلادی)، را به همراه ارتشی بزرگ برای مقابله با اعراب فرستاد و آنها در سال ۶۳۶ میلادی بیرون شهر کوچک قادسیه با یکدیگر روبه رو شدند.
با شکل گیری و ترقی شهر بغداد، تیسفون متروکه و تبدیل به خرابه شد.
رستم از اعراب درخواست کرد تا خود را تسلیم کنند اما در پاسخ آنها به ساسانیان دو انتخاب دادند: که یا تسلیم مسلمانان عرب و تبدیل به برده ی آنها شده و یا با شمشیر کشته شوند. فرخزادنبرد تا پای مرگ را انتخاب کرد. نبرد قادسیه (۶۳۶ میلادی) با پیشروی ساسانیان آغاز شد. تعداد نیرو های رستم بیشتر از نیروهای اعراب بود اما مسلمانان از لحاظ تاکتیک بر ساسانیان برتری داشتند و استفاده از شتر در یگان های سواره نظامشان، که در زمین های شنی موثرتر بود، ارتش ساسانیان را درهم شکست. رستم کشته شد و ارتش او پراکنده شدند.
پس از آن فرمانده ی عرب، سعد بن ابی وقاص (۵۹۵- ۶۷۴ میلادی) با نیروهای خود به سمت کلانشهر تیسفون پیشروی کرد. شهر های اطراف همگی تسلیم شده و صلح کردند اما مردم تیسقون، شامل اشراف زادگان، بروکرات ها و سربازان شهر را ترک و فرار کردند. زمانی که اعراب به تیسفون رسیدند، شهر تهی از سکنه بود و آنها بدون هیچ مقاومتی آن را غارت و خزانه داری را تخلیه کردند و هر شیء ارزشمند قابل حمل را با خود بردند. برای مدت زمانی کوتاه کاخ پادشاهی تبدیل به مسجد شد اما با شکل گیری و ترقی بغداد که اکثرا با استفاده از مواد و مصالح شهر تیسفون ساخته شده بود، این شهر متروکه و تبدیل به خرابه شد.
نتیجه گیری
تسیفون برای سده ها به فراموشی سپرده شد تا زمانی که اروپاییان در قرن ۱۹ میلادی أن را دوباره کشف کردند. اما هیچگونه تلاشی به هدف حفاری و یا مرمت انجام نشد و در سال ۱۸۸۸ میلادی در دنباله ی سیلی در سواحل رود دجله، بخش های بزرگی از سازه های باقی مانده (کاخ امپراطوری و اتاق تخت سلطنتی در نزدیکی طاق کسری) نیز از بین رفت. طراحی هایی متعلق به قرن ۱۹ میلادی نشاد دهنده ی شرایط سالم و تخریب شده ی بنا ی مرکزی و طاق قبل و بعد از سیل می باشند.
دولت عراق در زمان صدام حسین با سیاست بازسازی مناطق باستانی (مانند بابل) به احترام گذشته و جذب توریست، مرمت شهر تیسفون را در سال ۱۹۸۰ میلادی آغاز کرد اما این تلاش ها به دنباله ی جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی متوقف شد. پروسه ی مرمت در سال ۲۰۰۴ میلادی دوباره آغاز و در نتیجه ی آن بخش شمالی کاخ و طاق کسری بازسازی و مستحکم شد. شرکتی از کشور چک با نام اورس قراردادی برای بازسازی منطقه و تکمیل کار تا سال ۲۰۱۷ بستند اما دو سال بعد از آن، کار آنها فرو ریخت و صدمات بیشتری را به طاق کسری وارد کرد.
امروزه خرابه های شهر تیسفون در آبادی ای در دهکده ی سلمان پاک در فاصله ی ۲۲ مایلی (۳۵ کیلومتری) جنوب غربی بغداد دیده می شود. از اوایل سال ۱۹۹۰ تا به امروز محافظتی دائمی و منظم از منطقه انجام نشده است. در نتیجه به دنباله ی خرابکاری ها و بازدید کنندگانی که از طاق برای گرفتن عکس بالا می روند، منطقه بیشتر تخریب شده است. طاق کسری امروزه بر روی پوسته ی تهی ای قرار دارد که زمانی اتاق مجلل تخت سلطنتی با کف پوش هایی مرمرین، فرش و کتیبه ها بوده است و تمامی بنای ویرانه بدون هیچ برنامه ریزی ای برای جلوگیری از این پروسه، در حال از بین رفتن و تخریب بیشتر است.