آنو بانی نی: پادشاه اکد

بنا به منابع و کتیبه های موجود سومری ها و اکدی ها ملیت واحدی داشته و اکدی ها به مناسبت یکی از شهرهای سومر به این اسم مرسوم شده اند و بابل مرکز تمدن آن ها بوده است.
در سراسر تاریخ بین النهرین جن گیران و پیشگویان نقش مهمی ایفا کرده اند و در سراسر دنیای باستان، مهارت پیشگویی بابلی ها فوق العاده و مورد احترام بوده است. بنابر همین اصل، سومری ها و اکدی ها برای هر پدیده ای رب النوع یا خدایی داشته اند.
در آن زمان، هر شهر یک رب النوع یا خدایی داشته  و اهالی آن شهر، رب النوع سایر شهرهای دیگر را در رتبه پایین تر از رب النوع شهر خود می دانستند و چنانچه شهری به تسخیر دیگری در می آمد،‌ رب النوع آن شهر به اسارت رفته و استقلال آن شهر از بین می رفته است، با این وجود سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند:
1). آنو (خدای آسمان) ۲). هه آ (صاحب آبهای درهای عمیق) ۳). بل یا بعل (خدای زمین)
علی رغم این خدایان، سومری ها به گروهی از ارواح بد،‌ عفریت ها و جن ها نیز معتقد بودند. هر یک از سلاطین نیز برای خود رب النوعی داشته که در جنگ ها، امراض و برای کسب ثروت از آن بهره می برده اند. الهه نی نی (نی نیپ)، رب النوع عشق، جذابیت جنسی، جنگ و مظهر کیوان متعلق به پادشاه اکد، آنو بانی نی بوده است.
از آنجایی که سومری ها و اکدی ها پیوسته با عیلامی ها در نبرد بودند، موفقیت های خود را به صورت مستند و برای کسب افتخار و جلال خود به تصویر می کشیدند، مانند ستون سنگی نرامیس به مناسبت فتح لولوبی که ناحیه ای است در کرمانشاه امروزی و نقش برجسته آنو بانی نی که در همین منطقه در سرپل ذهاب امروزی دیده می شود.
در این نقش برجسته و کتیبه آن، که یکی از قدیمی ترین نقش برجسته های شناخته شده موجود در ایران می باشد، ‌تصویر آنو بانی نی به همراه الهه نی نی دیده می شود که ۹ اسیر را در بند کشیده اند. پادشاه یکی از پاهای خود را روی سینه یکی از این اسیران گذاشته و همچنین در دستی که روی سینه خود گذاشته، کمان و نیزه و در دست دیگر تبری دارد
الهه نی نی در مقابل پادشاه ایستاده و حلقه ای را رو به شاه گرفته است و در دست دیگر چیزی مانند افسار که به بینی دو اسیر حلقه زده شده و در پشت او زانو زده اند،‌ به تصویر درآمده بین الهه نی نی و پادشاه، ستاره چند پر دیده می شودکه احتمالا” ستاره کیوان است. پادشاه نیم تنه ای به تن دارد و دارای کفش های بند دار می باشد. الهه نی نی پیراهن چین دار بلندی به تن دارد که یکی از شانه هایش را پوشانده است. اسیران همگی برهنه اند و فقط یکی از آن ها دارای کلاه و آرایش موی متفاوت است.در زیر الهه کتیبه ای به زبان اکدی وجود دارد بدین مضمون که :
«آنو بانی نی پادشاه لولوبی تصویر خویش و تصویر نی نی را بر کوه بادیر نقش کرد. آن کس که این لوح را محو کند، به نفرین و لعنت آنونا (الهه باروری)، بل [بعل یا بلوس] (خدای زمین)، مولیتا (همسر پسر آنو،‌ خدای آسمان)، را [رامان] (اطلاعات زیادی از او در دسترس نیست)، ایشتار (مظهر زهره)، سین [هورکی] (خدای ماه)، شه مش [شمش یا سانسی] (خدای خورشید) گرفتار باد و نسل او بر باد رواد.» محل این نقش برجسته در حال حاضر در سر پل ذهاب، در محلی به نام میان کل (به زبان کردی کل یعنی قلعه)، روی کوهی به همین نام قرار داد. متأسفانه برای دیدن این بنای تاریخی باید به حیاط مدرسه دخترانه ای وارد شوید، البته با مجوز بابای مدرسه که البته مردها از این بابت با کمی مشکل اضافه روبه رو هستند!! اما دیدن قدیمی ترین نقش برجسته ایران ارزش خواهش و نادیده گرفتن اشکالات! را دارد.
اثر در ارتفاع ۱۶ متری کوه قرار دارد،که این خود باعث گردیده که از آسیب های زیادی در امان باشد،‌ ولی متأسفانه در دوران جنگ با عراق و برخورد ترکش ها خساراتی به این اثر خورده و شاید به قول کتیبه آن و پیشگویی اکدی ها، به همین سبب نسل و دودمان صدام به باد رفت!
در کوه روبرو ، نقش برجسته دیگری از آنو بانی نی که به سبب فرسایش به زحمت دیده می شود وجود دارد و در آن آنو بانی نی را کنار الهه نی نی نشان می دهد، که الهه نی نی حلقه ای را روی به روی آنو بانی نی گرفته است و بین این دو ستاره ای قراردارد
در پشت همین کوه،‌ نقش برجسته رب النوعی وجود دارد که دارای کلاه خود با نیم تنه ای است که تا زانویش را پوشانیده و در مقابل او ستاره هشت پر (ایشتار که همان زهره است) دیده می شود
چند متر پایین تر نقش برجسته دیگری وجود دارد که از دوران اشکانی به جا مانده و نقش شاه اشکانی با بدنی نیمرخ و صورتی تمام رخ که کلاهی بر سر دارد و سوار بر اسب دیده می شود. در جلوی آن مردی احتمالاً از بزرگان در حال اهدای برگ نخل یا گیاهی مقدس می باشد گوشه این اثر کتیبه ای با خط پهلوی،‌ با این جمله نقش بسته است: «این پیکر گودرز شاه، پسر گیو».
آثار متنوع تاریخی، نقش برجسته های بسیار‌ و بناهایی باستانی سر پل ذهاب،‌ مانند تاق گرا، دکان داوود و آثار دیگری که در آینده به آن ها می پردازیم، می تواند دست کم به عنوان جذابیت های توریستی برای مردم فقیر آن ناحیه منبع درآمدی باشد که نه تنها نیست، بلکه در ورطه فراموشی گرد بی اعتنایی به خود گرفته است.
منابع:
  • بهزادی، رقیه. ۱۳۸۲. قوم های کهن در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصلخیز، تهران:‌ نی
  • پیرنیا، حسن. ۱۳۸۴. تاریخ ایران باستان، جلد اول، تهران: نگاه
  • سایکس، سر پرسی. ۱۳۶۶. تاریخ ایران، ترجمه:‌ سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی، جلد اول، تهران:‌ دنیا کتاب
  • مک کال، هنریتا. ۱۳۷۹. اسطوره های بین النهرینی، ترجمه عباس مخبر، تهران:‌ مرک

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ