وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی/پی یر بریان
هجوم اسکندر به ایران همواره در هالهای از ابهام و افسانه مورد نقد و نظر پژوهش گران بسیاری قرارگرفتهاست. «پییربریان» در کتاب «وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی» بر آن است که این تحول را از منظرهای گوناگون با نگاه به زیرساختهای جامعه هخامنشی مورد بررسی قراردهد. او کوشیدهاست در ابتدا نهادهای پارسی را با نگاهی مقایسهگرایانه در تاریخنگاری یونانی به دقت موردمطالعه و سپس ارزیابی کند.
این خوانش انتقادی از متون یونانی پرتوی از نور به مناسبات عصر هخامنشیان افکندهاست که میتواند راهگشای خوبی برای پژوهشهای بعدی باشد. با هم نگاهی داریم به صورتبندی اقتصادی – اجتماعی هخامنشی از دیدگاه «پییر بریان» و تداوم آن در دوران سلوکی.
بریان معتقد است در مورد پادشاهان هخامنشی بهتر است از اصطلاح سهم «مالکیت ممتاز» صرفنظر کرد و از کنترل سلطنتی بر وسایل تولید سخن گفت که این کنترل میتواند بیآنکه مالکیتی (به مفهوم رومی اصطلاح) در کار باشد به میانجیگری سیاست (برای مثال استرداد زمین اهدایی) اعمال شود.
در این سیستم مالکیت خصوصی به مفهوم اخص کلمه وجود نداشتهاست وتمام اراضی داده شده یا اعطاشده به دست شاه مشمول تکالیف میشوند
در این سیستم مالکیت خصوصی به مفهوم اخص کلمه وجود نداشتهاست وتمام اراضی داده شده یا اعطاشده به دست شاه مشمول تکالیف میشوند (سرباز، مالیات و وظایف خشثرپاونی (شهربانی)) به عبارت دیگر اینها همه اراضی خدمت (سلطنتی) هستند که بنا به تعریف میتوانند توسط شاه مسترد یا بازتوزیع شوند. در ادامه مطالعات بریان نشان میدهد تنها بر اثر سقوط امپراتوری هخامنشی است که حداقل بعضی از قلمروهای آنها بر اثر وابسته شدن به قلمروهای شهری پیرامون به اراضی خصوصی تبدیل میشوند مانند چند عطیه اراضی دوران سلوکی که با وابسته بودن زمین اعطایی به خاک یک دولت شهر یونانی نزدیک پیوند خوردهاست.
بریان در ادامه با بررسی وضعیت خزانهداری و تشکیلات مالی پادشاهان یونانی مآب (سلوکی) آنها را میراثدار هخامنشیان میداند که با حاکمیت خود به تعبیر او کل ارگانیک ساختارهای اقتصادی- اجتماعی و نیز تشکیلات دولتی خراج گزار را تقویت کردند. او همچنین معتقد است مبادله کالاها، اشخاص و افکار و معتقدات در زمان هخامنشی بسیار فعال و توسعه یافته بوده و امکانات بالقوه فراوانی را در خدمت اسکندر قرار داده بودهاست. بریان با در نظر داشتن ظهور دولتی بسیار ساختارمند با بلندپروازیهای بین قارهای گسترش سیستم خراجگزارانه و شهربانی، تحکیم و بسط قدرت سلطنتی بر اراضی و معابر، گسترش بیسابقه نیروهای تولیدی، تعمیم و تشدید نقش دستگاههای دولتی در توسعه نیروهای تولیدی و لحاظکردن پیوند دولت با برداشت خراجگزارانه محصول اضافی و وابستگی روستایی صورتبندی اقتصادی – اجتماعی هخامنشی را شاهنشاهی خراج گزار مینامد که این شیوه صورت بندی شیوه های تولیدی گوناگون (شیوه تولیدی باستان در دولت شهرهای یونانی) که در تحکیم شیوههای تولیدی خراجگزار موثرند بدون از میان بردنشان دربر میگیرد به همین دلیل بانگاه به وضعیت اقتصادی جانشینان اسکندر یعنی سلوکیان وی اسکندر را احیاگر اقتصاد هخامنشی میداند و دلایل آن را گردآوری تمام اراضی هخامنشی در بطن یک ساختمان شاهنشاهانه دراختیارگرفتن دستگاههای دولتی (تشکیلات اداری مرکزی و ایالتی) و حتی بیشتر کارکنان هخامنشی، مصادره وحتی بسط اراضی سلطنتی، نظام خراجگزار و تشکیلات مربوط به وابستگی روستایی و به کارگیری دستگاههای ایدئولوژی دولت هخامنشی از درون ارزیابی میکند، او اسکندر را «آخرین پادشاه هخامنشی» میداند که در سالهای ۳۲۴- ۳۲۳ آگاهانه و به گونهای نظاممند کل ارگانیک سیستم هخامنشی را بازسازی کرده و میپروراند. بریان مهمترین آسیب در دوران هخامنشی را در این راستا نبود ایدئولوژی شاهنشاهانه ارزیابی میکند و سیستم تکسالار قوم – طبقه مسلط را آسیب شناسی می کند. او بر این باور است که صورت بندی شاهنشاهی هخامنشی که به لحاظ سیاسی پیرامون شاه بزرگ و قوم – طبقه مسلط پارسیان شکل گرفتهبود، گواه حفظ چند مرکزی قومی – فرهنگی بود که در نهایت با تمرکز اختیارات هماهنگی نداشت. البته او تاکید دارد که شعور سیاسی – فرهنگی پارسی بسیار منسجم و مواردی وجود داشت که باعث میشد اقوام مغلوب نیز به هنجارها و سنتهای خودوابسته بمانند. (ولی این وابستگی به منزله هماهنگی تمام عیار با مرکز نبود.)
نقطه قوت سیستم آن بودهاست که باعث شده فاتح نظامی یعنی اسکندر هم با همان الگو به حکومت بپردازد. نقطه ضعف سیستم هم نبود ایدئولوژی و اندیشه حکومت سیاسی و سیستم ناکارآمد بر پایه بستهبودن قدرت است
بریان با بررسی مشخص مورد مصر در زمان هخامنشیان با در نظرداشتن اشکال عمده حکومت یعنی نبود ایدئولوژی مسلط میگوید وفاداری مصریان گرویده به پارسیان (و اقوام دیگر) تنها از نظر شخصی در رابطه با شاه از خلال رابطه انسان با انسان موثر بود و مستلزم گرویدن بیقید و شرط به خود نظام شاهنشاهی نبود.» بنابراین چنین ساختار سیاسی – ایدئولوژیکی سرنوشت امپراتوری را لزومن به دست نیروهای نظامی میسپرد و این نیروهای نظامی بودند که برگزیدگان سرزمینها را وامیداشتند به سرعت به پیروزمند ملحق شوند و سوگند وفاداری را به او منتقل سازند. (پس همهچیز در میدان جنگ رقم میخورد.) در یک جمعبندی میتوان نقطه قوت هخامنشیان را از دیدگاه «پییر بریان» پیشرفت نیروهای تولیدی و پویایی درونی جوامع خراجگزار با توجه به عنصر دولت هخامنشی ونقش فعال آن در توسعه شیوه تولید خراجگزار دانست. به زبان ساده اینکه دستگاههای دولتی در کارکرد و پویایی شیوههای تولید جایگاه استراتژیکی داشتهاند. نقطه قوت سیستم آن بودهاست که باعث شده فاتح نظامی یعنی اسکندر هم با همان الگو به حکومت بپردازد. نقطه ضعف سیستم هم نبود ایدئولوژی و اندیشه حکومت سیاسی و سیستم ناکارآمد بر پایه بستهبودن قدرت است به طوری که اسکندر میتواند با غلبه بر پادشاه در یک پیروزی نظامی در کل بازی پیروز میدان رقابت باشد.
«وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی» نوشته «پییر بریان» با ترجمه «ناهید فروغان» را نشر اختران در ۶۸۰ صفحه با قیمت ۱۲۰۰۰ تومان رهسپار بازار کتاب کردهاست؛ کتابی برای بحثهایی بیشتر درباره ابعاد متفاوت ظهور و سقوط هخامنشیان در گذرگاه تاریخ.
منبع:جواد لگزیان/ رادیو کوچه
Bikalak.comسلام . با آرزوی موفقیت برای شما و کاربران این وب
مطلب جالبی بود
خوشحال میشم با شما تبادل لینک داشته باشم
…………….
http://www.Bikalak.com
با سلام مطالب بالا عالی است ومتشگرم