نتیجه گیری، نجات گیتی در آیین هندوئیم
بخش اول: راه نجات در گیتا در هندوئیسم بخش دوم: نجات گیتی از طریق عمل بخش سوم: نجات گیتی از طریق علم و اما نتیجه بحث ها :
خاتمه
روح کلى نجات در این کتاب، سه راه علم، عمل و عشق است که در پرتو وحدت وجود قابل جستوجو و دست یابى است. جوهره این سه راه نیز در خدمت عاشقانه نهفته است که در فصل هجدهم از آن به محرمانه ترین راه دانش یاد شده است. در هنگام تحلیل به نظر مى رسد که عمل و علم و عشق سه راه اند و هر یک از آنها جداگانه بدون احتیاج به دو طریق دیگر قابل اجرا است، ولى با نگاه دقیق در مى یابیم آن جا که سخن از عملِ بى قصد (خالصانه) است سالک هیچ گاه بدون معرفت به حقیقت عالم و نیز بدون دل دادگى و سرسپردگى به حق، توانِ بار یافتن به طریق عمل را ندارد. در طریق علم هم همین طور است; معرفت بدون عمل ره به جایى نمى برد. از ویژگى هاى گیتا این است که هیچ گاه شریعت را فروگذار نکرده است، بلکه همواره اذکار و اوراد و صدقه و قربانى و مانند آنها را گوشزد مى کند. در فصل پنجم گیتا، آرجونه سر به اعتراض برمى دارد و مى گوید: «کریشنا، تو گاهى سخن از ترک عمل مى گویى و گاهى عمل را مى ستایى. هان، یکبار، بگو که کدام یک از این دو بهتر است؟» کریشنه در جواب مى گوید: «کودکان و نه خردمندان علم را از عمل جدا مى دانند، لیکن به حقیقت آن که یکى از این دو را داشته باشد دیگرى را نیز دارد». درادامه،کریشنه مى گوید:«این حقیقت را کسى تواند دریافت که علموعمل را یکى بیند».
طریق عشق نیز چنین است: کسى سرآمد این کوى است که عملى وارسته از آرزوها و پى آمدها و نتیجه داشته باشد و در مرحله علم هم به مقامى برسد که فقط او را ببیند و این دو را با گوهر محبت درآمیزد، تا آن که به مقام وصال که هدف نهایى خلقت جز این نیست، برسد و از آرامشى ابدى و وجد و سرور جاویدان بهرمند گردد. گیتا در فصل یازدهم مى گوید:
اما آن که در محبت صادق باشد،
تواند که مرا بشناسد
و ببیند
و در من راه یابد.
گیتا در وصف عارفان در فصل پنجم چنین مى گوید:
این مردمان که همه چیز در ضمیرشان یکسان است،
حتى در این جهان بر جهان، پیروز آیند;
و چون حق، منزه از عیب، و دگرگونى ناپذیر است
این مردان در ذات حق قرار و آرام یابند.
عارف که به حق واصل شده باشد
با دلى آرام و فارغ از تشویق،
نه به خوشى شادمان گردد
و به ناخوشى پژمان گردد.
با دلى که در برخورد با عالم خارج، مرده و بى حس است،
خوشى را در جان خود یابد.
و با خاطرى مستغرقِ یادِ حق
به سرور جاویدان رسد.
سه گانه بودن طریق بر تفاوت جوهرى آنان دلالت ندارد، بلکه این سه گانگى به حسب استعدادهاى رهروان کوى حق است; همان گونه که در فراگرفتن علم راه هاى مختلفى وجود دارد، در طریق سلوک هم همین طور است. براى ورود به راه و طى طریق، رهرو بر حسب توانایى درونى و گرایش هاى قلبى، یکى از راه ها را انتخاب مى کند و اگر مرشدى طریقى را توصیه مى کند مى تواند دو دلیل داشته باشد: اولا شاید برحسب تجربه شخصى مرشد باشد که به این مرحله رسیده است و این راه را نزدیک تر به مقصود تشخیص دهد; ثانیاً، همان گونه که گفته شد، شاید به حسب استعداد رهرو طریقى خاص را به او توصیه کند; مثلا اگر رهروى را به راه عمل تشویق کنند، او برحسب انجام دستورهایى که داده شده است، به مرور زمان از نور معرفت بهره مند مى گردد و عواطف و علایق او بر اثر عمل و معرفت، به حق گرایش پیدا مى کند; ولى وقتى رهرو به مرحله انقطاع رسید، در آن مرحله هر سه راه رنگ مى بازند و در آن جا حقیقت مشاهده مى گردد و سالک حتى عمل خود را نمى بیند و عقل و نفس او حق مى شود و هرچه را ببیند و انجام دهد به خدا نسبت مى دهد. گیتا در فصل پنجم این طور مى گوید:
آن که جانش با جان حق یکى گشته
ثمره عمل را فرو مى گذارد
و به آرامش مطلق مى رسد…
وبه کارگیرى طریق معرفت همانند به کارگیرى طریق عمل باعث مى شود سمت وسوى عمل رهرو، وحب وعشق او به سوى حق گردد. گیتا درهمان فصل چنین مى گوید:
ولى براى کسى که نور معرفت پرده جهل او را دریده باشد
آن نور چون خورشید مى درخشد و حق را روشن مى سازد.
عقل او و نفس او حق است.
عبادت و مراد او حق است.
نوینسده : مصطفی فرهودی
کتاب نامه
۱. گیتا، یا سرود خدایان، ترجمه على موحد، شرکت سهامى انتشارات خوارزمى، چاپ دوم، ۱۳۷۴.
۲. آشتیانى، جلال الدین: عرفان گنوستى سیزم، میستى سیزم، شرکت سهامى انتشار، چاپ اول، ۱۳۷۵.
۳. شایگان، داریوش: ادیان و مکتبهاى فلسفى هند، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۲.
۴. ک. م. سن، هندوئیسم، ترجمه ع. پاشایى، انتشارات فکر روز، چاپ دوم، ۱۳۷۵.
۵. نائینى، جلال: هند در یک نگاه، انتشارات شیرازه، چاپ اول، ۱۳۷۵.
۶. نقوى، سیدعلى محمد: سیرى در اندیشه معاصر هند و دورنماى فلسفى آن، ج۱، رایزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران، دهلى نو.
_. A dictionary of Hinduism. Routledge & Kegan Paul, 1985.
_. The Encyclopedia of Eastern Philosophy and Religon, 1994 Shambhala Publications.