زندگی اقتصادی سومریان باستان
زمین- صناعت- بازرگانی- طبقات مردم- علم
سومریان از میان رفتند، ولی مدنیت و فرهنگ آنان برجای ماند. از سومر و اکد هنوز صنعتگران و شاعران و هنرمندان و حکیمان و قدیسان برمیخاست. تمدن شهرهای جنوبی در امتداد نهرهای فرات و دجله به شمال انتقال یافت و، همچون میراث اصلی تمدن بینالنهرین، به سرزمین بابل و آشور رسید.
پایه این فرهنگ و تمدن بر روی خاکی گذاشته شده بود که فیضان سالانه دو نهر، در نتیجه ریزش بارانهای زمستانی، سبب حاصلخیزی آن بود. زیاد شدن آب سودمند بود، ولی خطر هم داشت؛ اما سومریان از دیرباز دریافته بودند که، با کندن مجاری فراوان در سراسر زمینهای خود، میتوانند از این آب به شکل مطمئنی برای آبیاری استفاده کنند؛ همان مردم، با داستانهایی از یک طوفان بزرگ، و اینکه چگونه سرانجام زمین از سیلابها جدا گردید و آدمیان رهایی یافتند، یاد آن نخستین خطرهای زیاد شدن آب دو نهر را جاودانه ساختهاند. سازمان منظم آبیاری، که تاریخ آن به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد میرسد، از بزرگترین کارهای تولیدی تمدن سومری به شمار میرود؛ شک نیست که این سازمان، خود، پایه آن مدنیت و فرهنگ بوده است. از زمینهایی که خوب آبیاری میشد ذرت، جو، گندم، خرما، و سبزیهای گوناگون و فراوان بدست میآمد. در زمانهای بسیار دور، در این قسمت از جهان، گاو آهن روی کار آمد که به وسیله آن با گاو زمین را شخم میکردند، و تا چند سال پیش در امریکا نیز دیده میشد و به آن لوله سوراخداری پیوسته بود که به وسیله آن دانه را بر زمین میافشاندند. برای کوبیدن خرمن، چرخهای بزرگ چوبی به کار میبردند که دندانههایی از سنگ چخماق داشت، و به این ترتیب، در ضمن آنکه دانه جدا میشد، کاه نیز برای علوفه چهارپایان به دست میآمد.
این تمدن، از جهات گوناگون، بسیار ابتدایی بود. سومریان پارهای از موارد استعمال مس و قلع را میدانستند و از مخلوط کردن آن دو با یکدیگر مفرغ میساختند، و گاه به گاه نیز، با آهن، اسبابهای بزرگ درست میکردند. با همه این احوال، فلز در نزد آنان عنوان تجملی داشت و بسیار نادر بود. ابزار کار سومریان بیشتر با سنگ چخماق ساخته میشد و برخی از آنها، از جمله داس دروگری، را با گل رس میساختند و چیزهای باریک، مانند سوزن و درفش، را با عاج یا استخوان. پارچهبافی صناعت رایجی بود، و کسانی که از طرف شاه معین میشدند بر آن نظارت میکردند؛ درست همانگونه که اکنون هم صناعتهای بزرگ زیر نظر دولتها اداره میشود. خانههای خود را با نی میساختند و روی آن را کاهگل میمالیدند، و این کاهگل در آفتاب خشک میشد؛ چنین خانهها را، در جایی که روزی سرزمین سومر بوده است، هم اکنون بآسانی میتوان دید. کلبهها دری چوبین داشت که روی پاشنهای سنگی میچرخید؛ کف اطاق معمولا گلی بود؛ سقف کلبه را با خم کردن و اتصال سر نیها به شکل قوسی میساختند، یا اینکه نیها را گلاندود میکردند و روی تیرهای عرضی سقف میکشیدند. گاو و گوسفند و بز و خوک در خانهها با مردم به سر میبردند. برای آب آشامیدنی از چاه استفاده میشد.
بیشتر کالاها از راه آب حمل و نقل میشد. چون سنگ در سومر بسیار کمیاب بود، آن را از راه خلیج فارس یا از قسمتهای شمالی دو نهر با قایق میآوردند و به وسیله ترعهها به بارانداز شهرهای کنار نهرها میرساندند. حمل و نقل از راه خشکی نیز در کار پیشرفت بود؛ هیئت اکتشافی دانشگاه آکسفرد، بتازگی، در کیش کهنترین وسیله نقلیه چرخدار جهان را اکتشاف کرده است. از جاهای مختلف، مهرهایی به دست آمده که نشان میدهد در آن زمان میان سومر و هند و مصر روابط بازرگانی وجود داشته است. در آن هنگام هنوز پول را نمیشناختند؛ به همین جهت، بازرگانی معمولا به صورت مبادله جنس به جنس صورت میگرفت؛ ولی، حتی در آن زمان دور هم، سیم و زر برای سنجش بهای کالا به کار میرفته و آنها را به صورت شمش یا حلقه، و بیشتر از روی وزن، در داد و ستد مقابل کالا میپذیرفتهاند. بیشتر لوحههای گلیی که به دست ما رسیده، و بر آنها خط سومری نوشته شده، اسناد بازرگانی است؛ این، خود، میرساند که فعالیت تجارتی در آن زمان زیاد بوده است. در یکی از این لوحها، با عبارتی که نماینده ناخرسندی و خستگی است، از «شهر و ناراحتی و سر صدای» آن سخن رفته است. از روی اسناد برمیآید که قراردادها را با نوشتن و گواهی لازم مؤکد میکردند. آیین وام گرفتن نیز در نزد آنان معمول بوده، و کالا یا زر و سیم را به قرض میگرفته و، در برابر، سودی سالانه از همان جنس، میان ۱۵ تا ۳۳ درصد، به وام دهنده میدادهاند. از آنجا که استقرار و آرامش هر جامعه با نرخ تنزیل در آن نسبت معکوس دارد، میتوان چنین حدس زد که کسب و کار سومریان هم در آن زمان، مانند کسب و کار ما، از لحاظ سیاسی و اقتصادی، وضعی آمیخته با نگرانی و عدم ثبات داشته است.
از گورهای آن زمان طلا و نقره زیاد به دست آمده؛ این طلا و نقره تنها به صورت زینتآلات نیست، بلکه صورت ظرف و سلاح و اسباب تجمل و افزار کار هم دارد. توانگران و درویشان همه به طبقهها و پایههای مختلف تقسیم میشدند؛ بردهفروشی رواج فراوان داشت و حقوق مالکیت محترم بود. میان ثروتمندان و بیچیزان، طبقه میانهای وجود داشت که تشکیل میشد از بازرگانان کوچک و دانشمندان و پزشکان و کاهنان. فن پزشکی رواج داشت و برای
هر دردی درمانی میشناختند، ولی پزشکی هنوز با آداب دینی درهم آمیخته بود؛ چنان تصور میکردند که اساس مرض به واسطه وجود ارواح خبیثه است که به بدن بیمار داخل میشود، و تا این روح خبیث از بدن بیرون نرود بیمار شفا نخواهد یافت. تقویمی داشتند که، نمیدانیم چگونه و در کجا ایجاد شده، بنابر آن تقویم، سال به دوازده ماه قمری منقسم میشد؛ پس از هر سه یا چهار سال، ماهی بر آن میافزودند تا این تقویم با فصول سال و گردش خورشید توافق پیدا کند. هر شهری این ماهها را به نام خاصی مینامید.
منبع :
- کتاب تاریخ و تمدن اثر ویل دورانت، جلد اول، مشرق زمین، سومریان، اقتصاد.
خیلی جالب بود. به مطالبتون اضافه کنم که بابل شهر بسیار ثروتمندی بود اکثر مردم به تجارت می پرداختن .افلاطون ربا را باعث ضعف دولت سومر و بابل ذکر کرد. در کتاب (ثروتمند ترین مرد بابل) افلاطون بابل را نمونه مدینه فاضله معرفی کرده که مردم با فرهنگ و علم غنی خود انجا را به یک بهشت تبدیل کردند.باغهای معلق این شهر که از عجایب هفت گانه جهان به شمار می اید .یکی از بی نظیرترین معماری ساخت بشر است. اگر یونان را مادر علم جامعه شناسی- منطق وطب بدانیم بی شک بابل مهد علومی چون نجوم/ ریاضیات/ معماری وموسیقی بوده..انها منظومه شمسی را ان گونه که الان ما میشناسم در ۴۰۰۰سال پیش برسی میکردن .اولین قانون در جهان قانون حمورابی که اکنون در موزه لوور نگهداری میشود.