از پاپانوئل تا سه مُغ فرصتی برای پیوند بیشتر با مسیحیان ایران

تقرب ادیان گوناگون که در ایران زندگی می­کنند به فرهنگ ایرانی و تجلی کردن نکاتی که اشتراکات دینی آنها را به کشور ایران جلوه­گر می­نماید یکی از نکاتی است که بسیار حائز اهمیت است که بسیار منفعل مانده است و متاسفانه گاهی اتفاقاتی رخ می­دهد که باعث دور شدن آنها از سرزمین خویش می­گردد و باعث حجرت ایشان از سرزمین مادریشان به کشورهای دیگر می­گردد. گروهی از ایرانیان که به کیش مسیح هستند اشتراکات فرهنگی و تاریخی بسیار با سرزمین ایران دارند و تجلی شخصیت­های ایرانی در جشن شب سال نوی ایشان (که از جشن­های مهم آیینی مسیحیان می­باشد) یکی از راهکارهای تعلق­خاطر ایشان به سرزمین ایران خواهد بود.

در انجیل متی باب۲ چنین می­خوانیم: “(۱) و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه، در بیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند: (۲) «کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستارۀ او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم.» (۳) اما هیرودیس پادشاه چون این را شنید، مضطرب شد و تمام اورشلیم با وی. (۴) پس همۀ رؤسای کَهَنه و کاتبان قوم را جمع کرده، از ایشان پرسید که مسیح کجا باید متولد شود؟ (۵) بدو گفتند: «در بیت لحم یهودیه. زیرا که از نبی چنین مکتوب است: (۶) و تو ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکتر نیستی، زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود.» (۷) آنگاه هیرودیس مجوسیان را در خلوت خوانده، وقت ظهور ستاره را از ایشان تحقیق کرد. (۸) پس ایشان را به بیت لحم روانه نموده، گفت بروید و از احوال آن طفل به تدقیق تفحّص کنید و چون یافتید مرا خبر دهید تا من نیز آمده، او را پرستش نمایم. (۹) چون سخن پادشاه را شنیدند، روانه شدند، که ناگاه آن ستاره‌ای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان می‌رفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد. (۱۰) و چون ستاره را دیدند، بی‌نهایت شاد و خوشحال گشتند. (۱۱) و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخائر خود را گشوده، هدایای طلا و کُندر و مرّ به وی گذرانیدند. (۱۲) و چون در خواب وحی بدیشان در رسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند.”[۳]

قرن­ها بعد، مارکوپولو ادعا می­کند که گور این سه نفر را در ساوه دیده است که: «هنوز می توان سه اسکلت را با موها و ریش هایشان که باقی مانده است دید. نام این سه: بالتازار، گاسپار و ملکیور بوده است.»[۴]در سنت های کلیسای غرب عبارت«مجوسی­ای چند» را به قرینه «هدایای سه گانه: طلا،کندر، و مر» سه نفر می دانند. هنوز تا سده هشتم میلادی نامی به این سه نفر داده نشده بود. هرچند در سنت کلیسای غربی، نام این سه را بالتازار، گاسپار و ملکیور نامیده و بالتازار پادشاه عرب، ملکیور پادشاه پارس، و گاسپار پادشاه هند به شمار رفته اند، اما در اسناد شرقی و سریانی نام های ایرانی لرونداد، گشنسب و هرمزد نامیده شده اند.[۵] بدا[۶] کشیش انگلیسی (۶۷۳ تا ۷۳۵م) این سه نفر را نماینده سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا می دانست و از آن زمان تصویرگران کلیسایی ایشان را به صورت سفید پوست (اروپایی)، رنگین پوست (آسیایی) و سیاه پوست (آفریقایی) ترسیم کرده اند. البته در اسناد تصویری (موزائیک، نقش برجسته، مجسمه، کارهای چوبی و نقاشی های دیواری و نسخ خطی، چهره آنان همیشه سفید و ایرانی است.[۷] این افراد ظاهرا به سرزمین خود بازگشته­اند، اما شایعاتی هم درمورد شهید شدن این افراد توسط نیروهای هرود وجود داشت. اینان نخستین شهیدان مسیحی محسوب می­شوند.[۸] امروزه مزار آنان(مزار سه شاه)[۹]در کلیسای جامع کلن آلمان، زیارتگاه مسیحیان جهان است و کهن ترین ارتباط بین دو ملت (ایران و آلمان) را نشان می­دهد. قرائن فراوانی در اثبات ایرانی بودن این افراد وجود دارد.[۱۰] این واقعه نشان می­دهد که فرزانگان حقیقت پرست ایرانی، پیش از ظهور مسیحیت و مسیحیان، به دنبال نور هدایت مسیح تا فلسطین رفته و نخستین کسانی بودند که مسیحیت او را تایید کردند، نخستین کسانی بودند که تولد او را به مادرش تبریک گفتند، نخستین کسانی بودند که هدایایی به او اهدا کردند و شاید نخستین کسانی بودند که در راه او شهید شدند.کودکان مسیحی کاتولیک و ارتدکس در آستانه هر سال نوی مسیحی، در انتظار فرزانگان ایرانی هستند تا همانگونه که به مسیح هدایای ارزشمند دادند به آنان نیز هدایای عید سال نو را برسانند و در شب عید سال نو در همین خیال می­خوابند. متاسفانه به دلیل تسلط نظام تبلیغاتی انگلوساکسونی[۱۱] پروتستان و انگلیسی زبان، پاپا نوئل نوردیک[۱۲]، جای فرزانگان ایرانی را گرفته است؛ پیرمردی که با لباس گرم و سوار بر سورتمه گوزن­کش از سرزمین های برفی و کاج آلود شمال اروپا می­آید تا هدایای سال نو را به کودکان مسیحی بدهد.[۱۳] افسوس که جای این سنت ایرانی تایید شده درانجیل متی حتی در میان مسیحیان ایرانی خالی است. امید که برپایی آن رشته­ای دیگر از پیوند مسیحیان ایرانی با ایران زمین گردد.

دکتر علی نیکویی
ali.nikoei1981@gmail.com

 

[۱] Père Noël

[۲] Biblical Magi

[۳] انجیل متی، باب۲، آیات ۱ الی ۱۲

[۴] http://farhangpedia.ir

[۵] A History of Iran, Michael Axworthy, (2008) Basic Books, pgs 31–۴۳

[۶] Beda

[۷] Ernst Herzfeld, Archaeological History of Iran, London, Oxford University Press for the British Academy, 1935, p. 63.

[۸] Historia Trium Regum (History of the Three Kings) by John of Hildesheim (1364–۱۳۷۵)

[۹] Dreik nigsschrein

[۱۰] Brock, Sebastian (1982). “Christians in the Sasanian Empire: A Case of Divided Loyalties”. In Mews, Stuart. Religion and National Identity. Studies in Church History, 18. Oxford: Blackwell. pp. 1–۱۹ // Ugo Monneret de Villard, Le Leggende orientali sui Magi evangelici, Citta del Vaticano, Biblioteca apostolica vaticana, 1952.

[۱۱] Anglo-Saxon

[۱۲] کشورهای نوردیک (به دانمارکی: Norden) به مجموع کشورهای شمال اروپا (اسکاندیناوی) و اقیانوس اطلس که دارای قرابت فرهنگی بسیار هستند اطلاق می‌گردد. این سرزمین‌ها، کشورهای ایسلند، دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد و همچنین قلمروهای خودمختار جزایر الند، گرینلند و فاروئه را شامل می‌گردد.

[۱۳] این باور وجود دارد که بابانوئل بچه‌ها را به دسته‌های خوب و بد تقسیم می‌کند و برای کودکانی که رفتار مناسبی در طول سال داشته باشند هدایایی می‌آورد. همچنین داستانی وجود دارد مبنی بر اینکه این هدایا در کارگاه اسباب‌بازی سازی بابانوئل در قطب شمال ساخته می‌شوند. نگاه کنید به: http://mymerrychristmas.com/2005/reindeer.shtml

 

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ