نگاهی بر وضعیت خدایان خاورمیانه
مولوش (Moloch)، توسط برخی از ملتهای خاورمیانه باستان پرستش میشد.
طی تقریباً دو هزار سال، تنها توانستهایم که دین خاور باستان را بهعنوان سایۀ تاریک خدای درخشان عبرانی بدانیم. ضمن آنکه خدایان اولیمپوس و قهرمانان یونان فرهنگ ما را زنده نگاه میداشتند، خدایان کنعانی و بابلی بهصورت خدایان نفرتانگیز و کاملاً بیگانه باقی ماندند. اما طی صد و پنجاه سال اخیر، پس از کشف شگفتانگیز نینوا کاوشهای بیشماری برای کشف تمدنهای ازدسترفتۀ خاورمیانه باستان انجامگرفته است. موزههای بزرگ اروپا و آمریکا سهم خود را از گاوان بالدار، آجرهای مهرهدار، تندیسهای سنگی، میلیونها قطعۀ شکستۀ کوزهها و مهرههای استوانهای که به طرز ظریفی کندهکاریشده بود، به دست آوردند. بر طاقچهها، کشوها، هزاران تکه الواح گلی وجود دارد که هر یک را بهدقت شمارهگذاری کردهاند. ضمن آنکه باستان شناسان، بقایای قابللمس دهکدهها و شهرها را گردآوری میکنند، کتیبه خوانان پیامهایی را دریافت میدارند که برای مردمی که بیش از سه هزار سال پیش درگذشتهاند، فرستاده بودند. آنها یادداشتهای اداری دستگاههای ازمیانرفته را دوباره میخوانند و یک ادبیات ازدسترفته را بازسازی میکنند. ما اکنون نامهای هزاران خدا و الهه، کلمات سرودها و مناجاتها، جریانات روزانۀ مراسم بابلی، و همچنین تعداد فراوانی از قصههای اساطیری را میدانیم. برخلاف پیشرفتی که در درک این دین باستانی به دست آوردهایم تنها قادریم بخشی از تمامی تصویر را ببینیم. هرگز قادر نخواهیم بود از مراسمی که در مکانهای مقدس در دورۀ نو- سنگی انجام میگرفت مطمئن شویم و خدایانی که در معابد باشکوه و کلیسا مانند هزارۀ چهارم پیش از میلاد مورد پرستش بودند بهصورت رازی باقی خواهند بود. دربارۀ خدایان اقوام کهن در پیرامون درههای رودها چیزی نمیدانیم و در مورد ادیان بومی بخشهای دیگرِ خاورمیانۀ باستان که دارای خط نبودند، آگاهی بسیار کمی داریم.
گواه مکتوب تمدنهای خطدار دورۀ باستان منبع عمدۀ آگاهی ما به شمار میرود. چندین زبان باستانی،سومری، هوریانی، هیتیایی، عیلامی و چندین گویش سامی شامل بابلی اکنون خوانده میشوند. اگرچه تنها بخش کوچکی از هزاران لوح محفوظ در مجموعههای موزهها، انتشاریافته است و بخش بیشتری در زمان نوبت کاوش به دست میآید. گذشته از این، متون بههیچوجه ازلحاظ زمان و مکان بهطور مساوی توزیع نشدهاند. باسواد بودن در هر سطحی مربوط به ثبات سیاسی و اقتصادی است و تنها میتواند در جوامع شهری بسیار پیشرفته تکامل یابد که دارای یک طبقۀ متوسط قابلتوجه از کارمندان حرفهای سازمانها باشد. هنگامیکه این اوضاع تا مدت زیادی آشفته شود، نوشتههای دبیران رو به کاهش میرود یا متوقف میشود.
در تاریخ بینالنهرین، چندین «عصر تاریک» به دنبال شورشهای اجتماعی و سیاسی وجود داشت و در خارج از بینالنهرین، وجود سازمانهای اداری در شهرها با سرعت کمتری و تنها بهطور متناوب تکامل یافت. انگیزۀ ابداع خط، تقاضا برای بایگانی قابلاعتماد برای کتاب بود و حجم متون همیشه جنبۀ اقتصادی و اداری داشت،رشد انواع ادبی درواقع،محصول فرعی تربیت دبیران بود.بسیاری از تصانیف ادبی تاریخی و اسطورهای را از روی نسخههای مدارس میشناسند.سرانجام، مراکز علم و دانش مجموعههایی از انواع و اقسام متون که عمدتاً جنبه سحرآمیز و مذهبی داشت فراهم گردید. بیشتر اسطورههای حماسهها سرودها و دعاها از این مراکز دبیری وابسته بهجایگاههای مقدس دیرین مثل نیپورNippur سیپارSippar اورur شوروپاک Šuruppak بابل Babylon نینوا NinevehآشورAssur، نشأت گرفت. این نهادها یک ابداع بینالنهرین بودند درزمانی که اقوام دیگر، برای نوشتن زبان خود بر روی گل از خط میخی استفاده میکردند و روش تربیت دبیران سومر یا بابل اخذ شد. شاگرد هیتیایی، مصری، کنعانی، هوریانی، همان ابزارهای تربیتی ابزارهای همکاران بینالنهرینی خویش را به کار میبرد؛ از همان فهرستهای علامات استفاده میکرد، همان کتیبههای سلطنتی، سرودها، داستانهای حماسی و اسطورهها را رونویسی مینمود. بدین ترتیب، فرهنگ ادبی بینالنهرین در سراسر آن نواحی از خاورمیانه متداول شد که خواهان شهرنشینی همراه با آموزش بود و ازاینجا نسخههایی از حماسه گیل گمش در پایتخت هیتی ها و نسخههایی از اسطورۀ آداپا Adapa در امرنهAmarna و مانند آنها پدید آمد. در عوض، مراکز دبیری گردآوری سنتهای خودشان را تشویق میکردند (نمونۀ خوبی از این فرایند، گردآوری لوحههای هات توساHattusa در آناتولی هیتیایی است).
دربارۀ رابطۀ میان مراکز دبیری و همچنین مراحل ویرایش و انتقال متون اطلاع زیادی در دست نیست، اینکه چگونه سنت ادبی وابسته به سنتهای شفاهی بهصورت مسئله درآمده است نیز معلوم نیست. این نکته همیشه مسلم فرض میشده است که چگونه قصههای عامیانه و آوازها، و مطالب خنیاگران و دیگر اشعار در باری باید وجود داشته باشد و بر تصانیف مکتوب تااندازهای اثر میگذاشته است. اما تنها آثار مکتوب را در دست داریم و آگاهی ما از انواع شعر هنوز بهاندازهای نشده است تا بتوانیم میان یک سبک ادبی و یک سبک شفاهی در تمام انواع تصانیف تشخیص قائل شویم. اما کوششهای برای تجزیهوتحلیل عناصر عامیانه در درون متون ادبی، بهعملآمده است، و اکنون معلوم شده که بسیاری از متون اسطورهشناختی شامل طبقات گوناگون احادیث بوده است.یک قصه عامیانه مشهور ممکن است وابسته به یک شخصیت سیاسی باشد که بهنوبۀ خود شاید، جنبههایی از یک یا چندین خدا را داشته باشد و سنتهای اسطورهشناختی آنها را در بربگیرد. این متن ترکیبی را نیز میتوان براثر اندیشه شناسی مجدداً تعبیر کرد و از طریق دیگر، عناصر داستانهای عامیانه دیگر را زیبا ساخت. (نگاه کنید به گیل گمش gilgameš).
اسطورهها، بهطورکلی بهعنوان قصههایی متضمن پیشکسوتهای الهی یا قهرمانی تعریفشدهاند دارای یک کارکرد نمونهای است، آنها پیوستگیهایی میان مطلب شناخته و ناشناخته، گذشته و حال، جهان خدایان و جهان بشری برقرار میسازند. یک اسطوره هر چه بیشتر موفقیت به دست آورد، بیشتر میتواند به سطوح معنایی اشاره کند. اسطورهها را مانند آثار هنری میتوان تجربه کرد ، درستی آنها را میتوان احساس نمود. در فقدان یک قالب «معقول» اشاره به یک اختراع یونانی اسطورهها نیز زبانی را تشکیل میدهند به مفهوم آنکه ناآگاهی بهعنوان زبانی بنا به گفتۀ لاکان lacan, ساخته میشود. این زبان اسطورهای پیوستگی خود را به همۀ جنبههای فرهنگ ادبی وابسته میسازد. از نوشتههای سلطنتی و سالنامههای تاریخی گرفته تا سرودها، دعاها مراسم دینی و مشاهدات نجومی را در برمیگیرد. همانگونه که دربارۀ همۀ زبانها صادق است، ساختارهای اسطورهشناختی هم محافظ کار و هم سیال است و عقاید ظاهراً متضاد و تداوم خیالی را میپذیرد. اگرچه شخص ممکن است برای توجیه این تضادها کوشش کند، بایستی حدود درک ما را از زبان در مرحلۀ اول، بپذیرد.
اما درباره خدایان و الههها، آنها در زمان مراسم و پرستش و همچنین در ادبیات واقعی بودند، ولی دربارۀ بخش اخیر بیشتر میدهد. شماری از خدایان بانظم و ترتیبی در متون اسطورهشناختی ظاهر میشوند و عمدتاً خدایان باستانی بودند که در تشکیل و سازماندهی جهان نقشی مهم بر عهده داشتند. دربارۀ اخلاق آنها نوشتههای بسیاری وجود دارد برخلاف خدایان بسیار دیگر که به همان اندازه یا بیشتر محبوب بودند و بهصورت «مطالب »باستانشناختی درنیامدند.
منبع:
برچیده از کتاب تاریخ اساطیری ایران، به قلم ژاله آموزگار، انتشارات سمت، چاپ شده در مهر ۱۳۹۵
تهیه الکترونیکی:
سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی