تله پینو وایلّویا نکا (Illuyanka)
اسطورههای مربوط به سیل، بخشی از مطالب تکراری مردمی در میان بسیاری از فرهنگها در سراسر جهان است. اگرچه قدیمترین گونههای مکتوب، در رابطه با سیل، از خاورمیانۀ باستان بهدستآمده است، نمیتوان ادعا کرد که همۀ اسطورههای مربوط به سیل ازآنجا نشأت گرفته باشد.
سیلهای مصیبتبار، احتمالاً پس از زلزلهها مسلماً در بینالنهرین حقیقت داشته و این موضوع، از بقایای رسوبهای باقی مانده از سیل در شهرهای باستانی مانند اور ur معلوم میشود فهرست نامهای پادشاهان سومری به دو بخش تقسیم میشود ؛ یکی، دوره پیش از سیل و دوم ، دوره بعد از سیل، پس از سیل،«سلطنتت دوباره از آسمان آمد.» جزو دیگر مصائب مانند قحطی، حملات بیگانگان، طاعون و سیل بیش از همه، خرابی به بار میآورد و روش تنهایی تخریب بود که از سوی خدایان مقرر میشد.
اسطوره سیل در میان سومریها، الگوی تعدادی از حکایات بعدی اکدی است. متن عمده از دوره بابلی کهن و بنابراین، تکهتکه و آغاز آن ازدسترفته است که شاید یک مقدمه مربوط به کیهانشناختی و شرح آفرینش بشر را در برمیگرفت. انکی درباره نابودی احتمالی نوع بشر سخن میگوید، ولی در صدد جلوگیری از وقوع آن است. او میخواهد که مردم به منازل خود به شهرهایی که مهme به آنها بخشیده است با سایۀ آرامشبخش بازگرداند (افتادگی متن).ستون دوم، تشکیل تمدن و سلطنت و دولت –شهرها و آبیاری در سومر را توصیف میکند (افتادگی متن) گفته میشود که نین تو Nintu و اینانا برای مردم می گریند و انکی تصمیم میگیرد که وضع را بهبود بخشد.اگرچه خدایان رسماً، از طریق سوگند به آنو انلیل وابستهاند. زیوسودرا Ziusudra بهعنوان پادشاهی فروتن و پرهیزگار توصیف میشود. انکی او را انتخاب میکند، تا یک الهام پنهانی را به او برساند و«تصمیم تغییرناپذیر» خدایان را برای ارسال سیل به او اعلام میدارد. یک افتادگی دیگر در متن در اینجا شاید شامل دستورهایی برای ساختن صنعتی بوده که مناسب دریا باشد. متن، مطلب را با این نکته ارائه میدهد که سیل شش روز و هفت شب ادامه داشته است .اما بعد، اوتو، خورشید –خدا در قایق خود بر زیوسودرا، ظاهر میشود و او تعظیم میکند و قربانیهایی تقدیم میدارد( افتادگی متن).خدایان ظاهراً زمین را پر از جمعیت میکنند و هنگامیکه زیوسودرا«که تخمۀ نوع بشر را از نابودی نجات داد»،از آن An و انلیل تمجید میکند و آنها « زندگی جاوید را مانند یک خدا به او تفویض میکنند و او را به دیلمون Dilmun یعنی جایی میبرند که محل طلوع خورشید است» بقیۀ متن ازدسترفته است.
تصویری از تله پینو وایلّویا نکا
وضع نامطلوب متن کتیبۀ سومری، دلیل فرستادن سیل را نمیگوید.این موضوع بهتفصیل در اسطورۀ آترا _ هاسیس توضیح داده میشود. این متن که بنا بر چندین قطعه از دورۀ بابلی کهن و نو _ بابلی و همچنین از الواح نو_ آشوری شناختهشده، دراکدی به تحریر درآمده است. میگویند گونۀ بابلی کهن، کار دبیری به نام نور_ آیا Nur_ Aya ،اهل سیپار بوده است. حکایت با این موضوع آغاز میشود که در هنگامیکه رحمت خدایان بسیار بود و، ایگی گی ها مجبور بودند برای خدایان بزرگ و هفت آنوناکی کار کنند. انلیل مشاور خدایان با شورش جدی ایگی گی ها، روبهرو میشود که اعتراض کنان میگویند کار سنگین آنها بر روی جادهها باعث مرگشان میشود، انکی دخالت میکند و از بعلت _ ایلی Belit Ili ، مادر_ الهه میخواهد که مردی به نام لولو Lullu را بیافریند بهطوریکه او یوغ بر گردن نهد و بارخدایان را حمل کند. الهه پاسخ میدهد که قادر به آفریدن نیست، زیرا تنها انکی مهارتهای لازم را دارد. انکی به خدایان بزرگ خطاب میکند و این موضوع را آشکار میسازد که تشریفات تطهیر را در بعضی از روزهای ماه، برقرار سازد.
او دستور میدهد که یک خدا را به قتل برسانند بهطوریکه، همۀ خدایان با یکبار غسل کردن در خون خدا، تطهیر شوند و نین تو اجازه میدهد که گوشت و خون آن خدا را با گل مخلوط کنند بهطوریکه خدا و انسان در آن گل آمیخته شوند. مادر_ الهه, سپس به خمیر کردن آن گل ویژه میپردازد و خدایان بزرگ بهاندازۀ مناسب ، به آن خدو میاندازد. سپس آن الهه، پایان موفقیتآمیز کار خود. را اعلام میدارد و با کمک انکی و الهههای زایش که گردآمدهاند ، دعاهایی میخواند و هفت جفت مرد وزن میآفریند. سپس، فرایندهای درست برای آبستنی و خروج جنین و ازدواج را دستور میدهد و بدان وسیله، بشر قادر میشود تولیدمثل کند وظایف تهیۀ غذا چکار برای خدایان را برعهده، بگیرد. سرگذشت سیل بهطور اخص، پس از یک افتادگی در متن، آغاز میشود.« هنوز هزار و دویست سال نگذشته» و بشر با چنان سرعتی افزایش یافته است که سر. صدای آنها، آرامش خدایان بزرگ را بر هم میزند. همان انگیزه در تحسین لوح انوماالیش بهکاررفته است. انلیل نخست،طاعونی و سپس قحطی را بهمنظور کاهش تعداد بشر میفرستد. اما، نقشههای او براثر نیرنگ انکی شکست میخورد، زیرا انکی را از مقاصد انلیل، آترا _ هاسیس که تحت حمایت او بود آگاه میکند. آترا _ هاسیس بسیار دانا است. همچنین او را از وسایلی جهت مقابله با این تهدید، از طریق اقدامات لازم آگاه میسازد.( عمدتاً با تقدیم هدایای مخصوص به خدایان ویژه). انلیل که خشمگین شده است تصمیم میگیرد با فرستادن سیلی عظیم و مخرب به موضوع خاتمه دهد. سیلی که همۀ موجودات را هلاک میکند.
او خدایان را بر آن میدارد که راز را بهسختی نگاه دارند ولی انکی که نگران « آفرینش خود» است در خواب بر آترا_ هاسیس ظاهر میشود و در آنجا، از پشت یک دیوار نئین سخن میگوید و بدان وسیله، با نیرنگی جلو تحریم انکی را میگیرد. وی به آترا _ هاسیس میگوید که برای خود قایقی بسازد و آن را با خانوادۀ خود و انواع حیوانات پر کند. سیل رها میشود ولی آترا _ هاسیس در قایق خود بهسلامت میماند. خدایان پریشان هستند بهویژه، مادر_ الهه که از سرنوشت مخلوقات خود مینالد. بوی نخستین هدیۀ زیو سودرا، پس از فرونشستن سیل، حاکی از زنده ماندن اوست. انلیل از این خیانت خشمگین میشود، ولی انکی سخن میگوید و خاطرنشان میسازد که انلیل پا را فراتر نهاده و از این به بعد، باید انتقامگیری خود را از قاتل آنکه سر از فرمان او میپیچند محدود کند.با وجود این، اقداماتی برای محدود کردن جمعیت پیشنهاد میکند. دوباره با کمک مادر_ الهه، موجودیت زنان عقیم را به رسمیت میشناسد و آنها طبقات ویژهای از کاهنه ها بودند که نمیبایستی فرزند زایی کنند نیز به وسیله دیوی به نام پاشی تو Pašitu که کودکان را میرباید، جلو تولیدمثل را بگیرد، به آترا_ هاسیس مانند زیوسودرا، عمری جاودان و جایی در میان خدایان داده میشود.
تصویری از تله پینو وایلّویا نکا
یازدهمین لوح داستان حماسی گیل گمش حاوی طولانیترین و معروفترین گونۀ سرنوشت سیل است که چند مشابه در سفر پیدایش تورات دارد. حکایت بهوسیلۀ اونتاپیش تیم Untapištim قهرمان سیل و بهصورت ضمیر اولشخص« من» آمده است.وی به گیل گمش میگوید که شهروند شوروپاک Šurruppak است، در هنگامیکه پیامی از ااEa , از طریق دیوار آجری دریافت شد. بدین مضمون که خدایان در صدد ایجاد سیل هستند. خدایان به او اندازۀ دقیق کشتی را که قرار بود بسازد گفتند و حتی، به او نشان دادند که به شهروندان کنجکاو خود چه بگوید، یعنی قصد دارد برود و «با اا در آپسو زندگی کند.» هنگامیکه کار کشتی تمام شد، آن را پر از طلا و نقره و اعضای خانوادۀ خود و گونههایی از همۀ مخلوقات زنده درکرد. زمان تعیینشده فرارسید. باران شروع به باریدن کرد و سدها شکسته شد. آب از زمین جوشید و بالا آمد. ابر وحشتناک اداد، از آسمانها گذشت و همۀ روشنایی را محو کرد. سیل بهاندازهای شدید بود که حتی خدایان مانند سگان در حصارهای خارجی آسمان آنو، قوز کرده بودند.
پس از روز هفتم، سیل فرونشست و اونتاپیش تیم، دریچه ای را برای به بیرون نگریستن گشود و دریافت که کشتی او بر روی کوه نی سری Nisiri نشسته است و پس از یک هفته، کبوتری به پرواز درآورد و چون کبوتر جایی برای فرود آمدن نیافت، دوباره بر کشتی بازگشت. از پرستو هم کاری ساخته نبود، ولی هنگامیکه او کلاغسیاه را رها کرد، این پرنده دانه خورد و به اطراف پرید و برنگشت. اونتاپیش پیش تیم ،سپس هدایای فراوانی بیرون آورد و به یاد خدایان، جرعه افشانی کرد و بخور سوزاند . خدایان بوی خوش را استشمام کردند و مانند مگسها در پیرامون کاهن و هدیه او گرد آمدند. مادر _الهه، به شتاب باز گشت و قول داد که هرگز آنچه را که رویداده است، فراموش نکند. او انلیل را به سبب نابود ساختن تمام «مردمش » ملامت کرد. انلیل خشمگین بود از اینکه تنها یک انسان توانست بگریزد، ولی ِااَ، او را آرام کرد و در همان زمان، آن خدای بزرگ را ملامت نمود که میبایستی گرگ و شیر را برای کاهش دادن نوع بشر ، فرستاده باشد. همچنین او فاش کرد که خودش بوده که نقشههای خدایان را به اطلاع خدا، اونتاپیش تیم، رساند و موجبات فرار او را فراهم ساخت. انلیل که آرام شده بود ، قهرمان سیل و همسرش را برکت بخشید و به آنها عمر جاودان داد.