فرود آمدن ایشتار/ Ištars’s Desecnt/
این خود وصف خلاصه شده ای از فرود آمدن اینانای سومری است که (۱۳۸ سطر در مقابل ۴۱۰ سطر بعدی) در الواح بابلی باقی مانده است. ایشتار تصمیم میگیرد که فکر خود را متوجه سرزمین بدون بازگشت یعنی قلمرو ارش کی گال کند که بهتفصیل بهعنوان محلی غم انگیز و بدون روشنایی توصیفشده است،« جایی که گرد و خاک و گل، خوراک و غذای آنهاست.»او بهطور مستقیم بهسوی دروازه ها پیش میرود ( برخلاف آنچه در نوع سومری سرود وجود دارد و بااحتیاط به وزیر خود دستور هایی میدهد) و میخواهد که وارد شود و تهدید میکند که درب را میشکند« مردگان را بر می خیزاند و زندگان را میخورد» دربان او را وادار میکند که همچون در فرود آمدن اینانا، همۀ لباس ها و تجهیزات خدای خود را در هر یک از دروازه ها برجای بگذارد. در مبارزۀ بعدی میان دو خواهر، ارش کی گال او را برای شصت نوع بیماری که نامتار Namtar وزیرش بر زبان رانده بود، نفرین میکند. تأثیر مرگ ایشتار بر زمین شدید است: گاو نر بر گاو ماده نمی جهد، خر نر خر ماده را آبستن نمیکند، در کوچه، مرد، دوشیزه را باردار نمیسازد. وزیر اینانا جامۀ سوگواری بر تن می پوشد و نزد ال میرود که آسوشونامیر Asušunamir را میآفریند. این شخص، مردی خوش اندام، با تمایل به جنس مخالف و خنثی است. وی پس از آنکه ارش کی گال را با حضور خود شاد میسازد، مشکی را میطلبد که بر دیوار آویزان است و این استعاره ای برای جسد ایشتار است. ارش کی گال، از این تقاضا بسیار خشمگین میشود و به آسوشونامیر، نفرین میکند و او را ازلحاظ اجتماعی مطرود میدارد، سپس به آنوناکی ها دستور میدهد که ظاهر میشوند و میگوید که بر بدن ایشتار آب حیات بپاشند. این الهه در هر دروازهای یکی از جامه های زینتی خود را می پوشد. پایان ماجرا (در متن) آشفته است و به نظر میرسد که نقلقولی از مراسم تموز (دوموزی) باشد.
ایشتار
بهترین شرح تهمت بر ایشتار در لوح ششم داستان حماسی گیل گمش است هنگامیکه این قهرمان، پیشنهاد های ازدواج الهه را رد میکند و سرنوشت بیشمار پیشین او را بر میشمارد. او آن الهه را بوالهوس، بی وفا، دروغگو بی منطق می نامد ولی الهه، با خواستن گاو نر آسمانی از آنو، میکوشد که این مطالب را تکذیب کند. این اقدام نیز بی نتیجه میماند زیرا انکیدو گیل گمش، آن حیوان را می کشند و انکیدو به توهین میپردازد زیرا ران، احتمالاً کلمۀ خوش آمدتری برای بیضه های گاو نر را بهصورت آن الهه پرتاب میکند. همچنین متون بسیار مبهم بابلی معروف به«آوازهای عاشقانه» وجود دارد که ظاهراً دربارۀ اوصاف هجوآمیز ایشتار و سارپانی توم، همسر مردوک است.دلیل این برخورد منفی نسبت به ایشتار لااقل، در بعضی از محافل ادبی، معلوم نیست.
در متون دینی بعد از بابلی کهن به زبان سومری ( بیشتر ارشه ما ها eršemas) نوشتهشده است. این الهه عمدتاً بهصورت الههای رنجور ظاهر میشود که چون از داشتن همسر و فرزند محروم شده است در بیابانها میگردد و با لحنی خاضعانه از خدایان بزرگ میخواهد که ثروت او مردمش را بازگرداند.
بر اساس اسناد غیر مذهبی دیگر، مانند نوشتههای شاهان، متون قضایی، نامه ها و نامهای شخصی از بابل و آشور، ایشتار بهعنوان بزرگترین الهه بینالنهرین ازلحاظ جنبۀ دوگانۀ الهه جنگ و عشق، پیشاپیش همه است.
شخصیت دوگانۀ ایشتار نیز در مراسم پرستشی آشکار میشود. او را میتوانستند چه در لباس مردانه« ایشتار ریشدار» بپرستند و در مورد وظیفۀ او بهعنوان جنگجو تأکید ورزند یا بهعنوان زنی زیبا و دارای جنبۀ عشق ورزی بستایند. به نظر میرسد که تا هزارۀ اول پیش از میلاد، ایشتار مذکر مربوط به شمال و ایشتار مؤنث مربوط به جنوب بینالنهرین بود پرستش ایشتار شهوت انگیز که هرزگی و افراط را دوست دارد و پرستش شخص او بهویژه در اوروک، هم جنبۀ عشق مردانه و هم عشق زنانه دارد و یکی دیگر از اختیارات ایشتار که غالباً در متون ذکرشده است، این بود که میتوانست مردانگی را به زنانگی مبدل کند. در طی بخش اخیر هزاره دوم و اول پیش از میلاد، تجلیات محلی فراوانی از ایشتار در شمال بینالنهرین، سوریه و آناتولی وجود داشت.
ایشتار
منبع:
- کتاب تاریخ اساطیری ایران، اثر ژاله آموزگار،
انتشارات سمت، چاپ شده در مهر ۱۳۹۵ - تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی